eitaa logo
معارف
25 دنبال‌کننده
21 عکس
85 ویدیو
99 فایل
اصول دین و عقائد
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁بيان آیه 3⃣ سوره نصر🍁 فسبح بحمد ربك و استغفره انه كان توابا3⃣ 🔹از آنجايى كه اين نصرت و فتح خداى تعالى نسبت به ، و است و به عبارتى ديگر اين نصرت و فتح باطل و حق بود، مناسب بود كه از جهت اول _ سخن از و تنزيه خداى تعالى برود، و از جهت - كه نعمت بزرگى است - سخن از و ثناى او برود، و به همين جهت به آن جناب دستور داد تا خدا را با تسبيح گويد. 🍁🍁🍁🍁🍁 البته در اين ميان براى توجيه و مناسبت اين دستور هست، و آن اين است كه حق عزوجل كه رب عالم است، بر بنده اش اين است كه او را با ذكر كند و بياد نقص و حاجت خود بيفتد، و چون باعث شد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) از گرفتاريهايى كه در از بين بردن و ريشه داشت حاصل كند، دستورش داد که از این به که بيشتر است، به جلال خدا - كه او است - و - كه حمد او است و و حاجت خودش، كه است - بپردازد، و استغفار در مثل رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) كه آمرزيده هست، درخواست است، چون به مغفرت از نظر مثل احتياج به مغفرت است، (دقت فرماييد). و اين استغفار از ناحيه آن جناب شكرگزارى است. 🍁🍁🍁🍁🍁 (انه كان توابا) - اين جمله به استغفار را مى كند، و در حال تشويق و هم هست.
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁 ✳️ تفسیرالمیزان ⬅️ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خود را براى جزم مى كند. راوى مى گويد: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) داد تا مسلمانان براى با مردم ، مجهز و شوند، و آنگاه داشت بارالها و قريش را از كار ما و از رسيدن ما به ايشان جلوگيرى فرما تا بر سرشان بتازيم و را در شهرشان مكه سازيم، در اين هنگام بود كه بن ابى بلتعه اى به قريش نوشت و به دست آن داد تا به برساند، ولى خبر اين از به رسول الله رسيد، و (عليه السلام) و را فرستاد تا را از آن زن بگيرند. 🍁🍁🍁🍁🍁 رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در داستان فتح مكه غفارى را خود در مدينه كرد و روز از ماه گذشته بود كه با نفر لشكر از مدينه آمد، و اين در سال بود، و از و حتى يك نفر نكرد. از سوى ديگر حارث بن عبدالمطلب ( رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و بن اميه بن مغيره، در بين راه در محلى به نام () رسول خدا (ص) را ديدند، و ملاقات خواستند، ليكن آنجناب اجازه ، همسر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در و شفاعت آن دو عرضه داشت: يا رسول الله (ص) از اين دو پسر عموى تو و ديگرى و تو است. فرمود مرا با ايشان كارى نيست، اما پسر عمويم كرده، و اما پسر عمه و دامادم همان كسى است كه درباره من در آن سخنان را گفته بود، وقتى خبر اين گفتگو به ايشان رسيد كه پسر خوانده اى همراهش بود گفت: به خدا اگر اجازه ملاقاتم ندهد دست اين را مى گيرم و سر به مى گذارم، آنقدر مى روم تا از گرسنگى و تشنگى ، اين سخن به رسول خدا (ص) رسيد، حضرت سوخت و اجازه ملاقاتشان داد، هر دو به ديدار آن جناب شتافته آوردند. 🍁🍁🍁🍁🍁 و چون رسول خدا (ص) در بار انداخت، و با اينكه اين محل مكه است، مردم مكه از حركت آن جناب بى خبر بودند، در آن شب بن حرب و بن حزام و بن ورقاء از مكه بيرون آمدند تا خبرى كسب كنند.
🍁بحث روایتی سوره نصر🍁 ✳️ تفسیر المیزان ✅ حركت اسلام بر سوى و مكه ⬅️ بن حزام و بن ورقاء نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند، و را پذيرفته با آن جناب كردند، وقتى بيعت تمام شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آن را پيشاپيش خود روانه به سوى كرد تا ايشان را به سوى دعوت كنند و بدارند هر كس بر كه مكه است داخل بشود است، و هر كس داخل خانه كه در مكه است بشود او نيز ايمن خواهد بود، و هر كس هم خانه خود را بروى خود و دست به نزند ايمن است. 🍁🍁🍁🍁🍁 بعد از آنكه و بن حزام از نزد خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بيرون آمدند و به طرف روانه شدند، رسول خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم) بن عوام را به جمعى از نظام مامور فرمود تا خود را در نقطه كه محلى است به نام نصب كند و فرمود از آنجا نكنيد تا من برسم و وقتى خود آن به مكه رسيد، در همين حجون زد، و بن عباده را به سركردگى در اش، و بن وليد را با از مسلمانان و سليم را داد تا به مكه بروند، و خود را در آنجا به خانه ها نصب كنند. 🍁🍁🍁🍁🍁 و به ايشان داد كه به كسى نشوند و با كسى ، مگر آنكه ابتدا به كرده باشد، و داد نفر را هر جا ديدند به برسانند: 1⃣ عبدالله بن سعد بن ابى سرح 2⃣حويرث بن نفيل 3⃣ابن خطل 4⃣ مقبس بن ضبابه و نيز داد كه نفر و خوان را ديدند ، و اينها كسانى بودند كه با خوانيهايشان رسول خدا (ص) را مى گفتند. و فرمود حتى اگر ديدند به دارند در همان حال به برسانند. اين فرمان (ع) بن نفيل و يكى از آوازه خوانها را ، و آن ديگرى شد، و نيز بن ضبابه را در به قتل رسانيد، و خطل را در حالى كه به پرده كعبه داشت كردند، و نفر به وى كردند، يكى بن حريث، و ديگرى بن ياسر، از عمار گرفت و او را به رسانيد. 🍁🍁🍁🍁🍁 با خود را به خدا (ص) رسانيده مركب آن جناب را گرفت و بدان زد، آنگاه گفت: پدر و مادرم به قربانت.آيا نشنيدى كه سعد گفته: 🍃 اليوم يوم الملحمه اليوم تسبى الحرمه🍃 ترجمه: 🍂 امروز حمام خون راه می اندازیم، و زنان را اسیر میکنیم🍂 حضرت به (عليه السلام) دستور داد: به خود را به برسان، و - كه همواره به دست سپرده مى شد - را از او بگير، و تو آن را داخل كن، اما با و مدارا، و على (ع) پرچم را از بن عباده گرفت، و انصار را همانطور كه فرموده بود با رفق و داخل شهر كرد.
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁 ✳️ تفسیرالمیزان ⬅️ پس از آن شرفياب حضور رسول خدا (ص) شد، و آورد و اشعار زير را نمود: 🍃يارسول الاله ان لسانى راتق ما فتقت اذا انا بور اذا ابارى الشيطان فى سنن الغى و من مال ميله مثبور امن اللحم و العظام لربى ثم نفسى الشهيد انت نذير.🍃 ترجمه: 🍂ای فرستاده معبود یکتا، من امروز گذشته ام را جبران میکند، و آنچه در دوران هلاکت و مرتکب شده ام، امروز میکنم، آن روز در گمراهی بودم، و به پیروی از مباهات میکردم، ولی امروز فهمیدم. هر کس از راه مستقیم شود انحرافش به هلاکتش منجر میشود، امروز گوشت تنم و تک تک استخوانهایم به پروردگارم آورده و همچنین جانم گواهی میدهد به اینکه تو پیامبری هستی 🍁🍁🍁🍁🍁 البيان سپس اضافه مى كند از مسعود روايت شده كه گفت: رسول خدا (ص) در روز داخل شد، در حالى كه پيرامون خانه كعبه سيصد و بت كار گذاشته بودند، رسول خدا (ص) با كه در دست شريف داشت به آن بت ها مى زد و میخواند: (جاء الحق و ما يبدىء الباطل و ما يعيد - آمد ديگر را آغاز نمى كند و بر نمى گرداند) و نيز مى خواند: (جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا). 🍁🍁🍁🍁🍁 و نيز از روايت شده كه گفت : وقتى رسول خدا (ص) وارد شد، حاضر داخل خانه شود، در حالى كه مشركين در آنجا باشد و داد قبل از ورود آن جناب ها را بيرون سازند، و نيز اى از ابراهيم و اسماعيل (عليهماالسلم) بود كه در دستشان از لام - كه وسيله اى براى نوعى بود - وجود داشت، رسول خدا (ص) فرمود: بكشد را، به خدا سوگند كه خودشان هم مى دانستند كه ابراهيم و اسماعیل (علیهماالسلام) هرگز مرتکب قمار از لام نشدند. 🍁🍁🍁🍁🍁 : روایات پیرامون داستان فتح مکه زیاد است، هر کس بخواهد به همه آنها شود باید به کتب و جوامع اخبار مراجعه کند، آنچه ما آوردیم به منزله ای بود.
🍁بیان آیه3⃣ سوره کافرون🍁 و لا انتم عابدون ما اعبد3⃣ ✳️ تفسیر المیزان 🔹اين جمله نيز نسبت به پرستش بر معبود رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است، و اين خبرى از اين معنا است كه كفار معهود، در نيز به دين در نمى آيند. 🍁🍁🍁🍁🍁 اين آيه(۲,۳) با انضمام امر ( ) كه در سوره است، اين معنا را به دست مى دهد كه گويا رسول خدا (ص) به كفار فرموده: پروردگار من مرا داده به اينكه به طور او را بپرستم، و اينكه به شما خبر دهم كه شما و تا ابد او را نمى پرستيد، پس تا ابد بين من و شما در واقع نخواهد شد. بنابراين آيه شريفه در آيه (لقد حق القول على اكثرهم فهم لا یومنون) «سوره یس، آیه۷» و آيه شريفه زير است كه مى فرمايد: (إنَ الذينَ كفروا سواء عليهم ءانذرتهم أم لم تنذرهم لا يومنون). «سوره بقره، آیه ۶» 🍁🍁🍁🍁🍁 در آيه مورد بحث داشت بفرمايد: (و لا انتم عابدون اعبد - و شما پرستيد كسى را كه من مى پرستم)، چون بين معبود رسول خدا (ص) و معبود بت پرستان بسيار است: ✅ اين است كه معبود بت پرستان و شعور است، و كه از آن مى كند موصول بى شعوران يعنى كلمه ( ) است، وموصول مخصوص صاحبان كلمه ( - كسى كه) است. پس چرا در آيه مورد بحث اين كلمه، كلمه ( ) را بكار برده؟ اين است كه منظور مطابقت اين آيه با آيه (لا اعبد ما تعبدون) است.
🍁بیان آیات 4⃣و 5⃣و 6⃣ سوره کافرون🍁 و لا انا عابد ما عَبدتُم 4⃣ و لا انتم عابدون ما اعبد5⃣ لَکم دینُکم وَلی دین6⃣ ✳️ تفسیر المیزان ⬅️اين آيه مضمون دو آيه است كه به منظور آن تكرار شده، نظير تكرارى كه در آيه (كلا سوف تعلمون ثم كلا سوف تعلمون) «تکاثر، آیات ۳،۴» آمده، و نيز تكرارى كه در آيه (فقتل كيف قدر ثم قتل كيف قدر ) «مدثر، آیات ۱۹, ۲۰» آمده است. 🍁🍁🍁🍁🍁 ⬅️بعضى از مفسرين در اينكه چرا دو موصول نگذاشت، گفته اند: است، و معناى آيه اين است كه نه من شما در پرستش هستم و نه شما شريك منيد، نه در مشتركيم و نه در ، چون معبود من خداى تعالى است، و معبود شما است، عبادت من عبادتى است كه خدا كرده، و عبادت شما چيزى است كه خودتان از در و افتراء نهاده ايد. 🍁🍁🍁🍁🍁 بنابراين توجيه، آيه مورد بحث و دو آيه قبل ، ولى كه در اين توجيه است اين است كه از نظر عبارت آيه به ذهن مى رسد. 🍁🍁🍁🍁🍁 لَكُم دينُكُم وَلىَ ديٖن6⃣ 🔹اين آيه به معنا مطلب گذشته، يعنى نبودن و است، و در (لكم ) و در (لى) لام است، میفرمايد: دين شما كه همان است خود شما است، و به من نمى كند، و من نيز مخصوص خودم است، شما را فرا نمی گيرد. 🍁🍁🍁🍁🍁 در اينجا است به كسى برسد كه اين آيه مردم را در دين كرده، مى فرمايد هر كس خواست دين را انتخاب كند، و هر كس خواست دين را برگزيند. و يا به برسد كه آيه شريفه مى خواهد به خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) دهد كه دين مشركين نشود. وليكن كه ما براى آيه كرديم اين را مى كند، چون گفتيم آيه شريفه در اين است كه بفرمايد شما به دين من گرويد و من نيز به دين شما نخواهم گرويد، و اصولا دعوت اى كه قرآن آن است، اين توهم را مى کند.