🍁بیان آیه 2⃣ سوره نصر:
و رايت الناس يدخلون فى دين اللّه افواجا2⃣
راغب در #مفردات می گويد: كلمه (فوج) به معناى #جماعتى است كه به سرعت عبور كنند، و #جمع اين كلمه (افواج) مى آيد.معناى (داخل شدن مردم در دين خدا افواجا) اين است كه جماعتى #بعد از جماعتى ديگر به اسلام در آيند، مراد از دين اللّه همان #اسلام است، چون خداى تعالى به حكم آيه(ان الدين عنداللّه الاسلام) #غير از اسلام را دین نمیداند.
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁
✳️ تفسیرالمیزان
⬅️ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) #عزم خود را براى #فتح_مكه جزم مى كند.
راوى مى گويد: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) #دستور داد تا مسلمانان براى #جنگ با مردم #مكه، مجهز و #آماده شوند، و آنگاه #عرضه داشت بارالها #چشم و #گوش قريش را از كار ما #بپوشان و از رسيدن #اخبار ما به ايشان جلوگيرى فرما تا #ناگهانى بر سرشان بتازيم و #قريش را در شهرشان مكه #غافلگير سازيم، در اين هنگام بود كه #حاطب بن ابى بلتعه #نامه اى به قريش نوشت و به دست آن #زن داد تا به #مكه برساند، ولى خبر اين #خيانتش از #آسمان به رسول الله رسيد، و #على (عليه السلام) و #زبير را فرستاد تا #نامه را از آن زن بگيرند.
🍁🍁🍁🍁🍁
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در داستان فتح مكه #ابوذر غفارى را #جانشين خود در مدينه كرد و #ده روز از ماه #رمضان گذشته بود كه با #ده_هزار نفر لشكر از مدينه #بيرون آمد، و اين در سال #هشتم_هجرت بود، و از #مهاجر و #انصار حتى يك نفر #تخلف نكرد. از سوى ديگر #ابوسفيان #بن حارث بن عبدالمطلب (#پسر_عموى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و #عبدالله بن اميه بن مغيره، در بين راه در محلى به نام (#نيق_العقاب) رسول خدا (ص) را ديدند، و #اجازه ملاقات خواستند، ليكن آنجناب اجازه #نداد، #ام_سلمه همسر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در #وساطت و شفاعت آن دو عرضه داشت:
يا رسول الله (ص) #يكى از اين دو پسر عموى تو و ديگرى #پسر_عمه و #داماد تو است. فرمود مرا با ايشان كارى نيست، اما پسر عمويم #هتك_حرمتم كرده، و اما پسر عمه و دامادم همان كسى است كه درباره من در #مكه آن سخنان را گفته بود، وقتى خبر اين گفتگو به ايشان رسيد #ابوسفيان كه پسر خوانده اى همراهش بود گفت:
به خدا #سوگند اگر اجازه ملاقاتم ندهد دست اين #كودك را مى گيرم و سر به #بيابان مى گذارم، آنقدر مى روم تا از گرسنگى و تشنگى #بميريم، اين سخن به رسول خدا (ص) رسيد، حضرت #دلش سوخت و اجازه ملاقاتشان داد، هر دو به ديدار آن جناب شتافته #اسلام آوردند.
🍁🍁🍁🍁🍁
و چون رسول خدا (ص) در #مرالظهران بار انداخت، و با اينكه اين محل #نزديك مكه است، مردم مكه از حركت آن جناب #بكلى بى خبر بودند، در آن شب #ابوسفيان بن حرب و #حكيم بن حزام و #بديل بن ورقاء از مكه بيرون آمدند تا خبرى كسب كنند.
🍁بحث روایتی سوره نصر🍁
✳️ تفسیر المیزان
✅ حركت #لشكر اسلام بر سوى #مكه و #فتح مكه
⬅️ #حكيم بن حزام و #بديل بن ورقاء نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند، و #اسلام را پذيرفته با آن جناب #بيعت كردند، وقتى #مراسم بيعت تمام شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آن #دو را پيشاپيش خود روانه به سوى #قريش كرد تا ايشان را به سوى #اسلام دعوت كنند و #اعلام بدارند هر كس بر #خانه_ابوسفيان كه #بالاى مكه است داخل بشود #ايمن است، و هر كس داخل خانه #حكيم كه در #پايين مكه است بشود او نيز ايمن خواهد بود، و هر كس هم #درب خانه خود را بروى خود #ببندد و دست به #شمشير نزند ايمن است.
🍁🍁🍁🍁🍁
بعد از آنكه #ابوسفيان و #حكيم بن حزام از نزد #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بيرون آمدند و به طرف #مكه روانه شدند، رسول خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم) #زبير بن عوام را به #سركردگى جمعى از #سواره نظام #مهاجرين مامور فرمود تا #بيرق خود را در #بلندترين نقطه #مكه كه محلى است به نام #حجون نصب كند و فرمود از آنجا #حركت نكنيد تا من برسم و وقتى خود آن #جناب به مكه رسيد، در همين حجون #خيمه زد، و #سعد بن عباده را به سركردگى #كتيبه_انصار در #مقدمه اش، و #خالد بن وليد را با #جمعيتى از مسلمانان #قضاعه و #بنى سليم را #دستور داد تا به #پايين مكه بروند، و #پرچم خود را در آنجا #نرسيده به خانه ها نصب كنند.
🍁🍁🍁🍁🍁
و به ايشان #دستور داد كه به #هيچ_وجه #متعرض كسى نشوند و با كسى #نجنگند، مگر آنكه ابتدا به #جنگ كرده باشد، و #دستور داد #چهار نفر را هر جا ديدند به #قتل برسانند:
1⃣ عبدالله بن سعد بن ابى سرح
2⃣حويرث بن نفيل
3⃣ابن خطل
4⃣ مقبس بن ضبابه
و نيز #دستورشان داد كه #دو نفر #مطرب و #آوازه خوان را #هر_جا ديدند #بكشند، و اينها كسانى بودند كه با #آوازه خوانيهايشان رسول خدا (ص) را #هجو مى گفتند. و فرمود حتى اگر ديدند #دست به #پرده_كعبه دارند در همان حال به #قتلشان برسانند. #طبق اين فرمان #على (ع) #حويرث بن نفيل و يكى از #دو آوازه خوانها را #كشت، و آن ديگرى #متوارى شد، و نيز #مقبس بن ضبابه را در #بازار به قتل رسانيد، و #ابن خطل را در حالى كه #دست به پرده كعبه داشت #پيدا كردند، و #دو نفر به وى #حمله كردند، يكى #سعيد بن حريث، و ديگرى #عمار بن ياسر، #سعيد از عمار #سبقت گرفت و او را به #قتل رسانيد.
🍁🍁🍁🍁🍁
#ابوسفيان با #شتاب خود را به #رسول خدا (ص) رسانيده #ركاب مركب آن جناب را گرفت و بدان #بوسه زد، آنگاه گفت: پدر و مادرم به قربانت.آيا نشنيدى كه سعد گفته:
🍃 اليوم يوم الملحمه
اليوم تسبى الحرمه🍃
ترجمه:
🍂 امروز حمام خون راه می اندازیم، و زنان را اسیر میکنیم🍂
حضرت به #على (عليه السلام) دستور داد: به #عجله خود را به #سعد برسان، و #پرچم - كه همواره به دست #فرمانداران سپرده مى شد - را از او بگير، و تو #خودت آن را داخل #شهر كن، اما با #رفق و مدارا، و على (ع) پرچم #انصار را از #سعد بن عباده گرفت، و انصار را همانطور كه فرموده بود با رفق و #مدارا داخل شهر كرد.
🍁بحث روایتی سوره نصر در تفسیرالمیزان🍁
✅نامیدن رسول اکرم(ص) مشرکان مکه را به 🍂طلقاء🍂
⬅️وقتى اين صدا و اين خبر به گوش كفار مكه كه تا آن ساعت در #پستوى خانه ها پنهان شده بودند رسيد، مثل اينكه سر از #قبر برداشته باشند همه به #اسلام گرويدند، و چون مكه با لشكركشى #فتح شده بود، و قانونا مردمش #غنيمت و بردگان اسلام بودند، رسول خدا (ص) همه را #آزاد كرد، از این جهت از آنان تعبیر کرد به (طلقاء)
🍁 بحث روایتی سوره نصر🍁
✳️ تفسیرالمیزان
⬅️ پس از آن #ابن_الزبعرى شرفياب حضور رسول خدا (ص) شد، و #اسلام آورد و اشعار زير را #انشاء نمود:
🍃يارسول الاله ان لسانى
راتق ما فتقت اذا انا بور
اذا ابارى الشيطان فى سنن
الغى و من مال ميله مثبور
امن اللحم و العظام لربى
ثم نفسى الشهيد انت نذير.🍃
ترجمه: 🍂ای فرستاده معبود یکتا، #زبان من امروز #خطاهای گذشته ام را جبران میکند، و آنچه در دوران هلاکت و #گمراهی مرتکب شده ام، امروز #تلافی میکنم، آن روز در #بحبوحه گمراهی بودم، و به پیروی از #شیطان مباهات میکردم، ولی امروز فهمیدم. هر کس از راه مستقیم #منحرف شود انحرافش به هلاکتش منجر میشود، امروز گوشت تنم و تک تک استخوانهایم به پروردگارم #ایمان آورده و همچنین جانم گواهی میدهد به اینکه تو پیامبری #نذیر هستی
🍁🍁🍁🍁🍁
#مجمع البيان سپس اضافه مى كند از #ابن مسعود روايت شده كه گفت: رسول خدا (ص) در روز #فتح داخل #مكه شد، در حالى كه پيرامون خانه كعبه سيصد و #شصت بت كار گذاشته بودند، رسول خدا (ص) با #چوبى كه در دست شريف داشت به #يك_يك آن بت ها مى زد و میخواند: (جاء الحق و ما يبدىء الباطل و ما يعيد - #حق آمد ديگر #باطل را آغاز نمى كند و بر نمى گرداند) و نيز مى خواند: (جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا).
🍁🍁🍁🍁🍁
و نيز از #ابن_عباس روايت شده كه گفت : وقتى رسول خدا (ص) وارد #مكه شد، حاضر #نشد داخل خانه شود، در حالى كه #معبودهاى مشركين در آنجا باشد و #دستور داد قبل از ورود آن جناب #بت ها را بيرون سازند، و نيز #مجسمه اى از ابراهيم و اسماعيل (عليهماالسلم) بود كه در دستشان #چوبه از لام - كه وسيله اى براى نوعى #قمار بود - وجود داشت، رسول خدا (ص) فرمود:
#خدا بكشد #مشركين را، به خدا سوگند كه خودشان هم مى دانستند كه ابراهيم و اسماعیل (علیهماالسلام) هرگز مرتکب قمار از لام نشدند.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: روایات پیرامون داستان فتح مکه #بسیار زیاد است، هر کس بخواهد به همه آنها #واقف شود باید به کتب #تاریخ و جوامع اخبار مراجعه کند، آنچه ما آوردیم به منزله #خلاصه ای بود.
🌐 فرق آزادی عقیده و آزادی تفکر
1️⃣ فرق است میان #آزادی_عقیده و #آزادی_تفکر. تفکر یعنی همان استعداد انسانی که میتواند در مسائل، علمی و منطقی بیندیشد. این استعداد حتماً باید آزاد باشد. پیشرفت و تکامل بشر در گرو این آزادی است. اما عقیده چطور؟
2️⃣ هر عقیدهای ناشی از تفکر نیست. بسیاری از عقاید بشر ناشی از یک سلسله عادتها، تقلیدها و تعصبهاست، نه اینکه چون فکر کرده این عقیده را گرفته است، بلکه چون عادت کرده، به این عقیده چسبیده است. این عقیده نوعی انعقاد است یعنی فکر و اندیشهاش بهجای اینکه باز باشد بسته و منعقد شده و برعکس، آن قوهی مقدس تفکر بهدلیل این انعقاد و بستگی در درونش اسیر شده.
3️⃣ آدمی که یک سنگ یا چوب و ساختهی دست خودش را میپرستد، آیا علمی و منطقی فکر کرده و علم و منطق او را رسانده به اینکه بت بپرستد؟! تفکر آزاد است، حالا که تفکر آزاد است پس این آقای بتپرست باید آزاد باشد برای اینکه بت را بپرستد؛ یا نه؟ عقل و فکر این شخص اسیر است، باید کاری کنیم که عقل و فکر او را از اسارت این عقیده آزاد کنیم، کاری که ابراهیم خلیل الله و بتشکن کرد.
4️⃣ تبر را برداشت و بتها را خرد کرد الا بت بزرگ و تبر را به گردن بت بزرگ انداخت تا اگر کسی به آنجا رفت، با خودش فکر کند که این خداها با یکدیگر جنگیدهاند و این بت بزرگ بقیه را خرد کرده و تنها خودش مانده است! اگر این فکر برای مردم پیدا شود، بعد طبعاً به حکم فطرت میگویند اینها که نمیتوانند از جایشان بجنبند! همین امر فکر اینها را عوض میکند.
5️⃣ این کار را کرد. وقتی که مردم برگشتند و وضع را آنچنان دیدند، رفتند سراغ ابراهیم. ابراهیم در پاسخ به آنها گفت: مجرم آن کسی است که تبر به گردن اوست! اینها گفتند: از او که این کار ساخته نیست. گفت: چطور کار زد و خورد از او ساخته نیست، ولی روا کردن حاجتهایی که انسانها در آن درماندهاند ساخته است؟! قرآن میگوید: فَرَجَعُوا إلی أنْفُسِهِمْ این سبب شد که به خود باز گردند.
6️⃣ تعبیر عجیبی است! اینها از خودشان جدا و دور شده بودند (خودِ واقعیِ انسان، عقل و فکر و منطق انسان است)، قرآن میگوید این سبب شد که به سوی خودشان بازگشتند و خودشان را دریافتند، گفتند که او راست میگوید.
7️⃣ حال درباره این کار ابراهیم (ع) چه باید بگوییم؟ آیا ابراهیم کاری کرد برخلاف آزادی عقیده؟ یا کاری کرد در خدمت آزادی عقیده؟ کاری کرد در خدمت آزادی عقیده به معنی واقعی، یعنی #آزادی_اندیشه. یعنی ابراهیم با این عمل، از خودبیگانگی آنها را از آنان گرفت، آنها را به خود بازگرداند و #آزادی آنان را به آنها بازگرداند.
8️⃣ ابراهیم (ع) میتوانست مطابق همین فلسفهای که اغلب فرنگیها میگویند که: «انسان هر عقیدهای را اتخاذ کند آن عقیده محترم است»! بگوید: «چون این بتها مورد احترام میلیونها انسان هستند پس من هم به آنها احترام میگزارم». از نظر #اسلام این کار «اغراء به جهل» است نه خدمت به آزادی.
✍️ استاد شهید آیةالله مطهری