🍁تفسیر سوره توحید🍁
سوره #توحید خداى تعالى را به #احديت_ذات و بازگشت ما سوى الله در #تمامى حوائج وجوديش به سوى او و نيز به اينكه احدى نه در #ذات و نه در #صفات و نه در #افعال شريك او نيست مى ستايد، و اين توحيد قرآنى، توحيدى است كه #مختص به خود قرآن كريم است، و #تمامى معارف (اصولى و فروعى و اخلاقى) اسلام بر اين #اساس پى ريزى شده است.
🍁بحث روایتی سوره توحید🍁
✳️تفسیرالمیزان
⬅️#مؤلف: روايات از طرق اهل #سنت در اين #معنا بسيار زياد است، و آن را از عده اى از #صحابه از قبيل #ابن عباس و #ابى الدرداء، #ابن عمر، #جابر، #ابن مسعود، #ابى سعيد خدرى، #معاذ بن انس، #ابى ايوب، #ابى امامه، و غير نامبردگان از #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) روايت كرده اند، و نيز در عده اى از روايات وارده از امامان #اهل_بيت (عليهم السلم) آمده، و #مفسرين در توجيه آن #وجوهى مختلف ذكر كرده اند، كه #معتدل ترين آن اين است كه تمامى معارف قرآنى به #سه اصل بر مى گردد، #توحيد و #نبوت و #معاد، و سوره مورد بحث از اين سه اصل #يك اصل را #متعرض شده، از اول تا به آخرش درباره آن سخن گفته، و آن اصل #توحيد است.
🍁🍁🍁🍁🍁
و در كتاب #توحيد از #امير المومنين (عليه السلام) روايت آورده كه فرمود در عالم #رويا #خضر (عليه السلام) را ديدم، و اين رويا يك شب #قبل از جنگ #بدر بود، به آن جناب گفتم:
از آنچه دارى چيزى به من #تعليم بده كه بر دشمنان #پيروز شوم.
خضر(ع) گفت: بگو:
(#يا_هو_يا_من_لا_هو_الا_هو)، همينكه صبح شد، روياى خود را براى #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بازگو كردم، به من فرمود:
اى على #اسم_اعظم را ياد گرفتى، و اين كلام در جنگ بدر #همچنان بر زبانم بود.
🍁🍁🍁🍁🍁
و نيز در آن كتاب آمده كه #امير المومنين على (عليه السلام) #سوره (قل هو الله احد) را خواند، و وقتى #فارغ شد گفت: (يا هو يا من لا هو الا هو اغفرلى و انصرنى على القوم الكافرين - اى كسى كه نيست او مگر او، مرا بيامرز و مرا بر قوم كافر يارى فرما).
و در #نهج البلاغه در باره خداى تعالى آمده : (الاحد لا بتاويل عدد - #احد است، اما نه به #تاويل_عدد).
#مؤلف: اين روايت را در #توحيد هم از حضرت #رضا (عليه السلام) نقل كرده به اين عبارت: (احد لا بتاويل عدد).
🍁 بحث روایتی سوره توحید🍁
✳️تفسیرالمیزان
⬅️ در اصول #كافى به سند خود از #داوود بن قاسم جعفرى روايت آورده كه گفت: به امام ابى جعفر دوم #جواد الائمه (ع) عرضه داشتم: كلمه #صمد چه معنايى دارد، فرمود به معناى #سيد_مصمود_اليه است، يعنى #بزرگى كه #تمام موجودات عالم در #حوائج كوچك و بزرگ به او #مراجعه ميكنند و #محتاج اويند.
🍁🍁🍁🍁🍁
#مؤلف: و در #تفسير كلمه (صمد) معانى ديگرى از #ائمه اهل بيت (ع) روايت شده، از آن جمله امام #باقر (ع) فرمود: #صمد به معناى #سيد و #بزرگى است كه سايرين او را #اطاعت كنند، سيدى كه #مافوق او هيچ آمر و ناهى نباشد.
و از #حسين بن على (ع) روايت شده كه فرموده است: #صمد كسى و چيزى را گويند كه #جوف ندارد، و نيز به كسى گويند كه #نمیخوابد، و همچنين به كسى گفته مى شود كه #لم_يزل بوده و لا يزال خواهد بود. و از امام #سجاد (ع) نقل شده كه فرمود: #صمد كسى است كه هر گاه #بخواهد چيزى را #ايجاد كند تنها بگويد: #باش آن چيز موجود شود. و باز صمد به معناى كسى است كه موجودات را #بدون الگوى قبلى خلق كرده، آنها را #اضداد و به #اشكال مختلف و ازواج خلق كرده، كسى است كه در #يكتايى و #ضد نداشتن يگانه است، و نيز در نداشتن شكل و مثل و شريك #يكتا است.
🍁🍁🍁🍁🍁
و اصل در معناى #صمد همان معنايى است كه از #ابى جعفر دوم (ع) نقل كرديم، چون در معناى آن #لغتى از مفهوم قصد گرفته شده بود، و بنابراين، معانى ديگر و #مختلفه اى كه از #ساير_ائمه (ع) نقل شد تفسير به #لازمه معناى اصلى است، چون همه آنها از لوازم #مقصود بودن خداى تعالى است، آرى خداى تعالى #مقصودى است كه هر موجودى در هر #حاجتى كه دارد به سوى او رجوع دارد، و خود او دچار #هيچ حاجتى نمى شود.
🍁🍁🍁🍁🍁
و در كتاب #توحيد از #وهب بن وهب قرشى از امام #صادق (ع) از آباى گرامى اش (ع) روايت آورده كه اهل #بصره به #حسين بن على (ع) #نامه اى نوشته، و در آن از كلمه(#صمد) پرسيدند، حضرت در پاسخشان اين نامه را به ايشان نوشت:
بسم الله الرحمن الرحيم
اما بعد، مبادا در #قرآن كريم #خوض كنيد. و در آن #جدال راه نيندازيد، و بدون #علم و از روى #مظنه و #سليقه درباره آن چيزى مگوييد، كه از #جدم رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شنيدم كه مى فرمود:
كسى كه بدون #علم در باره قرآن سخن بگويد، #نشيمنگاه او پر از #آتش خواهد بود، و خداى سبحان #خودش كلمه (#صمد) را تفسير كرده، بعد از آنكه فرمود: (الله احد الله الصمد)، آن را با #دو آيه بعد تفسير نموده، فرمود:
(لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد).
🍁🍁🍁🍁🍁
و باز در آن كتاب در #خطبه_ديگر از #امير المومنين(ع) آمده كه فرمود: #خداى عزوجل كسى است كه از كسى #متولد نشده تا در #عزت شريكى داشته باشد، و خود #فرزنددار نمى شود تا موروثى از بين رفتنى باشد.
و در #همان كتاب در #ضمن خطبه اى از آن جناب آمده كه فرمود: #خداى تعالى #بزرگتر از آن است كه #كفوى داشته باشد تا به آن كفو #تشبيه شود.
#مؤلف: در اين معانى كه تاكنون از روايات نقل كرديم روايات ديگرى نيز هست.
🍁بیان آیه3⃣ سوره کافرون🍁
و لا انتم عابدون ما اعبد3⃣
✳️ تفسیر المیزان
🔹اين جمله نيز #نفى_استقبالى نسبت به پرستش #كفار بر معبود رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است، و اين خبرى #غيبى از اين معنا است كه كفار معهود، در #آينده نيز به دين #توحيد در نمى آيند.
🍁🍁🍁🍁🍁
اين #دو آيه(۲,۳) با انضمام امر ( #قل ) كه در #آغاز سوره است، اين معنا را به دست مى دهد كه گويا رسول خدا (ص) به كفار فرموده: پروردگار من مرا #دستور داده به اينكه به طور #دائم او را بپرستم، و اينكه به شما خبر دهم كه شما #هرگز و تا ابد او را نمى پرستيد، پس تا ابد #اشتراكى بين من و شما در #دين واقع نخواهد شد.
بنابراين آيه شريفه در #معناى آيه (لقد حق القول على اكثرهم فهم لا یومنون)
«سوره یس، آیه۷»
و آيه شريفه زير است كه مى فرمايد: (إنَ الذينَ كفروا سواء عليهم ءانذرتهم أم لم تنذرهم لا يومنون).
«سوره بقره، آیه ۶»
🍁🍁🍁🍁🍁
در آيه مورد بحث #جا داشت بفرمايد: (و لا انتم عابدون #من اعبد - و شما #نخواهيد پرستيد كسى را كه من مى پرستم)، چون بين معبود رسول خدا (ص) و معبود بت پرستان #فرق بسيار است:
✅ #يكى اين است كه معبود بت پرستان #جماد و #بى شعور است، و #موصولى كه از آن #تعبير مى كند موصول #مخصوص بى شعوران يعنى كلمه ( #ما) است، وموصول مخصوص صاحبان #شعور كلمه ( #من - كسى كه) است.
پس چرا در آيه مورد بحث #بجاى اين كلمه، كلمه ( #ما) را بكار برده؟
#پاسخش اين است كه منظور #صرفا مطابقت اين آيه با آيه (لا اعبد ما تعبدون) است.
🍁بیان آیات 4⃣و 5⃣و 6⃣ سوره کافرون🍁
و لا انا عابد ما عَبدتُم 4⃣
و لا انتم عابدون ما اعبد5⃣
لَکم دینُکم وَلی دین6⃣
✳️ تفسیر المیزان
⬅️اين #دو آيه #تكرار مضمون دو آيه #قبل است كه به منظور #تأكيد آن تكرار شده، نظير تكرارى كه در آيه (كلا سوف تعلمون ثم كلا سوف تعلمون)
«تکاثر، آیات ۳،۴»
آمده، و نيز تكرارى كه در آيه (فقتل كيف قدر ثم قتل كيف قدر )
«مدثر، آیات ۱۹, ۲۰»
آمده است.
🍁🍁🍁🍁🍁
⬅️بعضى از مفسرين در #توجيه اينكه چرا #بين دو موصول #فرق نگذاشت، گفته اند: #مصدريه است، و معناى آيه اين است كه #خلاصه نه من #شريك شما در پرستش هستم و نه شما شريك منيد، نه در #عبادت مشتركيم و نه در #معبود، چون معبود من خداى تعالى است، و معبود شما #بت است، عبادت من عبادتى است كه خدا #تشريعش كرده، و عبادت شما چيزى است كه خودتان از در #جهل و افتراء #بدعت نهاده ايد.
🍁🍁🍁🍁🍁
بنابراين توجيه، #دو آيه مورد بحث #تكرار و #تأكيد دو آيه قبل #نيستند، ولى #عيبى كه در اين توجيه است اين است كه از نظر عبارت آيه #بعيد به ذهن مى رسد.
🍁🍁🍁🍁🍁
لَكُم دينُكُم وَلىَ ديٖن6⃣
🔹اين آيه به #حسب معنا #تأكيد مطلب گذشته، يعنى #مشترك نبودن #پيامبر و #مشركين است، و #لام در (لكم ) و در (لى) لام #اختصاص است، میفرمايد: دين شما كه همان #پرستش_بتها است #مخصوص خود شما است، و به من #تعدى نمى كند، و #دين من نيز مخصوص خودم است، شما را فرا نمی گيرد.
🍁🍁🍁🍁🍁
در اينجا #ممكن است به #ذهن كسى برسد كه اين آيه مردم را در #انتخاب دين #آزاد كرده، مى فرمايد هر كس #دلش خواست دين #شرك را انتخاب كند، و هر كس خواست دين #توحيد را برگزيند. و يا به #ذهن برسد كه آيه شريفه مى خواهد به #رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) #دستور دهد كه #متعرض دين مشركين نشود. وليكن #معنايى كه ما براى آيه كرديم اين #توهم را #دفع مى كند، چون گفتيم آيه شريفه در #مقام اين است كه بفرمايد شما به دين من #نخواهيد گرويد و من نيز به دين شما نخواهم گرويد، و اصولا دعوت #حقه اى كه قرآن #متضمن آن است، اين توهم را #دفع مى کند.
✅ معنای #توکل
💬 آیت الله جوادی آملی
🔸 معنای توكّل این نیست كه تا آنجا كه به حسب ظاهر معلوم و مقدور انسان است بگوید من خودم انجام می دهم، آن حوادث پیشبینی نشده را به خدا واگذار كند؛ این #تبعیض_در_توكل است كه با #توحید سازگار نیست. توكّل معنایش این است كه انسان خدا را وكیل خود قرار بدهد.
🔸 هر آدم عاقلی وقتی میخواهد كاری را انجام بدهد كه به همه شئون آن كار آگاهی ندارد (یك) بر فرض آگاهی، توان آن را ندارد (دو) وكیل می گیرد (سه). ما نسبت به همه كارهایمان این سه امر را باید رعایت كنیم، چون هیچ كاری نیست كه ما به جمیع شئونش آگاه باشیم، هیچ كاری نیست كه ما نسبت به جمیع شئون آن توانمند باشیم، چون به جمیع شئون علم نداریم و به جمیع شئون آن كار توانایی نداریم چاره جز این نیست كه #وكیل بگیریم ﴿وَكَفَی بِاللَّهِ وَكِیلاً﴾.[1] پس معنای توكل این نیست كه آن مقداری كه می توانیم به خودمان اسناد بدهیم و آن مقداری كه نمی دانیم و نمی توانیم توكّل كنیم.
🔸 اگر ما در همه امور به خدای سبحان توكّل كردیم، آنگاه آن مدیر و مدبّر گاهی خود ما را اداره می كند، آن بخشی كه به حسب ظاهر معلوم و مقدور ماست؛ گاهی دیگران را تسخیر میكند، آن بخشی كه معلوم و مقدور ما نیست؛ آن وقت اگر ما به او توكّل كردیم و او را وكیلِ مفَوَّض و مطلق قرار دادیم او شروع به كار می كند؛ او خود ما را #تدبیر می كند، دیگران را تدبیر می كند، از مجموعه این دو تدبیر آن مقصد صحیح به دست می آید؛ لذا در سورهٴ <طلاق> فرمود:﴿وَمَن یتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾ پس معنای توكّل، تبعیض یا تشریك در كار نیست.
🔸 اگر در سورهٴ <طلاق> فرمود:﴿وَمَن یتَّقِ اللَّهَ یجْعَل لَهُ مَخْرَجاً ٭ وَیرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لاَ یحْتَسِبُ وَمَن یتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾ برای اینكه ﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَیءٍ قَدْراً﴾[2] آن وقت توكّل ما ثمربخش می شود.
🔸 پس توكّل، تبعیض در وظیفه نیست كه بخشی از كارها را خودمان انجام بدهیم، آن مقداری كه مقدور ما نیست به عنوان حوادث پیش بینی نشده توكّل كنیم. چرا خدا كافی است؟ برای دو جهت، چرا ﴿مَن یتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾/ برای دو جهت: یكی اینكه ﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ﴾، یكی اینكه ﴿ قد جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَیءٍ قَدْراً﴾ او #مهندسی_عالم را به عهده گرفته برای هر چیزی یك اندازه مشخص قرار داده (یك)، نسبت به همه چیز هم قدرت مطلق دارد (دو). خب پس خود ما هم از این دو نظر زیرمجموعه این دو اصل هستیم؛ یعنی اینكه فرمود: ﴿قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَیءٍ قَدْراً﴾ برای ما هم یك قدر مشخّصی است كه او قرار داده است. اگر فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ﴾ خدای سبحان مقصد خود را بالأخره می رسد و می رساند، ما هم جزء مقاصد او هستیم در مقام سوم یعنی مقام فعل. بنابراین اگر كسی خدا را وكیل مطلق قرار داد چه اینكه باید او را وكیل مطلق قرار بدهیم، خود ما را او دارد #اداره می كند. وقتی ما را او دارد اداره میكند ما دیگر نباید نگران باشیم!
[1] . سوره نساء، آیات 81 ،132 ،171 ؛ سوره احزاب، آیات 3 و 48.
[2] . سوره طلاق، آیات 2 و 3
📚 سوره فرقان جلسه ۲۳
تاریخ: ۱۳۹۰/۱۱/۳۰