✅باران بخاطر گیاهان میبارد...
💧روایات اسلامی میفرمایند درخت و گیاهان بکارید و زیاد شخم بزنید تا بارش باران بیشتر شود.
🌸الإمام زين العابدين(عليه السلام):
قَدِمَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله المَدينَةَ فَقالَ :يا مَعشَرَ قُرَيشٍ ، إنَّكُم تُحِبُّونَ الماشِيَةَ فَأَقِلّوا مِنها ، فَإِنَّكُم بِأَقَلِّ الأَرضِ مَطَرا ، وَاحتَرِثوا ؛ فَإِنَّ الحَرثَ مُبارَكٌ ؛ وأكثِروا فيهِ مِنَ الجَماجِمِ .
🌸پيامبر خدا به مدينه آمد. آن گاه فرمود: «اى گروه قريش! شما دامدارى را دوست داريد . از آن بكاهيد ؛ چرا كه شما در سرزمينى كم باران هستيد . در عوض ، به كشاورزى بپردازيد؛ چرا كه كشاورزى بركت است ، و در كشاورزى تان ، شخم زدن را بسيار كنيد»
📚:النهاية ج۱، ص۲۹۹
🌼مردی از پیامبر اکرم (ص) سوال کرد: آیا شما گمان می کنید که بهشتیان می خورند و می آشامند؟ حضرت فرمود: بله،قسم به خدا هر فردی در بهشت قوه و قدرت صد مرد را دارد و به اندازه صد نفر غذا می خورد و نوشیدنی می نوشد.
مرد سوال کرد: بهشت که جای پاک و پاکیزه است و جای کثافات و آلودگی نیست... پس اینها پس از این همه خوردن و نوشیدن احتیاج به دستشویی پیدا کنند چیکار می کنند؟ حضرت می فرماید: آنچه را که خورده اید به صورت عرق خوشبو که بوی مشک و عنبر می دهد،از بدنشان خارج می گردد ( و دیگر احتیاج به دستشویی ندارد.)
در روایت دیگری است که یک نصرانی از امام باقر (علیه السلام) سوال کرد : چگونه است که اهل بهشت غذا و میوه و نوشیدنی می خورند اما تغوّط نمی کنند و به دستشویی نمی روند؟؟ در دنیا مثالی برای من بزن.
💥حضرت در پاسخ فرمودند :
جنین در شکم مادرش از غذایی که مادرش می خورد او نیز می خورد اما در عین حال تغوّط نیز نمی کند و دستشویی هم ندارد
📚بحار ج۸ ص۱۴۹ به نقل از تنبیه الخاطر.
📚بحار ج۸ ص ۱۲۲
🔅#حضرت_فاطمه سلام الله علیها:
✍️ ففَرَضَ اللّه ُ الاْيمانَ تَطْهيرا مِنَ الشِّرْكِ... وَ الْعَدْلَ تَسْكينا لِلْقُلوبِ؛
🔴 خداوند ايمان را براى پاكى از شرک... و عدل و داد را براى آرامش دلها واجب نمود.
📚 من لايحضره الفقيه، جلد ۳، صفحه ۵۶۸
🌷وصیت حضرت فاطمه "سلاماللهعلیها"به اقا امیرالمومنین "علیهالسلام"
پس از اینکه مرا دفن کردی بر سر مزارم زیاد قرآن بخوان و دعا کن زیرا در چنین لحظههایی مردگان به انس گرفتن با زندگان نیاز دارند.
بحارالانوار،ج۷۹،ص۲۷
✍️اصرار بر گناه (۱):
🔻اصرار بر گناه و تکرار آن حالتی در روح انسان به وجود میآورد که با آن وضعیت، دیگر یاد خدا هم فایدهای نخواهد داشت و آن حالت عبارت است از سبک شمردن امر الهی، بیپروا بودن در هتک حرمت او و خود را در پیشگاه مقدسش بزرگ شمردن و بدیهی است که با پدید آمدن چنین حالتی در انسان، دیگر روح بندگی در وجود او باقی نمانده و در نتیجه یاد خدا هم اثر و نتیجهای نخواهد بخشید البته باید دانست که این جریان در صورتیست که تکرار گناه و اصرار بر آن، از روی علم و عمد باشد.
🌷 امام صادق (عليهالسلام) فرمودند :
👌 إنَّ العَبدَ إذا أذنَبَ ذَنبا اُجِّلَ مِن غُدوَةٍ إلَى اللَّيلِ ؛ فَإِنِ استَغفَرَ اللّهَ لَم يُكتَب عَلَيهِ"
✍️ هر گاه بنده ، گناهى مرتكب شود ، از بامداد تا شب به او مهلت داده می شود. اگر از خدا آمرزش خواست ، آن گناه برايش نوشته نمى شود.
📚 كافي ج ۲ ص ۴۳۷
✅ علم #اخلاق
🔸 موعظه آن علم مُتقن صحیح نیست، آن علم دقیق عمیق اخلاق است. اخلاق غیر از موعظه است. اخلاق این است كه آدم نفس را بشناسد که «النّفس ما هی» مجرد است یا مادی؟ قوای او را بشناسد که مجرّدند یا مادی؟ كیفیت ارتباط قوا با نفس را بشناسد. اینكه وجود مبارك پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود شما از جهاد اصغر در آمدید و به فكر #جهاد_اكبر باشید[۱] برای همین است.
🔸 فقه ما یك نور است و علم! فقه, جهاد اصغر را تأمین می كند كه با دشمن چطور بجنگید, اخلاق, جهاد اكبر را فرماندهی می كند که چگونه #ابد را تأمین كنید؟ اگر یك سال و دو سال یا یك میلیارد سال و دو میلیارد سال بود كه قابل گذشت بود، ما هستیم كه هستیم! خب این بدون اخلاق كه نمی شود، اخلاق بدون #معرفت_نفس اصلاً شدنی نیست؛ موضوع آن نفس، قوای نفس، جهاد كبیر و جهاد اكبر است. معمولاً این جهاد چون بیشتر ما با آن هستیم این را می گویند جهاد اكبر، وگرنه این #جهاد_كبیر است نه جهاد اكبر, این اكبرِ نسبی است نه اكبرِ نفسی, جهاد اكبر آن است كه بین عقل و قلب باشد، به اصطلاح بین #عقل_و_عشق باشد. هر دو خوب هستند، هم عقل خیلی خوب است، هم قلب خوب است؛ منتها عقل می گوید من می خواهم بفهمم دیدن سخت است، قلب می گوید فهمیدن مشكل را حلّ نمی كند، دیدن مشكل را حلّ می كند. تو برهان اقامه می كنی خدا هست، جهنم هست، بهشت هست، اینها فهم است، اینها كار حكیم و متكلّم است؛ اما «خود هنر دان دیدن آتش عیان» اگر هنر داری آتش را ببین، جهنم كه الآن موجود است و شعله هم كه دارد.
🔸 [پس] حرف قلب به عقل این است كه تو می گویی بهشت و جهنم هست باید كار خوب كرد، اینها كه #هنر نیست! هنر این است كه الآن این شعله دارد این شعله را ببین!
خود هنر دان دیدن آتش عیان ٭٭٭ نی گپ دلّ علی النار الدخان[۲]
🔸 تو یك دود می بینی، می گویی پس آتشی هست. این جنگ بین #عقل_و_قلب است كه در حقیقت آن جهاد اكبر است. آن چون در دسترس نیست این جهاد نفس را كه انسان می خواهد عادل بشود, می خواهد اهل بهشت بشود، حالا یا «خوفاً من النار» است یا «شوقاً الی الجنة»[۳] است، عالِم بشود، پرهیزكار بشود این جهاد وَسطی است. غرض این است كه اخلاق به آن برمی گردد.
🔸 قرآن كریم این هنر علمی را دارد كه تحلیل كند كه اگر كسی شبانه روز به فكر این بود كه مشكل دیگری را «لله تعالی» حلّ كند، او در حقیقت دارد مشكل خودش را حلّ می كند. این آیه ای كه در بخش های پایانی سوره مباركه «بقره» است این است كه ﴿مَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ﴾[۴] آن گاه ثوابی برایشان ذكر كرد، بهشت برایشان ذكر كرد، پاداشی ذكر كرد. از این كار, فقیه وجوب یا استحباب می فهمد، حق با اوست؛ آن كسی كه موعظه ای فكر می كند می بیند كه ثواب قیامت است، آن هم حق با اوست؛ اما آنكه در فنّ اخلاق كار می كند، می گوید اگر كسی كار خیر كرد آیه قبل از اینكه بگوید ثواب دارد و او بهشت می رود فرمود: ﴿تَثْبِیتَاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾؛[۵] یعنی اگر كسی كار خیری كرد مثل آن است كه این درخت بتواند حركت كند، كنار نهر برود، یك سطل آب از نهر بگیرد و به ریشه خودش بدهد، این درخت دارد موقعیت خودش را تثبیت می كند! مگر نباید ما ثابت قدم باشیم و در حوادث نلغزیم؟ چطوری ثابت قدیم بشویم؟ وضو كه می گیریم در هنگام مسح پا به ما گفتند مستحب است این دعا را بخوانیم: «اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِی عَلَی الصِّرَاطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ»،[۶] هر عضوی را كه در وضو می شوییم یا مسح می كشیم یك ذكر و دعایی دارد، مسح پاها این دعا را دارد: «ثَبِّتْنِی عَلَی الصِّرَاطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ» آن روزهایی كه پا می لغزد ما برای اینكه نلغزیم راهی داریم یا نداریم؟ این اعمال دینی, این اعتقادات دینی، ما را #ثابت_قدم می كند دیگر نمی لغزیم، وقتی نلغزیدیم در قیامت هم نمی لغزیم.
🔸 این ﴿تَثْبِیتَاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ خیلی پیام دارد! این غیر از این است كه ثواب دارد, غیر از این است كه به ما بهشت می دهند, ما مثل یك درخت متحرّك هستیم! مشكل درخت این است كه قدرت حركت ندارد ما مثل یك درخت متحرّك هستیم كه اگر بتوانیم كار خیر انجام بدهیم موقعیت و ریشه خود را #تثبیت می كنیم، همین! «و ثبّتنی» همین است، آن وقت دیگر آدم نمی لغزد هر روز یك طرف برود، هر روز یك جا برود این چنین نیست، آن وقت ﴿أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[۷] هم همین است.
👤 استاد حسن عباسی
✅ تمدّن ناب الهی
✍️ آیت الله العظمی جوادی آملی
🔸 تبلیغ از بهترین و رساترین برنامه های انبیای الهی است، منتها عناصر محوری تبلیغ را باید ارزیابی كرد كه انسان چه چیزی را برساند و تا كجا برساند و چگونه برساند كه اثر تبلیغ بشود تعلیم و اثر تعلیم بشود تزكیه! آن تبلیغی كارآمد است كه تعلیم را به همراه داشته باشد و آن تعلیمی سودمند است كه تزكیه را به همراه داشته باشد، پایان این امور علمی طهارت روح است و اگر روح طاهر شد جامعه به تمدّن ناب الهی بار می یابد.
🔸 در جریان تبلیغ به ما گفتند حرف را به جان مردم برسانید: ﴿قُلْ لَهُمْ فی أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلیغاً﴾،[1] به گوش رسانیدن با تألیف كتاب و به چشم رسانیدن كار خوبی است، اما كافی نیست! به ما نگفتند مطالب را تا گوش مردم برسانید یا كتابی تألیف كنید كه در مرئا و منظر چشم مطالعه كننده ها باشد، گفتند حرف را به جان آنها برسانید! تا كسی اهل جان نباشد و جانان نباشد و جانانه فكر نكند حرفِ او به عمق جان مردم نمی رسد.
🔸 مستحضرید مرحوم كلینی (رضوان الله علیه) از اهل بیت نقل كرد از وجود مبارك رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) نقل كرد كه علم راستین آیه محكمه است و فریضه عادله و سنّت قائمه است[2] و امثال آن. فرمود حرف مُتقن در معارف عقلی, علوم عقلی, علوم نقلی, حدیث, تفسیر, فقه, روایت, درایت به صورت «آیه محكمه» گفته شود.
🔸 كسی كه مسجد می رود و اهل مسجد است، روح امید باید در او زنده شود، امیدوار رحمت الهی باشد, امیدوار «تألیف قلوب» باشد، منتظر فرج باشد. درست است كه از بارزترین مصادیق انتظار فرج همان است كه همه ما منتظر آن هستیم، ولی انتظار فرج اختصاصی به زمان حضور و ظهور ندارد، ما هر كاری كه مشكل داریم منتظر باشیم گشایشی در راه هست! آن توجه به ذات اقدس الهی كه تمام فُرجه ها به دست اوست، خودش عبادت است، انتظار فرج است! پس آن حدیث معروف كه «أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ»[3] حصر نیست، البته مصداق كامل همان است كه ما منتظر آن هستیم.
[1]. سوره نساء، آیه63.
[2]. الكافی (ط ـ اسلامی)، ج1، ص32.
[3]. كمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص278.
📚 پیام به همایش روحانیون طرح هجرت
تاریخ: 1394/05/05
✅ عالم و غیر عالم مساوی نیستند، امّا کدام عالم و کدام #علم ؟
🔸فرمود «یَرْفَعِ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ» ... رفعت مؤمن غیر عالم «بالدّرجة» است و رفعت مؤمنِ عالم «بالدّرجات» است ... اینها چندین درجه دارند، او یک درجه دارد.
🔸این درست است که «لایستوی» (هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ)؛ اما طرف دیگر قضیه این است که عالم و غیر عالم مساوی نیستند، تحمّل عالم باید بیشتر باشد، مسؤولیت عالم باید بیشتر باشد، صبر عالم باید بیشتر باشد، حوصله عالم باید بیشتر باشد ...
🔸عالم و غیر عالم مساوی نیستند، چه در بُعد اثبات، چه در بُعد سلب.
🔸عالم و غیر عالم مساوی نیستند؛ یعنی درجات عالم زیاد است؛ عالم و غیر عالم مساوی نیستند، مسؤولیت عالم بیشتر است.
🔸اینکه گفتند عالم لبه جهنم حرکت میکند که افتادن همان و سقوط همان و جاهل هفتاد متری ـ ذراع یا ذرع ـ حرکت میکند افتان و خیزان، ممکن است چندین بار برخیزد و توبه کند، سرّش همین است.
🔸عالم و غیر عالم مساوی نیستند؛ یعنی او مسؤول است؛ صبر و حوصله و تحمّل او بیشتر است ...
🔸عالم و غیر عالم مساوی نیستند؛ در فضیلت، عالم و غیر عالم مساوی نیستند؛ در مسؤولیت، لزوم تحمّل و لزوم صبر و مانند آن، عالم و غیر عالم مساوی نیستند ...
🔸عالم و غیر عالم مساوی نیستند؛ چه در بخش اثبات، چه در بخش نفی.
🔸دو مطلب را اینجا کنار هم ذکر میکند: یکی اینکه علم و عمل باید با هم باشد و اگر علمِ معاش محض باشد، میشود تکاثر، [امّا] علم معاش باشد که زمینه کوثر را فراهم کند، خیر است.
🔸چون وقتی فرمود عالم و غیر عالم یکسان نیستند که اوّل آن نماز شب را ذکر کرد، سجده و قیام را ذکر کرد، «آناء اللیل» را ذکر کرد، «قانتاً لله» را ذکر کرد؛ بعد فرمود عالم و غیر عالم یکسان نیستند.
🔸اگر کسی اهل سجده و قیام و «آناء اللیل» و قانت و مانند آن نباشد، «چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا» (🔺) ؛ تمام این خطرات جهانی برای همین عالمان بی عمل است، این بمب را عالم بی عمل میسازد؛ این تخریب در جنگ جهانی اول و دوم را عالم بی عمل انجام داد.
🔸گناه افراد غیر عالم محدود است، اما عالمان که بی عمل باشند، گناه آنها وسیع است.
🔹درس تفسیر #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره مبارکه «زمر»، آیات 7 الی 9
↙️پی نوشت:
🔺- سنایی، دیوان اشعار، قصیده7؛ «چو #علم آموختی از حرص آنگه ترس کاندر شب *** چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا».
✅ حیف آدم است که بپوسد !
🔸اینکه میفرماید شیعیان ما اولوا الالباب هستند؛ یعنی ای شیعه! بکوش «اولوا الالباب» باش!
🔸اینکه فرمودند «أَلعُلَمَاءُ بَاقُونَ» درست است که جمله خبریه است و «العلماء» میشود مبتدا، «بَاقُونَ» میشود خبر؛ ولی حضرت در صدد این است که بگوید «نمیر! نپوس!»؛ این جمله، جمله خبریهای است که به داعی انشا القا شده.
🔸حیف آدم است که بپوسد؛ فرمود: کاری بکن که باقی باشی.
🔸راه باقی بودن این است که «ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللّهِ باقٍ» (1)؛ یک چیز «عنداللهی» تهیه کنید، اگر کسی چیز «عند اللهی» تهیه کرد، واقعاً باقی است.
🔸غرض این است که به حسب ظاهر این بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) که فرمود «أَلعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ الدَّهر»(2) را وقتی به یک عالم نحوی بگویی، میگوید «العلماء» مبتدا، «باقون» خبر و این جمله خبریه است؛ ولی اگر به دست یک فقیه یا حکیم بدهی، میگوید، این جمله خبریه است که به داعی انشا القا شده؛ یعنی «ایها العلماء» بکوشید که نپوسید.
🔸خیلی ها میمیرند میپوسند، اینجا هم که حضرت فرمود شیعیان ما «اولوا الالباب» هستند؛ یعنی شیعه! بکوش که «لبیب» شوی!، وگرنه وصف و جمله خبریه گفتن، بر بعضی صادق است بر بعضی ها که صادق نیست.
🔸اما اگر جمله خبریهای بود که به داعیه انشا القا شد، صدق و کذب بردار نیست، چون خبر نیست، امر، دستور و راهنمایی است و وظیفه همه شیعیان را مشخص میکند.
↙️پی نوشت ها:
1- سوره نحل، آیه97
2- نهج البلاغه(للصبحی صالح)، حکمت147
🔹درس تفسير #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره مبارکه «زمر»، آيات 8 الي 12