تفسیر /جزء بیست و هفتم
✅دنیا و خصوصیات آن
⬅️ قال الله فی محکم کتابه:
اِعْلَمُوا أَنَّمَا اَلْحَيٰاةُ اَلدُّنْيٰا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفٰاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكٰاثُرٌ فِي اَلْأَمْوٰالِ وَ اَلْأَوْلاٰدِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ اَلْكُفّٰارَ نَبٰاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرٰاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطٰاماً وَ فِي اَلْآخِرَةِ عَذٰابٌ شَدِيدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اَللّٰهِ وَ رِضْوٰانٌ وَ مَا اَلْحَيٰاةُ اَلدُّنْيٰا إِلاّٰ مَتٰاعُ اَلْغُرُورِ
📌 بدانيد كه زندگى دنيا، در حقيقت، بازى و سرگرمى و آرايش و فخرفروشى شما به يكديگر و فزونجويى در اموال و فرزندان است. [مثَل آنها] چون مثَل بارانى است كه كشاورزان را رستنى آن [باران] به شگفتى اندازد، سپس [آن كشت] خشك شود و آن را زرد بينى، آنگاه خاشاك شود. و در آخرت [دنيا پرستان را] عذابى سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است، و زندگانى دنيا جز كالاى فريبنده نيست.
حدید /٢٠
⬅️١. خصوصیات دنیا
خداوند در این آیه دنیا را در چند صفت خلاصه میکند :
👈١. لَعِب : بازیچه
بازی چه خصوصیتی دارد؟ دوامی ندارد و برد و باخت در آن اثر چندانی در زندگی ندارد.
♦️ مثال: برخی از جوانان تعصب فراوانی به یک تیم ورزشی دارند. بازیهای آن تیم را دنبال میکنند و گاهی برای یک باخت تیمشان کلی ناراحتی نشان میدهند و تا حد افسردگی هم ممکن است پیش بروند.
♦️ همه ما این رفتار را غیر منطقی میدانیم، خداوند با تعبیر (لعب) میخواهد بگوید ناراحتی برای دنیا و افسردگی برای محرومیت از آن هیچ منطقی ندارد چون این دنیا بازیچه است.
♦️ برخی مناشئ افسردگی در جامعه :
یکی به خاطر نداشتن صورت زیبا
یکی به خاطر لاغری
دیگری به دلیل چاغی
یکی به خاطر عقیم بودن
دیگری به خاطر فقر
ناراحتی و افسردگی در هیچ شرایطی معنا ندارد وقتی این دنیا بازیچه است.
♦️ خیر و شر واقعی
امیر المؤمنین در حکمتی خیر و سر را چنین تعریف میکند :
ما خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النّارُ و ما شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الجَنَّةُ وَ كُلُّ نَعيمٍ دونَالْجَنَّةِ فَهُوَ مَحْقورٌ وَ كُلُّ بَلا ءٍ دونَ النّارِ عافيَةٌ؛
📌خيرى كه به دنبال آن آتش باشد، خير نيست و شرى كه به دنبال آن بهشت باشد،شر نيست. هر نعمتى جز بهشت ناچيز است و هر بلايى جز آتش، سلامتى.
نهج البلاغه، حكمت ٣٨٧
👈٢. لهو (سرگرمی)
دنیا از آن جهت که با سرگرم کردن انسان توجه او را از آخرت سلب میکند لهو نامیده شده است.
👈 داستان
روزی بهلول در وسط پلی نشسته بود. از قضا هارون الرشید از آنجا میگذشت.
♦️بهلول با بیاعتنایی، سرش را پایین انداخت! آنگاه که هارون الرشید نزدیک وی رسید، گفت: ای بهلول دیوانه! چرا وسط پل نشستهای و راه را بستهای؟ از اینجا برخیز!
♦️بهلول در جواب او گفت: ای هارون! این حرفها را به خودت بگو که اینچنین روی پل قرار گرفتهای و مسکن گزیدهای، دنیایی که خودت را به آن وابسته کردهای و نسبت به آن عشق میورزی، گذرگاه است. تو خود بر روی آن ماندهای آنچنان به دنیا مشغول شدهای که آن طرف را فراموش کردهای
♦️ای هارون! بدان که این پل چندان دوام نخواهد داشت و همه آمال و آرزوهایت در کامت تلخ خواهد شد.
حکایتهای شهر عشق، ص ٢٢ و آینه عبرت، ص ٢٨.
#دنیا
#تفسیر
#جزء_بیست_و_هفت
#ماه_رمضان
@maaref_kootah_ir
https://eitaa.com/joinchat/335610032C11a9ae14bb