eitaa logo
معارف الشیعه
3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
636 ویدیو
301 فایل
نگرشی بر مکتب معارف خراسان و معارف الهی در برابر افکار بشری و معارف یونانی کتابخانه مجازی "مکتب تفکیک" @k_maktabtafkik ارتباط با ما: حجت الاسلام طوغانی @Yanooor59 حجت الاسلام توحیدی @alhojjat14
مشاهده در ایتا
دانلود
حکایت یکی از مردان قبيله بنی اسد از عزاداری جنّیان بر بدن بی سر سیدالشهداء عليه السلام مردی از قبيله بنی اسد گوید: هنگامی که لشکر بنی امیه از کربلا رفتند، من در کنار نهر علقمه مشغول زراعت بودم. من عجایب و غرایبی از آن اجساد مقدس دیدم که جز مختصری از آنها را نمی توانم نقل نمایم. از جمله این که هر گاه بادها از روی آن اجساد بلند می‌شد و بر من می‌وزیدند، یک بوی مشک و عنبری به مشام من می‌رسید. وقتی بادها ساکن می‌شدند، ستارگانی را می‌دیدم که از آسمان به زمین نزول می‌کنند و نظیر آنها از زمین به آسمان صعود می‌نمایند. فقط من و اهل و عیالم در آنجا بودیم، شخص دیگری را ندیدیم تا از وی درباره آن منظره جویا شویم. هنگام غروب آفتاب شیری از طرف قبله می‌آمد و من پشت به او کرده و متوجه منزل خود می‌شدم. موقعی که صبح می‌شد و آفتاب طلوع می‌کرد و من از منزل خارج می‌شدم، می‌دیدم که آن شیر به سوی قبله می‌رود. با خودم می‌گفتم: این افرادی که کشته شدند از خوارج بودند و به عبیداللَّه بن زیاد خروج کردند و ابن زیاد دستور قتل ایشان را صادر نموده بود. پس چرا معجزاتی را از این کشتگان می‌بینم که از دیگران نمی بینم؟ به خدا قسم باید امشب را بیدار باشم تا بنگرم آیا این شیر از این بدن‌ها می‌خورد یا نه. وقتی آفتاب غروب کرد، دیدم آن شیر آمد. موقعی که متوجه آن شیر شدم، دیدم فوق العاده خوفناک است، لذا بدنم از دیدن وی دچار لرزه شد. این طور فکر کردم که اگر منظور این شیر خوردن گوشت بنی آدم باشد، پس باید به سراغ من بیاید. من در همین فکر بودم که دیدم آن شیر در میان کشتگان رفت و روی جسدی که نظیر آفتاب بود ایستاد و خود را روی آن انداخت. من با خودم می‌گفتم: از گوشت آن بدن می‌خورد؟ ولی دیدم صورت خود را به خون آن جسد رنگین می‌کند و همهمه می‌نماید و با خود سخن می‌گوید. من گفتم: اللَّه اکبر! این چه منظره تعجب آوری است. من همچنان مواظب آن شیر بودم تا این که تاریکی شب جهان را فرا گرفت. دیدم شمع و چراغ‌هایی آویزان بود که گویا زمین را پر کرده باشند. سپس صدای گریه و ناله و لطمه‌های جان گدازی شنیدم و به دنبال آنها رفتم. ناگاه دیدم آن ناله و گریه‌ها از زیر زمین است، شنیدم شخصی می‌گفت: وا حسیناه! وا اماماه! پوست بدن من دچار لرزه شد و نزدیک آن شخص گریان رفتم و او را به حق خدا و رسول قسم دادم و گفتم: تو کیستی؟ گفت: ما دسته از جنیان هستیم. گفتم: برای چه گریانید!؟ گفتند: ما هر روز و شب برای حسین علیه السّلام که شهید شده و تشنه بود عزاداری می‌کنیم. گفتم: همین حسینی که این شیر نزد جسدش می‌نشیند؟ گفتند: آری. آیا این شیر را می‌شناسی؟ گفتم: نه! گفتند: این شیر ،پدرش علی بن ابی طالب است. من در حالی مراجعت نمودم که اشک هایم بر صورتم می‌چکید. 📚المنتخب ج۲ص۳۲۹ 📚بحارالانوار ج۴۵ص۱۹۳ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
🌺🌺 ♦️ فقط از یک پرتو از نور سیدالشهداء علیه‌السلام ، تمام بهشت و حورالعین را خدا آفرید... پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در ضمن روایتی فرمودند: ... فَتَقَ نُورَ وَلَدِیَ الْحُسَیْنِ فَخَلَقَ مِنْهُ الْجَنَّةَ وَ الْحُورَ الْعِینَ فَالْجَنَّةُ وَ الْحُورُ الْعِینُ مِنْ نُورِ وَلَدِیَ الْحُسَیْنِ وَ نُورُ وَلَدِیَ الْحُسَیْنِ مِنْ نُورِ اللَّهِ فَوَلَدِیَ الْحُسَیْنُ أَفْضَلُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ الْحُورِ الْعِینِ 🔹 خدای متعال نور فرزندم حسین علیه‌السلام را (در عالمی قبل از این دنيا) شکافت و از پرتویی از آن نور، بهشت و حورالعین را آفرید، بنابراین بهشت و حورالعین از نور فرزندم حسین علیه‌السلام هستند و نور فرزندم حسین از نور خداست، پس فرزندم حسین افضل از بهشت و حورالعین است. 📚الفضائل (ابن شاذان) ص١٢٩ 📚بحارالانوار ج ١۵ ص١٠ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
🌺🌺 ♦️شمّه‌ای از نورانیت وجه مبارک حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام... نقل کرده‌اند: أنَّ الحُسینَ عَلَيْهِ السَّلَام كانَ إذَا جَلسَ في المَكانِ المُظلَم يَهتَدي إليهِ الناسُ بِبَياضِ جَبينِهِ و نَحرِه.كأنَّ الذَهَبَ يَجري فِي تَراقِيه 🔹هر گاه که امام حسین علیه‌السلام در یک مکان تاریکی می‌نشست، مردم به جهت نورانیت پیشانی و گلوی آن حضرت، به سمت او می‌آمدند. گلوی آن حضرت چنان می‌درخشید که گویا طلا و جواهر در آن جریان دارد و إَذا تَكلَّمَ رُؤيَ النورُ يَخرجُ مِن بَين ثَناياه. و لَم يَكن يَمُرُّ في طريقٍ فَتَبعهُ أحدٌ إلّا عَرفَ أنّهُ سَلَكه، لِطِيبِ رائحتِهِ. 🔹و چون آن حضرت، لب به سخن باز می‌نمود، از بین دندان‌های مبارک آن حضرت، نور می‌درخشید. و از هیچ راهی عبور نمی‌کردند جز اینکه هر که از آن راه می‌گذشت، بوی خوش آن حضرت را استشمام می‌کرد و یقین می‌کرد که امام حسین علیه‌السلام از این راه، عبور کرده است. 📚بحارالانوار ج۴۴ ص١٨٧ 📚المنتخب، طریحی ص ١٩٩ 📚موسوعة کربلا ج١ ص١٧١ 🔻 در روایتی از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز آمده است که فرمودند: اِنّی اَشُمُّ رائِحةَ الجَنّةِ مِن الحُسینِ عَلَيْهِ السَّلَام 🔹 من بوی بهشت را از حسین علیه‌السلام استشمام می‌کنم. 📚 سحاب الدموع، نخجوانی، ج٢ ص١١۴ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
🌺🌺 🔰 نَخِ قنداقه‌ای شد دستگیرِ عالم بالا ... طبق روایات علاوه بر فطرس مَلَک، فرشتگانی به نام دُردائیل و صَلصائیل هم به برکت قنداقه امام حسین علیه‌السلام بخشوده شدند و به جای خود برگشتند. ⚡️ در نقلی دیگر هم آمده است که رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 🔹 ملائکه آمدند تا برای تولد امام حسین علیه‌السلام به من تبریک و تهنیت بگویند؛ همراه آن‌ها ملکی بود که دو بال، پاها و دستانش شکسته بود. من به او گفتم: کیستی ای ملک، تو را چه شده چیست؟ 🔸آن مَلک گفت: یا رسول الله! من از ملائکه مقربین بودم؛ روزی دیدم درِ آسمان باز است پس به دنیا نگاه کردم دیدم روی زمین انسانی دست و پا ندارد! با خود گفتم: این مرد بمیرد بهتر است! آخر زندگی با این حالت هیچ خیری ندارد! 🔹 وقتی این را گفتم از جای خود تکان نخورده بودم که خداوند مرا به این حالت در آورد و مرا روی زمین گذاشت و در جزیره‌ای هفتصد سال محبوس هستم. وقتی ملائکه نازل می‌شدند و مرا شناختند، مرا خدمت شما آوردند تا مرا به درگاه الهی به حق حسین علیه‌السلام شفاعت بفرمایید! 🔸 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید: من هم به درگاه الهی دعا کردم که جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد! خداوند دعایت را دربارۀ او مستجاب کرد. 📋 فَاحلُل قُماطَ الحُسینِ عَلَیهِ‌السّلامِ فَاخرُجْ یَدَهُ الیُمنَی مِنهُ حتّی یَمسَحَهُ مِنه 🔻قنداق حسین علیه‌السلام را باز کن و دست راست او را بیرون بیاور تا این ملک به آن مسح کند. 🔹من هم این کار را انجام دادم، ملک همان وقت شفا یافت. وقتی خلقتش تماماً صحیح شد شروع کرد به گریستن گفتم: ای ملک، دیگر برای چه گریه می‌کنی؟ گفت: برای خودم گریه نمی‌کنم بلکه برای شهادت کسی گریه می‌کنم که میلادش بشارت اهل آسمان‌ها و زمین است. گفتم: چه کسی او را می‌کشد؟ 🔸 آن مَلک گفت: جبرئیل مأمور است که به شما خبر بدهد که چه کسی او را می‌کشد!؟ گفتم: ای جبرئیل، آیا سخن او درست است؟ جبرئیل گفت: بلی یا رسول الله! گفتم: از کجا این مطلب را می‌داند؟ گفت: خداوند او را هزار سال قبل از متولد شدنِ امام حسین علیه‌السلام آفریده است و چنین مقدّر کرده که او محافظ قبر إمام حسین علیه‌السلام بعد از شهادتش باشد. 📚بحر المصائب، ج۱ ص۹۳ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa