﷽
نقل است
که منکری به امتحان پیش شیخ آمد و گفت: فلان مساله بر من کشف گردان.
شیخ انکار در وی بدید، گفت:
به فلان کوه غاری است.
در آن غار یکی از دوستان ماست.
از وی سؤال کن تا بر تو کشف گرداند.
برخاست و بدان غار شد.
اژدهایی دید عظیم سهمناک،
چون آن بدید بیهوش شد
و جامه نجس کرد،
و بیخود خود را از آنجا بیرون انداخت،
و کفش در آنجا بگذاشت.
و همچنان باز خدمت شیخ آمد،
و در پایش افتاد و توبت کرد.
شیخ گفت: سبحان الله!
تو کفش نگاه نمیتوانی داشت از هیبت مخلوقی.
در هیبت خالق چگونه کشف نگاه داری؟
که به انکار آمدهای
که مرا فلان سخن کشف کن!
تذکرةالاولیاءعطارنیشابوری
ذکر شیخ بایزید بسطامی
💜🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸
﷽
خیّام و تصوّف
من همیشه تصوّر میکردم که حکیم عُمر خیّام با صوفیان کارد و خیار بوده است. اما دقیقاً برعکس- خیّام معتقد بوده که:
″در بین طالبان شناخت خداوند، طریق اهل تصوّف که مبتنی بر تصفیهٔ باطن و تهذیبِ اخلاق است، از همه بهتر است.″
این نظر را خیّام در کتاب ‹رساله در علم کلّیّات وجود› بیان کرده است. بنا بر استدلالهای روانشاد کاظم برگنیسی ″این کتاب به احتمال زیاد، آخرین اثر خیّام و محصول دورانِ پختگی اوست و در صحّت انتساب آن به او، هیچ شک و تردیدی نیست و نیز نمیتوان پذیرفت که خیّام این بخش رساله را از ترس جان یا برای خوشایند دیگران نوشتهباشد.″
باری، چوبِ همه، در برابر عارفان و صوفیانِ راستین افتادهاست، خواه ابنسینا باشد یا خیّام در شرق، خواه ویتگنشتاین باشد، یا برتراند راسل در غرب.
منابع:
رباعیات خیام و خیامانههای پارسی،
سیدعلی میرافضلی، ص ۱۹۴.
حکیم عمر خیام و رباعیات،
کاظم برگ نیسی، صص ۱۱۰-۱۱۱
💙🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸
﷽
نقل است
که منکری به امتحان پیش شیخ آمد و گفت: فلان مساله بر من کشف گردان.
شیخ انکار در وی بدید، گفت:
به فلان کوه غاری است.
در آن غار یکی از دوستان ماست.
از وی سؤال کن تا بر تو کشف گرداند.
برخاست و بدان غار شد.
اژدهایی دید عظیم سهمناک،
چون آن بدید بیهوش شد
و جامه نجس کرد،
و بیخود خود را از آنجا بیرون انداخت،
و کفش در آنجا بگذاشت.
و همچنان باز خدمت شیخ آمد،
و در پایش افتاد و توبت کرد.
شیخ گفت: سبحان الله!
تو کفش نگاه نمیتوانی داشت از هیبت مخلوقی.
در هیبت خالق چگونه کشف نگاه داری؟
که به انکار آمدهای
که مرا فلان سخن کشف کن!
تذکرةالاولیاءعطارنیشابوری
ذکر شیخ بایزید بسطامی
💜🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸
✨﷽✨
نهجالبلاغه
حکمت " ۳۸ "
قال علی عليهالسلام:
لابنه الحسن عليه السلام :
يَا بُنَيَّ، احْفَظْ عَنِّي أَرْبَعاً وَأَرْبَعاً،
لاَ يَضُرَّكَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ:
إِنَّ أَغْنَى الْغِنَىُ الْعَقْلُ،
وَأَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ،
وَأَوحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ
وَأَكْرَمَ الْحَسَبَ حُسْنُ الْخُلُقِ.
يَا بُنَيَّ، إِيَّاكَ وَمُصَادَقَةَ الاَحْمَقِ،
فَإِنَّهُ يُريِدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرَّكَ.
وَإِيَّاكَ وَمُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ،
فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ
أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ
وَإِيَّاكَ وَمُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ،
فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ
وَإِيَّاكَ وَمُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ،
فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ
يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ،
وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ.
♡
حضرتعلى عليهالسلام به فرزندش امام حسن علیهالسلام فرمود:
پسرم!
چهار چیز و چهار دیگر از من به خاطر بسپار
که تا بدانها عمل کنی زیان نبینی
گرانمایهترین بی نیازی خرد است،
و بزرگترین فقر بیخردی است
و ترسناکترین تنهایی خودپسندی است
و گرامیترین ارزش خانوادگی،
اخلاق نیکوست.
پسرم!
از دوستی نادان بپرهیز
چه او خواهد که تو را سود رساند
لیکن دچار زیانت گرداند
و از دوستی بخیل بپرهیز،
که از تو دریغ دارد،
آنچه را سخت بدان نیازمندی
و از دوستی بدکار بپرهیز
که به اندک بهایت بفروشد
و از دوستی دروغگو بپرهیز
که او سراب را ماند،
دور را به تو نزدیک
و نزدیک را به تو دور نمایاند...
💚🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸
وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا سوره طلاق/۳
"مجنون مغربی" را گذر بر گورستان افتاد و "فیض مشرقی" را دید گوشه بنشسته و آیه سیم سوره طلاق را زمزمه میکند (ومن یتوکل علی الله ..) پرسید چه میجویی؟ گفت توکل. کار بدو سپردهام و اعتماد بر تدبیر و تقدیر او دارم.
مجنون گفت ناکرده کار و نارفته راه ؟! باید که اعتماد و گمان نیک بر خالق هستی داشت اما توکل در کمند آگاهی از قدرت او و اراده توست. برخیز که زاویه نشستن، مقام تسلیم و کار اولیای سوخته است. فیض گفت ما تسلیم حقیم و برخاست. مجنون گفت هان، رسیدی. برخیز و توکل کن، خدا سالک عاطل نمیخواهد !
#توکل #سالک #سوره_طلاق
🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸
4_5927153781576830676.mp3
5.6M
فایل صوتی مقاله روح ربا ...
هر یک از کالبد ها متعلق به درجه ای از آگاهی هستند ،هرچه آگاه تر میشی به موازات آن ، کالبد های مخصوص به آن تمرکز آگاهی ، بیدار و فعال میشوند و البته عملکردت از همان کالبد نشات میگیرد .
🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸
عطار چه مي گويد:
گر تو نشنودي ز من بشنو که شاهي اي عجب
ميزباني کرده عمري، ميهمان آيد پديد
عطار به انسان پر از توهمات، پر از علوم مختلف، پر از دانش هاي گمراه كننده،انسان سرشار از پندار كمال مي گويد كه اي انسان، اگر به خاطر همه اين چيزهاي اضافه اي كه در وجودت ذخيره كرده اي كه اينها باعث مي شوند،هيچ سخني را از كسي قبول نكني، چرا كه پر از خود هستي و به راستي نمي داني كه نمي داني، اما از عطار اين سخن را بشنو و قبول كن، كه بينگ همانند پادشاهي بزرگ، سالها منتظر مانده تا از ميهمان خود پذيرايي كند. ولي اين ميهمان، به خاطر تعلق به ماديات و فرعيات زندگي، به خاطر دلمشغولي به نفسانيات، غافل از بينگ يا شاه بوده و خود را سرگرم چيزهاي ظاهري و بي ارزش دنيوي كرده است. بينگ، همانند پادشاهي بخشنده، مدت زماني بسياري، ميليون ها سال، زندگي پس از زندگي، منتظر مانده و صبر كرده تا عبد يا اسنس(روح) اش، از خواب غفلت بيدار شود و با كار دروني و معنوي و خودسازي، در مسير دروني به طرف او برود و میهمان او شود.
#روح #عبد #مهمان
🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸
4_5897969435850838254.mp3
23.59M
سلامت روان در شرایط پراسترس
بخش اول
#آذرخش_مکری
🌱🌱🌱🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸
4_5904701058352942462.mp3
4.38M
مثنوی
• محمد رضا شجریان
• محمدعلی کیانی نژاد
• مایه : بیات اصفهان
در دل و جان خانه کردی عاقبت
هر دو را دیوانه کردی عاقبت
🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸
حضرت مولانا »
سیر نمیشوم ز تو ای مه جان فزای من
جور مکن جفا مکن نیست جفا سزای من
با ستم و جفا خوشم گر چه درون آتشم
چونک تو سایه افکنی بر سرم ای همای من
چونک کند شکرفشان عشق برای سرخوشان
نرخ نبات بشکند چاشنی بلای من
عود دمد ز دود من کور شود حسود من
زفت شود وجود من تنگ شود قبای من
آن نفس این زمین بود چرخ زنان چو آسمان
ذره به ذره رقص در نعره زنان کههای من
آمد دی خیال تو گفت مرا که غم مخور
گفتم غم نمیخورم ای غم تو دوای من
گفت که غم غلام تو هر دو جهان به کام تو
لیک ز هر دو دور شو از جهت لقای من
گفتم چون اجل رسد جان بجهد از این جسد
گر بروم به سوی جان باد شکسته پای من
گفت بلی به گل نگر چون ببرد قضا سرش
خنده زنان سری نهد در قدم قضای من
گفتم اگر ترش شوم از پی رشک می شوم
تا نرسد به چشم بد کر و فر ولای من
گفت که چشم بد بهل کو نخورد جز آب و گل
چشم بدان کجا رسد جانب کبریای من
گفتم روزکی دو سه ماندهام در آب و گل
بسته خوفم و رجا تا برسد صلای من
گفت در آب و گل نهای سایه توست این طرف
برد تو را از این جهان صنعت جان ربای من
زینچ بگفت دلبرم عقل پرید از سرم
باقی قصه عقل کل بو نبرد چه جای من
🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸
#امشب باغزلی ازحضرت حافظ
حجاب ِ چهرهی جان میشود غبار ِ تنم
خوشا دَمی که از آن چهره پرده برفکنم
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست
رَوم به گلشن ِ رضوان که مرغ ِ آن چمنم
عیان نشد که چرا آمدم کجا رفتم
دریغ و درد که غافل ز کار ِ خویشتنم
چگونه طوف کنم در فضای عالَم ِ قدس
که در سراچهی ترکیب تخته بند ِ تنم
اگر ز خون ِ دلم بوی شوق میآید
عجب مدار که همدرد ِ نافهی خُتنم
طراز ِ پیرهن ِ زرکشم مبین چون شمع
که سوزهاست نهانی درون ِ پیرهنم
بیا و هستی ِ حافظ ز پیش ِ او بردار
که با وجود ِ تو کس نشنود ز من که منم
🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸