فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 حکایت بهلول عاقل و خشت طلا
🎤 حجت الاسلام دانشمند
🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
18.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظاتی با #استادشجریان
🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
#حضرت_حافظ
دلا بسوز که سوزِ تو کارها بِکُنَد
نیازِ نیمْشبی دفعِ صد بلا بِکُنَد
عِتابِ یارِ پریچهره عاشقانه بکَش
که یک کرشمه تلافیِّ صد جفا بکُند
ز مُلک تا ملکوتش حجاب بردارند
هر آن که خدمتِ جامِ جهاننما بکُند
طبیبِ عشق مسیحادَم است و مُشفِق، لیک
چو دَرد در تو نبیند که را دوا بکُند؟
تو با خدایِ خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مُدَّعی خدا بکُند
ز بختِ خفته ملولم، بُوَد که بیداری
به وقتِ فاتحهٔ صبح، یک دعا بکُند؟
بسوخت حافظ و بویی به زلفِ یار نَبُرد
مگر دِلالتِ این دولتش صبا بکُند
10.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
16.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
4_5942868306703682540.mp3
2.8M
#سپنتا_مجتهد_زاده
🎶 ابرو کمان
🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
وفور و برکت
بسیار آسان است که تعداد هسته های موجود در یک سیب را شمارش کنیم، اما چه کسی می توان بگوید در درون یک هسته چند عدد سیب وجود دارد؟ دلیل این که هیچ کس نمی تواند تعداد سیب های موجود در یک هسته را به ما بگوید این است که پاسخ بی پایان و بی نهایت است و این است معنی و مفهوم وفور و برکت. اما این یک پاسخ به ظاهر متناقض است زیرا ما در مقام انسان در یک لحظه معین به دنیا می آییم و در یک زمان مشخص می میریم و عمری محدود داریم و لذا درک مفهوم بی پایان، نامحدود، لایتناهی و بینهایت بر ایمان دشوار است و در مخیله ما که دارای یک جسم خاکی هستیم نمی گنجد و قابل فهم نیست. بسیار مشکل است بتوان تصور کرد که جهان دارای حد و مرز است و یا آنکه در نقطه ای پایان می یابد زیرا بلافاصله این سؤال پیش می آید که فراسوی نقطه پایانی چه خواهد بود؟ لذا از نظر من كائنات لایتناهی و بیکران است و هیچ پایانی ندارد و اگر همین اصل را جزیی از زندگی خود بدانید، برای آنچه می خواهید و می توانید داشته باشید نیز پایانی متصور نیست. قبلا دیدیم که بخش بزرگی از ما در مقام یک انسان غیر مادی و غیر جسمی است و آن تفکر یا ذهن ماست که فاقد حد و مرز است، از این جهت نتیجه می گیریم که ما نیز موجوداتی هستیم بی پایان.
لذا شعار کائنات، وفور و برکت بی پایان و بدون حد و مرز نهفته در جهان است و این وفور نعمت متوجه ما و هر موجود دیگری در سرود واحد است. واکنش جهان به کم بینی، کوته بینی و تنگ نظری ما ارائه وفور نعمت و برکت است. ما باید در مورد این وفور نعمت و ثروت موجود در جهان هشیار باشیم و تنگ نظری را سر لوحه زندگی خود قرار ندهیم.
اگر ذهن ما کم بین و کوته اندیش است به این معنی است که اعتقاد ما براساس کمبود و قحط نعمت در جهان استوار است و ما زندگی خویش را براساس فقدان ها و کمبود ها ارزشیابی می کنیم و انرژی خود را با تمرکز بر آن چه نداریم هدر می دهیم و این شیوه عادی تفکر ما در طریق زندگی می گردد. شعار زندگی گروه زیادی از مردم عبارت است از: «من به اندازه کافی ندارم» و یا: «در حالی که قادر نیستم کلیه لباس های مورد نیاز فرزندانم را برایشان بخرم چگونه می توانم به وفور نعمت و برکت ایمان بیاورم؟»، و یا: «اگر فلان چیز دیگر را داشتم خوشبخت تر بودم». مردم تصور می کنند زندگی آن ها از این نظر دچار کمبود است که بد شانس هستند و بخت و اقبال با آن ها یار نیست در حالی که نمی دانند که نظام اعتقادی آن ها بر حول محور کم بینی و کمبود دور می زند و چشمان آن ها فقط کاستی ها را می بیند و تا زمانی که تفکر آن هـا بـراسـاس کاستی ها باشد جز کاستی چیزی عاید آن ها نمی شود.
وین دایر
درمان با عرفان
ص 155 و 156
🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
ای دل شکایتها مکن تا نشنود دلدار من
ای دل نمیترسی مگر از یار بیزنهار من
ای دل مرو در خون من در اشک چون جیحون من
نشنیدهای شب تا سحر آن نالههای زار من
یادت نمیآید که او می کرد روزی گفت گو
می گفت بس دیگر مکن اندیشه گلزار من
اندازه خود را بدان نامی مبر زین گلستان
این بس نباشد خود تو را کآگه شوی از خار من
گفتم امانم ده به جان خواهم که باشی این زمان
تو سرده و من سرگران ای ساقی خمار من
خندید و می گفت ای پسر آری ولیک از حد مبر
وانگه چنین می کرد سر کای مست و ای هشیار من
چون لطف دیدم رای او افتادم اندر پای او
گفتم نباشم در جهان گر تو نباشی یار من
گفتا مباش اندر جهان تا روی من بینی عیان
خواهی چنین گم شو چنان در نفی خود دان کار من
گفتم منم در دام تو چون گم شوم بیجام تو
بفروش یک جامم به جان وانگه ببین بازار من
«مولوی»🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
رازداری و سکوت عارفان، ناظر به پنج منظور اصلی است:
دلیل اول و دوم پوشاندن احوال خود از نامحرمان است که خود شامل ستر احوال از عوام و فقها می شود.
از عوام، برای اینکه مقصود عرفا را در نمی یابند و بد می فهمند و ظن بد در ایشان می برند:
بعد از این باریک خواهد شد سَخُن
کم کن آتش، هیزمش افزون مکن
تا نجــوشد دیگ های خُــرد زود
دیگ ادراکات˚ خُـردست و فــرود
(مولانا)
یا:
شرح ميخواهد بيان اين سخن
لـيـك ميترسم زِ افهــامِ كهَـن
فهم های کهنة کوتــه نظر
صد خیالِ بد در آرند در فکر
(مولانا)
مولانا معتقد است كه معاني خاص را بايد در زبان عاميانه پنهان كرد:
اگر از عام بترسي كه سخن فاش كني
سخنِ خاص، نهان در سخن عـام بگو
(مولانا)
ستر احوال از فقیهان قشری و ظاهرگرا هم، برای این است که منکر عوالم عارفانه اند و خیلی آسان ممکن است از حربه تکفیر استفاده کنند.
گفت آن یار کزو گشت سرِ دار، بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد
(حافظ)
دلیل سوم این است که گفتن از احوال عارفانه ممکن است به قصد خودنمایی و تزویر صورت بگیرد و این خودنمایی، حاصل کار سالک را برباد می دهد:
اين سخن ، در سينه ، دَخلِ مغزهاست
در خموشي ، مغزِ جان را ، صَد نَماست
چون بيامد در زبان ، خَرج شــد ، مغز
خــرج كم كــن ، تــا بماند مغـزِ نغـز (مولانا)
یا :
گر تـو نقــدي يـافتي ، مَگشا دَهــان
هست در رَه ، سنــگهاي امتحـــان
امتحان بـَـر امتحان است، اي پســر!
هين به كمتر امتحان، خـود را مَخَر
(مولانا)
دلیل چهارم غیرت معشوقی است. خداوند دوست ندارد سرّش در دهان عوام و نامحرمان بیفتد و به همین دلیل، سالکی را که بندِ زبان ندارد، مجازات می کند:
تا نگویی سرّ سلطان را به کس
تا نریزی قند را پیشِ مگس
گوش آن کس نوشد اسرار جلال
کو چو سوسن صدزبان افتاد و لال(مولانا)
و حافظ:
غیرتِ عشق، زبانِ همه خاصان بِبُرید
کز کجا سِرِّ غمش در دهنِ عام افتاد
سعدی هم می گوید:
این دریغم میکشد کافکندهای اوصاف خویش
در زبان عام و خاصان را زبان افکندهای
دلیل پنجم هم در زبان نیامدن حقایق عرفانی است:
هـر چه گـويم عشق را شـرح و بيــان
چــون به عشق آيم ، خجل گردم از آن
و آرزو ميكند :
هــر چـه گـويي اي دَمِ هستي ، از آن
پـــردة ديگـــر بَــرو بستي ، بـِــدان
آفتِ ادراك آن حـــال است ، قــــال
خون به خون شستن ، محال است و محال
(مولوی)
و:
چون سخن ، در وصفِ اين حالت رسيد
هم قلم بشكست و هم كاغــذ ، دريــد
توسل عرفا به هنر و تمثيل از سر ناچاري است و شكوه و شكايت مولانا، بارها ازناتواني اين بيانات،در ابلاغ مفاهيم، بلند ميشود :
اي برون از وهم و قال و قيلِ من
خاك بــر فرق من و تمثيلِ من
🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#محمدرضا_شجریان
🎶 شعر خیام
🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
8.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌻 امیدوار بودن بالاترین عبادت 🌻
🌹✨استاد #عرشیانفر
🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
28.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💕
#زندگی
🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
4_5816483976281325951.mp3
2.57M
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
#استاد_محمد_رضا_شجریان
#استاد_مشکاتیان
🌸🍃🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف