4_6001598239265001524.mp3
44.67M
🔊 فایل صوتی
💬عالم خيال منفصل و سازگارى انديشه مولانا با شهابالدین سهروردی
✍ دکترعبدالکریم سروش
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
ابن عربی میگوید ما باید وارد دنیای تخیل و خیال بشویم. خیال در عرفان ابنعربی، جایگاه بسیار برجستهای دارد. چرا که در اينجا خیال دارای یک نقش اونتولوژیک است؛ یعنی عالم خیال، در ایجاد عالم به منزلهی واسطهی وجودی است در قوس نزول؛ یعنی خیال یک مرتبهی وجودی است در جریان آفرینش که حلقهی واسط میان عالم ربوبیّت و عالم حسّ و مشاهده است. از سوی دیگر در قوس صعود نیز خیال جایگاه برجستهای به لحاظ معرفتی دارد. ابن عربی، عقل را نقّادی میکند و به جای آن خیال و تخیل را قرار میدهد. این تغییر و تحوّل، جهات عدیدهای دارد. از یک سو ارتباط با حقیقت و زیبائی، از انحصار فیلسوفان خارج میشود و در اختیار همهی مردم قرار میگیرد. از سوی دیگر در روزگار غیبت حقيقت و در غیاب پیامبر و امام معصوم، دیگر هیچ نیازی به واسطههای انسانی نیست و هر کس از طریق خیال و بدون نیاز به واسطه، میتواند ارتباط خود را با حقیقت و زیبائی برقرار کند.
اکنون پرسش این است که:
هنر در شب تاريخ، که میخواهد در این دورانِ غیبتٍ حقیقت، انسان را آشکار کند و از آن طریق خدا را آشکار نماید و متجلی سازد چه نوع هنری است؟
ابنعربی میگوید که ما در این دوران، دوگونه هنر داریم: هنر درونی و هنر بیرونی.
هنر این دوران، تابع همان نگاهی است که باید به سمت تجرّد حرکت کند. یعنی از آنجاکه در این عصر، انسان بهطور کلی به سمت مادیت میرود و به سوی توغل در مادیت سیر میکند؛ به عبارت دیگر، چون انسان در حال حرکت به سمت شب تاریخ است، اگر هنری بخواهد انسان را نجات دهد و منجی انسان باشد، باید هنری کاملاً مجرد و خیالی باشد؛ روح روزگار این را اقتضا میکند: یک هنر درونی و یک هنر بیرونی و هر دو هنر، هنر صورتگری و ابداع و خلق است؛ خلق زیبائیها. هنر درونی خود بر دو گونه است. این تعابیر را ابنعربی صریحاً در فتوحات آورده است:
نخست، هنر صورتگری و خلق اعتقادات. به هر صورت انسان در قوس صعود، به سوی خداوند حرکت میکند. در این حرکت به سمت خدا، در این سیر عارفانه و معراج صوفیانه به سوی حقیقت و خداوند و زیبائی و حقیقت هستی، انسان باید بتواند و تمرین کند که صورتهایی از خدا را
با قوهی تخیل، درون خودش خلق کند. چرا که ما نمیتوانیم ذات خدا را ادراک کنیم.
باید به صراحت بگویم که اساساً در عرفان ابنعربی، ارتباط ذات خدا باعالم وجوداً و معرفتاً منفصل و بریده است. یعنی خداوند نه به لحاظ وجودی در ذات خود با عالم ارتباط دارد و نه از لحاظ معرفتی عالم با خدا دارای ارتباط است. مراد اين است که ذات خدا، غیبالعیوب است و ما هیچگونه رابطهی معرفتی با ذات خدا نداریم: از سوی دیگر در روزگار غربت و غیبت حقیقت و زیبائی قرار داریم.
📗 مباحثی در عرفان ابنعربی
صفحه ۲۵۳ تا ۲۵۵
✍ دکتر نصرالله حکمت
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
.
از سرِ رَبْوِه نظر کن در دمشق!
پنجاه و چند سال پیش(در اواسط دههٔ ۴۰ خورشیدی) هنگام تعطیلات نوروزی به همراه بچّههای همسنّ و سال به بالای کوهی در یکی از روستاهای کرمان رفته بودیم. یک چوپان محلّی و دو نفر از معلّمهای دبستان هم با ما بودند.
بالای تپّه که رسیدیم نشستیم به استراحت و خوردن نان و پنیر و تماشای منظرهٔ بدیع دشت و صحرا. جمعی از شهریها داشتند از دامنهٔ تپّه بالا میآمدند. با هم میگفتند و میخندیدند. ناگهان جانوری شبیه پلنگ مثل برق سر راهشان سبز شد. اصلا نفهمیدیم از کجا سر و کلّهاش پیدا شد. کسانی که داشتند از تپّه بالا میآمدند، به سختی ترسیدند و هول کردند. آن جماعت شهرنشین، دو پا داشتند، دو پای دیگر هم قرض کردند و از دست پلنگ وحشی به سرعت پا به فرار گذاشتند. از آن طرف، پلنگ بندهٔ خدا هم از داد و بیدادها و فریادهای بلند جمعیّت به سختی ترسید و هول کرد. او هم که چهار پا داشت، چهار پای دیگر از خداوند قرض گرفت و در جهت مخالفِ جمعیّت پا به فرار گذاشت. هر دو داشتند از هم فرار میکردند و از یکدیگر دور میشدند. آن منظره از بالا دیدنی بود.
الان که این مطلب را مینویسم به یاد بیتی از مولانا در مثنوی شریف افتادم که میفرماید:
«غم چو بینی، در کنارش کش به عشق/از سرِ رَبْوِه نظر کن در دمشق!»
«رَبْوه»؛ مکانی است در دامنهٔ کوه قاسیون در حومهٔ دمشق که گویا از آنجا شهر دمشق را بهتر میتوان دید. مولانا میگوید به غمها و شادیهای دمشقِ زندگی باید از بالا نگاه کرد و آنها را با هم دید. چرا که غم و اندوه، بعضی وقتها میتواند مقدمهٔ شادی و انبساط خاطر هم باشد.
آن روز ما کودکان دبستانی که بر سر کوه بودیم نمیدانستیم داریم از رَبوِهٔ آن روستای کوهستانی به دشت و کویر نگاه میکنیم! ضمن این که خودمان هم به شدّت ترسیده بودیم با دیدن آن صحنه از ته دل میخندیدیم. چوپانِ کوهی که راهنمایمان شده بود تجربه داشت. میگفت: «اگر این شهریها سرشان را انداخته بودند پایین و به راهشان ادامه میدادند، آن حیوان هم هیچ کاری بهشان نداشت. او هم سرش را میانداخت پایین میرفت دنبال رزق و روزی خودش! چون اینها جمعیّتشان زیاد است و پلنگ، صیّادی تکشکار است!» مسؤولیّتِ حرفش به گردن خودش! ولی آن روز من برای نخستین بار در عمرم نگاه از بالا یا بهتر بگویم «نگاه همه جانبه» را عملاً تجربه کردم. دیدم هر دو طرف ماجرا به خاطر یک موضوع یعنی ترس از دیگری دارند به سرعت از هم میگریزند.
و چه قدر بعضی از ما انسانها بیهوده غمِ غم را میخوریم و از ترسِ ترسْ از یکدیگر فراری هستیم، خدا میداند و بس!
.
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
کژ_راهه_دینیمذهب_علیه_مذهب_@MolaviPoet_بازرگان (1)_124.mp3
15.9M
فایل صوتی
💬کژ راهه دینی(مذهب علیه مذهب)
🎙 مهندس عبدالعلی بازرگان
حجم :7,4MB
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
4_5996745514631041609.mp3
14.96M
فایل صوتی
💬اسطوره خرافه است یا واقعیت
🎙 دکتر علیرضا شیری
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
مولوي در ابتدا يک فقيه و کلامي بود ؛ يک شبهه غزالي بود .
از کلام در قديم به اصول تعبير مي شُده است :
پيش استاد اصولي هم اصول خواند آن شاگرد چست با حصول
(مولوي، 1390: دفتر 1 : بيت 2830)
« لفظِ اصول در قديم اصطلاحي بود مُرادفِ علمِ کلام ؛ و اصولي غالباً بر عالمِ مُتكلّم اطلاق مي شُد . سمعاني در کتابِ انساب مي نويسد : « الاصولي بضم الألف و الصّاد هذه النسبة الي الاصول و انّما يقال هذه اللفظة لعلم الكلام و لمن يعرف هذا النّوع من العلم » »( ابن سينا،1331ش:18)
يکي از قضايايي که عارف فراوان با آن درگير است ، قضيّة جمعِ بينِ اضداد است . در حالي که ضدّ هايِ بي کراني در کردار و گُفتارِ او وجود دارد ، اگر از زواياي مُختلف نظاره شود ، اين ضدّها با هم مُستجمع و يگانه مي شوند .
مولوي پس از سلوک و وصولِ به حقيقت ، با اين که به عنوانِ يک مُعلّم خود از کلام بهره مي جويد ، گاهي بدان مي تازد :
در فروغ راه اي مانده ز غول لاف کم زن از اصول اي بي اصول
(مولوي، 1390: دفتر 6 : بيت 44)
غزالي نيز در اواخرِ عُمر يک شبهه مولوي مي شود .
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
از نو کودک شو!
از نو کودک شو تا خلاق باشی. همه کودکان خلاق اند. خلاقیت به آزادی نیاز دارد ـ آزادی از ذهن، دانش، تعصبات و پیشداوری ها. آدم خلاق کسی است که نو را امتحان میکند. آدم خلاق ربوت یا آدم واره نیست. ژبوت ها هرگز خلاق نیستند، از آنها فقط کارهای تکراری سر می زند.
بنابراین دوباره کودک شو ـ و تعجب می کنی که همه بچه ها خلاق اند. همه بچه ها، هرکجا که به دنیا آمده باشند، خلاق اند . این ما هستیم که راه خلاقیت آنان را سد میکنیم. ما خلاقیت آنها را خرد و نابود میکنیم، زیر پا له میکنیم و بعد شروع میکنیم راه صحیح انجام کارها را به آنها آموزش می دهیم.
فراموش نکن که افراد خلاق همیشه سعی دارند راه های عوضی را امتحان کنند. اگر همیشه راه درست را بروی، هرگز خـلاق نخواهی بود، زیرا «راه صحيح» یعنی راه کشف شده توسط دیگران. و بـا کـمک راه صحيح، البته قادری چیزی بسازی و یک تولیدکننده، یک تهیه کننده یا تکنیسین شـوی، اما هرگز آفریننده یا پدید آورنده نخواهی بود.
تفاوت بین یک تولیدکننده و یک آفریننده در چیست؟ تولیدکننده راه صحیح و اقتصادی ترین راه انجام یک کار را می داند تا با کمترین تلاش به نتایج بیشتری دست یابد. او یک تولیدکننده است. اما یک آفریننده به این در و آن در می زند. او نمی داند راه صحیح انجام یک کار کدام است، این است که بارها و بارها به جستجو و تحقیق خود در مسیرهای مختلف ادامه می دهد. چندین بار راه نادرست را طی می کند ــ امـا بـه هر جا که حرکت کند، چیزهایی می آموزد؛ او از این طریق غنی تر و پخته تر می شود. او کاری را انجام می دهد که هیچکس تا به حال نکرده است. اگر راه صحیح را دنبال می کرد، قادر نبود آن را انجام دهد.
یادت باشد که هرکودک کاملاً مجهز به ظرفیت های لازم برای آفرینشگری به دنیا می آید. بدون استثناء همه کودکان سعی دارند آفریننده باشند ، اما ما دست و پایشان را می بندیم. ما فوراً دست به کار می شویم تا طرز صحیح انجام کارها را به آنها آموزش دهیم ـ و همین که آنها راه درست را آموختند، به زبوت تبدیل می شوند. بعد بارها و بارها همان کار صحیح را تکرار می کنند و هر قدر بیشتر این کار را انجام می دهند، بازده بهتری پیدا میکنند و هر قدر بر کارآیی آنها افزوده می شود، بیشتر برایشان کف می زنیم و به آنها جایزه می دهیم.
اشو
خلاقیت
ص 141 و 142
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
🔅
ای الله... من همه را از خود محو میکنم
تا همه عشق تو را ثابت کنم
زیرا که آرزوی جمال تو نوعی دیگر است
تا مزهٔ همه چیز را از خود برنگیرم،
به مزهٔ تو ای الله نرسم.
الله الهام داد که: تا از خود و از همه چیز
بیخبر نشوی از ما باخبر نشوی
پس گفتم: ای روح من، از حیات خود
به حیات الله رُو و به هر کدام نوع که الله، حیات تو را اشارت کند بدان نوع مشغول میشو و عمر را بر آن میگذار و در دقایق آن نظر میکن. اکنون میخواهم که روح خود را بدانجا رسانم و بدان صفت و حالت رسانم که روحهای دیگر را برباید تا آن حالتِ ایشان و آن یادهای اندیشههای پریشان از ایشان فراموش شود و ناپدید شود.
در این روشنی حالتِ من چنانکه ستارگان و روشنایی چراغ به روز ننماید لاجرم چو آن روشنایی من ایشان را بنماید همه را برباید...
#معارف_شیخ_بهاء_ولد
📚درآمدی به سبکشناسی نگاهِ عرفانی
#دکتر_شفیعی_کدکنی
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
Drshahbazi Riakari Dar Ghazaliat HAFEZ 7dey95_125.mp3
39.86M
🔈 فایل صوتی
📁 بررسی علل اجتماعی ریاکاری در ایران
📂 1) تعریف ریا 2) سه چشمانداز مختلف برای بررسی مساله ریا 1-2) چشمانداز فلسفی 2-2) چشمانداز روانشناختی 3-2) چشمانداز جامعهشناختی 4-2) خودكامگی و سختگيری 5-2) پيوند خوردن منافع مادی با ارزش های معنوی 6-2) ناامنی 7-2) ظاهرگرايی 8-2) واقعيتگريزی در مورد انسان 9-2) انشقاق فرهنگی
👤 دكتر ایرج شهبازی
⏱ مدت زمان 87 دقیقه
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
4_5996874024347503936.mp3
13.76M
🔊فایل صوتی
مصطفی ملکیان
زیبایی در خدمت نیکی
۱۵ مرداد ۱۴۰۲، تئاتر مستقل مشهد
.
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
4_5996874024347503937.mp3
13.76M
🔊فایل صوتی
محمد جواد اعتمادی
ارزش و فضیلتِ نرنجیدن
.
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
4_5996874024347504010.mp3
4.02M
🔊فایل صوتی
مجتبی شکوری
سروش صحت
در ستایش معمولی بودن
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی