eitaa logo
معرفت و خودشناسی
654 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
4.2هزار ویدیو
72 فایل
همراهان گرامی سلسله مطالبی که تقدیم می‌گردد در رابطه با مراحل تزکیه نفس و خودسازی و عرفان از منابع غنی اسلامی و ایرانی میباشد با احترام فراوان ارتباط با ادمین https://eitaa.com/Suroosh_n
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 موش خرد زیرکی در خانه شد خانه از دیدار او ویرانه شد از در و دیوار پایین می پرید از شکافی در شکافی می جهید می جهید این سو و آن سو می نمود رخ رخی می کرد و درزی می گشود مست باده، بس که جولان داده بود فضله اش هر گوشه ای افتاده بود موش می شد پشت تاج تخت خواب ما به دنبالش میان، رختخواب موش بود و موشی اش بسیار بود گاه پنهان می شد و بیدار بود برده بود از سر خور و خواب همه اصل مطلب... جنگ اعصاب همه در بن هر کیسه در کنکاش بود چند روزی اینچنین عیاش بود تا که این مشکل گشودم با سری گفت فورا چسب موشی می خری چسب را بر روی سطحی می زنی طعمه ای در آن وسط می افکنی در هوای طعمه موش آید به پیش چسب بر پا می زند با دست خویش این بگفت و من بدان عامل شدم دام کشته در پی حاصل شدم موش دید از دور مهمانی شده خان رحمت بر وی ارزانی شده به پیش خود گفت که ای موش دلیر خانه ات آباد، دامانت پنیر گربه ی تو پیش حجله کشته است رای صاحب خانه ام برگشته است شیوه ی هم زیستی را برگزید بل عجب ها از بشر... باید پرید جست و خورد و آن شکم را سیر کرد رفت تا خیزی بگیرد، گیر کرد ناگهان آن بخت را برگشته دید چسب ها در دست و پا آغشته دید زجه میزد چسب ها را وا کنید این تن آلوده را احیا کنید لیک کار از این پشیمانی گذشت جان با ارزش فدای طعمه گشت هر که خشتی روی دنیا چیده است چسب ها در دست و پا چسبیده است ما چو آن موشیم و دنیا چسبناک طعمه ها بسیار خوش نقش اند و پاک لیک، مغز طعمه آب افتاده است روح را انا اله گفته است مطربان در کار و ما بی جنب و جوش چسب ها را وا کنیم از چشم و گوش وا کنیم این بند های زر خرید پای در گل رفته را باید برید هر که چسب پای خود را باز کرد با ملائک یک نفس پرواز کرد وان که با چسبیده پایش خو گرفت عالمی در باخته... لولو گرفت "ناتولی درخشان"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واقعا محشره ، حتما ببینیند و با جان دل بشنوید 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
توکل کردن یعنی در گرفتاری ها آرام و رها هستی، تلاش می کنی و نتیجه پایانی را به خدا میسپاری، نگران نیستی و ایمان داری او بهترین اتفاق را برایت در نظر خواهد گرفت، انسان در سختی هاست که می تواند توکل واقعی اش را محک بزند، که چقدر خداوند را به عنوان تنها قدرت زندگیش باور کرده است، که چقدر پذیرفته است که کسی هست که هر لحظه عاشقانه حمایش می کند. خداوندابابت بودنت سپاسگزاریم خدا جانم بالاترین منبع آرامش تو زندگی هرموجودی فقط خودت هستی❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
4_6019251048772801407.mp3
5.11M
دوش چه خورده‌ای دلا راست بگو نهان مکن چون خمشان بی‌گنه روی بر آسمان مکن باده خاص خورده‌ای نقل خلاص خورده‌ای بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن روز الست جان تو خورد میی ز خوان تو خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن دوش شراب ریختی وز بر ما گریختی بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن من همگی تراستم مست می وفاستم با تو چو تیر راستم تیر مرا کمان مکن ای دل پاره پاره‌ام دیدن او است چاره‌ام او است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن ای همه خلق نای تو پر شده از نوای تو گر نه سماع باره‌ای دست به نای جان مکن نفخ نفخت کرده‌ای در همه در دمیده‌ای چون دم توست جان نی بی‌نی ما فغان مکن کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن ناله مکن که تا که من ناله کنم برای تو گرگ تویی شبان منم خویش چو من شبان مکن هر بن بامداد تو جانب ما کشی سبو کای تو بدیده روی من روی به این و آن مکن شیر چشید موسی از مادر خویش ناشتا گفت که مادرت منم میل به دایگان مکن باده بنوش مات شو جمله تن حیات شو باده چون عقیق بین یاد عقیق کان مکن باده عام از برون باده عارف از درون بوی دهان بیان کند تو به زبان بیان مکن از تبریز شمس دین می رسدم چو ماه نو چشم سوی چراغ کن سوی چراغدان مکن 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
نگفتمت مرو آن جا که آشنات منم در این سراب فنا چشمه حیات منم وگر به خشم روی صد هزار سال ز من به عاقبت به من آیی که منتهات منم نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی که نقش بند سراپرده رضات منم نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی مرو به خشک که دریای باصفات منم نگفتمت که چو مرغان به سوی دام مرو بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منم نگفتمت که تو را ره زنند و سرد کنند که آتش و تبش و گرمی هوات منم نگفتمت که صفت‌های زشت در تو نهند که گم کنی که سر چشمه صفات منم نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهت نظام گیرد خلاق بی‌جهات منم اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست وگر خداصفتی دان که کدخدات منم   🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
1_5152239401027240721.mp3
12.58M
من مست و تو ديوانه ما را که برد خانه صد بار تو را گفتم کم زن دو سه پيمانه  در شهر يکي کس را هشيار نمي بينم هر يک بتر از ديگر شوريده و دیوانه🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
4_5870899747337800824.mp3
2.99M
خواهم تو شوی محبوب دلم چون نرگس من دیوانه‌ی من رویت رخ من سویت ره من هستی چو بهشت کاشانه من پروانه‌ی من پروانه‌ی من بی تو چه کنم "مستانه‌"ی من آوای تو شد هم نغمه‌ی من ای لاله‌ی من بردی دل من پروانه‌ی من پروانه‌ی من بی تو چه کنم "مستانه‌"ی من آوای تو شد هم نغمه‌ی من ای لاله‌ی من بردی دل من 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
🌞🌞🌞🌞 پیر من و مراد من درد من و دوای من         فاش بگفتم این سخن شمس من و خدای من   از تو بحق رسیده ام ای حق حقگزار من           شکرترا ستاده ام شمس من و خدای من   مات شوم زعشق تو زانکه شه دو عالمی        تا تو مرا نظر کنی شمس من و خدای من    محو شوم به پیش تو تا که اثر نماندم        شرط ادب چنین بود شمس من و خدای من   شهپر جبرئیل را طاقت  آن کجا بود           کز تو نشان دهد مرا شمس من و خدای من   حاتم طی کجا که تا بوسه دهد رکاب را        وقت سخا و بخششست شمس منو خدای من   عیسی مرده زنده کرد دید فنای خویشتن         زنده جاودان تویی شمس من و خدای من   ابر بیا و آب زن مشرق و مغرب جهان         صور بدم که میرسد شمس من و خدای من   حور قصور را بگو رخت برون از بهشت       تخت بنه که میرسد شمس  من و خدای من   کعبه من کنشت من دوزخ من بهشت من       مونس روزگار من شمس من و خدای من   برق اگر هزار سال چرخ زند بشرق وغرب       از تو نشان کی آورد شمس من و خدای من   🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم در این سراب فنا چشمهٔ حیات منم وگر به خشم روی صدهزار سال ز من به‌ عاقبت به من آیی که منتهات منم نگفتمت که به نقش‌ جهان مشو راضی که نقش‌بند سراپردهٔ رضات منم نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی مرو به خشک که دریای با صَفات منم نگفتمت که چو مرغان به‌ سوی دام مرو بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منم نگفتمت که تو را ره‌ زنند و سرد کنند که آتش و تبش و گرمی هوات منم نگفتمت که صفت‌های زشت در تو نهند که گم کنی که سرِ چشمه صفات منم نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهت نظام گیرد و خلّاق بی‌جهات منم اگر چراغ دلی، دان که راه خانه کجاست وگر خداصفتی، دان که کدخدات منم🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی