eitaa logo
معرفت و خودشناسی
628 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
4هزار ویدیو
71 فایل
همراهان گرامی سلسله مطالبی که تقدیم می‌گردد در رابطه با مراحل تزکیه نفس و خودسازی و عرفان از منابع غنی اسلامی و ایرانی میباشد با احترام فراوان ارتباط با ادمین https://eitaa.com/Suroosh_n
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ناز مرا به جان کشد بررخ من نشان کشد چرخ فلک حسد برد زآنچ کند به جای من من سر خود گرفته‌ام من ز وجود رفته‌ام ذره  به  ذره  می زند  دبدبه  فنای  من 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو رو سینه را چون سینه ها هفت آب شو از کینه ها وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی گر سوی مستان می روی مستانه شو مستانه شو آن گوشوار شاهدان هم صحبت عارض شده آن گوش و عارض بایدت دردانه شو دردانه شو چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو تو لیله القبری برو تا لیله القدری شوی چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو اندیشه ات جایی رود وآنگه تو را آن جا کشد ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو پیشانه شو قفلی بود میل و هوا بنهاده بر دل‌های ما مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو گوید سلیمان مر تو را بشنو لسان الطیر را دامی و مرغ از تو رمد رو لانه شو رو لانه شو گر چهره بنماید صنم پر شو از او چون آینه ور زلف بگشاید صنم رو شانه شو رو شانه شو تا کی دوشاخه چون رخی تا کی چو بیذق کم تکی تا کی چو فرزین کژ روی فرزانه شو فرزانه شو شکرانه دادی عشق را از تحفه ها و مال‌ها هل مال را خود را بده شکرانه شو شکرانه شو یک مدتی ارکان بدی یک مدتی حیوان بدی یک مدتی چون جان شدی جانانه شو جانانه شو ای ناطقه بر بام و در تا کی روی در خانه پر نطق زبان را ترک کن بی چانه شو بی چانه شو دیوان شمس 🍃 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
7.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غزل شماره 2131، دیوان شمس حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی گر سوی مستان می‌روی مستانه شو مستانه شو آن گوشوار شاهدان هم صحبت عارض شده آن گوش و عارض بایدت دردانه شو دردانه شو چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو تو لیلة القبری برو تا لیلة القدری شوی چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو اندیشه‌ات جایی رود وآنگه تو را آن جا کشد ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو پیشانه شو قفلی بود میل و هوا بنهاده بر دل‌های ما مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو گوید سلیمان مر تو را بشنو لسان الطیر را دامی و مرغ از تو رمد رو لانه شو رو لانه شو گر چهره بنماید صنم پر شو از او چون آینه ور زلف بگشاید صنم رو شانه شو رو شانه شو تا کی دوشاخه چون رخی تا کی چو بیذق کم تکی تا کی چو فرزین کژ روی فرزانه شو فرزانه شو شکرانه دادی عشق را از تحفه‌ها و مال‌ها هل مال را خود را بده شکرانه شو شکرانه شو یک مدتی ارکان بدی یک مدتی حیوان بدی یک مدتی چون جان شدی جانانه شو جانانه شو ای ناطقه بر بام و در تا کی روی در خانه پر نطق زبان را ترک کن بی‌چانه شو بی‌چانه شو 🌻🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی فایل ویدیو ، پروانه شو
4_5897897100011636164.mp3
6.96M
حیلت رها کن عاشقا 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عاشقا دیوانه شو دیوانه شو؛ باصدای شهرام ناظری 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ (ای مؤمنان!) با آن کافران بجنگید تا خدا آنان را با دست شما عذاب کند و خوارشان دارد و شما را بر ایشان پیروز گرداند و (با فتح و پیروزی مؤمنان بر کافران) سینه‌های اهل ایمان را شفا بخشد (و بر دلهای زخمی ایشان مرهم نهد و درد دیرینه‌ی اذیّت و آزار کفّار را از درون آنان بزداید). التوبة 14 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
بیا که بر سر آنم که پیش پای تو میرم ازین چه خوش‌ترم ای جان! که من برای تو میرم؟ ز دست هجر تو جان می‌برم به حسرتِ روزی که تو ز راه بیایی و من به پای تو میرم بسوخت مردم بیگانه را به حالت من دل چنین که پیش دل دیر آشنای تو میرم ز پا فتادم و در سر هوای روی تو دارم مرا بکشتی و من دست بر دعای تو میرم بکن هر آنچه توانی جفا به سایه‌ی بی‌دل مرا ز عشق تو این بس که در وفای تو میرم 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
1_7221671939.mp3
3.57M
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طفیل ِ هستی ِ عشقند آدمی و پری ارادتی بنما تا سعادتی ببری بکوش خواجه و از عشق بی‌نصیب مباش که بنده را نخرد کس به عیب ِ بی‌هنری می ِ صبوح و شِکرخواب ِ صبحدم تا چند به عذر ِ نیم شبی کوش و گریه‌ی سَحری تو خود چه لعبتی ای شهسوار ِ شیرین کار! که در برابر ِ چشمی و غایب از نظری هزار جان ِ مقدس بسوخت زین غیرت که هر صباح و مسا شمع ِ مجلس ِ دگری ز من به حضرت ِ آصف که می‌برد پیغام که یاد گیر دو مصرع ز من به نظم ِ دَری بیا که وضع ِ جهان را چنان که من دیدم گرامتحان بکنی مِی خوری و غم نخوری کلاه ِ سروَریت کج مباد بر سَر ِ حُسن که زیب ِ بخت و سزاوار ِ مُلک و تاج ِ سری به بوی زلف و رُخت می‌روند و می‌آیند صبا به غالیه سایی و گل به جلوه گری چو مستعد ِ نظر نیستی وصال مجوی که جام ِ جم نکند سود وقت ِ بی‌بصری دعای گوشه نشینان بلا بگرداند چرا به گوشه‌ی چشمی به ما نمی‌نگری بیا و سلطنت از ما بخر به مایه‌ی حُسن و از این معامله غافل مشو که حیف خوری طریق ِ عشق طریقی عجب خطرناک است نعوذبالله اگرره به مقصدی نبری به یُمن ِ همت ِحافظ امید هست که باز اَری اُسامِرُ لیلای لَیلةَ القَمَر 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایران ای سرای امید 🇮🇷 استوری اجرای زنده 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هنر گام زمان زنده یاد امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است آبي که بر آسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل بر گذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي است در اين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چقدر فاصله دست و زبان است خون ميرود از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من ميکنم افشاندن جان است از راه مرو سايه که ان گوهر مقصود گنجي است که اندر قدم راهروان است 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی