مژه سوزن رفو کن ، نخ او ز تار مو کن
که هنوز وصله ی دل دو سه بخیه کار دارد
#استادشهریار
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هرچه آفاق بجویند کران تا به کران
میروم تا که به صاحب نظری بازرسم
محرم ما نبود دیده کوته نظران
دل چون آینه اهل صفا میشکنند
که ز خود بیخبرند این ز خدا بی خبران
دل من دار که در زلف شکن در شکنت
یادگاریست ز سر حلقه شوریده سران
گل این باغ به جز حسرت و داغم نفزود
لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران
ره بیدادگران بخت من آموخت ترا
ورنه دانم تو کجا و ره بیدادگران
سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
کاین بود عاقبت کار جهان گذران
شهريارا غم آوارگی و در به دری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران
#استادشهریار
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
پیوندِ جان
جدا شدنی نیست ماهِ من!
تن نیستی که جان دهم و وارَهانمت
#استادشهریار🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
2.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استادشهريار
دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت
شبی سیاهم و در آرزوی طلعت ماهت
در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست
اگر قبول تو افتد فدای چشم سیاهت
انتظار
عاشقانه_شهریار
🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
15.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قلم انداز
من دگر سوی چمن هم سر پروازم نیست
که پر بازم اگر هست دل بازم نیست
آشیان ساختن ارزانی مرغان چمن
آشیان سوخته ام من که هم آوازم نیست
چون توانم که سر آرم به دم ساز که ساز
همه از سر کندم باز که دمسازم نیست
مطربم گو به سلامت برو و ساز ببر
که به سر شوری از آن سلمک و شهنازم نیست
ساز اگر دم زنم از آتش من می سوزد
گو بسوزد که غم سوختن سازم نیست
ای که گاهت سر ناز است و گهی روی نیاز
من همان روی نیازم که سر نازم نیست
دم بنای غم خود زن که نوایی داند
من دگر ساز دل قافیه پردازم نیست
آخر آن دقت و مشقم به خط عشق گذشت
حالیا حال و مجال قلم اندازم نیست
شاخص فقرم و چندان متمایز از خلق
که کسی منکر شخصیت ممتازم نیست
به حریمی زده ام پای سریر عزّت
کز فلک داعیه ی حرمت و اعزازم نیست
آهم آیینه ی دل گاه مکدّر سازد
به گمانی که دگر شاهد طنّازم نیست
در کتابی که منم اول و آخر مطلب
من سرانجام نگیرم که سرآغازم نیست
شهریارم بهر اسبی که بگردانم پای
گرچه شمشیر مصاف و صف سربازم نیست
لیکن از فتنه ی عشق تو عنان می پیچم
که دگر توسن طبع تتری تازم نیست
#استادشهریار
#دکلمه
🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف