eitaa logo
معرفت و خودشناسی
643 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
4.2هزار ویدیو
72 فایل
همراهان گرامی سلسله مطالبی که تقدیم می‌گردد در رابطه با مراحل تزکیه نفس و خودسازی و عرفان از منابع غنی اسلامی و ایرانی میباشد با احترام فراوان ارتباط با ادمین https://eitaa.com/Suroosh_n
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5791986303163704166.mp3
4.16M
          @maarefat11 🎙🌷گوينده:    بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست بگشای لب که قند فراوانم آرزوست ای آفتاب حسن برون‌ آ دمی ز ابر کآن چهرهٔ مشعشع تابانم آرزوست بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست وآن دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست وآن ناز و باز و تندی دربانم آرزوست این نان و آب چرخ چو سیل است بی‌وفا من ماهی‌ام نهنگم و عمانم آرزوست والله که شهر بی‌تو مرا حبس می‌شود آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست زین همرهان سست‌عناصر دلم گرفت شیر خدا و رستم دستانم آرزوست جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او آن نور روی موسی عمرانم آرزوست زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول آن های هوی و نعرهٔ مستانم آرزوست گویاترم ز بلبل امّا ز رشک عام مُهر است بر دهانم و افغانم آرزوست دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما گفت آن که یافت می‌نشود آنم آرزوست 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
4_6037201203161468374.mp3
2.35M
              @maarefat11 📝🌷به قلم: 🎙🌷 گوينده:    ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود انچه ما پنداشتیم..... 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
4_6034926554121768551.mp3
2.99M
              ‌‌‌‌@maarefat11 📝🌷به قلم: 🎙🌷 گوينده:    ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بنشینم به جز رویت نمی‌خواهم که روی هیچ کس بینم من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم تو را من دوست می‌دارم خلاف هر که در عالم اگر طعنه است بر عقلم اگر رخنه است در دینم و گر شمشیر برگیری سپر پیشت بیندازم که بی شمشیر خود کشتی به ساعدهای سیمینم برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم ز اول هستی آوردم قفای نیستی خوردم کنون امید بخشایش همی‌دارم که مسکینم دلی چون شمع می‌باید که بر جانم ببخشاید که جز وی کس نمی‌بینم که می‌سوزد به بالینم تو همچون گل ز خندیدن لبت با هم نمی‌آید روا داری که من بلبل چو بوتیمار بنشینم رقیب انگشت می‌خاید که سعدی چشم بر هم نه مترس ای باغبان از گل که می‌بینم نمی‌چینم 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
4_6037201203161468374.mp3
2.35M
              ‌‌‌‌  📝🌷به قلم: 🎙🌷 گوينده:    ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود انچه ما پنداشتیم..... 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
4_6034926554121768551.mp3
2.99M
              📝🌷به قلم: 🎙🌷 گوينده:    ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بنشینم به جز رویت نمی‌خواهم که روی هیچ کس بینم من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم تو را من دوست می‌دارم خلاف هر که در عالم اگر طعنه است بر عقلم اگر رخنه است در دینم و گر شمشیر برگیری سپر پیشت بیندازم که بی شمشیر خود کشتی به ساعدهای سیمینم برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم ز اول هستی آوردم قفای نیستی خوردم کنون امید بخشایش همی‌دارم که مسکینم دلی چون شمع می‌باید که بر جانم ببخشاید که جز وی کس نمی‌بینم که می‌سوزد به بالینم تو همچون گل ز خندیدن لبت با هم نمی‌آید روا داری که من بلبل چو بوتیمار بنشینم رقیب انگشت می‌خاید که سعدی چشم بر هم نه مترس ای باغبان از گل که می‌بینم نمی‌چینم 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
4_6015016477306916271.mp3
12.55M
              ‌‌‌‌ 📝🌷به قلم: 🎙🌷 گوينده:    توضیح کوتاه از غزل ۲۷ حافظ به دعوت و میزبانی گروه آکادمی کافه دکلمه سوم خرداد ۱۴۰۲ خورشیدی در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست مست از می و میخواران از نرگس مستش مست در نعل سمند او شکل مه نو پیدا وز قد بلند او بالای صنوبر پست آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست شمع دل دمسازم بنشست چو او برخاست و افغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست گر غالیه خوش بو شد در گیسوی او پیچید ور وسمه کمانکش گشت در ابروی او پیوست بازآی که بازآید عمر شده حافظ هر چند که ناید باز تیری که بشد از شست 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف
4_6015016477306916271.mp3
12.55M
              ‌‌‌‌ 📝🌷به قلم: 🎙🌷 گوينده:    توضیح کوتاه از غزل ۲۷ حافظ به دعوت و میزبانی گروه آکادمی کافه دکلمه سوم خرداد ۱۴۰۲ خورشیدی در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست مست از می و میخواران از نرگس مستش مست در نعل سمند او شکل مه نو پیدا وز قد بلند او بالای صنوبر پست آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست شمع دل دمسازم بنشست چو او برخاست و افغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست گر غالیه خوش بو شد در گیسوی او پیچید ور وسمه کمانکش گشت در ابروی او پیوست بازآی که بازآید عمر شده حافظ هر چند که ناید باز تیری که بشد از شست 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه معارف