شبْ درازست از بهرِ رازگفتن
و حاجات خواستن
بیتشویشِ خَلق
و بیزحمتِ دوستان و دشمنان.
خلوتی و سَلوتی حاصل شده
و حق تعالی پرده فرو کشیده
تا عملها از ریا مَصون و مَحروس باشد
و خالص باشد لله تعالی
و در شبِتیره مردِ ریایی از مخلص پیداشود
ریایی رسوا شود در شب!
همه چیزها به شب مستور شوند
و به روز رسوا شوند؛
مردِ ریایی به شب رسوا شود
گوید چون کسی نمیبیند از بهر که کنم؟!
میگویندش که کسی میبیند
ولی تو کسی نیستی تا کسی را بینی!
آنکسی میبیند که همهکسان
در قبضهٔ قدرتِ وِیند
و به وقتِ درماندگی او را خوانند همه.
#فیه_ما_فیه_حضرت_مولانا
🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸
8.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جمله خوشیها و مقصودها
چون نردبانی است.
و چون پایههای نردبان
جای اقامت و باش نیست،
از بهر گذشتن است...
خُنُک او را که زودتر بیدار و واقف گردد
تا راه دراز بر او کوتاه شود
و در این پایههای نردبان
عمر خود را ضایع نکند.
#فیه_ما_فیه_حضرت_مولانا
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
جمله خوشیها و مقصودها
چون نردبانی است.
و چون پایههای نردبان
جای اقامت و باش نیست،
از بهر گذشتن است...
خُنُک او را که زودتر بیدار و واقف گردد
تا راه دراز بر او کوتاه شود
و در این پایههای نردبان
عمر خود را ضایع نکند.
#فیه_ما_فیه_حضرت_مولانا
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸معرفت و خودشناسی
🔅
ابراهیم ادهم در وقتِ پادشاهی
به شكار رفته بود
در پی آهویی تاخت تا چندان که
از لشکر به كلّى جداگشت و دور افتاد
و اسب در عرق غرق شده بود از خستگی
او هنوز می تاخت در آن بیابان
چون از حدّ گذشت،
آهو به سخن درآمد و روی بازپس کرد:
که "مَا خُلِقْتَ لِهذا"
تو را برای این نیافریدهاند
و از عدم جهتِ این موجود نگردانیدهاند
که مرا شکار کنی.
خود مرا صید کردهگیر
تا چه شود؟
ابراهیم چون این را بشنید نعرهاى زد
و خود را از اسب درانداخت.
هیچكس در آن صحرا نبود غیر شبانی
به او لابه کرد
و جامههاى پادشاهانه مرصع به جواهر و سلاح و اسب خود را گفت: از من بستان
و آن نمدِ خود را به من ده
و با هیچ كس مگوی
و کس را از احوالِ من نشان مده،
آن نمد در پوشید و راهِ صحرا گرفت.
اکنون غرضِ او را بنگر چه بود
و مقصودِ حق چه بود،
او خواست که آهو را صید کند
حق تعالی او را به آهو صید کرد.
تا بدانی که در عالم
آن واقع شود که او خواهد
#فیه_ما_فیه_حضرت_مولانا
🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی