eitaa logo
معرفت و خودشناسی
645 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
4.1هزار ویدیو
71 فایل
همراهان گرامی سلسله مطالبی که تقدیم می‌گردد در رابطه با مراحل تزکیه نفس و خودسازی و عرفان از منابع غنی اسلامی و ایرانی میباشد با احترام فراوان ارتباط با ادمین https://eitaa.com/Suroosh_n
مشاهده در ایتا
دانلود
مولانا عقیده دارد که کشش، فرع بر چشش است. یعنی هر کس بدانچه که ملایم طبع و سرشت اوست جذب می‌شود. مثلاً وقتی انسان از طعامی می‌چشد اگر آن طعام ملایم طبع او باشد بدان میل و کشش پیدا می‌کند. و اگر با طبع او سازوار نیاید از آن کراهت اظهار می‌کند. پارسی گویم یعنی این کَشِش ز آن طرف آید که آمد آن چِشِش چشمِ هر قومی به سویی مانده است کان طرف یک روز، ذوقی رانده است (دفتر اول ۸۸۸-۸۸۷) اسباب جذب کدام است؟ مولانا اسباب جذب را بر چهارگونه تقسیم کرده است: ۱_جذب جنس به جنسِ خود، مانند جذب انسانی به انسان دیگر و کبوتری به کبوتر دیگر. ۲_ جذب جزو به کل خود مانند جذب اجزای زمینی که به سوی کره خاکی رود. ۳_ جذب جنسيّت بالقوّه و آنچه قابل جنسیت است مانند نان و آب و انواع خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها که بالفعل همجنس انسان نیست ولی پس از هضم شدن جزو بدن او می‌شود. ۴_ پندار و نمایش جنسیت که منشأ جذب دروغین و نا پایدار است. (شرح مثنوی استاد فروزانفر، ج۱، ص ۳۳۴) ذوقِ جنس از جنسِ خود باشد یقین ذوقِ جزو، از کُلّ خود باشد ببین یا مگر آن قابلِ جنسـی بــُوَد چون بدو پیوست، جنسِ او شود همچو آب و نان که جنسِ ما نبود گشت جنسِ ما و اندر ما فزود نقشِ جنسیّت ندارد آب و نان ز اعتبارِ آخر، تو آن را جنس دان نقش جنسیّت ندارد آب و نان ز اعتبارِ آخِر، تو آن را جنس دان ورز غیرِ جنس باشد ذوقِ ما آن مگر مانند باشد جنس را آنکه مانند است باشد عاریت عاریت باقی نماند عاقبت مرغ را گر ذوق آید از صفیر چونکه جنسِ خود نیابد، شد نفیر تشنه را گر ذوق آید از سراب چون رسد در وی، گریزد جوید آب (دفتر اول ۸۸۶_۸۸۹) 📗 شرح موضوعی مثنوی معنوی _ صفحه ۲۶۲ ✍ استاد کریم زمانی 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
شادی و سعادت یعنی اجازه دهی لحظه به لحظه همه چیز همانطور که هست باشد
خاموش باش وقتی نمی دانی سکوت کن آن دم که می دانی
همه دارایی شما لحظه حال است
دنبال جستجوی خودت باش آنگاه دین به طور اتوماتیک به سوی تو خواهد آمد
تصویر اگر زیبا نبود نقاش خوبی نیستی از نو دوباره رسم کن تصویر را باور نکن
عشق واقعی آن است که در آن حس مالکیت وجود نداشته باشد
وارستگی یعنی در دنیا باش ولی دنیایی نباش
ناپدید شو تا خدا مالکیت تو را به دست بگیرد
4_6017104677521330163_209.mp3
49.15M
‌🔈 فایل صوتی 📁 مقدمه‌ای درباره زندگی و شعر حافظ 👤 دکتر محمدجواد اعتمادی ⏱ مدت زمان 97 دقیقه 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅ای عزیز... جمالِ قرآن، آنگاه‌ بینی که از عادت‌پرستی به درآیی تا اهلِ قرآن شوی که اهل قرآن«أهلُ الله وَخاصَّتُه». این‌ اهلان، آن‌قوم باشند که به حقیقتِ عینِ کلام‌الله رسیده باشد. «أَفلا یَتَدَبّرون القرآنَ» از ایشان حاصل آمده باشد؛ زیرا که قرآن ایشان را قبول کرده باشد. «و کانوا أَحَقَّ بها وأَهْلها» این معنی باشد. زنهار این گمان مبر که قرآن، هیچ نامحرمی را هرگز قبول کند، و با وی سخن گوید: قرآن غمزۀ جمال خود با دلی زند که اهل باشد. 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
🔅 شنیدم کِرمک شبتاب می‌گفت: نه آن مورم که کس نالد ز نیشم توانْ بی‌منت بیگانگان سوخت نپنداری که من پروانه‌کیشم اگر شب تیره‌تر از چشم آهوست خود افروزم چراغ راه خویشم 💫اقبال می‌گوید نه رسم مور، نه طرز پروانه. نه دیگرآزاری و نه چشم از خود برگرفتن و منت بیگانه بُردن. شیوه مطلوب او، بر خود، نظر گشودن است. مثل مولانا که می‌گفت: «تو چراغ خود برافروز» اقبال می‌گوید اگر دیده بر جان خود بگشایی می‌بینی که ماه کاملی در نهادت نهاده‌اند. اگرچه ظاهراً تهی‌دامنی: بر خود نظرگشا ز تهی‌دامنی مَرنج در سینهٔ تو ماه تمامی نهاده‌اند انصافاً این بینش صاحبدلان که هر آدمی در نهاد خویش واجد گنجی است و به رغم بی‌نوایی‌های ظاهری، می‌تواند با آگاهی از آن گنج و ثروت درونی، به کرامت و ارجمندی خود ایمان آوَرَد بسیار درخشان و شفابخش است. وقوف پیوسته بر این گنج، شفاست: چو حافظ گنج او در سینه دارم اگر چه مُدَّعی بیند حقیرم به نظر می‌رسد تا نتوانیم به آن گنج پنهان در نهاد خویش ایمان بیاوریم، قادر نخواهیم بود به روشنی کارگر در جهان، ایمان بیاوریم. آخر به مدد آن چراغ درونی است که می‌توان از نور پایندهٔ هستی سراغ گرفت و به آن پیوست. ✍ 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی