eitaa logo
معرفت و خودشناسی
655 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
4.1هزار ویدیو
71 فایل
همراهان گرامی سلسله مطالبی که تقدیم می‌گردد در رابطه با مراحل تزکیه نفس و خودسازی و عرفان از منابع غنی اسلامی و ایرانی میباشد با احترام فراوان ارتباط با ادمین https://eitaa.com/Suroosh_n
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6039484824387854184.mp3
8.12M
🎙 پادکست رشید کاکاوند 🎼 نفرین مولانا بر عاشقان 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
عشق یعنی بین او و دیگران از چند جهت فرق بذاری: «حديثاً و شعوراً و اهتماماً». اول: نوع کلامت با او فرق کنه از دیگران. دوم: احساست به او منحصر به فرد باشه. و سوم: «توجه» که شالوده و معنای عشقه .. -منسوب به نزار قبانی 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
یادداشت - حکایت شیون نکردن شیخی بر مرگ فرزند خویش - دفتر سوم مثنوی معنوی - ابیات ۱۷۷۹ تا ۱۸۰۸- قسمت دوم شیخ به همسر خود می‌گوید: ای زن! مپندار که من رحم و مهربانی ندارم! زیرا که من حتی به سگان هم مهربانم. من حتی تاب و تحمل سنگ زدن به سگان خیابانی را نیز ندارم و دعا می کنم که خدایا! سگان را طوی تربیت کن که بد رفتاری نکنند تا مردم به آنان سنگ نزنند. ای زن! من به همه‌ی شما مهربان و شفیع هستم! من عین رحمت و مهربانی هستم. مولانا در این ابیات در ابتدا شیخ و پیر را وصف می‌کند. او می‌گوید پیر کسی است که موی سیاه منیت و خواهش و شهوت در او وجود ندارد. گویی همه‌ی موهایش سفید شده است. منظور از موی سیاه، هم هویت شدگی ها و وابستگی‌های ما به دنیای خاکی است. مولانا می‌گوید هر هم‌هویت شدگی یک موی سیاه است. پس به خود بنگر و ببین که چقدر موی سیاه داری! حال آنکه هرگاه خواهش‌های من ذهنی را شناسایی کردی و از آن‌ها رهایی یافتی موی سیاهت، سفید خواهد شد. و پیر آن کسی است که منیتی در او باقی نمانده است پس او به حقیقت زندگی زنده شده است. اما این موی سفید به سن و سال نیست بلکه به دل است. جوانی می‌تواند بیدار گشته و در جوانی پیر و فرزانه گشته باشد و البته پیری می‌تواند هنوز ناپخته و خام باشد. پس پیر و فرزانه شدن به سن و گذر عمر نیست. مولانا در ادامه می گوید انسان بیدار شده، به دریای رحمت الهی واصل شده است. او از آب حیات نوشیده است. پس چنین شخصی به مقامی رسیده است که می تواند از این آب به دیگران نیز بنوشاند. مولانا می‌گوید انسان کامل که بیدار گشته و از زندان ذهن آزاد شده است، از یک سو دیگران را به آزادی فرا می‌خواند و از سویی دیگر در نزد حضرت معشوق شفاعت آنان را می کند تا دیگران نیز توان واصل شدن به دریای الهی را پیدا کنند. چنین شخصی خود عین رحمت و محبت شده است و چون باران مهربانی بر همگان می‌بارد. 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
عشق افراد را دلپذیرتر می کند و آنها را در جهت مسیر تعالی بشر قرار می دهد، پس هدف عشق ایجاد دنیایی بهتر است 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
هدف عشق در واقع خود عشق است، عمل عشق ورزیدن، هنر عشق دادن و تکرار مجدد این روند، هدف عشق دوست داشتن و عشق دادن مداوم به همه چیز است حتی چیزهای که دوستشان نداریم 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
پس معنی عشق یعنی علاقه بسیار زیاد به همه خصوصیات، رفتار و ویژگی های یک فرد، به طوری که حتی خیلی از ویژگی های دوست نداشتنی او را نبینیم و به چشم نیاید🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
عشق یعنی افراط و زیاده روی در حب و دوست داشتن، این دقیق ترین معنی کلمه عشق می باشد🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
10.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معامله با خدا. ۶دقیقه وقت بگذار.ضررش با من. 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
مولانا به برکت چنین توانایی ای آثاری بی بدیل را در ادبیات عارفانه خلق کرد که هم از حیث اشتمال بر معانی تازه و هم از جهت صورت و لفظ در اوج قدرت و زیبایی است. تصاویر شگفتی که در دیوان شمس و مثنوی معنوی فرا روی مخاطب قرار می گیرد، از چنین عظمتی نشانی می دهد. مولانایی که تا پیش از ملاقات با شمس در حیطه شعر و شاعری جز به آثار دیگران عنایت نداشت، ناگاه به برکت عشق، زبانی پهناور و دراز یافت و نه از حیث کیفیت که از بُعد کمیت نیز سرآمد سخنسرایان طراز اول ادب پارسی گشت. در میان عارفان مثلی رایج است که هرکس خدا را شناخت، زبانش دراز می شود(مَن عَرَفَ اللهَ طالَ لسانُه) به این معنا آثار عارفانی چون مولانا و ابن عربی از پر حجم ترین آثار نویسندگان همه اعصار به شمار می آید. معانی چنان بدیشان هجوم می آورد که ایشان را یارای پس زدن و بی اعتنایی نبود. معشوق از درون ایشان را تلقین می داد و آنان خواسته های وی را در قالب الفاظ و عبارات مطرح می کردند. مولانا در گزارش های بسیاری به ما متذکر می شود که دلبر او را از درون تلقین شعر می کند و اگر از این خواسته تن زند، امر معشوق را به جا نیاورده است. او از معشوق می خواست که تقاضاهای خود را به عنایاتش بیامیزد و از وی چیزی را طلب نکند که وی قادر به انجام شایسته آن نیست: 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
دوش دیوانه شدم، عشق مرا دید و بگفت: آمدم، نعره مزن، جامه مدر، هیچ مگو گفتم: ای عشق! من از چیز دگر می ترسم گفت: آن چیز دگر نیست دگر، هیچ مگو من به گوش تو سخنهای نهان خواهم گفت سر بجنبان که بلی، جز که به سر هیچ مگو قمری، جان صفتی در ره دل پیدا شد در ره دل چه لطیف است سفر، هیچ مگو گفتم: ای دل! چه مه است این؟ دل اشارت می کرد که نه اندازه توست این، بگذر، هیچ مگو گفتم: این روی فرشته است عجب یا بشر است؟ گفت: این غیر فرشته است و بشر، هیچ مگو گفتم: این چیست؟ بگو، زیر و زبر خواهم شد گفت: می باش چنین زیر و زبر، هیچ مگو ای نشسته تو در این خانه پر نقش و خیال خیز از این خانه برو، رخت ببر، هیچ مگو گفتم: ای دل! پدری کن، نه که این وصف خداست؟ گفت: این هست، ولی جان پدر هیچ مگو 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی
@shervamusiqiirani-7 - باران.mp3
1.72M
‌✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 زندگی رسم خوشایندی است زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ پرشی دارد اندازه عشق زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یادمن و تو برود زندگی جذبه دستی است که می چیند زندگی نوبر انجیر سیاه در دهان گس تابستان است زندگی بعد درخت است به چشم حشره زندگی تجربه شب پره در تاریکی است زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد زندگی سوت قطاری است که درخواب پلی می پیچد زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود هواپیماست خبر رفتن موشک به فضا لمس تنهایی ماه فکر بوییدن گل در کره ای دیگر زندگی شستن یک بشقاب است زندگی یافتن سکه دهشاهی در جوی خیابان است زندگی مجذور اینه است زندگی گل به توان ابدیت زندگی ضرب زمین در ضربان دل ما زندگی هندسه ساده و یکسان نفسهاست” چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید واژه ها را باید شست، واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد چتر ها را باید بست، زیر باران باید رفت فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد با همه مردم شهر زیر باران باید رفت دوست را زیر باران باید دید، عشق را زیر باران باید جست زیر باران باید بازی کرد، چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت زندگی تر شدن پی در پی، زندگی آب تنی در حوضچه ی اکنون است 🌺🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11
تلخ است روزگار، مگر با بهانه‌ای پیدا کنیم دلخوشی کودکانه‌ای ای عشق! سر بزن به دلِ سنگِ من که گاه روید ز سنگ‌فرشِ خیابان جوانه‌ای گر چشم دوختم به تماشای این و آن می خواستم از تو بیابم نشانه‌ای هرجا که خیره می‌شوم انگار عکسِ توست ما را کشانده‌ای به چه تاریکخانه‌ای! از جورِ روزگار کسی بی‌نصیب نیست دیوانه‌ای گرفته به کف تازیانه‌ای 🌻💛🍃🕊💚🌹 @maarefat11 🌸🌸🌸🌸کانال معرفت و خودشناسی گنجینه مطالب عرفانی