eitaa logo
معارف اسلامی مسجد چهارده معصوم علیهم السلام
57 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
175 فایل
هدف از ساخت کانال تقویت معارف دینی اخلاقی سیاسی و شرعی است
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌹 وقتی عقیل به خواستگاری ام‏ البنین برای مولایش علی بن ‏ابی طالب آمد با حزام بن‏ خالد، پدر او، در این باره صحبت کرد و «حرام‏» با کمال صداقت و راستگویی گفت: «شایسته امیرالمؤمنین یک زن بادیه‏ نشین با فرهنگ ابتدایی بادیه‏ نشینان نیست. او با یک زن که فرهنگ بالاتری دارد باید ازدواج کند و این دو فرهنگ با هم فرق دارند.» عقیل پس از شنیدن سخنان وی گفت: امیرالمؤمنین از آنچه تو می ‏گویی خبر دارد و با این اوصاف میل به ازدواج با او دارد. پدر ام‏ البنین از عقیل مهلت‏ خواست تا از مادر دختر، ثمامه بنت‏ سهیل، و خود دختر سؤال کند و به او گفت: «زنان بیشتر از روحیات و حالات دخترانشان آگاه هستند و مصلحت آنها را بیشتر می ‏دانند.» وقتی پدر ام‏ البنین به نزد همسر و دخترش برگشت دید همسرش موهای ام‏ البنین را شانه می‏ زند و او از خوابی که شب گذشته دیده بود برای مادر سخن می ‏گفت: «مادر خواب دیدم که در باغ سرسبز و پردرختی نشسته ‏ام. نهرهای روان و میوه‏ های فراوان در آنجا وجود داشت. ماه و ستارگان می ‏درخشیدند و من به آن‏ها چشم دوخته بودم و درباره عظمت آفرینش و مخلوقات خدا فکر می‏ کردم. در مورد آسمان که بدون ستون بالا قرار گرفته است و همچنین روشنی ماه و ستارگان ... در این افکار غرق بودم که ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوری از آن ساطع می ‏شد که چشمها را خیره می ‏کرد. در حال تعجب و تحیر بودم که سه ستاره نورانی دیگر هم در دامنم دیدم. نور آنها نیز مرا مبهوت کرده بود. هنوز در حیرت و تعجب بودم که هاتفی ندا داد و مرا با اسم خطاب کرد من صدایش را می ‏شنیدم ولی او را نمی ‏دیدم گفت: «فاطمه مژده باد تو را به سیادت و نورانیت. به ماه نورانی و سه ستاره درخشان پدرشان سید و سرور همه انسانهاست ‏بعد از پیامبر گرامی و اینگونه در خبر آمده است.» پس از خواب بیدار شدم در حالی که می ‏ترسیدم. مادرم! تاویل رؤیای من چیست؟!» مادر به دخترک فهیمه و عاقله خود گفت: «دخترم رؤیای تو صادقه است ای دخترکم به زودی تو با مرد جلیل‏ القدری که مجد و عظمت فراوانی دارد ازدواج می ‏کنی. مردی که مورد اطاعت امت‏ خود است. از او صاحب 4 فرزند می ‏شوی که اولین آنها مثل ماه چهره‏ اش درخشان است وسه تای دیگر چونان ستارگانند.» پس از صحبتهای دوستانه و صمیمانه مادر و دختر، حزام بن ‏خالد وارد اتاق شد و از آنها در مورد پذیرش علی(علیه السلام) سؤال کرد و گفت: آیا دخترمان را شایسته همسری امیرالمؤمنین(علیه السلام) می ‏دانی؟ بدان که خانه او خانه وحی و نبوت و خانه علم و حکمت و آداب است اگر او را (دخترت را) اهل و لایق این خانه می ‏دانی - که خادمه این خانه باشد - قبول کنیم و اگر اهلیت در او نمی ‏بینی پس نه؟ همسر او که قلبی مالامال از عشق به امامت داشت گفت: ای «حزام‏» به خدا سوگند من او را خوب تربیت کردم و از خدای متعال و قدیر خواستارم که او واقعا سعادتمند شود و صالح باشد برای خدمت ‏به آقا و مولایم امیرالمؤمنین(علیه السلام) پس او را به علی بن‏ ابیطالب، مولایم، تزویج کن. 📚مولد عباس بن‏ علی(علیه السلام)، محمد علی الناصری، صص 38 -36. ❌ فقط با ذکر به نیت امام عج ❌ ~~~~⚜🔸💠🔸⚜~~~~~~~~ کانال نشر فضایل امیر المؤمنین علی علیه السلام 🔹⚡️🔸⚡️🔹 تسلیت عرض می کنم سالروز رحلت حضرت ام البنین سلام الله علیها را