eitaa logo
كانال معارف الهي انصاري بحريني
413 دنبال‌کننده
30 عکس
19 ویدیو
5 فایل
فعاليتهاى فرهنگی (سخنرانی - کلاس - خاطرات - ادعیه - ذکر - مراسم)
مشاهده در ایتا
دانلود
بحرین - امروز جمعه 👆
حجاب فاطمی حجاب فاطمی به سفری روحانی اشاره دارد که با حفظ نفس آغاز و به تحصین آن می‌انجامد. این حجاب فراتر از پوشش ظاهری است و به عنوان سپری روحانی عمل می‌کند که قلب و عقل را از وسوسه‌های شیاطین و جذابیت‌های دنیوی محافظت می‌کند. این محافظت درونی از طریق پایبندی به دستورات خداوند متعال شکل می‌گیرد و به تقویت مؤمن کمک می‌کند تا در برابر فتنه‌ها ایستادگی کند. خداوند متعال می‌فرماید: "بگو به مؤمنان که چشمان خود را پایین بیاورند و فرج خود را حفظ کنند. این برای آن‌ها پاک‌تر است. همانا خداوند به آنچه انجام می‌دهند آگاه است." (نور: 30). این آیه دعوتی صریح به غض بصر و حفظ فرج‌هاست و اساس حفظ پاکی درونی را بنا می‌کند. وقتی مؤمن چشم خود را می‌بندد، در واقع در را به روی هوای نفس و شهوت می‌بندد و شیطان نمی‌تواند به قلب او نفوذ کند. اما کسی که به این امر غفلت کند، درهای نفسش را به روی ابلیس باز می‌کند و به آسانی فریفته شهوت‌ها می‌شود و در تاریکی‌ها غرق می‌گردد. سپس خداوند به زنان مؤمن می‌فرماید: "و به مؤمنات بگو که چشمان خود را پایین بیاورند و فرج‌های خود را حفظ کنند..." (نور: 31). در اینجا، خداوند بر لزوم پایبندی زنان به همین سپر روحانی تأکید می‌کند: غض بصر و حفظ فرج‌ها. سپس بهترین راه‌حل برای حفظ خود را ازدواج معرفی می‌کند: "و کسانی که مجرد هستند، از شما همسر بگیرند و از بندگان صالح خود..." (نور: 32). اگر به هر دلیلی ازدواج ممکن نباشد، خداوند راه‌حل دیگری ارائه می‌دهد: "و کسانی که ازدواج نمی‌کنند، باید عفت ورزند..." (نور: 33)، که دعوتی به عفت و کنترل نفس است. در آیه‌ای که به مردان اشاره می‌کند، خداوند آن‌ها را به عنوان قیّم‌ها خطاب می‌کند و بر حفظ فکر قبل از اعمال تأکید می‌نماید. مردان، زمانی که افکار خود را کنترل می‌کنند و عقل‌های خود را از وسوسه‌ها محافظت می‌نمایند، این موضوع به طور مثبت بر فرج‌های آن‌ها تأثیر می‌گذارد و این حفظ به نفع رابطه با همسرانشان خواهد بود. در اینجا، فرج‌ها به تعامل پاک بین زوجین اشاره دارد. در پایان، درمی‌یابیم که غض بصر تنها یک دستور شرعی نیست، بلکه مفهومی فاطمی عمیق است که به دوری از شر اشاره دارد و حجاب را مقدس می‌سازد، زیرا به این مفهوم وابسته است. این تنها یک حجاب مادی نیست، بلکه بافتی روحانی است که به زهرای سلام‌الله‌علیها مرتبط است. در تأمل در آیه نور که به منزله برج سوره نور است، نشانه‌هایی از این مفهوم روحانی عمیق وجود دارد. حجاب زنان مؤمن در آسمان‌ها همچون ستاره‌ای درخشان می‌درخشد و فرشتگان مقرب را متحیر می‌کند و پیامبران و مرسلین را در برابر خداوند متعال مفتخر می‌سازد، از جمله پیامبر محمد (صلى الله عليه وآله).
بنام خداوند بخشنده و مهربان منصوره در آسمان درس چهارم: دوست ندارم زوال‌پذیران را مریم (سلام‌الله‌علیها) به مرتبه‌ای از رشد و تعالی رسید که خداوند او را به نیکوترین شکل پروراند، و از او دو میوه مبارک به‌دست آمد: میوه اول: (فَنَفَخْنَا فِیهَا مِنْ رُوحِنَا) این میوه با عالم ملکوت مرتبط است و به روح قدسی اشاره دارد. میوه دوم: (وَصَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَکُتُبِهِ) این میوه از ملکوت فراتر است. تصدیق، به معنای درک و باور عمیق نسبت به کلمات الهی و قوانین اصلی است که عالم تکوین و تشریع بر آن‌ها استوار است. نفخه و معنای آن: پرده‌ای که حضرت مریم (سلام‌الله‌علیها) برگزید، نه تنها حجاب ظاهری برای حفظ از دیدگان دیگران، بلکه حجابی معنوی برای مصون ماندن از افکار ناپاک بود. این حجاب بازتابی از ایمان قوی و روح بلند اوست. ساختن حصار: وقتی فردی برای حفاظت از وجود خود حصاری بنا می‌کند، این حصار می‌تواند لایه‌های مختلفی داشته باشد: لایه اول: بُعد مادی و عملی لایه دوم: افکار و دیدگاه‌ها لایه سوم: صفات و اخلاق لایه چهارم: گرایش‌های معنوی درون این حصار، مسیری از پایین به بالا وجود دارد که از آن، فیوضات الهی به‌سوی انسان جریان می‌یابد. روح‌القدس از همین مسیر ملکوتی بر حضرت مریم ظاهر شد. مقام روح: نفخه روح در وجود حضرت مریم، تجلی مقام طهارت و شایستگی او بود. روح‌القدس موجودی روحانی است که از مقام ملائکه نیز برتر است، همان‌گونه که در سوره قدر آمده است: (تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ). عیسای مسیح: کلمه الهی روح‌القدس که از مقام بالا به حضرت مریم (سلام‌الله‌علیها) دمیده شد، سبب شد عیسی (علیه‌السلام) کلمه‌ای از کلمات الهی شود: (إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ). پناه بردن به حصن الهی: همان‌گونه که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به غار ثور پناه برد، مؤمنان نیز برای رهایی از شر، باید به حصنی معنوی پناه ببرند. این حرکت، همانند پناه بردن اصحاب کهف به غار است: (إِذْ أَوَی الْفِتْیَةُ إِلَی الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً). سجده: ملجأی روحانی سجده به معنای چشم‌پوشی از همه چیز و رسیدن به فنای کامل در برابر خداوند است. در این مقام، بنده به‌گونه‌ای به خداوند متصل می‌شود که دیگر اثری از خود نمی‌بیند و خداوند، چشم و گوش او می‌شود. وجیه در دنیا و آخرت: برای رسیدن به عطاء الهی، باید حصنی معنوی ایجاد کرد و از نفوذ شیطان و هوای نفس جلوگیری کرد. همان‌طور که حضرت مریم (علیهاالسلام) این مسیر را پیمود تا عیسی (علیه‌السلام) به دنیا بیاید و در نهایت، نقش مهمی در ظهور امام مهدی (عجل‌الله‌فرجه) ایفا کند. روح‌القدس و نقش آن در تأیید مؤمنان: روح‌القدس نه تنها در جنگ‌های نظامی بلکه در مبارزات فکری و فرهنگی نیز مؤمنان را یاری می‌دهد. همان‌گونه که در کلام امام رضا (علیه‌السلام) به دعبل خزاعی فرمود: «ای خزاعی، روح‌القدس بر زبان تو جاری شد.» مقابله با دشمنان با کمک روح‌القدس: دشمنان اسلام، از جمله یهود، از قدرت‌های ماورایی و سحر استفاده می‌کنند. اما جبهه حق باید با نیروهای معنوی، به‌ویژه تأیید روح‌القدس، به مقابله برخیزد. میوه دوم: تصدیق کلمات الهی تصدیق کلمات الهی به معنای هماهنگی کامل با حقیقت است، همان‌گونه که حضرت مریم (علیهاالسلام) با صفات حضرت فاطمه (علیهاالسلام) هماهنگ شد. جوهر نبوت در تجلی فاطمیه: نبوت بدون شناخت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) کامل نمی‌شود. پیامبران با شناخت مقام فاطمه، به کمال نائل شدند. چنان‌که حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) نیز با شناخت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) از شر فاصله گرفت و به نور گرایش یافت. (إِنِّی لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ) اشاره به نفرت از هر چیز زوال‌پذیر دارد. چگونه فاطمی شویم؟ راه فاطمی شدن، دوری از سفاهت و خودخواهی است. باید همانند ابراهیم (علیه‌السلام) به سمت نور و خیر حرکت کرد و از ظلمات فاصله گرفت. (وَمَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ). نتیجه: راه رسیدن به عطاء الهی و کمال انسانی، پیمودن مسیر فاطمی و ایجاد حصنی معنوی درون خود است. با این حرکت می‌توان از زوال و سفاهت دوری کرد و به نور الهی رسید.
بسم الله الرحمن الرحیم المنصورة در آسمان درس پنجم فاطمیون آدم (علیه‌السلام) و حصن: آدم (علیه‌السلام) نیاز به ساختن حصنی روحانی و استوار داشت که از وسوسه‌های شیطان و مکرهای او جلوگیری کند. اما او نتوانست درب این حصن را کاملاً ببندد، نه به دلیل کوتاهی، بلکه به این دلیل که انتظار آنچه رخ داد را نداشت. این غفلت فرصتی برای شیطان فراهم کرد تا از راه وسوسه وارد شود، چرا که او «خناس» است و شر او همیشه در کمین است. چگونه وسوسه اتفاق افتاد؟ این وسوسه از طریق تزیین، آرزوها و وعده‌هایی صورت گرفت که شیوه‌ی شیطان در اغوای انسان‌هاست. همان‌طور که خداوند فرمود: "وعده‌شان می‌دهد و آرزو در دلشان می‌افکند، و جز فریب چیزی به آن‌ها وعده نمی‌دهد." (نساء: 120) شیطان همچنین از درِ نصیحت و قسم وارد شد، چنان‌که خداوند می‌فرماید: "و برای آن‌ها سوگند خورد که من خیرخواه شما هستم." (اعراف: 21) آدم (علیه‌السلام) انتظار نداشت در این فضای نورانی با کسی روبرو شود که به دروغ قسم بخورد. جاودانگی در بهشت: وقتی شیطان به آدم (علیه‌السلام) گفت: "ای آدم! آیا تو را به درخت جاودانگی و فرمانروایی بی‌پایان راهنمایی کنم؟" (طه: 120) وعده شیطان جامع بود: هم فرمانروایی در دنیا و هم در آخرت. او به آدم فقط یک فرصت موقت پیشنهاد نکرد، بلکه او را فریفت که درختی وجود دارد که جاودانگی و سیطره‌ای ابدی به همراه دارد. این همان «درخت جاودانگی» است که به فرمانروایی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در دنیا و آخرت اشاره دارد. در دنیا: این فرمانروایی در دولت امام مهدی (عجّل الله فرجه) تحقق می‌یابد؛ دولتی که در آن عدل الهی برقرار می‌شود و جهان از ظلم و جور پاک می‌گردد. پس از آن، رجعت صورت می‌گیرد که در آن همه امامان (علیهم‌السلام) حکومت می‌کنند. در آخرت: این همان «ملک کبیر» است که در آیه 20 سوره انسان به آن اشاره شده: "و هر جا بنگری، نعمت و ملک بزرگ را می‌بینی." این ملک، همان فرمانروایی ابدی در بهشت است. رویت حضرت فاطمه (علیهاالسلام) در بهشت: این واقعه برای آدم (علیه‌السلام) به منزله امتحانی بود تا به او نشان دهد از وسوسه‌های شیطان باید بر حذر باشد. بهشت حقیقی در این مفهوم در وجود فاطمه زهرا (علیهاالسلام) تجلی می‌یابد؛ نوری که از او، پدرش، همسرش و فرزندانش ساطع می‌شود. زن جلیل‌القدری در بهشت: آدم (علیه‌السلام) در بهشت به مکانی رسید که زنی جلیل را دید که تاجی بر سر، گوشواره‌هایی در گوش و گردنبندی بر گردن داشت. تاج: نماد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. گردنبند: اشاره به امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) دارد. گوشواره‌ها: نماد حسن و حسین (علیهماالسلام) هستند. انقطاع به سوی فاطمه (علیهاالسلام): آدم (علیه‌السلام) باید از نعمت‌های بهشت دل می‌برید و تمام توجه خود را به سوی این بانوی جلیل‌القدر معطوف می‌کرد. اگر چنین می‌کرد، به مرتبه‌ای عالی می‌رسید و شاید از اولوالعزم از پیامبران می‌شد. اما دل‌بستگی او به نعمت‌های بهشت راه نفوذ شیطان را باز کرد و باعث غفلت او از مقام بلند شد. این غفلت عامل اصلی هبوط او از بهشت بود. حدیثی از امام رضا (علیه‌السلام): در حدیثی طولانی، امام رضا (علیه‌السلام) از قول آدم (علیه‌السلام) نقل می‌کنند که خداوند به او فرمود: "این‌ها از ذریه تو هستند و از تو و تمام مخلوقاتم برترند. اگر به آن‌ها با حسادت بنگری، تو را از بهشتم بیرون می‌کنم." آدم به مقام آن‌ها غبطه خورد و شیطان بر او مسلط شد تا از درخت ممنوعه بخورد. چگونه مؤمن «فاطمی» شود: برای داشتن روح فاطمی، مؤمن باید سه جنبه را در خود تقویت کند: عقاید: باید تنها به اعتقادات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) پایبند باشد و قلب خود را از هر فکر مخالفی پاک نگه دارد. اخلاق: مؤمن باید بین خود و هر چیزی که او را از محبت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) دور می‌کند، فاصله بیندازد. اعمال: زندگی او باید در جهت محبت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) باشد و تنها با کسانی همنشینی کند که در مسیر ولایت آن‌ها گام برمی‌دارند. فاطمیون در عمل: برای «فاطمی» بودن، باید تلاش کنیم تا نجات‌دهنده دیگران باشیم. همچنین حضور در عزاداری امام حسین (علیه‌السلام) و شرکت در مجالس حسینی، رضایت حضرت فاطمه (علیهاالسلام) را به همراه دارد. بشارت: شرکت در حلقه‌های معرفت حضرت فاطمه (علیهاالسلام) و زیارت عتبات مقدسه، از جمله راه‌های ورود به حصن فاطمی است. توجه به این امر باید مضاعف شود تا از این نعمت عظیم محروم نشویم.
معرفت به اهل بیت معرفت به خداوند به نورانیت است. اهل بیت میان خالق و مخلوق آیات و روایات فراوانی در قرآن کریم تأکید دارند که اهل بیت (علیهم‌السلام) جایگاهی فراتر از مخلوق و در عین حال کمتر از خالق دارند. این سخن از آن جهت است که خداوند می‌فرماید: «ألا له الخلق والأمر». اهل بیت از عالم امر هستند که متفاوت از عالم خلق است. متأسفانه، گاه توجه ما فقط به بعد خلق معطوف می‌شود و بُعد امر را نادیده می‌گیریم. خداوند خالق است و او نیز صاحب امر. از همین رو، به اهل بیت "اولی الامر" گفته می‌شود، یعنی صاحبان شأن و مقام عظیم، نه فقط فرمان‌دهنده. هنگامی که گفته می‌شود: «أتى أمر الله» یا «تتنزل الملائكة والروح فيها بإذن ربهم من كل أمر»، اشاره به این نوع امر عظیم و والای مرتبط با اهل بیت است. تفاوت عالم خلق و عالم امر عالم خلق با حدود و تقدیر مشخص است: «إنا كل شيء خلقناه بقدر»، یعنی هر موجودی در عالم خلق محدود به اندازه‌ای معین است. اما در عالم امر، محدودیتی وجود ندارد: «وما أمرنا إلا واحدة كلمح بالبصر». امر، حقیقتی نورانی است که همچون نوری در سراسر عالم خلق جریان دارد. همان‌گونه که نور خورشید در همه جا انعکاس می‌یابد، نور اهل بیت (علیهم‌السلام) نیز در همه چیز جاری است. این نور، نه نور مادی بلکه جلوه‌ای از جمال، عظمت، قدرت و صفات الهی است. ولایت تکوینی این حقیقت به "ولایت تکوینی" معروف است؛ یعنی نور اهل بیت (علیهم‌السلام) در همه‌ی اجزای هستی ساری و جاری است. آنان "وجه الله" هستند؛ همان پیوند متصل‌کننده میان آسمان و زمین. در قرآن کریم نیز به "وجه الله" اشاره شده است که نشان‌دهنده عظمت این ارتباط روحانی است. خلق و جعل در قرآن کریم باید میان دو مفهوم "خلق" و "جعل" در قرآن تفاوت قائل شد. خلق به آفرینش از ماده اولیه، مانند خاک، اشاره دارد: «إني خالق بشراً من طين»، که در مورد خلقت حضرت آدم آمده است. اما جعل به مقامی اشاره دارد که از پیش وجود داشته و در جایی دیگر قرار داده می‌شود: «إني جاعل في الأرض خليفة». جعل به معنای انتقال موجودی از عالمی برتر به مقام خلافت در زمین است. بنابراین، هنگامی که خداوند می‌فرماید: «إني جاعل»، به این معناست که آن موجود، پیش از آن در عالمی دیگر به‌صورت نور حضور داشته است و حال در زمین به مقامی خاص گماشته می‌شود. خلیفه‌ای که در آیه به آن اشاره شده، پیش از آن به صورت نوری در آسمان وجود داشته و سپس در زمین جایگاهی یافته است. این نور یگانه، در تمام مخلوقات منتشر می‌شود و اهل بیت (علیهم‌السلام) به‌عنوان نزدیک‌ترین موجودات به خداوند شناخته می‌شوند. همان‌گونه که در زیارت جامعه کبیره آمده است: «خلقكم الله أنواراً فجعلكم بعرشه محدقين». این احاطه بر عرش الهی نشان‌دهنده پیوند دائمی و توجه مستمر آنان به خداوند است. خاتمه بحث خداوند بر ما منت نهاده که اهل بیت (علیهم‌السلام) را در زندگی ما قرار داده است: «في بيوت أذن الله أن ترفع ويذكر فيها اسمه». ارتباط با اهل بیت و صلوات بر آنان، باعث طهارت روح و تزکیه نفس ما می‌شود و کفاره‌ای برای گناهانمان است. این رابطه نورانی، نعمتی بزرگ از جانب خداوند است که باعث پاکی و طهارت وجودی ما می‌شود. این حقیقت، جوهره بحث از نورانیت اهل بیت (علیهم‌السلام) است؛ همان نور نخستین و نزدیک‌ترین پرتوی الهی که در سراسر عالم هستی جاری و ساری است.
nodba-eisa.MP3
8.2M
1- تشخیص صحت دعاها و احادیث از طریق تطابق با سبک اهل بیت. 2- رها کردن انانیت به عنوان شرط اصلی در مسیر مهدویت. 3- تأیید الهی با روح‌القدس برای کسب قدرت در مواجهه با چالش‌های عصر ظهور. 4- پاکی و طهارت به عنوان لازمه پیروی از امام مهدی بدون هیچ آلودگی. 5- عزت و کرامت برای حفظ آبرو و شرافت در یاری حق. 6- شناخت صفات انبیا به عنوان آمادگی برای ایفای نقش مهدوی.
بسم الله الرحمن الرحیم المنصورة در آسمان درس پنجم فاطمیون آدم (علیه‌السلام) و حصن: آدم (علیه‌السلام) نیاز به ساختن حصنی روحانی و استوار داشت که از وسوسه‌های شیطان و مکرهای او جلوگیری کند. اما او نتوانست درب این حصن را کاملاً ببندد، نه به دلیل کوتاهی، بلکه به این دلیل که انتظار آنچه رخ داد را نداشت. این غفلت فرصتی برای شیطان فراهم کرد تا از راه وسوسه وارد شود، چرا که او «خناس» است و شر او همیشه در کمین است. چگونه وسوسه اتفاق افتاد؟ این وسوسه از طریق تزیین، آرزوها و وعده‌هایی صورت گرفت که شیوه‌ی شیطان در اغوای انسان‌هاست. همان‌طور که خداوند فرمود: "وعده‌شان می‌دهد و آرزو در دلشان می‌افکند، و جز فریب چیزی به آن‌ها وعده نمی‌دهد." (نساء: 120) شیطان همچنین از درِ نصیحت و قسم وارد شد، چنان‌که خداوند می‌فرماید: "و برای آن‌ها سوگند خورد که من خیرخواه شما هستم." (اعراف: 21) آدم (علیه‌السلام) انتظار نداشت در این فضای نورانی با کسی روبرو شود که به دروغ قسم بخورد. جاودانگی در بهشت: وقتی شیطان به آدم (علیه‌السلام) گفت: "ای آدم! آیا تو را به درخت جاودانگی و فرمانروایی بی‌پایان راهنمایی کنم؟" (طه: 120) وعده شیطان جامع بود: هم فرمانروایی در دنیا و هم در آخرت. او به آدم فقط یک فرصت موقت پیشنهاد نکرد، بلکه او را فریفت که درختی وجود دارد که جاودانگی و سیطره‌ای ابدی به همراه دارد. این همان «درخت جاودانگی» است که به فرمانروایی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در دنیا و آخرت اشاره دارد. در دنیا: این فرمانروایی در دولت امام مهدی (عجّل الله فرجه) تحقق می‌یابد؛ دولتی که در آن عدل الهی برقرار می‌شود و جهان از ظلم و جور پاک می‌گردد. پس از آن، رجعت صورت می‌گیرد که در آن همه امامان (علیهم‌السلام) حکومت می‌کنند. در آخرت: این همان «ملک کبیر» است که در آیه 20 سوره انسان به آن اشاره شده: "و هر جا بنگری، نعمت و ملک بزرگ را می‌بینی." این ملک، همان فرمانروایی ابدی در بهشت است. رویت حضرت فاطمه (علیهاالسلام) در بهشت: این واقعه برای آدم (علیه‌السلام) به منزله امتحانی بود تا به او نشان دهد از وسوسه‌های شیطان باید بر حذر باشد. بهشت حقیقی در این مفهوم در وجود فاطمه زهرا (علیهاالسلام) تجلی می‌یابد؛ نوری که از او، پدرش، همسرش و فرزندانش ساطع می‌شود. زن جلیل‌القدری در بهشت: آدم (علیه‌السلام) در بهشت به مکانی رسید که زنی جلیل را دید که تاجی بر سر، گوشواره‌هایی در گوش و گردنبندی بر گردن داشت. تاج: نماد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. گردنبند: اشاره به امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) دارد. گوشواره‌ها: نماد حسن و حسین (علیهماالسلام) هستند. انقطاع به سوی فاطمه (علیهاالسلام): آدم (علیه‌السلام) باید از نعمت‌های بهشت دل می‌برید و تمام توجه خود را به سوی این بانوی جلیل‌القدر معطوف می‌کرد. اگر چنین می‌کرد، به مرتبه‌ای عالی می‌رسید و شاید از اولوالعزم از پیامبران می‌شد. اما دل‌بستگی او به نعمت‌های بهشت راه نفوذ شیطان را باز کرد و باعث غفلت او از مقام بلند شد. این غفلت عامل اصلی هبوط او از بهشت بود. حدیثی از امام رضا (علیه‌السلام): در حدیثی طولانی، امام رضا (علیه‌السلام) از قول آدم (علیه‌السلام) نقل می‌کنند که خداوند به او فرمود: "این‌ها از ذریه تو هستند و از تو و تمام مخلوقاتم برترند. اگر به آن‌ها با حسادت بنگری، تو را از بهشتم بیرون می‌کنم." آدم به مقام آن‌ها غبطه خورد و شیطان بر او مسلط شد تا از درخت ممنوعه بخورد. چگونه مؤمن «فاطمی» شود: برای داشتن روح فاطمی، مؤمن باید سه جنبه را در خود تقویت کند: عقاید: باید تنها به اعتقادات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) پایبند باشد و قلب خود را از هر فکر مخالفی پاک نگه دارد. اخلاق: مؤمن باید بین خود و هر چیزی که او را از محبت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) دور می‌کند، فاصله بیندازد. اعمال: زندگی او باید در جهت محبت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) باشد و تنها با کسانی همنشینی کند که در مسیر ولایت آن‌ها گام برمی‌دارند. فاطمیون در عمل: برای «فاطمی» بودن، باید تلاش کنیم تا نجات‌دهنده دیگران باشیم. همچنین حضور در عزاداری امام حسین (علیه‌السلام) و شرکت در مجالس حسینی، رضایت حضرت فاطمه (علیهاالسلام) را به همراه دارد. بشارت: شرکت در حلقه‌های معرفت حضرت فاطمه (علیهاالسلام) و زیارت عتبات مقدسه، از جمله راه‌های ورود به حصن فاطمی است. توجه به این امر باید مضاعف شود تا از این نعمت عظیم محروم نشویم.
بسم الله الرحمن الرحیم منصوره در آسمان درس نهم از بهشت به بهشت گریه و فاطمیه: اشکی که برای امام حسین علیه‌السلام ریخته می‌شود تنها ابراز غم و اندوه نیست، بلکه پیوندی عمیق و معنوی است که دوستداران امام حسین علیه‌السلام را به مادرش حضرت فاطمه زهرا علیها السلام مرتبط می‌کند. همانطور که معنی کلمه "فاطم" را توضیح دادیم که از "فطم" به معنای قطع و بازداشتن گرفته شده، و این‌که فاطمه کسی است که شیعیان و دوستدارانش را از آتش دوزخ بازمی‌دارد، او برای هر کسی که در مصیبت فرزندش حسین علیه‌السلام با او همدردی می‌کند، شفاعت می‌کند. از امام صادق (علیه‌السلام) روایت شده است: "هر که بر حسین (علیه‌السلام) گریه کند یا تظاهر به گریه کند، بهشت بر او واجب می‌شود و گناهانش آمرزیده می‌شود، حتی اگر به اندازه کف دریا باشد. و هیچ چشمی برای حسین نمی‌گرید مگر آن‌که همراه فاطمه علیها السلام با او همدردی کرده و از خدا طلب مغفرت می‌کند." در این‌جا فاطمیه متجلی می‌شود، جایی که اشک بر حسین راهی برای مغفرت و وسیله‌ای برای دستیابی به شفاعت اوست که نجات از آتش در هر مرتبه‌ای را برای آن‌ها تضمین می‌کند. نجات از مادر به فرزند: این مرحله از نجات فاطمی شبیه کشتی نجات حسینی نیست که در حدیث آمده است: "حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است." به این ترتیب، کشتی حسینی وسیله‌ای برای نجات کسانی است که بر آن سوار می‌شوند تا از موانع و گمراهی‌ها نجات یابند و آن‌ها را به ساحل نجات برسانند، بدون این‌که این ساحل لزوماً بهشت باشد. اما فاطمه زهرا، سلام الله علیها، نامش که به معنی "بازدارنده" است، نماد بازداشتن شیعیان و دوستدارانش از آتش و به نتیجه آن، ورود آن‌ها به بهشت است. تربیت فاطمیان: در اینجا نقش امام مهدی (عجّل الله فرجه)، که به "منجی" معروف است، آشکار می‌شود، زیرا او مسئول تربیت و هدایت فاطمیان به بالاترین مراتب رشد و هدایت در دولت مبارکش است و همچنین در رجعت. به این ترتیب، آن‌ها برای لذت بردن از بهشت در قیامت بزرگ آماده می‌شوند. زیرا بهشت تنها مکانی برای لذت بردن مادی نیست، بلکه بُعد معنوی آن بر بُعد مادی برتری دارد و لذت آن معنوی و روحانی است. جهنم آخرالزمان و جهنم قیامت: هرچه که درباره "فاطمیه" - یعنی نقش حضرت فاطمه زهرا، سلام الله علیها، در نجات دوستدارانش از آتش و ورود به بهشت - گفته شد، به روشنی در سمت دیگر نیز آشکار می‌شود. بنابراین، اگر فاطمه محبانش را از شر نجات داده و به بهشت وارد می‌کند، پس چه بر سر کسانی می‌آید که او را دوست ندارند یا با او دشمنی دارند؟ منطقی است که آن‌ها به آتش بیفتند، و همان‌گونه که بهشت دارای درجاتی است، این آتش نیز درجاتی دارد. نجات فاطمی در قیامت: بنابراین، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با فاطمی بودنش، وظیفه دارد محبانش را به بهشت وارد کند و دشمنانش را به آتش دوزخ بسپارد. این دقیقاً در قیامت اتفاق خواهد افتاد، جایی که خداوند می‌فرماید: "سپس پرهیزکاران را نجات می‌دهیم و ستمگران را در آن به زانو افکنده باقی می‌گذاریم" (سوره مریم، آیه 72). کسانی که در آتش دوزخ هستند، از لذت محبت و نزدیکی به او محروم خواهند بود و از دوری از جمال و کمال الهی در رنج خواهند بود، و این محرومیت از ابتدای زندگی آن‌ها آغاز می‌شود و در دنیا ادامه می‌یابد؛ زیرا آن‌ها هیچ لذت حقیقی در زندگی نمی‌یابند. تنها کسانی که محبت حضرت فاطمه را دارند، به لذت و شادی معنوی و حتی جسمانی دست می‌یابند، در حالی که دورشدگان از او، هم در دنیا و هم در آخرت در آتش زندگی می‌کنند. امام مهدی و استمرار راه فاطمه: هنگامی که امام مهدی (عجّل الله فرجه) ظهور کند و مسیری را که مادرش، حضرت زهرا، آغاز کرده ادامه دهد، رسالت او نیز حاوی همان معانی و ارزش‌ها خواهد بود. به همین دلیل، امام مهدی به عنوان "منجی" توصیف می‌شود و مادرش، فاطمه، نیز "منجیه" است. این دو در یک مسیر قرار دارند، همان مسیری که هدایت و سعادت را برای انسان‌ها به ارمغان می‌آورد. عذاب کوچکتر و بزرگتر: بنابراین، مخالفان امام مهدی (علیه‌السلام) در دنیا و آخرت به عذاب مبتلا خواهند شد و در آتش دوزخ برای همیشه باقی خواهند ماند. در قرآن نیز به این مسئله اشاره شده است: "و از عذاب نزدیک‌تر از عذاب بزرگ‌تر به آن‌ها می‌چشانیم، شاید بازگردند" (سوره سجده، آیه 21). عذاب نزدیک‌تر در دنیا است، در حالی که عذاب بزرگ‌تر در قیامت خواهد بود. زیبایی و جلال فاطمی: بنابراین، فاطمیه دارای دو بُعد است: بُعدی زیبا و بُعدی جلالی. بُعد زیبایی، جذب مؤمنان به بهشت و زیبایی الهی است که با لطف و محبت و رضایت الهی تجلی می‌یابد، به دلیل رضایت پدرش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که فرمود: "فاطمه پاره‌ای از وجود من است، هر که او را دوست دارد، مرا دوست داشته است." بُعد جلالی در دور کردن منافقان و کافران از بهشت ظهور می‌کند، که با قهر و خشم الهی همراه است.
غضب فاطمه بر دشمنانش: حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها با خشم خود بر کسانی که به او ظلم کرده و مخالفش هستند، نشان می‌دهد که این بُعد جلالی در او قوی است. بسیاری از روایات به این موضوع اشاره دارند، از جمله این که او با ابوبکر و عمر از در صلح وارد نشد و از آن‌ها رنجیده بود. این غضب و نارضایتی ادامه یافت تا زمان وفات ایشان. این خشم و قهر او نیز در قیامت ادامه خواهد داشت و دشمنانش را در دوزخ قرار خواهد داد. پیوند کربلا با فاطمیه: این مسیر فاطمی و ارزش‌های آن در کربلای امام حسین علیه‌السلام به وضوح آشکار شد، جایی که امام حسین علیه‌السلام حلقه‌ای ارتباطی میان پروژه فاطمی و پروژه مهدوی قرار گرفت. ما می‌توانیم رخدادهای پس از رحلت پیامبر، دیدگاه‌های فاطمه و مواضع او را در کربلا بازتاب دهیم، جایی که فاطمیه و حسینیه در برابر جریان اموی، که نماینده سقیفه بود، و در برابر یزیدیان که علیه امام حسین علیه‌السلام ایستادند، تجلی یافت. نقش امام مهدی در پیوند فاطمی و حسینی: از این رو، امام مهدی (علیه‌السلام) فرزند حضرت فاطمه و امام حسین علیهما السلام است. هرگاه نام حضرت فاطمه را به زبان می‌آوریم، باید به همه این معانی و ارزش‌ها توجه کنیم. زمانی که می‌گوییم: "یا فاطمه، برای من شفاعت کن"، باید بدانیم که این درخواست یعنی "ای فاطمه، با ویژگی‌های فاطمی‌ات مرا کمک کن"، به این معنا که ویژگی‌های فاطمی را در درونم فعال کن تا بتوانم در رحمت تو قرار گیرم و از هر شری در دنیا و آخرت دور شوم.
۱. اشک بر امام حسین (ع): اشکی که برای امام حسین علیه‌السلام ریخته می‌شود، پیوندی معنوی است که دوستداران او را به حضرت فاطمه زهرا علیها السلام متصل می‌کند و شفاعت او را برای آنان به ارمغان می‌آورد. ۲. نقش حضرت فاطمه در نجات از آتش: فاطمه علیها السلام به عنوان "بازدارنده" شیعیانش را از آتش دور کرده و آن‌ها را به بهشت وارد می‌کند. ۳. تربیت فاطمیان توسط امام مهدی (عج): امام مهدی (عج) نقش مربی را برعهده دارد و فاطمیان را برای بهره‌برداری از لذت‌های معنوی بهشت در قیامت آماده می‌کند. ۴. بُعد زیبایی و جلالی فاطمیه: فاطمیه دارای دو بُعد است؛ بُعد زیبایی که مؤمنان را به بهشت جذب می‌کند و بُعد جلالی که دشمنانش را از رحمت الهی دور می‌سازد. ۵. غضب فاطمه بر دشمنانش: حضرت فاطمه علیها السلام با دشمنانش که به او ظلم کردند، مخالف بود و این خشم در قیامت نیز ادامه خواهد داشت و آنان را به عذاب دچار خواهد کرد. ۶. پیوند کربلا با فاطمیه: حادثه کربلا تجلی ارزش‌های فاطمی و حسینی در مقابل جریان اموی و ظلم سقیفه است. ۷. امام مهدی (عج) و استمرار مسیر فاطمی و حسینی: امام مهدی (عج) ادامه‌دهنده راه مادرش حضرت فاطمه و جدش امام حسین علیهما السلام است و راه هدایت را برای محبان اهل‌بیت فراهم می‌کند.
bait-ftm.mp3
9.37M
ولایت: تشریعی: ولایت بر قوانین شرعی توسط پیامبر (صلى الله علیه و آله) و ائمه (علیهم‌السلام). تکوینی: ولایت بر کل عالم هستی از سوی خداوند، اعمال‌شده از طریق اهل‌بیت (علیهم‌السلام). چهار معصوم ویژه: رسول خدا (ص): محور نبوت در آسمان‌ها. حضرت علی (ع): محور ولایت و پیونددهنده آسمان و زمین. حضرت زهرا (س): محور تربیت معنوی و بیت مؤمنین در دوران غیبت. امام زمان (عج): محور عدالت و حکومت الهی در دوران ظهور. بیت فاطمه (س): خانه معنوی مؤمنین در دوران غیبت. زمینه‌ساز ورود به بیت المهدی در دوران ظهور. تربیت فاطمی: پیروی از اصول اخلاص، تقوا و دفاع از ولایت. نتیجه:شناخت جایگاه اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و زندگی فاطمی، راهی برای آمادگی در دوران غیبت و ورود به عصر ظهور است.
به نام خداوند بخشنده و مهربان منصوره در آسمان درس دهم: فاطمه و فرزند نجات‌بخش او پیش از ورود به بحث درباره نجات‌دهنده و نجات‌یافته، ضروری است که به دو مقدمه بپردازیم: مقدمه اول: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رحمت برای جهانیان است. این بدان معناست که خداوند متعال تا زمانی که پیامبر در میان مردم باشد، آنان را عذاب نمی‌کند. چنان‌که خداوند فرمود: «وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ». این موضوع را در درس‌های پیشین به تفصیل بررسی کردیم. مقدمه دوم: قطعیت و جدایی که پیش‌تر درباره آن صحبت کردیم و مفهوم فاطمیه به آن اشاره دارد، صرفاً به معنای جدایی به صورت کلی نیست؛ بلکه چون با آتش مرتبط است، معنای آن رهایی و نجات از آتش است. بنابراین، فاطمیه به معنای نجات و رهایی هماهنگ است. ندبه و استغاثه: بیایید با آنچه برای پیامبران (علیهم السلام) رخ داد آغاز کنیم و ببینیم چگونه از شرّ ستمگران رهایی یافتند، زمانی که نجات فاطمی آنان را شامل شد. این در شرایطی بود که دیگر طاقتشان طاق شده و دل‌هایشان به گلو رسیده بود و به درگاه خداوند استغاثه کردند. در مورد آل فرعون، می‌دانیم که چقدر بر بنی‌اسرائیل ستم کردند! اما خداوند آنان را از شر فرعون نجات داد، همان‌گونه که فرمود: «وَإِذْ أَنجَيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلاَءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ» (اعراف: 141). در این شرایط سخت، خداوند بنی‌اسرائیل را به وسیله موسی (علیه السلام) نجات داد. اگر خداوند آنان را نجات نمی‌داد، به طور کامل نابود می‌شدند. آنان نیاز شدیدی به نجات داشتند. این روند، که فضای زندگی بر فرد یا گروهی تنگ می‌شود تا به شدت به نجات نیاز پیدا کنند، و سپس خداوند آنان را به وسیله پیامبری برگزیده نجات می‌دهد، در تاریخ بارها تکرار شده است. پیش از موسی (علیه السلام)، در داستان نوح (علیه السلام) نیز همین اتفاق رخ داد. در آیه 64 از سوره اعراف می‌خوانیم: «فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ» و خداوند نوح و همراهانش را در کشتی نجات داد و کسانی را که آیات خدا را تکذیب کردند غرق کرد. در اینجا نیز می‌بینیم که خداوند شرایط را بر مؤمنان به نوح (علیه السلام) سخت کرد تا به شدت به نجات نیاز پیدا کنند و سپس آنان را نجات داد و قوم نوح را مجازات کرد. این ماجرا در مورد قوم‌های دیگر نیز تکرار شد: قوم عاد، ثمود، قوم ابراهیم (علیه السلام)، قوم لوط (علیه السلام)، قوم شعیب و دیگران. صبر شعیب و مقایسه آن با صبر زهرا: در مورد پیامبر شعیب (علیه السلام)، هنگامی که قوم او ظلم و طغیان را به اوج رساندند و نصیحت‌ها و هشدارهای او را تکذیب کردند، شعیب (علیه السلام) به آنان چنین فرمود: «وَیَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّی عَامِلٌ، سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیهِ، وَمَنْ هُوَ كَاذِبٌ، وَارْتَقِبُوا إِنِّی مَعَكُمْ رَقِیبٌ» (هود: 93). سرانجام، وقتی فرمان خداوند فرا رسید، او و مؤمنان اندکش را نجات داد: «وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّیْنَا شُعَیْبًا وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا، وَأَخَذَتِ الَّذِینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَةُ، فَأَصْبَحُوا فِی دِیَارِهِمْ جَاثِمِینَ» (هود: 94). شعیب (علیه السلام) با تعداد کمی از مؤمنان نجات یافت، در حالی که قوم ظالم او هلاک شدند. تفاوت صبر زهرا (سلام الله علیها) با شعیب: رغم اینکه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) قرب و منزلتی بالاتر از بسیاری از انبیاء داشت و دعای او برای عذاب قومش قطعاً مستجاب می‌شد، اما او چنین نکرد. او راه صبر، تحمل و ایثار را برگزید تا رسالت محمدی حفظ شود. برخلاف پیامبر شعیب (علیه السلام) که مأموریت محدودی داشت، مأموریت زهرا (سلام الله علیها) جهانی و مرتبط با بقای خط امامت و ولایت بود که قرار بود امتداد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را تضمین کند. این تفاوت عظیم نشان می‌دهد که صبر و ایثار فاطمه (سلام الله علیها) نه تنها برای حفظ حقانیت شخصی، بلکه برای بقای کل امت و رسالت محمدی بوده است. نتیجه‌گیری: همان‌طور که شعیب و مؤمنان اندک او نجات یافتند و سایرین هلاک شدند، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نیز هسته‌ای کوچک از شیعیان وفادار و یاران حقیقی اسلام را حفظ کرد که راه بقای اسلام حقیقی شدند. این نقش تاریخی و حیاتی، او را به یکی از بزرگ‌ترین نمونه‌های صبر، ایثار و مقاومت تبدیل کرده است. فلسفه خلقت و عمق مصیبت: خداوند متعال انسان و جن را برای هدفی عظیم خلق کرده است: عبادت و بندگی او، چنان‌که فرمود: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» (ذاریات: 56). در طول تاریخ، پیامبران برای تحقق این هدف عظیم تلاش کردند و مردم را به یاد خداوند و
د برای حفظ دین گشود. مأموریت او محدود به زمان یا مکان خاصی نبود، بلکه جهانی و جاودانه بود. او نه تنها از خط امامت و ولایت دفاع کرد، بلکه زمینه را برای ظهور نهایی حق و عدالت فراهم ساخت. زهرای نجات‌بخش: فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نه تنها مدافع اسلام محمدی بود، بلکه خود نجات‌بخش امت و راهنمای مؤمنان است. او در لحظه‌های حساس تاریخ اسلام، همچون کشتی نوح، کسانی را که به حقانیت او ایمان داشتند، از طوفان ظلم و انحراف نجات داد. او با ایستادگی و فداکاری، نشان داد که حتی یک گروه کوچک از مؤمنان، اگر در راه حق باشند، می‌توانند نجات‌بخش دین و امت باشند. این همان حقیقتی است که در داستان کشتی نوح و یاران شعیب بازتاب یافته است. نتیجه‌گیری: فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با صبر، تحمل، و فداکاری خود نه تنها نقش یک مادر، همسر، و مدافع را ایفا کرد، بلکه محور بقای دین و عدالت شد. او با تحمل سختی‌ها و مظلومیت، راه را برای ظهور فرزندش امام مهدی (عجل الله فرجه) هموار ساخت. او نه تنها مادر امام عصر است، بلکه خود نمادی از صبر و مقاومت برای تمام مؤمنان در طول تاریخ است. فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با نقش تاریخی خود، اثبات کرد که حقیقت و عدالت، هرچند زیر فشار ظلم و انحراف قرار گیرند، سرانجام پیروز خواهند شد. شعله‌ای که او روشن کرد، همچنان می‌سوزد و به دست فرزندش، منجی نهایی، به اوج خواهد رسید و جهان را از عدل و قسط پر خواهد کرد
ایام او فرا خواندند. همان‌گونه که در قرآن آمده است: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ» (ابراهیم: 5). پیامبران انسان‌ها را به سوی عبودیت و پرستش خداوند هدایت می‌کردند و همه رنج‌ها، آزارها، شکنجه‌ها و شهادت‌های آنان در مسیر این هدف مقدس بود. زمانی که رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان خاتم پیامبران آمد، این مسیر کامل شد و هدف نهایی عبودیت و بندگی به کمال خود رسید. اما حادثه سقیفه یک انحراف کامل از این هدف الهی بود. سقیفه تنها یک اتفاق سیاسی نبود، بلکه یک انحراف قطعی از مسیر رسالت محمدی بود. این همان چیزی است که مصیبت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را به بزرگ‌ترین مصیبت تبدیل کرد؛ زیرا تنها یک حادثه شخصی نبود، بلکه پیامد مستقیم آن انحرافی بود که مسیر امت را از راه الهی منحرف ساخت. نقش فاطمه زهرا در حفظ اسلام: فاطمه زهرا (سلام الله علیها) تنها یک شخصیت مظلوم نبود، بلکه اولین مدافع خط امامت و ولایت بود. او نه برای دفاع از حق شخصی، بلکه برای حفظ بقای رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به میدان آمد. او با شجاعت تمام، انحراف را آشکار کرد و از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و نهاد کوچک اما مستحکمی که اسلام حقیقی را حفظ کرد، دفاع نمود. این گروه کوچک از یاران همانند کشتی نوح بودند که نجات‌یافتگان را حمل کردند و دیگران در طوفان هلاک شدند: «قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلاَمٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ» (هود: 48). فاطمه زهرا: نجات‌بخش برای نجات‌دهنده: فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نه تنها منجی شیعیان و محبانش، بلکه اساس بقای اسلام محمدی بود که در نهایت به کمال خود با ظهور امام مهدی (عجل الله فرجه) خواهد رسید. فداکاری‌های او سنگ بنای نجات امت از هلاکت کامل در لحظه‌ای حساس و بحرانی از تاریخ بود. او در میان ظلم و فشار، والاترین تصویر از صبر و ایثار را به نمایش گذاشت. در لحظه‌ای که میان در و دیوار قرار گرفت، او به جای نفرین قومش، صبر پیشه کرد و از راه فداکاری و تحمل، شعله ایمان و ولایت را زنده نگه داشت. این صبر، همان‌طور که در زیارتنامه او آمده است: «یَا مُمْتَحَنَةُ، امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَكِ، فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً». انتقام الهی و هدایت: صبر و فداکاری فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نه تنها اسلام را از نابودی نجات داد، بلکه زمینه‌ساز انتقام الهی از ظالمان و برپایی عدالت جهانی شد. انتقام او در ظهور فرزندش، امام مهدی (عجل الله فرجه)، تحقق خواهد یافت. او کسی است که حقوق پایمال‌شده را بازخواهد گرداند، عدالت الهی را بر زمین گسترده خواهد کرد و جهان را از ظلم و فساد پاک خواهد ساخت. صبر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شعله‌ای از امید و مقاومت را زنده نگه داشت که تا روز ظهور، در دل‌های مؤمنان باقی خواهد ماند. فلسفه صبر فاطمه زهرا و مأموریت جهانی او: صبر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) تنها به معنای تحمل رنج و درد نبود، بلکه یک مأموریت الهی برای حفظ دین و آماده‌سازی زمینه ظهور منجی بود. او با صبر و تحمل، نقش مادرانه خود را در ساختن آینده‌ای روشن برای امت اسلامی ایفا کرد. همان‌طور که امام علی (علیه السلام) در لحظه دفن او فرمود: «فَكَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِيلاً» (چه بسیار اندوه‌هایی که در سینه داشت و راهی برای بیان آن نیافت). این اندوه‌ها، دردها و مظلومیت‌ها تنها برای خود او نبود؛ بلکه برای آینده اسلام و بقای راه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. او می‌دانست که صبرش بذر امیدی است که در نهایت به ظهور امام مهدی (عجل الله فرجه) منجر خواهد شد، کسی که زمین را از عدالت و قسط پر خواهد کرد. جایگاه فاطمه زهرا در برنامه الهی: نقش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در تاریخ اسلام تنها به دوران زندگی‌اش محدود نمی‌شود. او محوری است در مسیر هدایت الهی، که نقش او در بقای اسلام و تحقق عدالت الهی از زمان خودش تا ظهور امام مهدی (عجل الله فرجه) ادامه دارد. او مادر امامی است که قرآن از او به عنوان «بقیة الله» یاد کرده است. در کلام امام زمان (عجل الله فرجه) آمده است: «فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ لِي أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (دختر پیامبر برای من الگویی نیکو است). مقایسه صبر فاطمه با صبر انبیاء: فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از بسیاری از پیامبران در صبر و تحمل پیشی گرفت. انبیایی مانند نوح، موسی، و شعیب (علیهم السلام) در مقابل ظلم قوم خود به خداوند شکایت کردند و برای نجات خود و مؤمنان دعا نمودند. اما فاطمه (سلام الله علیها) با وجود آنکه می‌توانست با یک دعا قوم ظالم را نابود کند، چنین نکرد. او با صبر خود راهی جدی
خلاصه درس دهم: فاطمه و فرزند نجات‌بخش او این درس به بررسی نقش حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در نجات امت اسلامی و بقای اسلام حقیقی می‌پردازد. دو مقدمه مطرح شده‌اند: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) رحمت برای جهانیان است و حضور او مانع عذاب الهی می‌شد. مفهوم "فاطمیه" به معنای نجات و رهایی از آتش است. نجات و رهایی در تاریخ: داستان نجات بنی‌اسرائیل از فرعون به وسیله حضرت موسی (علیه السلام) و رهایی نوح و یارانش از طوفان نشان‌دهنده نیاز مومنان به منجی است. این سنت الهی در تاریخ بارها تکرار شده است. صبر فاطمه زهرا (س): برخلاف شعیب (ع) که از خداوند برای قوم ظالم درخواست عذاب کرد، حضرت زهرا (س) راه صبر و ایثار را برگزید تا رسالت پیامبر (ص) و خط امامت حفظ شود. انحراف سقیفه و نقش فاطمه زهرا: حادثه سقیفه انحراف بزرگی در مسیر رسالت محمدی بود. حضرت زهرا (س) با شجاعت از امامت علی (ع) دفاع کرد و بقای اسلام را تضمین نمود. فلسفه صبر فاطمه زهرا: صبر و مظلومیت حضرت زهرا (س) فراتر از مسائل شخصی بود و برای حفظ اسلام و آماده‌سازی ظهور امام مهدی (عج) صورت گرفت. نتیجه‌گیری: فاطمه زهرا (س) با صبر و فداکاری خود، نماد مقاومت و نجات‌بخش امت اسلامی شد. او مادر امام مهدی (عج) و پیشگام راهی بود که به ظهور عدالت جهانی منجر خواهد شد.
بسم الله الرحمن الرحیم خداوند در این ایام، خصوصا در این ماههای اخیر که با تحولات سریع و عجیبی در منطقه و جهان همراه بودیم، می‌خواهد با زبان صحنه و آیات، ما را متوجه برنامه خود و همچنین نقاط قوت و ضعف مان قبل از ورود به جنگ جدی با اسرائیلیان کند، چون ما هنوز برآورد دقیقی از توان مادی و تکنولوژیک دشمنان قسم خورده اسلام نداریم چه رسد به قوای غیر مادی و نوع بکار گیری آنها، و بالتبع آمادگی کامل برای یک رویارویی مقتدرانه و همه جانبه را نداشته و گاها غافلگیر می شویم لذا بایستی قبل از ورود به جنگ گسترده و اساسی با اسرائیل و سرکوبی فساد اول آنها، تمامی نقاط ضعف جبهه خود را شناخته و در جهت برطرف کردن آنها بر آئیم و در مدت کوتاهی که تا سرکوبی فساد بنی اسرائیل داریم طبق نسخه های دقیق قرآنی رشد کرده و به موقعیت شایسته و خدایی "عبادالنا" برسیم تا خداوند ما را مسلح به "باس شدید" (قوای الهی و چند لایه) کند. در اینصورت دقیقا طبق برنامه خدا در سوره اسرا آیه ۵ عمل کرده و چون سرکوبی فساد بنی اسرائیل گام اول پیش رو ماست لذا این دست و پنجه نرم کردن با افراد خبیث در حقیقت مانوری است برای ورود مقتدرانه به آخرالزمان حوادث که در آیات ۶ و ۷ سوره اسرا توضیح داده شده است. ما باید بدانیم و یاد بگیریم که راهی غیر از مسیری که خدا برویمان باز کرده نداریم و در صحنه های پیش رو بایستی طبق برنامه خدا رفتار کنیم تا آسیب نبینیم والا اگر دشمن با قوای شیطانی خود وارد فاز ترورها و یا به آشوب کشاندن کشور شود و ما همچنان نسبت به آیات الهی و راهی که خدا در قرآن مطرح کرده غافل باشیم هزینه بیداریمان بسیار سهمگین و بالا می رود. خدا کمکمان کند ان شاءالله