ملت امام حسین ع
#اولین_روزه_من 🌀حتما شما هم ذهنتان پُر است از خاطرات شیرین روزهداری در دوران کودکی؛🧒👧 روزههای ک
#اولین_روزه_من_در_زندگی_مشترک
به نام خدای مهربان🍃
با صدای سرفهاش بیدار شدم.
مثل فنر پریدم و فورا به ساعت روی میز نگاه کردم.⏰
خدا را شکر هنوز اذان نگفته بود.
سریع شربت سینهاش را دادم و سفرهی سحری را پهن کردم.
گفتم: آقا بفرما سحری...☺️
همانطور که مسح پا را میکشید، گفت: من عاشق صدای «مِنْ اَينَ لِي الْخَيرُ يا رَبِّ»م. ابوحمزه را بگیر برایم. گفتم :آقا نامحرمه که... 😅
گفت: باز نمکی شدی! وقتی نماندهها! تلوزیون را برایش روشن کردم.📺
اتفاقا همین فرازی بود که دوست داشت: «مِنْ اَينَ لِي الْخَيرُ يا رَبِّ...»🌷
گاهی نیم نگاهی به چشمانش میکردم. بین لقمه گرفتنهایش، کوچیک کوچیک اشک میریخت.
راستش دلم پر از بیتابی میشد وقتی که عاشق بودنش را میدیدم.
حس میکردم حس دلش را، که خاطرات دلم را زنده میکرد.🌱
تنگِ لحظههای با خدا بودن شدم. رفتم و چرک غم و حسرت را با آب طهارت از صورتم شستم.
دلم پر شد از شوق؛ شوق فریاد کردنِ الهی شُکر... شُکر از برای نسیمِ سحر، سحری با آبِ بصر، شُکرِ یا رب شنیدنها، شکرِ رمضان چشیدنها....خدایا همهی حس خوبم از توست و همه غمهایم از تلخیِ مزمزه کردنهای لحظههای غافلیام.
پس «یا سبحان» را زمزمه کردم از عمق دلم، تا مرا هم منزه کند از آنچه بودم.🌺
باز هم نگاهی به او کردم.
عازم نماز بود بر سجادهی سفیدش.
من هم لقمهای خوردم و عازم نماز شدم بر سجادهی سبز خیالم.
وقتی نمازم تمام شد
صدای مادرم آمد:🙈
چرا نمیاااای سحرییییییی... یه سااااعته دارم صدات میکنم.
آخه این گلِ قالی چی داره دو ساعته بش زل زدی! ... کی شوهرت بدم راحت شم. 😅 😅
#اولین_روزه_من #اولین_روزه_من_در_زندگی_مشترک
✍ ر. لیراوی
🆔 @maarefhoseyni