ملت امام حسین ع
#قسمت_نود_و_چهار 🌒 نیمه شب عاشورا 🍃یارانم در نیمه شب #عاشورا چنان مشغول زمزمه و #مناجات با خدا ب
#قسمت_نود_و_پنج 1⃣
🔻تدبیر نظامی در شب عاشورا
در شب #عاشورا به یارانم دستور دادم:
برخیزید و در اطراف خیمهگاه⛺️ خود مقداری زمین را گود کنید تا شبیه #خندق شود که فردا هنگام رزم در آن آتش🔥 روشن کنیم و بتوانیم فقط از یک سو با دشمن روبرو شویم و به گونهای نشود که ما مشغول جنگ باشیم و دشمن از 🔙 پشت سر به خیمهها یورش آورد.
♨️بعد از آماده شدن خندق از یارانم خواستم خیمهها را به هم نزدیک کنند و طناب خیمهها را به گونهای ببندند که امکان رفت و آمد بین آنها وجود نداشته باشد❌ تا برخورد با دشمن فقط از یک جهت امکانپذیر باشد و خانوادهها در پشت سر آنان قرار گیرند.
↩️با این اقدام خیمهها به صورت یک نعل اسب کنار هم قرار گرفته و یاران از پشت سر و چپ و راست ایمن بوده و تنها از روبرو با دشمنی مواجه میشدند.✔️
📚 حسین از زبان حسین
#سیدالشهداء
🆔 @maarefhoseyni
ملت امام حسین ع
#قسمت_نود_و_پنج 1⃣ 🔻تدبیر نظامی در شب عاشورا در شب #عاشورا به یارانم دستور دادم: برخیزید و در ا
#قسمت_نود_و_پنج 2⃣
🔰دعای سریع الاجابة
🔜 نزدیکیهای صبح در خندقی که در اطراف خیمهها کنده بودیم آتش🔥 روشن کردیم، شخصی از لشکر عمربن سعد پیش آمد و گفت: حسین! به آتش جهنم بشارتت میدهم. قبل از آخرت در همین دنیا هم گرفتار آتش شدی.
💢 در پاسخ گفتم:
ای دشمن خدا!😠 من به دیدار خدای مهربان میشتابم و شفیعی چون جدم رسول خدا🌷 دارم که در درگاه خدا شفاعت او پذیرفته است.
🔻از اطرافیانم نام آن فرد هتاک را پرسیدم. گفتند: او مالکبن حوزة است و من دعا کردم:🤲
خداوند او را گرفتار آتش🔥 کن! و قبل از آخرت در همین دنیا حرارت آتش را به او بچشان.
♨️لحظاتی طول نکشید که اسب🐎 مالکبن حوزة رم کرد و او را در همان آتش انداخت. با دیدن این صحنه، سجده کردم و خدا را بر اجابت دعایم شکر کردم🙏 و وقتی سر از سجده برداشتم گفتم: چه بسا دعایی که اجابت آن بسیار سریع اتفاق میافتد.✅
💥 سپس با صدای بلند دعا کردم:
خداوندا! ما اهلبیت پیامبر تو و فرزندان و نزدیکان وی هستیم. در هم بشکن🤜 کسانی را که در حق ما ظلم کردند و حق ما را غصب نمودند. تو شنوای دعاها و اجابتکننده خواستههایی.🌷
📚 حسین از زبان حسین
#سیدالشهداء
🆔 @maarefhoseyni