مــن و کـــــــــــتاب⁸.mp3
10.02M
🎙✨
🪴فصل سوم و چهارم
📚صفحه ی ۵۳ تا ۶۲
#کتاب_صوتی
#من_و_کتاب۸
#مهم_تر_از_نان_شب
#دبیرستان_دخترانه_علوم_معارف_اسلامی_شهید_مطهری_یزد
─┅─✵💠✵─┅─
@maarefiha
─┅─✵💠✵─┅─
🌐Sch.motahari.ac.ir
🟢 کسب رتبه اول مسابقات همخوانی قرآن کریم و مدیحه سرایی سراسر کشور توسط دانش آموزان عزیز دبیرستان دخترانه علوم و معارف اسلامی شهید مطهری مشهد مقدس شعبه حسنیه 🟢
🎊 خداوند را شاکریم که برای دومین بار دانش آموزان عزیزمان موفق به کسب رتبه اول کشور در هفتمین دوره مسابقات مدیحه سرایی شدند 🎊
💠 اعضای گروه مدیحه سرایی و تواشیح دبیرستان به سرپرستی سرکار خانم مصباح
🌸 حانیه شاطری
🌸 زهرا جمشیدیان
🌸 اسما فلکی
🌸 فاطمه حکیم باشی
🌸 فاطمه تقی زاده
🌸 سیده فاطمه احمدنیا
🌸 فاطمه طالبی
ضمن تبریک این موفقیت خدمت دانشآموزان عزیز و اولیای گرامی و همکاران محترم، برای دختران قرآنیمان آرزوی توفیق روزافزون داریم.
#دبیرستان_دخترانه_علوم_معارف_اسلامی_شهید_مطهری_مشهد_شعبه_حسنیه
─┅─✵💠✵─┅─
@maarefiha
─┅─✵💠✵─┅─
🌐Sch.motahari.ac.ir
دفاع مقدّس وسیلهای شد برای اینکه استعدادهای مکنون در انسانها، به شکل عجیبی بُروز کند.
مثلاً شهید حسن باقری بلاشک یک طرّاح جنگی است. کِی؟ در سال ۶۱؛ کِی وارد جنگ شده است؟ در سال ۵۹. این مسیرِ حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است! اینها معجزهی انقلاب است.
─┅─✵💠✵─┅─
@maarefiha
─┅─✵💠✵─┅─
🌐Sch.motahari.ac.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کشتی_پهلو_گرفته ۱۴ بخش اول
#خاطرات_مادرانه
از ابتداي خلقتم چشم انتظار آمدنت بودم. خدا مرا كه مي آفريد و زمين و خورشيد و ماه و بر و بحر را، اعلام كرد كه آفرينش شما، آفرينش همه چيز به طفيلي آفرينش پنج تن است كه محور آن پنج تن زهرا است.
کاری از دانش آموزان دبیرستان دخترانه علوم و معارف اسلامی شهید مطهری مشهد شعبه فاطمیه
─┅─✵💠✵─┅─
@maarefiha
─┅─✵💠✵─┅─
🌐Sch.motahari.ac.ir
مــن و کـــــــــــتاب⁹.mp3
9.34M
🎙✨
🪴فصل چهارم
📚صفحه ی ۶۲ تا ۶۶
#کتاب_صوتی
#من_و_کتاب۹
#مهم_تر_از_نان_شب
#دبیرستان_دخترانه_علوم_معارف_اسلامی_شهید_مطهری_یزد
─┅─✵💠✵─┅─
@maarefiha
─┅─✵💠✵─┅─
🌐Sch.motahari.ac.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کشتی_پهلو_گرفته ۱۴ بخش دوم
#خاطرات_مادرانه
علي، شوي با صلابت تو رهايشان كرد و آنها سرافكنده به لانه هايشان برگشتند و كودكاني كه در آنجا بودند چيزهايي را فهميدند كه پيش از آن نميدانستند... راستي اين صدا، صداي پاي علي است. آرام و متين اما خسته و غمگين. از اين پس علي فقط در محمل شب با تو راز و نياز ميكند...
کاری از دانش آموزان دبیرستان دخترانه علوم و معارف اسلامی شهید مطهری مشهد شعبه فاطمیه
─┅─✵💠✵─┅─
@maarefiha
─┅─✵💠✵─┅─
🌐Sch.motahari.ac.ir
مــن و کــــــتاب¹⁰.mp3
6.71M
🎙✨
🪴فصل چهارم
📚صفحه ی ۶۶ تا ۶۹
#کتاب_صوتی
#من_و_کتاب۱۰
#مهم_تر_از_نان_شب
#دبیرستان_دخترانه_علوم_معارف_اسلامی_شهید_مطهری_یزد
─┅─✵💠✵─┅─
@maarefiha
─┅─✵💠✵─┅─
🌐Sch.motahari.ac.ir
📌 آغاز ثبتنام داوطلبان ورود به دانشگاه امام صادق (ع)
▫️داوطلبان ورود به دانشگاه امام صادق علیهالسلام، میتوانند از طریق پیوند زیر اقدام به ثبتنام نمایند.
🌐 B2n.ir/sabtenamisu
📞 پاسخگویی تلفنی: ۸۸۵۷۶۰۳۱-۰۲۱
#آموزشی
➖️➖️➖️➖️➖️
💠دفتر ارتباط با مدارس دانشگاه امام صادق علیهالسلام
🆔️ @school_isu_ir
─┅─✵💠✵─┅─
@maarefiha
─┅─✵💠✵─┅─
🌐Sch.motahari.ac.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 صبح امروز؛ حضور رهبر انقلاب در حرم مطهر امام خمینی(ره)
💻 Farsi.Khamenei.ir
با سلام و احترام
و تبریک به مناسبت آغاز دهه فجر انقلاب اسلامی🇮🇷✨
🔰در آستانه سومین سال تأسیس کانال معارفی ها، لطفا نظرات ارزشمند خود را در رابطه با محتوای کانال بفرمایید.
لطفا سایر موارد را از طریق شناسه @Heydari1368 مطرح فرمایید.
با تشکر
📌لینک فرم نظرسنجی کانال معارفی ها:
https://digiform.ir/maarefihanazarsanji
─┅─✵💠✵─┅─
@maarefiha
─┅─✵💠✵─┅─
🌐Sch.motahari.ac.ir
13891112_2812_64k.mp3
2.89M
خاطره رهبر انقلاب از روز بازگشت امام به ایران
#دهه_فجر
─┅─✵💠✵─┅─
@maarefiha
─┅─✵💠✵─┅─
🌐Sch.motahari.ac.ir
یکی از خاطرات خیلی جالب من، آن شب اوّلی است که امام وارد تهران شدند؛ یعنی روز دوازدهم بهمن - شب سیزدهم - شاید اطّلاع داشته باشید و لابد شنیدهاید که امام، وقتی آمدند، به بهشت زهرا رفتند و سخنرانی کردند، بعد با هلیکوپتر بلند شدند و رفتند.
تا چند ساعت کسی خبر نداشت که امام کجا هستند! علّت هم این بود که هلیکوپتر، امام را در جایی که خلوت باشد برده بود؛ چون اگر میخواست جایی بنشیند که جمعیت باشد، مردم میریختند و اصلاً اجازه نمیدادند که امام، یک جا بروند و استراحت کنند. میخواستند دور امام را بگیرند.
هلیکوپتر در نقطهای در غرب تهران رفت و نشست، بعد اتومبیلی امام را سوار کرد. همین آقای «ناطق نوری» اتومبیلی داشتند، امام را سوار میکنند - مرحوم حاج احمد آقا هم بود - امام میگویند: مرا به خیابان ولیعصر ببرید؛ آنجا منزل یکی از خویشاوندان است. درست هم بلد نبودند؛ میروند و سراغ به سراغ، آدرس میگیرند، بالاخره پیدا میکنند - منزل یکی از خویشاوندان امام - بیخبر، امام وارد منزل آنها میشوند!
امام هنوز نماز هم نخوانده بودند - عصر بود - از صبح که ایشان آمدند - ساعت حدود نه و خردهای - و به بهشت زهرا رفتند تا عصر، نه ناهار خورده بودند، نه نماز خوانده بودند، نه اندکی استراحت کرده بودند! آنجا میروند که نمازی بخوانند و استراحتی بکنند. دیگر تماس با کسی نمیگیرند؛ یعنی آنجا که میروند، با کسی تماس نمیگیرند. حالا کسانی که در این ستادهای عملیاتی نشسته بودند - ماها بودیم که نشسته بودیم - چقدر نگران میشوند! این دیگر بماند. چند ساعت، هیچ کس از امام خبر نداشت؛ تا بعد بالاخره خبر دادند که بله، امام در منزل فلانی هستند و خودشان میآیند، کسی دنبالشان نرود!
من در مدرسه رفاه بودم که مرکز عملیاتِ مربوط به استقبال از امام بود - همین دبستان دخترانه رفاه که در خیابان ایران است که شاید شما آشنا باشید و بدانید - آنجا در یک قسمت، کارهایی را که من عهدهدار بودم، انجام میگرفت؛ دو، سه تا اتاق بود. ما یک روزنامه روزانه منتشر میکردیم. در همان روزهای انتظار امام، سه، چهار شماره روزنامه منتشر کردیم. عدّهای آنجا بودیم که کارهای مربوط به خودمان را انجام میدادیم.
آخر شب - حدود ساعت نهونیم، یا ده بود - همه خسته و کوفته، روز سختی را گذرانده بودند و متفّرق شدند. من در اتاقی که کار میکردم، نشسته بودم و مشغول کاری بودم؛ ناگهان دیدم مثل این که صدایی از داخل حیاط میآید - جلوِ ساختمان مدرسه رفاه، یک حیاط کوچک دارد که محلِّ رفت و آمد نیست؛ البته آن هم به کوچه در دارد، لیکن محلِّ رفت و آمد نیست - دیدم از آن حیاط، صدای گفتگویی میآید؛ مثل اینکه کسی آمد، کسی رفت. پا شدم ببینم چه خبر است. یک وقت دیدم امام از کوچه، تک و تنها به طرف ساختمان میآیند! برای من خیلی جالب و هیجانانگیز بود که بعد از سالها ایشان را میبینم - پانزده سال بود، از وقتی که ایشان را تبعید کرده بودند، ما دیگر ایشان را ندیده بودیم - فوراً در ساختمان، ولوله افتاد؛ از اتاقهای متعدّد - شاید حدود بیست، سی نفر آدم، آنجا بودند - همه جمع شدند. ایشان وارد ساختمان شدند. افراد دور ایشان ریختند و دست ایشان را بوسیدند. بعضیها گفتند که امام را اذیّت نکنید، ایشان خستهاند.
برای ایشان در طبقه بالا اتاقی معیّن شده بود - که به نظرم تا همین سالها هم مدرسه رفاه، هنوز آن اتاق را نگه داشتهاند و ایام دوازده بهمن، گرامی میدارند - به نحوی طرف پلهها رفتند تا به اتاق بالا بروند. نزدیک پاگرد پله که رسیدند، برگشتند طرف ما که پای پلهها ایستاده بودیم و مشتاقانه به ایشان نگاه میکردیم. روی پلهها نشستند؛ معلوم شد که خود ایشان هم دلشان نمیآید که این بیست، سی نفر آدم را رها کنند و بروند استراحت کنند! روی پلهها به قدر شاید پنج دقیقه نشستند و صحبت کردند. حالا دقیقاً یادم نیست چه گفتند. بههرحال، «خسته نباشید» گفتند و امید به آینده دادند؛ بعد هم به اتاق خودشان رفتند و استراحت کردند.
البته فردای آن روز که روز سیزدهم باشد، امام از مدرسه رفاه به مدرسه علویِ شماره دو منتقل شدند که برِ خیابان ایران است - نه مدرسه علوی شماره یک که همسایه رفاه است - و دیگر رفت و آمدها و کارها، همه آنجا بود. این خاطره به یادم مانده است.
#دهه_فجر
─┅─✵💠✵─┅─
@maarefiha
─┅─✵💠✵─┅─
🌐Sch.motahari.ac.ir
روی پای خودمان
کاهش ۱۴۰۰ برابری وابستگی نظامی
وابستگی در هر زمینهای، یک ضعف بزرگ برای کشور به شمار میآید. اهمیت این موضوع در عرصه نظامی دو چندان است. چون امنیت در واقع زیرساختی برای سایر پیشرفتها محسوب میشود. بنابراین یکی از مهمترین معیارهای ارزیابی پیشرفت یک کشور، میزان خودکفایی در عرصه نظامی است.
#جهاد_تبیین
#برگی_از_هزاران
─┅─✵💠✵─┅─
@maarefiha
─┅─✵💠✵─┅─
🌐Sch.motahari.ac.ir