#خاطره
#ارسالی_مخاطبین
🍃🍃سلام
یه بنده خدایی تعریف میکرد زمان جنگ ایران وعراق جنگ تحمیلی که بود یه روز تو دور همی فامیلی نشسته بودیم همه در مورد این حرف میزدن که چون جنگه قحطی می خواد بیاد وهمه اقوامم چون وضعیت مالی خوبی داشتند گفتند که ما انبارهامون رو پر از مواد غذایی کردیم🥓🥞🌽🧀
😞 ولی من وضعیت مالی خونوادم طوری بود که به دلیل شغل آزاد همسرم درآمد هر روز همسرم فقط برای همون روز کافی بود وهیچ پس اندازی برای روز بعد نداشتیم چندتا هم بچه قدو نیم قد داشتم اون روز تو اون جمع فامیلی خیلی ناراحت ودلشکسته شدم💔
👣 اومدم خونه شب موقع خواب گریه کردم با خودم گفتم خدایا اینا همه دارن وانبارهاشون رو پر کردن ما که نداریم چیکار کنیم اگه قحطی بشه بچه ها از گرسنگی میمیرند. 😭
🍃خوابم برد همون شب یه خوابی دیدم توی خواب یه صدای مردونه شنیدم که بهم گفت مگه اون بچه ها رو تو خلق کردی که میگی بچه ها از گرسنگی میمیرند‼️‼️
👀از خواب بیدار شدم گفتم خدایا توبه اشتباه کردم روزی رسون تویی همه چی دست توئه 🤲
🔴بعد از اون خودم به عینه دیدم با اینکه جنگ بود نه تنها قحطی نشد بلکه روزی از زمین و آسمون میبارید ☺️حتی مونده بودم این همه مواد غذایی رو چیکار کنم وبا وجود جنگ ودرآمد اندک همسرم زندگیمون خیلی راحت وبی دغدغه به لطف خدا گذشت. 😊🌸😊🌸
✨✨ افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
روزی ما نه به دست داخلیهاست نه خارجیها روزی رسون خود خداست خودش هم ضامنه تازه خودشم ضمانت کرده که اگر توبه کنید وبه سوی خدا برگردید ابرهای پرباران را برای شما خواهد فرستاد
.وَ يَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْکُمْ مِدْرَاراً وَ يَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِکُمْ وَ لاَ تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ
و ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او بازگردید، تا (باران) آسمان را پی در پی بر شما بفرستد؛ و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید! و گنهکارانه، روی (از حق) بر نتابید!»✨✨
#خاطره
#ارسالی_مخاطبین
🌺 سلام
🍃درخصوص امر به معروف ونهی از منکر در زمینه بدحجابی منم خیلی دوست داشتم برای رضای خدا وشادی قلب نازنین امام زمان عجل الله تعالی فرجه امربه معروف کنم اما راستش میترسیدم طرف مقابل تندی کنه😐
🔵 اما توسلاتی که داشتم به لطف خدا جواب داد. 😉
💐یه روزی داشتم از روی پل عابر پیاده رد میشدم یه خانم بد حجاب پشتم بود پیش خودم گفتم بزار یواش برم تا بهم برسه نزدیکم شد اما متاسفانه نتونستم بهش بگم😔😔
🎁بالای پل چشمم به عکس یه شهید افتاد
بهش گفتم تو رو خدا کمکم کن تا امر به معروف ونهی از منکر کنم. 😔
اون خانم رو که نتونستم بهش بگم اما از پل که رفتم پایین یه چند متری راه رفتم دوباره یه خانم جوون با دوتا بچه هاش رو دیدم که داشت رد میشد از جلوی من رد شدن یه دومتری باهم فاصله گرفتیم برگشتم عقب البته به لطف خدا وامام زمان عج وعنایت اون شهید بزرگوار که حتی اسمش هم نمیدونم چی بود روحش شاد.
🔴 بااون خانومه یه مقدار سلام علیک کردم بهش گفتم شما خانوم با شخصیتی هستین ، لطف کنید به احترام امام زمان موهاتون رو بذارید تو
اون خانم اصلا تندی نکرد گفت عه موهام بیرونه😢 بعد موهاشو گذاشت زیر روسری منم دعاش کردم بهش گفتم ان شاالله خیر ببینی مطمئن باش عوضشو از امام زمان عج میگیری بعدشم ازم تشکر کردو رفت.🌸☺️
❌فقط خواستم بگم اینکه تو فکرمون افتاده که بگیم اگه امر به معروف و نهی از منکر کنم باهام بداخلاقی میکنند از شیطونه همه مثل هم نیستند بعضیهاهم راحت قبول میکنند👌
تازه اگرم تندی کردن بهشون بگیم نشون به اون نشون که امام حسین علیه السلام تو راه احیای این فریضه سنگ خورد نیزه خورد شمشیر خورد 😔
👇معلومه شما کسی نیستید که بنیانگذار این فریضه که امام حسین علیه السلام بود رو ناراحت کنید. به خودمون هم بگیم امام حسین تو راه خدا همه چیزشو داد منم دوتا حرف بشنوم مگه چی میشه‼️
🍃ان الحسین علیه السلام مصباح الهدی وسفینة النجاة🍃
#خاطره
🔴چند وقت پیش رفتیم جایی یکی از پیرزن های مجلس شروع کرد فحش به نظام ✊
و دعا برای روح شاهنشاه ...😕
اون موقع چیزی نگفتم
اما بعد اینکه شام صرف شد نشستم کنارش گفتم حاج خانوم شنیدم ماشاءالله همه بچه ها و نوه هاتون تحصیلکرده هستن !
لبخندی زد و با افتخار گفت بله اون پسرم لیسانس هست اون نوه ام دکتری هست اون یکی پزشکی میخونه و... خداروشکر نان حلال و زحمتکشی دادیم بهشون ☺️
گفتم : آفرین به شما ، خودتون تا کلاس چندم خوندین؟!
گفت: من تا کلاس پنجم درس خوندم 😓
گفتم : کدوم مدرسه؟
گفت : تا کلاس سوم مدرسه روستامون ، کلاس چهار و پنجم رو هم نهضت سواد آموزی خوندم
گفتم : پس هوش بچه ها و نوه هاتون به شما نرفته احتمالا به خاله ای و عمه ای کسی رفتن درس خون شدن 😉
گفت : نه خواهر برادرام هم بیشتر از دبستان سواد ندارن !! اتفاقا هوشی من داشتم هیچکس نداشت 😏
گفتم : پس چرا درس نخوندین ؟ حتما تنبل بودین ،! 😁
گفت: نخیر !! خیلی هم زرنگ بودم منتها بد شانسی ما اون موقع امکانات نبود ، مدرسه تو روستاها اکثرا نبود یا تا دبستان بود !! اگه امکاناتی که بچه های الان دارن من داشتم الان مدرک پروفسوری داشتم 😌 قدیم اصلا برای سواد ارزش قائل نبودن ، از بچگی دست چپ و راستم شناختم بردنم پشت دار قالی ، تو قالیباف خونه بزرگ شدم ، صبح تا شب باید برای ارباب قالی میبافتیم بعدشم بدو بریم از سرچشمه آب بیاریم گاو و گوسفند علف بدیم و مثل الان لوله کشی و لباسشویی و این حرفا نبود ... وقتی برای درس خوندن نداشتیم همون سه کلاس رو هم شبانه خوندم !!
گفتم : خب نمیرفتین قالیباف خونه ،
گفت: خب اگه نمیرفتیم چیزی نداشتیم بخوریم باید قالی میبافتیم که اخر برج پدرمون پولی از ارباب بگیره قند و چایی و کبریت وبقیه مایحتاجمون رو بخره
گفتم: شاه میدونست شما اینجور زندگی دارید؟! آخه زندگی سردار سلیمانی خوندم مثل شما بود ، پدر خودمم مثل شما بوده و تو سختی زندگی میکردن ، چرا شاهنشاه براتون کاری نمیکرد؟! چرا ۸۰ درصد مردم ایران تو زمان شاه بیسواد بودن؟! تازه انقلاب اومده یک نهضت راه انداخته که بتونه بیسوادی رو ریشه کن کنه؟!
حاج خانوم یک نگاهی کرد 😨
گفتم : چرا دارید حقایق رو وارونه جلوه میدین ؟
گفت: چی بگم از بس گرونیه
گفتم : مدل ماشین بابات زمان شاه چی بود؟! حتما تو اون ارزانی ها بهترین ماشین خریدین؟
گفت : ما اصلا ماشین نداشتیم فقط ارباب داشت !
گفتم : زمان شاه مستطیع شدین رفتین حج حاج خانوم شدین؟!
گفت : نه چند سال پیش رفتم مکه سوریه و کربلا هم رفتم
گفتم : چرا تو زمان شاه همه چیز ارزون بود نرفتین
گفتم : شاهنشاه استان بحرین رو چند فروخت؟!
گفت : مگه شاه فروخت ؟!
گفتم : وقتی استان فروخته نفهمیدین چطوری از بقیه اختلاس هاشون باخبر میشدین؟!‼️
خلاصه گفتم تاریخ رو تحریف نکنید لطفا از شاه اسطوره تو ذهن بچه هایی که حاضر نیستن لحظه ای تو شرایط و امکانات زمان شاه زندگی کنند نسازید !!!
‼️سرش انداخت پایین و چیزی نگفت.
#جهاد_تبیین
#خاطره
#ارسالی_مخاطبین
🌺 سلام.خداقوت
داخل تلگرام دیدم یکی از مربیان خیاطی ،پروفایل بی حجاب قرار داده بود که مناسب نبود
🍃منم با توکل به خدا به ایشون این چنین پیام دادم 👇
"سلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرامی
معلوم میشه آدم مقید و مومنی هستین، اما تعجب کردم از بعضی تصاویر شخصیتون که حجاب مناسبی نداشت، در
شأن شما نیست. لطفا تصویر بهتری بذارین، خدا خیرتون بده.
گاهی اوقات خوبه با خودمون بگیم اگه الآن حضرت فاطمه (سلام الله علیها)بودن، از
چه عکسی واسه پروفایلشون استفاده میکردن؟!
گاهی میتونیم با یه تغییر
ساده و ارزشمند، خودمونو شبیه تر کنیم."😊
و همچنین بخشی از وصیت نامه شهید حججی رو هم براشون فرستادم👇
از همه ی خواهران عزیزم و از همه ی زنان امت رسول الله می خواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید، مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند؛ مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود؛ مبادا چادر را کنار بگذارید...همیشه الگوی خود را حضرت زهرا و زنان اهل بیت قرار دهید🌻🧡
همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید، آن زمانی که حضرت رقیه سلام الله خطاب به پدرش فرمودند:
🍂غصه ی حجاب من را نخوری بابا جان
🍂چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز
✅ ایشون پذیرفت و عکس های بی حجاب رو پاک کرد الحمدلله😍
و من در آخر اینو براشون نوشتم 👇
(خوب کردی که رُخ از آینه پنهان کردی
هر پریشان نظری لایقِ دیدارتو نیست)
#ارسالی_مخاطبین
#خاطره
🌹سلام. امروز رفته بودم پلیس+۱۰
اکثراً آقا بودن👤
دختر خانمی همراه خانمی که احتمالا مادرش بود وارد شدن و بعدازگرفتن نوبت اومدن و روی صندلی نشستن.
⬇️بعد چند دقیقه دیدم روسری از سرش افتاد
بعد مدتی که دوباره چشمم افتاد دیدم هنوز روسری سرش نیست😶
❌با اون خانومه که همراهش بود صحبت میکرد ولی تذکری بهش نمیاد ❌
🤔خلاصه تو فکر بودم که چطور بگم که بقیه متوجه نشن که خدای نکرده ناراحت نشه ..
✅گذاشتم کارم تموم شد .
❌صندلی های جلو آقا بودن پشت سرش چند خانم محجبه با #بی_تفاوتی نشسته بودن که این موضوع بیشتر اذیتم میکرد😞
از پشت آروم زدم بهش.
برگشت عقب نگاه کرد آهسته گفتم دختر گلم روسریت افتاده پایین ☺️
✌️خانم همراهش با دستپاچگی گفت سرت کن و خطاب به من گفت ممنون.
جالب اینجا بود دیدم اون خانما با تعجب دارن نگاه میکنن😳
⤵️از پلیس+۱۰ اومدم بیرون .
🔵منتظر بودم🚃
دیدم چند تا متر دورتر خانم جوانی که مانتو بلند پوشیده بود همراه دختر کوچکش منتظر ماشین ایستاده بودن ولی شال توری که همه موهاش مشخص بود سرش بود
👌رفتم نزدیکش سلام کردم گفتم چه مانتو بلند خوبی پوشیدن
خدا خیرتون بده بعضیا اصلأ رعایت نمیکنن که چه لباسی برای بیرون بپوشن😒
ولی مانتو شما خیلی مناسب هست👌
خیلی خوشحال شد وگفت آره من همیشه لباس بلند میپوشم
گفتم خیلی عالیه خدا خیرتون بده که مواظبت میکنین
خداحافظی کردم که برم
برگشتم آروم با لبخند بهش گفتم فقط شالتون خیلی نازک اگه روسری مناسب بپوشید دیگه عالیه 👌
😊خندید وگفت چه خوب بهم گفتی😊
#بی_تفاوت_نباشیم
#جواب_تذکر_تشکره
#خاطره
#ارسالی_مخاطبین
به نام خدا
🌹سلام. من امروز رفته بودم مصلی برای اقامه نماز جمعه.
وارد مصلی شدم و یه گوشه ای نشستم. یه لحظه یه آقا پسر ۱۷ ساله رو با باباش دیدم.
لباس اون پسر مناسب بود ولی شلوارش رو اصلا بهتون نگم😒
منم عذاب وجدان گرفتم و گفتم هر جور شده باید بهش تذکر بدم
⬇️وقت نماز شد،نماز رو که تموم شد دیدم اون پسره به همراه پدرش دارن میرن و منم سریع بلند شدم و رفتم پیشش..
اول تو دلم به خانم فاطمه زهرا متوسل شدم گفتم خانم جان خودت کمکم کن🤲
احوال پرسی کردیم 🤝 و بعدش شروع کردم با او صحبت کردن 🗣
گفتم آقا پسر میتونم اسمتون رو بپرسم؟
ایشونم اسمش رو گفت و بهش گفتم: به به عجب لباس قشنگی👌 با اینکه من بد سلیقه هستم ولی وقتی لباستون رو دیدم اصلا خوب منو به خودش جذب کرده و از این حرفا و هی از او تعریف میکردم که نگو خوشش اومد و یه لبخندی زد😊
بهش گفتم شما که لباس قشنگی پوشیدین حیف که شلوارتون بهتون نمیاد چون هم شلوارتون پاره پاره هس و هم در شان شما نیس به نظرم اگه از این شلوارا نپوشی دیگه عاااااااااللیه 👌
و ایشون تشکر کرد و منم ازش تشکر کردم 🤝
✅اولش یه کم برام سخت بود ولی این عذاب وجدانه داشت منو میکشت که الحمدلله به یاری خدا و به کمک خانم فاطمه زهرا تونستم این جوان رو از کار اشتباهش آگاه کنم.✅
🔵خواستم حرفم رو با یه حدیث به پایان برسونم"
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند:#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر دو خصلت از خصلت های خداوند هستند و این دو نه مرگ را نزدیک میکنند نه از روزی انسان می کاهند.
#خاطره
🔴 سلام علیکم
سوار اتوبوس بودم، دو سه تا دختر محصل دبیرستانی مقنعه ها رو در آورده بودن...
بهشون آهسته تذکر دادم، با شکل بدی نگاهم کردن 😒
دوباره گفتم دختر قشنگم مقنعه ات رو سرت کن
باز هم بی محلی و نگاههای متعجب مسافران 😐
دخترم گفت مامان ولش کن چیزی نگو فایده نداره...!
در حال پیاده شدن رفتم سراغ راننده
گفتم سه تا دختر خانم محصل، آخر اتوبوس کشف حجاب کردن
راننده با خستگی تمام نگاهم کرد...
گفتم من تذکر دادم رعایت نکردن، گفتن به راننده بگین...
پسرای محصل و جوان هم هاج و واج نگاه میکردن 🙄
راننده، اتوبوس رو نگه داشت و پنج دقیقه با صدای بلند داد زد 🗣 که روسری هاتون رو سرتون کنید مسافران معذبند!
بعد هم دوباره گفت، دوتاشون سرشون کردن ☺️
دیدم مسافرا دارن بهشون میگن راننده با شماست...
برای بار سوم هم گفت ولی یکیشون آخر سرش نکرد و بهتر بود راننده پیاده اش میکرد حتما !
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
ارسالی _ مخاطبین
#خاطره
🔵🔵 یه اتفاق جالب امروز تو مغازم افتاد ⬇️
یه خانم جوون با دختری که فکر کنم بین ۱۰ تا ۱۲ ساله بود اومدن مغازم...
‼️ بعدا که بهش گفت خاله فهمیدم خالشه. خالش حجابش خیلی افتضاح بود. بی حجاب نبود اما در مرز بی حجابی بود اما دختر خواهرش چادری و محجبه بود.
🍃اومده بود با بچه خواهرش براش چیپس بخره. منم دیدم اینجوریه پول چیپسو نگرفتم و گفتم :
⬇️چون حجابتو رعایت کردی پولشو نمیخواد بدی نوش جونت دخترم. آفرین همیشه حجابتو همین جور رعایت کن.👌👌
چون به خالش کاری نداشتم نمیتونست حرفی بزنه اما فکر کنم خجالت کشید و وقتی داشتن میرفتن شالشو جلو کشید و رعایت کرد. ✅☺️
🔴🔴 گاه میشه به جای تذکر به بی حجابا محجبه های کنار اونا رو تشویق کرد😊👏
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
*┅═✧❁﷽❁✧═┅*
#ارسالی_مخاطبین
#خاطره
🌸خاطرهٔ بسیار زیبایِ امـر به معــروف و نهـی از منڪر، توسط یکی از خادمان حـرم امام رضـا علیـه السـلام در تاریخ (۹ آذر ۱۴۰۱)
🌱سوار اتوبوس شدم و دیدم یک دختر خانم خوش صورت و خوشگل نشسته و شالش روی شونه هاشه، آروم رفتم کنارش نشستم بعد از چند دقیقه گفتم دختر خوشگلم شالت افتاده پایین ها!!!
➖دختر خیلی سرد گفت: میدونم😑
➕گفتم: خب نمیخوای درستش کنی؟
➖فورا گفت نه❗️
➕گفتم خب موهاتو، گردنتو داره نامحرم میبینه، نگاه کن اون پسرای جوان، چشماشون رو از تو برنمیدارن، دارن از نگاه کردن به تو لذت میبرن😔
✖️هم تو و هم اونها دارین گناه میکنین فدات شـم❗️هنوز نزدیک حرم امام رضاییم ها‼️😟
دختر برگشت به من نگاه کرد، منتظر بودم هرلحظه شروع کنه به فحاشی و دعوا، اما یهو زد زیر گریه😭 سرشو گذاشت رو شونم و با گریه گفت: آخه شما چی میدونید از زندگی من؟!
صبح تا شب دوشیفت مثل سگ کار میکنم، نمیتونم زندگی کنم، پدرو مادرم هر دو تا مریضن، پدرم نمیتونه کار کنه و خرج خونه و درمان اونا افتاده گردن من بدبخت! نه خواهر دارم، نه برادر، دیگه نمیتونم بریدم...😭
۲۱ سالمه ولی مثل ۵۰ ساله ها شدم!
➕به دختر گفتم: عزیزم تو سختی های زندگی به خدا توکل کن، برو پیش امام رضا(ع) بگو به خاطر تو حجابمو درست میکنم، تو هم این خواستهی منو برآورده کن.
➖دختر گفت: به خدا روم نمیشه چند ساله حرم نرفتم.
همون لحظه یک خانم مانتویی متشخص و موجه سوار اتوبوس شد و روبروی ما نشست.
دختر گفت همون اطراف حرم دو جا فروشندگی میکنم، ولی آخر ماه کلا پنج شش میلیون بیشتر دستمو نمیگیره، واقعاً خسته شدم.
گفتم با امام رضا(ع) معامله میکنی یانه؟ با چشمای پر از اشک گفت: آره، همینجا جلوی شما به امام رضا(ع) قول میدم حجابمو درست کنم، ایشون هم به زندگیم سامان بده، الانم میشه شما شالمو برام ببندین؟
منم مشغول بستن شال شدم🙂 که یک دختر خانم محجبه همسن خودش اومد جلو و یک گیره ی خوشگل بهش داد و گفت اینم هدیه ی من به شما به خاطر محجبه شدنت 😚
شالو که بستم، گفت میشه یک عکس ازم بگیری ببینم چطور شدم؟ ازش عکس گرفتم همونطور که نگاه میکرد اون خانم مانتویی گفت: دختر گلم اسمت چیه؟ دختر گفت عاطفه
گفت: عاطفه جان من پزشکم و منشی مطبم حامله است و دیگه نمیخواد بیاد سرکار، دنبال یک منشی خوبی مثل خودت میگردم با من کار میکنی؟
دختر همونطور که چشماش پر از ذوق و خوشحالی بود گفت: ولی من که بلد نیستم
خانم گفت اشکال نداره یاد میگیری، حقوقتم از ۸ تومان شروع میشه، کار که یاد گرفتی تا ۱۰ تومان هم زیاد میشه قبول؟
دختر همونطور که بی اختیار میخندید گفت قبول😃
برگشت سمت من و محکم بغلم کرد و گفت خدایا شکرت امام رضا (ع) دمت گرم🤲🏻🤲🏻
همه خانم های داخل اتوبوس درحال تماشای اون بودن و خوشحال...
من یک کیسه پلاستیکی دستم بود، دادم بهش، گفت: این چیه؟ گفتم این غذای امام رضاست، من خادمم و این ناهار امروزم بود، هر هفته میبرم با پسرم و آقامون میخوریم، این هفته روزی شما بود.
دوباره زد زیر گریه، ولی از خوشحالی بود، نمیدونست چی بگه، فقط تشکر میکرد..
منکه رسیدم به مقصد و باید پیاده میشدم به سرعت گوشیش رو بیرون آورد و گفت میشه یک سلفی با هم بگیریم؟
عکس گرفتیم و شماره منو گرفت و پیاده شدم...
💥الحمدلله شکر💥
خدایا ما را جزء آمـرین به معـروف قرار بده🤲🏻
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#ارسالی_مخاطبین
#خاطره
سلاااام
🌧 امروز با دخترم دندونپزشکی بودم .
نشسته بودیم تو سالن رادیولوژی.
منتظر بودیم اسممونو صدا کنند.
فقط من و دخترم چادری بودیم و یک خانوم و دختر کوچولوش، بقیه ی خانوما اکثراً بی حجاب بودند و چند تا بدحجاب .😔
یهو یه آقایی وارد شد با تیشرت و کلاهِ قرمز و شلوارِ جین؛👖👕
(تیپی که ظاهراً مذهبی نبود)
👀 یه نگاهی به جمع انداخت و رفت سمتِ سوپر مارکتِ روبروی سالن .
خرید کرد و برگشت .🍫🍫
اومد سمتِ دخترم و یه شکلاتِ تک تک بهش داد و با صدای بلندی که همه بشنوند، گفت :
بیا دخترِ خوب !
این بابتِ #حجابِ قشنگ و متانتت.😊
همین جمله رو به اون دختر هم گفت و شکلات داد و نشست.✅
سالن، چند لحظه هنگ بود.
دو سه نفر شالشونو کشیدن رو سرشون، 👌
بقیه سرشونو انداختن پایین .👌
خیلی حرکت جالبی بود مخصوصاً برای آقایون که یه #امر_به_معروفِ غیرِ مستقیم و دوستانه بود.👏
🌺قشنگتر از اون، حسِ افتخار و زیبا بودن و اعتماد به نفسی بود که این دو تا بچه با چادرِ مشکی (بین اون همه زنِ رنگارنگِ ظاهراً زیبا) به دست آوردند.🌺
👇👇👇بیا به جمع ما 👇👇👇
https://eitaa.com/maaroof313
#خاطره
❤️ سلام. امروز رفته بودم بازار روز ،
یک زنه بدون روسری آمده بود .
گذاشتم آخر سر تذکر بدم .
📣توی صف ترازو ، یک آقا جلوتر ، رو به فروشنده گفت : به خانمهای بیحجاب هم تذکر بدید !❌
🔴 خانمه گفت : به شما ربطی نداره !😐
🟢 من پشت سرش گفتم : توی خونه تون نیستید ، بیرونید ! پس به همه ربط داره !
😌خانمه گویا جا خورد ! ، وقتی دید دو نفر پشت هم درآمدیم ! یک مقدار ساکت شد ،،،
🔴 بعد به اون آقا گفت : شما نگاه نکن !❌
نذاشتم بخواد با آقا کل بندازه !
🟢 قاطع و محکم گفتم : به نگاه کردن ربطی نداره . دارید قانون شکنی میکنید ❌، باید رعایت کنید ! همه از دست شما که قانون شکنید ، احساس نا امنی میکنیم !!!
حقیقتا خانمه ترسید !
بغل دستیش ریز ریز داشت دلداریش میداد ! 😏
💰آخر سر که داشت میرفت ،
🔴 گفت شماها گرونی ها رو جمع کنید !
🟢 گفتم : چرا ما جمع کنیم ؟!
👌همه اش بخاطر شماست !
🔴 گفت : لابد بخاطر #حجاب منه ؟!
🟢 گفتم : بله ! حدیثه که گناه های آشکار ، رزق و روزی رو کم میکنه !!!
(نمیدونم چه ربطی به گرونی داشت ؟ ولی گفتم😐😂)
پ.ن:(آفرین چه جواب کوبنده ای💪 ، شاید این دوستمون باید اضافه میکردند مگه بیحجابیِ شما باعث ارزونی میشه! )
حس کردم یک حدی همه کپ کردند !😁
✅ ان شاءالله حتی ذره ای توی دل همه شون اثر بذاره ! 🤲😔
#بیتفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#خاطره
🔹 سلام🖐
بعد از نماز مغرب برای برگشت به منزل باید دو تا اتوبوس سوار میشدم.
سوار اتوبوس دوم که شدم اتوبوس تقریبا پر از مسافر خانم بود و فقط هفت یا هشت نفر آقا سوار شدیم.
🔹توی مسیر صدایی نظرم جلب کرد، دیدم وسط اتوبوس سمت خانم ها یه حاج خانم داره به یه خانم مکشفه #تذکر میده و اونم بسیار بد و گستاخانه جواب میده و متأسفانه با اینکه ۹۹ درصد خانم های حاضر، محجبه بودن، کسی از اون حاج خانم آمر به معروف دفاع نمیکرد. 😔
🤔ناگهان یه فکر به ذهنم رسید...
😎بلند گفتم سلامتی خانم های محجبه صلوات ....
🔹شاید باورتون نشه، اما صدای #صلوات تا بیرون اتوبوس شنیده شد...📣📣😁
🔹دلم میخواست قیافه اون خانم بی #حجاب رو می دیدین 😏
😡🤕 در حالی که داشت شالش رو سرش می کرد، اولین ایستگاه پیاده شد 😂😂 ✌️.......