یک خانم معلم توی رزن داشتیم که حجاب خوبی نداشت، خیلی هم نسبت به مقدسات و حضرت امام و انقلاب توهین می‌کرد! گزارشش به گوش علی آقا رسید. از چند طریق خواست که این خانم را ارشاد کند اما بی‌فایده بود. علی آقا رفت و با کمک همکارانش این خانم را از آموزش و پرورش اخراج کرد. خانواده‌ی آن خانم خیلی به ما فشار آوردند، حتی چند بار پدرش رفته بود سراغ حاج رضا (پدر علی آقا) اما علی آقا مصمم کار خودش را انجام داد و آن خانم منحرف را اخراج کرد. #شهید_علی_محمد_صباغ_زاده ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄

عاقبت...💔 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏 #کربلای_معلی🎙 #به_کانال_خودتان_بپیوندید

الهی به الحسین 🎙#محمدعلی_قاسمی «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏 #کربلای_معلی🎙

قربون اسمت حسین 🎙#جواد_مقدم «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏 #کربلای_معلی🎙

زدم آقا بازم 🎙#مهدی_رسولی «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏 #کربلای_معلی🎙

حواست به منم باشه 🎙#مجتبی_رمضانی «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏 #کربلای_معلی🎙 #به_کانال_خودتان_بپیوندید

من غلام نوکراتم «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏 #کربلای_معلی🎙

منو از خودم بگیر «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏 #کربلای_معلی🎙 #به_کانال_خودتان_بپیوندید

مادرم اسمتو خوند تو گوشم 🎙#حسین_طاهری «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏 #کربلای_معلی🎙 #به_کانال_خودتان_بپیوندید

از اخرین زیارتم چقدر گذشته 🎙#حسین_طاهری «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏 #کربلای_معلی🎙

بنا به #کربلا رسیدن است، #کربلا رسیدنی است 🖤#دهه_دوم_محرم «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏 #کربلای_معلی🎙 #به_کانال_خودتان_بپیوندید

یا اباعبدالله «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏 #کربلای_معلی🎙 #به_کانال_خودتان_بپیوندید

رو کسی بجز حسین حساب نکن 🎙#حسین_سیب_سرخی «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏 #کربلای_معلی🎙

یا حسین غریب مادر 🎙#شادروان_سید_جواد_ذاکر «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏 #کربلای_معلی🎙

پناه بده خیلی گرفتارم 🎙#مهدی_رعنایی «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏 #کربلای_معلی🎙 #به_کانال_خودتان_بپیوندید

به تو سلام میدم 🎙#سید_رضا_نریمانی «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏 #کربلای_معلی🎙

#سلام_مولا_جانم ✋💞 #صبحت_بخیر_ای_عزیزتر_از_جانم 🕊🌼 🌴🌾 شیعه از هجرِ رُخت جامِ بلا می نوشد 🌴🌾 خرّم آن سینه که در وصلِ شما می کوشد 🤲 بار الها ..همه یِ عمر سلامت دارش 🌷 کوثری را که از آن آبِ بقا می جوشد. 🕊🍀 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج 🍀🕊 🥀 ای داغدار اصلیِ این روضه ها بیا صاحب عزای ماتم كرب و بلا بیا 🥀 ◾▪◾▪ 🍃 اَللّهُــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَــرَج 🍃

ماجرای احترام ژنرال آمریکایی به عباس بابایی شهید بابایی در بخشی از خاطرات خود در مورد تحصیلات خلبانی‌اش گفته بود: «دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمی‌دادند، تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده، که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در جلو او، روی میز بود، ژنرال آخرین فردی بود که می‌بایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهار نظر می‌کرد. او پرسش‌هایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤال های ژنرال بر می‌آمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت، زیرا احساس می‌کردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامه‌هایی که برای زندگی آینده‌ام در دل داشتم، همه در یک لحظه در حال محو و نابودی است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا در آمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای کار مهمی به خارج از اتاق برود با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم.  به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و می‌توانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را می‌خوانم. ان‌شاءالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه‌ای از اتاق رفتم و روزنامه‌ای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه می‌دهم، هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد. سرانجام نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می‌نشستم از ژنرال معذرت‌خواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه می‌کردی؟ گفتم: عبادت می‌کردم. گفت: بیشتر توضیح بده. گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعت‌های معین از شبانه روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعات زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم. ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست. این طور نیست؟ پاسخ دادم: آری همین‌طور است. او لبخندی زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پای‌بندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهره‌ای بشاش خود نویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده‌ام را امضا کرد. سپس با حالتی احترام‌آمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک می‌گویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم». #شهید_عباس_بابایی🌹 #رفیق_شهیدم🌹

💠 لذت بودن با ولی خدا #استاد_عالی #منبر_کوتاه سخنرانی های عالی و رفیعی

▫️هنگام مرگ چه چیزهایی از جلوی چشم ما رد می شود.. #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی #بسیار‌شنیدنی👌 سخنرانی های عالی و رفیعی 👇

▫️خسران در قیامت #استاد_رفیعی #پیشنهاد👌 #منبر_کوتاه سخنرانی های عالی و رفیعی 👇

🎥اهمیت حجاب و عفاف 👤حجت الاسلام رفیعی سخنرانی های عالی و رفیعی 👇

🎥چهار عمل برای شادی و سرور در قیامت 🎙دکتر رفیعی سخنرانی های عالی و رفیعی 👇