eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
34.5هزار عکس
30.2هزار ویدیو
1.6هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
-
-
🚩 گوهر اشک بر حسین فاطمه علیهماالسلام 🌐 @mabaheeth
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 تکیه سیار در شب اول ماه 🏴 حاج در نخستین شب از با راه اندازی تکیه سیار در محله میدان تسلیحات تهران به مدیحه سرایی سالار شهیدان پرداخت. ▪️ خواستن محرم و صفر نباشه! حالا هیئت ها از داخل مساجد و حسینیه ها به کف خیابون اومده ... هر محله ای میری دارن تو فضای باز فرش پهن میکنن که مراسم بگیرن. 🌐 @Mabaheeth
✍️ دست‌نوشته به‌مناسبت فرارسیدن ماه : 🔻 کشوری که در قلب، اسمِ حسین را دارد، فرهنگِ را دارد، باید در زیست و فرهنگ الگوی جهان شود. 🌐 @Mabaheeth
جات خالیه سردار... اسمش قاسم رسمش چون عباس... 🌐 @Mabaheeth
🏴 خوانی حاج در کوچه ها 📣 هر روز در یک کوچه اسمت را جار میزنیم. امسال حسین (علیه السلام)، جنس غمش فرق می کند. 🌐 @Mabaheeth
🏴 دیدم به خواب، آن آشنا دارد می‌آید / دیدم که بر دردم دوا دارد می‌آید. 🏴 دیدم که با شال عزا و چشم گریان / مولایمان، صاحب عزا دارد می‌آید. 🌐 @Mahdiaran 🌐 @Mabaheeth
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 ای که قبول شد 💬 مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان (ره ) میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ما هم روضه میخونی؟ گفتم:دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرد، توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت: مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم: دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک، دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت عرضه کردم ... السلام علیک ... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم با عجله برم که یکی از بچه ها گفت: تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت؛ با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام (شب شام غریبان علیه السلام) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فوراً به خواب رفتم. وجود نازنین سلام الله علیها، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم. به من فرمود؛ آسید علی اکبر! مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان. فرمود: نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی.... آسید علی اکبر! ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم سلام الله علیها با اشاره فرمودند: اون چای رو من با دست خودم ریخته بودم. چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس با اخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند. 📚 خاطرات مرحوم کوثری ره 🌐 @Mabaheeth
✔️ هنگام شرکت در مراسم عزاداری الحسین علیه السلام بزنیم. 🌐 @Mabaheeth