🔻 گاهی یکی از این زیارتها مثل #زیارت_اربعین کافی است که کار انسان را راه بیندازد. تأثیر و تغییر و برکات زیاد دارد . خدا نصیبمان کند.
🔸 #مداحی است که مشهور است و غالباً شعرهای عربی میخواند، به او ملا باسم کربلایی میگویند. شعرهایی به همان زبان عراقی میخواند. یک قسمتی از این اشعاری که خوانده است، خیلی جالب است.
🔹 این را در بلندگوهای بین نجف تا کربلا در مسیر پیاده روی اربعین میگذارند. همینطور که مردم دارند پیاده میروند، میشنوند. مضامین خیلی جالبی دارد. در این شعر از زبان حضرت سیدالشهداء علیه السلام میگوید:
تزوروني أعاهدکم
تـعـرفـوني شفیـع الکم
أسامیـکم اسـجـلـها أسامیکم
هلا بیکم یا زواري هلا بیکم
ترجمه: مرا زیارت می کنید و من به شما قول (#شفاعت) می دهم. شما مرا شفیع خود می دانید و من اسامیتان را ثبت می کنم. خوش آمدید ای زائرانم خوش آمدید
اخو زینب فرح بیکم.
هلا و مرحب ینادیکم.
یحییـکم ابو الغیـرة یحییـکم.
هلا بیکم یا زواری هلابیکم
ترجمه: برادر زینب از آمدنتان شاد شده و با صدای بلند به شما خوش آمد می گوید و عباس غیرتمند به شما درود می فرستد . خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید.
🔸 عربها با این شعر، خیلی منقلب میشوند. در فضای سفر به کربلا شعرهای جالبی گنجانده شده است.
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
@nasery_ir
صَلَّىاللَّهُ عَلَیْکَ
یَا أَبَاعَبْدِاللَّهِ الْحُسَيْن
سلاماللهعلیه
#شعر #مداحی
#ملا_باسم_کربلایی
خطاببه #زائران_اربعین
{ متن و ترجمه فارسی نوحه }
تِزورونی = بهزیارت منمیآیید
اُعاهِدکُم = با شما عهد میبندم
تِزورونی اَعاهِـدکُم
به زیارت من میآیید، با شما عهد میبندم
تِـعِـرفـونی شَفیـعْ اِلکُم
میدانید که من شفیع شمایم
أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم
اسامیتان را ثبت میکنم
هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم
خوشآمدید ای زائران من خوشآمدید
وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه
قسم به دستان ابوالفضل و کرامت و پرچم او
أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه
من و عباس با شماییم ای که با پای پیاده بهسوی من میآیید
یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایه
ای که جانهایتان را به بهای زیارت من به کف گرفتهاید
عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه
بر من واجب است تا به شما وفا کنم، ای وفاداران!
تواسینی شَعائرْکُم
عزاداریهایتان به من دلداری میدهد
تْرَوّینی مَدامِعْـکُم
و اشکهایتان مرا سیراب میکند
اَواسیکُم أنَـا وْ جَرْحـی أواسیکُم
من و زخمهایی که بر تن دارم به شما دلداری میدهیم
هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوشآمدید ای زائران من، خوشآمدید
هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ
خوشآمدید ای که وعدهتان را فراموش نکرده و بر سر موعد حاضر میشوید
إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ
آمدید درحالیکه نه گرما برایتان مهم بود و نه سرما
وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَه الأکبَر
قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر
اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـه المَحْـشَرْ
در محشر کنارتان خواهم بود و رهایتان نمیکنم
عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم
در وقت دیدار پیشتان میآیم و دور نمیشوم و رهایتان نمیسازم
مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم
پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم
هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
آمدید ای زائرانِ من، خوشآمدید
یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی
ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کردهاید
تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟
میدانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی میاندازد؟
بِلـکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْـنی
به یاد آن دستبریدهای که فریاد زد: مرا دریاب
صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی
و با شنیدن آن صدا، آشکارا فریاد زدم که بیبرادر شدم و اندوهم بر من آشکار شد
کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْـرَکْ
تیر هجرت کمرم را شکست
نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمـرَکْ
بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید
اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ
سفارش این پرچم را به شما میکنم
هَـله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوشآمدید ای زائران من، خوشآمدید
یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْـعِه تِجْـریـهْ
ای که با چشمان اشکبار قصد زیارت مرا کردهاید
اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْـچیـهِ
حاجتتان را میدانم، نیازی به گفتن نیست
وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَگضیهِ
قسم به گلوی شیرخواره، حاجتتان را برآورده میکنم
یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ
زائران من، عهده کردهام که هر بیماری را شفا دهم
اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ
برادر زینب به خاطرتان شاد شد
هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم
خوشآمدید صدایتان میزند
یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم
مرد غیرتمند به شما درود میگوید
هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوشآمدید ای زائرانِ من، خوشآمدید
زینبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزورونی
زینب هنگامیکه شما را میبیند که زیارتم میکنید، میگوید:
تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی!
کاش در جنگ حاضر میشدید
ما اَمْـشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی
که مرا به اسیری نمیبردند و مرا غارت نمیکردند
و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی
با تازیانههای خیانت نمیزدند
تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره
صدایم میزند که من در بندم و سرور غیرتمندان از دستم رفت
اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم
شما را بر این مصیبت میگریانم
هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوشآمدید ای زائران من، خوشآمدید
⚑ ⚑ ⚑ اربعین ⚑ ⚑ ⚑
10.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مداحی | تزورونی
🎤 مداح: ملا باسم کربلایی
🏴 #اربعین_حسینی
#نهج_البلاغه | #حکمت ۱۵۴
🏷️ رضایت به کار دیگران
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام اَلرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ وَ عَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِي بَاطِلٍ إِثْمَانِ إِثْمُ اَلْعَمَلِ بِهِ وَ إِثْمُ اَلرِّضَى بِهِ
┅───────────────┅
☜ و درود خدا بر او، فرمود: آن كَس كه از كار مردمى خشنود باشد، چونان كسى است كه همراه آنان بوده و هر كَس كه به باطلى روى آورد، دو گناه بر عهده او باشد، گناه كردار باطل، و گناه خشنودى به كار باطل.
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام (دربارۀ راضى بودن بكار ديگرى) فرموده است: كسيكه بكار گروهى خوشنود باشد مانند آنست كه با ايشان در آن كار همراه بوده (چون رضا بكار زشت، مستلزم دوست داشتن آنست و آن از صفات رذيله و گناه و مستحقّ كيفر مىباشد) و (امتياز بين كنندۀ كار و راضى بآن اينست كه) بر هر كنندۀ كار باطل و نادرست دو گناه است (يكى) گناه بجا آوردن آن و (ديگرى) گناه رضا و خوشنودى بآن (كه در نيّت و دل است).
🇯 🇴 🇮 🇳
📖 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه اشاره به نكتۀ مهمى مىكند كه در سرنوشت افراد و امتها تأثير قابل توجهى دارد. مىفرمايد: «آن كَس كه به كارِ جمعيتى راضى باشد همچون كسى است كه در آن كار با آنها شركت نموده (منتها) آن كَس كه در انجام كار باطل دخالت دارد دو گناه مىكند: گناه عمل و گناه رضايت به آن (ولى شخصى كه بيرون از دايرۀ عمل است و به آن راضى است تنها مرتكب يك گناه مىشود و آن گناه رضايت است)»؛ (الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ. وَ عَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِي بَاطِلٍ إِثْمَانِ: إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ، وَ إِثْمُ الرِّضَى بِهِ)
ممكن است در بدو نظر چنين تصور شود كه اگر كسى گناهى را مرتكب نشود و هيچگونه دخالتى حتى در اعانت و يارى گنهكاران در آن نداشته باشد چرا رضايت قلبى به آن گناه او را هم شريك گناه سازد؟ دليل آن با دقت روشن مىشود و آن اينكه هنگامى كه رضايت به كارهاى خلاف ديگران در قلب انسان جايگزين شد تدريجاً در اقوال و افعال او خود را نشان مىدهد؛ زيرا نمىشود انسان به چيزى محبت داشته باشد و در اعمال و اقوالش ظاهر نگردد.
اضافه بر اين، كسى كه به اعمال خلاف ديگران راضى مىشود هرگز به وظيفۀ #امر_به_معروف و #نهى_از_منكر عمل نخواهد كرد، زيرا آن عمل را دوست دارد و به گنهكاران به سبب اين گناه عشق مىورزد.
اين مسئله بازتاب گستردهاى در آيات قرآن و روايات اسلامى دارد كه مسئلۀ رضايت به گناه گنهكاران جزء گناهان كبيره شمرده شده و حتى عذاب الهى دامن چنين افرادى را مىگيرد.
در داستان كشتن ناقۀ ثمود (همان معجزۀ الهى خداوند كه به پيامبرشان حضرت صالح علیه السلام داد) قرآن مىگويد: همۀ آن قوم بر اثر عذاب الهى از ميان رفتند در حالى كه همانگونه كه در كلام ديگرى از اميرمؤمنان علیه السلام به آن اشاره شده ناقۀ ثمود را يك نفر كشت و چون ديگران به آن رضايت دادند خداوند همگى را عذاب كرد: (وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا)