4_5922288803401171919.mp3
1.92M
#کلیپ_صوتی
🏷️ موضوع: دشمن های انسان
⏱️ زمان: 8 دقیقه
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
@naseri_ir
مباحث
ابد در پیش داریم... 💠 دنیا جای گذره... خُذُوا مِن مَمرِّکُم لِمَقَرّکُم ... هر چی میتونی بردار 👌
انا لله و انا الیه راجعون
▪️بدینوسیله ارتحال عالم ربانی حضرت آیت الله ناصری قدس سره را به اطلاع عموم مومنین و علاقمندان می رسانیم و از خداوند متعال علو درجات ایشان را خواستاریم.
▪️برنامه تشییع و مراسمات متعاقبا اعلان خواهد شد.
@naseri_ir
مباحث
نهج البلاغه | #نامه_ها ✉️ #نامه 7 - نامه ای دیگر به معاويه (علیه اللعنة) ____________________ ✉️
نهج البلاغه | #نامه_ها
✉️ #نامه 8 - نامه به جرير بن عبد الله بجلى
________________
✉️ و من كتاب له عليهالسلام إلى جرير بن عبد الله البجلي لما أرسله إلى معاوية
(نامه به جرير بن عبد الله بجلى، فرستاده امام به سوى معاويه در سال 36 هجرى)
📃 أَمَّا بَعْدُ فَإِذَا أَتَاكَ كِتَابِي فَاحْمِلْ مُعَاوِيَةَ عَلَى اَلْفَصْلِ وَ خُذْهُ بِالْأَمْرِ اَلْجَزْمِ
پس از نام خدا و درود! هنگامى كه نامهام به دستت رسيد، معاويه را به يكسره كردن كار وادار كن و با او برخوردى قاطع داشته باش.
ثُمَّ خَيِّرْهُ بَيْنَ حَرْبٍ مُجْلِيَةٍ أَوْ سِلْمٍ مُخْزِيَةٍ فَإِنِ اِخْتَارَ اَلْحَرْبَ فَانْبِذْ إِلَيْهِ وَ إِنِ اِخْتَارَ اَلسِّلْمَ فَخُذْ بَيْعَتَهُ وَ اَلسَّلاَمُ
سپس او را آزاد بگذار: در پذيرفتن جنگى كه مردم را از خانهها بيرون مىريزد، يا تسليم شدنى خوار كننده، پس اگر جنگ را برگزيد، امان نامه او را بر زمين كوب و اگر صلح خواست از او بيعت بگير، با درود.
📜 از نامههاى آن حضرت عليه السَّلام است به جرير ابن عبد اللّٰه بجلىّ هنگاميكه او را (بشام براى بيعت گرفتن) نزد معاويه فرستاده بود (بجلّى منسوبست به بجيله نام قبيلهاى در يمن كه به جدّشان بجيلة ابن ثمار ابن ارش ابن عمرو ابن الغوث نسبت داده مىشدند، علماى رجال جرير را نكوهش نموده، به روايت و گفتار او اعتماد ندارند، و مىگويند: رسالت و پيغام بردن او از جانب امام عليه السَّلام براى معاويه اگر چه در اوّل امر به نيكوئى او گواهى مىدهد ولى جدائى او از آن حضرت و ملحق شدنش به معاويه در آخر كار، بدى او را ثابت مىنمايد «مرحوم حاجّ شيخ عبد اللّٰه مامقانىّ در كتاب تنقيح المقال بطور تفصيل بيان فرموده» خلاصه چون امام عليه السَّلام جرير را براى بيعت گرفتن از معاويه بشام فرستاد معاويه به بهانهاى جواب او را نداده امروز و فردا مىنمود تا از مردم شام براى خود بيعت گرفت و اصحاب آن حضرت كه دانستند معاويه فرمان آن بزرگوار را اطاعت نخواهد نمود پيش از مراجعت جرير از شام و پاسخ آوردن گفتند: مصلحت در آنست كه آمادۀ جنگ با مردم شام شويم، و امام عليه السَّلام پيش از جواب آوردن جرير پيشدستى بجنگ با مردم شام را صلاح نمىدانست، و سبب آنرا «چنانكه در سخن چهل و سوم گذشت» بيان فرمود، بنا بر اين براى يكسره شدن كار اين نامه را براى بيعت گرفتن از معاويه بجرير نوشت):
(۱) پس از ستايش خداوند و درود بر پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله)، نامۀ من كه بتو رسيد معاويه را وادار تا كارش را يكسره نموده به يك سو تصميم گرفته آماده شود. (سرگردانى را از خود دور نموده ترا معطّل نداشته در بيعت كردن بهانه نجسته امروز و فردا نكند)
(۲) پس از آن او را مخيّر ساز بين جنگ خانمانسوزى كه مردم را از روى جبر و نگرانى از وطن و سامان خود آواره مىسازد و بين صلح و آشتى كه خوارى در بردارد (چون آشتى دليل بر ناتوانى است؛ در اينجا امام عليه السَّلام مىخواهد بفهماند در هر دو صورت خواه جنگ كند يا آشتى، غلبه و فيروزى با آن حضرتست و او را باين بيان تهديد مىنمايد) پس اگر جنگ اختيار نمود و پيمان امان را بسوى او بينداز، و اگر صلح و آشتى پذيرفت از او بيعت بگير (بزودى وظيفهات را انجام داده مراجعت نما ما را چشم براه مگذار) درود بر آنكه شايستۀ درود است.
در تواريخ آمده است هنگامى كه امير مؤمنان على عليه السلام به جرير مأموريت داد تا نزد معاويه برود و از او بيعت بگيرد، و او پيام امام عليه السلام را به معاويه رساند معاويه پيوسته امروز و فردا مىكرد تا جايى كه اصحاب امير مؤمنان او را متهم به همكارى با معاويه كردند و امام عليه السلام دربارۀ او فرمود: آنقدر جرير نزد معاويه درنگ كرده است كه يا گنهكار است و يا فريب خورده! لذا امام عليه السلام نامۀ مورد بحث را براى جرير مرقوم فرمود تا بيش از اين معطل نشود و يكى از دو جواب را از معاويه بگيرد يا بيعت كند يا اعلان جنگ دهد.
امام عليه السلام در اين نامه مىفرمايد: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى) هنگامى كه نامۀ من به تو رسيد معاويه را به حكم نهايى دعوت كن و براى يك طرفه شدن كار، او را به يك نتيجۀ جزمى وادار ساز. سپس او را ميان جنگى آواره كننده يا تسليمى رسواگر مخير ساز اگر جنگ را اختيار كرد به او اعلان جنگ كن و اگر راه صلح و سلامت را پيش گرفت از او بيعت بگير و السلام»؛ (أَمَّا بَعْدُ، فَإِذَا أَتَاكَ كِتَابِي فَاحْمِلْ مُعَاوِيَةَ عَلَى الْفَصْلِ ، وَ خُذْهُ بِالْأَمْرِ الْجَزْمِ، ثُمَّ خَيِّرْهُ بَيْنَ حَرْبٍ مُجْلِيَةٍ ، أَوْ سِلْمٍ مُخْزِيَةٍ ، فَإِنِ اخْتَارَ الْحَرْبَ فَانْبِذْ إِلَيْهِ، وَ إِنِ اخْتَارَ السِّلْمَ فَخُذْ بَيْعَتَهُ، وَ السَّلَامُ). هنگامى كه نامۀ امام عليه السلام در شام به جرير رسيد آن را به دست معاويه داد و خود به پا خاست و براى مردم سخن گفت و تذكر داد كه همۀ شما از وضع عثمان آگاهيد و تمام بلاد بدون گفتگو با على بيعت كردهاند؛ يعنى با شخصى كه اگر مسألۀ خلافت به اختيار خود ما گذاشته مىشد كسى جز او را نمىپذيرفتيد
#نهج_البلاغه | #حکمت ۱۵۹
🏷️ پرهيز از مواضع اتهام
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ اَلتُّهَمَةِ فَلاَ يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ اَلظَّنَّ
┅───────────────┅
☜ و درود خدا بر او، فرمود: كسى كه خود را در جايگاه تهمت قرار داد، نبايد جز خود را نكوهش كند.
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام (در پرهيز از جاهاى تهمت) فرموده است: هر كه به جاهاى تهمت و بدگمانى برود، بد گمانِ بخود را نبايد سرزنش نمايد (زيرا خود سبب شده كه باو گمان بد بَرند).
🇯 🇴 🇮 🇳
امام عليه السلام در اين كلام حكمتآميز اشاره به نكتۀ مهمى دربارۀ دفع سوء ظنها مىكند، مىفرمايد: «كسى كه خود را در مواضع تهمت قرار دهد نبايد كسى را ملامت كند كه به او سوء ظن پيدا مىكند (بلكه بايد خود را سرزنش كند كه اسباب سوء ظن را فراهم كرده است)»؛ (مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلَا يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ) . مسئلۀ سوء ظن و گمان نياز به هزينۀ زيادى ندارد؛ بسيارند كسانى كه از يك يا چند قرينۀ ظنى فورا گمان بد دربارۀ اشخاص مىبرند، به همين دليل كسانى كه مىخواهند هدف تيرهاى تهمت قرار نگيرند بايد خود را از امورى كه سوء ظن برانگيز است دور دارند. قرآن مجيد از جمله مسائلى كه بر آن تأكيد ورزيده اين است كه مسلمانان نسبت به يكديگر سوء ظن نداشته باشند «يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا اِجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ اَلظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ اَلظَّنِّ إِثْمٌ» ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از بسيارى از گمانها بپرهيزيد چرا كه بعضى از گمانها گناه است». نيز دستورات مؤكدى بر «حمل فعل برادر مسلمان بر صحت» داده شده ولى با اين حال طبيعت تودۀ مردم اين است كه از قرائن كوچكى نتيجههاى سوئى مىگيرند، ناگاه موج بدبينى بر مىخيزد و شايد صحنۀ جامعهاى را فرا مىگيرد. به همين دليل در كنار دستور به پرهيز از گمان بد امر شده است كه افراد، خود را در موارد سوء ظن و تهمت قرار ندهند. به بيان ديگر، ما نمىتوانيم بگوييم چون در شريعت اسلام سوء ظن و تجسس حرام است، رفتن در مواضع تهمت مانعى ندارد و مردم بايد به وظيفۀ خود عمل كنند و با حسن ظن به همه چيز بنگرند، زيرا تضمينى نيست كه همه به اين دستورات اسلامى بدون كم و كاست عمل نمايند، بنابراين ساير مردم تكليفى دارند و ما هم وظيفهاى و اگر بخواهيم اين موضوع را گسترش دهيم مىتوان گفت: همان گونه كه ارتكاب گناه ممنوع است، فراهم كردم زمينههاى گناه براى ديگران نيز ممنوع است