هدایت شده از فقه و احکام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 معرفی کتاب
چگونه کودکانمان را با فلسفه حجاب آشنا و به حجاب علاقمند کنیم؟
برخی افراد سطحی _حتی در قامت روانشناس دینی یا روحانی_ خیال می کنند اگر به دختران بگویید با حجاب زیباتری
یا آن را به صفرا و سودا مرتبط کنند
یا زنان را به آب نبات و ماشین تشبیه کنند توانسته اند ارزش و فلسفه حجاب را نهادینه کنند.
ولی ببینید یک خانم نویسنده کودک که پیش از این مسیحی فرانسوی بوده و سپس شیعه شده و در ایران سکنی گزیده و تجربه عمیق حجاب اسلامی را درک کرده چگونه با کتاب قصهی « لینالونا» ارزش و حکمت حجاب را برای کودکان بطور صحیح و عمیق جا انداخته است.
ایشان سالها بصورت داوطلبانه با نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی همکاری نموده و آثار فاخری را با محتوای نهج البلاغه و اربعین به سه زبان تولید کرده است.
آری خانم کلرژوبرت در هیاهوی حجاب اجباری یا غیر اجباری اثر لینالونا را به کودکان و مربیان و والدین تقدیم کرده است.
@mahdavi_arfae
#زن_عفت_افتخار
#حجاب #عفاف
📖 @feqh_ahkam
#نهج_البلاغه | #حکمت ۲۱۵
🏷️ تأثیر اختلاف در انديشه
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام اَلْخِلاَفُ يَهْدِمُ اَلرَّأْيَ
┅───────────────┅
☜ و درود خدا بر او، فرمود: اختلاف نابود كنندۀ انديشه است.🤯
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام (در زيان مخالفت) فرموده است: مخالفت و زد و خورد (بيجا) رأى و انديشۀ (درست) را ويران مىگرداند (بكار نمىاندازد يعنى كسيكه سر سازگارى ندارد انديشهاش ناجور ميشود).
🇯 🇴 🇮 🇳
📖 امام عليه السلام در اين كلام نورانى و كوتاه و پرمعنا به يكى از عواقب سوء اختلاف اشاره مىكند و مىفرمايد: «اختلاف، تصميمگيرى و تدبير را نابود مىكند»؛ (الْخِلَافُ يَهْدِمُ الرَّأْيَ)
همه مىدانيم اختلاف، سرچشمۀ همۀ بدبختىهاست. هيچ قوم و ملتى نابود نشدند مگر بر اثر اختلاف و هيچ جمعيتى پيروز و كامياب نگشتند مگر در سايۀ اتفاق.
كلام حكيمانۀ بالا دو تفسير مىتواند داشته باشد:
◽ نخست اينكه گاه مىشود عدهاى مىنشينند و بر سر موضوع مهمى تصميمگيرى مىكنند؛ ولى ناگهان فرد يا افرادى نظر مخالفى ابراز مىكنند و تصميمگيرى پيش گفته را به هم مىزنند و كار ابتر مىماند. همانگونه كه در داستان جنگ صفين، على عليه السلام و جمعى از دوستان خبير و آگاه اصرار داشتند كه جنگ به مراحل نهايى رسيده و آن را تا پيروزى ادامه دهند و غائله را ختم كنند؛ ولى مخالفت افرادى ناآگاه و جاهل و بىخبر اين تصميم را بر هم زد و مسلمانان با عواقب بسيار دردناك آن روبرو شدند.
◽ تفسير ديگر اينكه اختلاف سبب مىشود كه رأىگيرى هيچگاه به جايى نرسد و تدبيرها عقيم بماند.
جمع ميان اين دو تفسير نيز مانعى ندارد كه اختلاف هم مانع از تصميم و تدبير باشد و هم اگر تدبير و تصميم صحيحى منعقد شد، آن را بر هم بزند.
روشن است براى انجام هر كار مهمى احتياج به فكر و انديشه و تدبير و تصميمگيرى صحيح است و اين كار تنها در فضايى ممكن است كه اختلاف در آن نباشد، بلكه تمام كسانى كه در آن تصميمگيرى شركت دارند هدفشان رسيدن به نقطۀ واحد و حتىالامكان دور از هر گونه خطا و اشتباه باشد؛ اما گاه يك نغمۀ مخالف كه يا بدون مطالعه اظهار شده و يا از غرض و مرضى ناشى گشته مىتواند تمام تصميمها و تدبيرها را به هم بريزد.
گاهى نيز رئيس جمعيت بر حسب تدبير خود تصميمى مىگيرد؛ اما مخالفت بعضى از پيروان آن را عقيم مىكند چنان كه در داستان قلم و دوات كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله در آخرين لحظات عمرش درخواست كرد آن را بياورند و فرمانى دربارۀ جانشين خود كه قطعاً على بن ابىطالب عليه السلام بود بنويسد و آنچه را قبلاً گفته بود تأكيد كند، مخالفت يك نفر (خليفۀ دوم) سبب شد كه گروه ديگرى نيز نغمۀ خلاف سر دهند و جلوى اين كار گرفته و حتى به ساحت قدس پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله اهانت زشتى شود كه شرح آن در چندين جاى صحيح بخارى و كتب ديگر حديث و تاريخ آمده است.
مباحث
نهج البلاغه | #نامه_ها ✉️ نامه 15 - نيايش هنگام رویارویی با دشمن ⚔️ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ✉️
نهج البلاغه | #نامه_ها
✉️ نامه 16 - آموزش تاكتيك هاى نظامى به لشکریان ⚔️
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
✉️ و كان يقول عليهالسلام لأصحابه عند الحرب
📃 لاَ تَشْتَدَّنَّ عَلَيْكُمْ فَرَّةٌ بَعْدَهَا كَرَّةٌ وَ لاَ جَوْلَةٌ بَعْدَهَا حَمْلَةٌ
عقب نشينىهايى كه مقدّمه هجوم ديگرى است و ايستادنى كه حمله در پى دارد نگرانتان نسازد.
وَ أَعْطُوا اَلسُّيُوفَ حُقُوقَهَا وَ وَطِّئُوا لِلْجُنُوبِ مَصَارِعَهَا وَ اُذْمُرُوا أَنْفُسَكُمْ عَلَى اَلطَّعْنِ اَلدَّعْسِيِّ وَ اَلضَّرْبِ اَلطِّلَحْفِيِّ وَ أَمِيتُوا اَلْأَصْوَاتَ فَإِنَّهُ أَطْرَدُ لِلْفَشَلِ
حق شمشيرها را اداء كنيد و پشت دشمن را به خاك بماليد و براى فرو كردن نيزهها و محكمترين ضربههاى شمشير، خود را آماده كنيد، صداى خود را در سينهها نگهداريد كه در زدودن سستى نقش بسزايى دارد.
فَوَ اَلَّذِي فَلَقَ اَلْحَبَّةَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَةَ مَا أَسْلَمُوا وَ لَكِنِ اِسْتَسْلَمُوا وَ أَسَرُّوا اَلْكُفْرَ فَلَمَّا وَجَدُوا أَعْوَاناً عَلَيْهِ أَظْهَرُوهُ
به خدايى كه دانه را شكافت و پديدهها را آفريد، آنها اسلام را نپذيرفتند؛ بلكه به ظاهر تسليم شدند و كفر خود را پنهان داشتند و آنگاه كه ياورانى يافتند آن را آشكار ساختند.
═══════❖•° 𑁍 °•❖═══════
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام هنگام جنگ (دربارۀ زد و خورد با دشمن) بياران خود مىفرمود:
(۱) گريزى كه در پى آن بازگشت و شكستى كه بعد از آن هجوم و حملۀ به دشمن است بر شما ناگوار نباشد (ننگ ندانيد، چنانكه اعراب تصوّر ميكنند؛ زيرا بسا مصلحت در گريز است تا دشمنان سنگرهايشان رها كرده پيش آيند و شما از پشت سر حمله نموده آنها را محاصره نمائيد، يا آنكه اگر بر اثر هجومِ دشمن گريختيد نوميد نشويد؛ بلكه سبب شكست خود را تدارك كرده باز گرديد)
(۲) و حقوق شمشيرها را بپردازيد (با دلاورى شمشير بر دشمن فرود آوريد) و پهلوها (ى آنها) را بر زمين برسانيد (آنان را بخاك افكنده نابود سازيد) و به نيزه افكندنى كه به اندرون (دشمن) كارگر شده و به شمشير زدنِ استوار، خود را وادار ساخته بسيار كوشش داشته باشيد و آوازها را بميرانيد (اضطراب و نگرانى بخود راه نداده با دل آرام رو به دشمن آوريد) زيرا آن بيشتر ترس و نگرانى را دور ميكند،
(۳) سوگند به آن كه دانه را شكافت و انسان را آفريد (منافقين و دو رويان مانند معاويه و عمرو ابن عاص و مروان و ديگران در باطن) #اسلام نياوردند، ولى (از ترس) زير بار رفتند (خود را مسلمان جلوه دادند) و كفر (شان) را پنهان داشتند و هنگامى كه براى آن يارى كنندگان يافتند آنرا آشكار ساختند (پرچم مخالفت با دين و زد و خورد با ما را افراشتند.)
فهرست نامههای نهجالبلاغه
📖 امام عليه السلام در اين گفتار پر مغز و پر محتواى خود شش دستور مهم جنگى را در عباراتى كوتاه بيان مىكند.
در دستور اوّل و دوم چنين مىفرمايد: «از فرار و عقب نشينىهايى كه پس از آن حملۀ تازهاى به دشمن است نگران نباشيد و همچنين از جولانى كه بعد از آن حمله صورت مىگيرد ناراحت نشويد»؛ (لَا تَشْتَدَّنَّ عَلَيْكُمْ فَرَّةٌ بَعْدَهَا كَرَّةٌ وَ لَا جَوْلَةٌ بَعْدَهَا حَمْلَةٌ).
منظور از جملۀ اوّل اين است كه گاه شرايط ايجاب مىكند كه جنگجويان به طور موقّت فرار كنند تا دشمن به دنبال آنها بشتابد، ناگهان برگردند و او را غافلگير ساخته با يك حملۀ شديد در هم بشكنند. در واقع نوعى عقبنشينىِ تاكتيكى است كه در جنگها معمول است و گاه مخالفت با آن براى لشكر گران تمام مىشود، لذا امام عليه السلام مىفرمايد: از چنين فرار و عقبنشينى نگران نباشيد.
در جملۀ دوم اشاره به جولان به اين سمت و آن سمت قبل از حمله است؛ زيرا گاه مىشود كه سرباز شجاع براى حمله به دشمن، محل خود را در ميدان تغيير مىدهد و جابهجا مىكند تا نقطهاى را كه از آن نقطه بهتر مىتواند حمله كند به دست آورد و يا دشمن را خسته كند؛ بنابراين نه فرارى كه بعد از آن، حملۀ مجدّدى است ايرادى دارد و نه جولانهايى كه بعد از آن حملات شروع مىشود.
به تعبير ديگر بعضى از افراد مغرور تصوّر مىكنند كه فرار به هر صورت كه باشد ننگ است و همچنين معطل كردن دشمن در ميدان با جولانهاى مكرّر؛ در حالى كه هيچ يك عيب نيست؛ بلكه نوعى روش مبارزه و در بسيارى از موارد عامل پيروزى است.
آن گاه در سومين و چهارمين دستور مىفرمايد: «حق شمشيرها را ادا كنيد و جاى در غلطيدن دشمن را مهيا سازيد»؛ (وَ أَعْطُوا السُّيُوفَ حُقُوقَهَا وَ وَطِّئُوا لِلْجُنُوبِ مَصَارِعَهَا)
شمشير مهمترين ابزار مبارزه و جنگ در آن زمان بود. هنگامى كه شمشيرزن در برابر دشمن قرار مىگيرد بايد از اين وسيلۀ جنگى حداكثر استفاده را بنمايد و اداى حقش همين است.
جملۀ « وَطِّئُوا لِلْجُنُوبِ ...» اشاره به اين است كه ضربات خود را چنان محكم بر دشمن وارد سازيد كه با همان ضربات نخستين بر خاك بيفتد؛ گويى جايگايشان را از پيش براى فرو غلطيدن و به خاك افتادن فراهم ساختهايد.
بعضى نيز احتمال دادهاند كه اشاره به لشكر خودى است؛ يعنى در عين اينكه هدفتان پيروزى بر دشمن است آمادۀ شهادت در راه خدا نيز باشيد و پهلوهاى خود را براى قرار گرفتن بر خاك آماده سازيد. ولى با توجّه به جملۀ قبل و جملۀ بعد از آن، اين معنا بعيد به نظر مىرسد؛ زيرا هر دو، دعوت به ضربات كارى بر دشمن است.
حضرت در پنجمين و ششمين دستور كه در واقع ادامۀ همان بحث ضربات كارى بر دشمن است مىفرمايد: «خود را براى زدن سختترين نيزه و شديدترين ضربۀ شمشير بر پيكر دشمن به هيجان در آوريد»؛ (وَ اذْمُرُوا أَنْفُسَكُمْ عَلَى الطَّعْنِ الدَّعْسِيِّ وَ الضَّرْبِ الطِّلَحْفِيِّ)
در واقع امام عليه السلام جنگجويان را به استفاده كردن از تمام وسائل جنگى آن زمان ترغيب مىكند آن هم استفادۀ در حد اعلى؛ نيزه را چنان بر پيكر دشمن وارد كنند كه در اندامش فرو رود و او را به خاك افكند و شمشير را چنان بر بدن او وارد سازند كه او را به خاك افكند و براى انجام اين كار بايد خود را تهييج كنند و هيجان لازم را در درون خويش به يارى خدا به وجود آورند؛ زيرا پيروزى از آن گروهى است كه سختتر مىجنگند و سلاح خود را بر پيكر دشمن محكمتر مىكوبند.