eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
35.7هزار عکس
31.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🗣️ محمّد پسر ربیع گفت که چون پدرم به خانه آمد مرا طلبید و من از همه پسرهای او جری تر و سنگین دل تر بودم پس گفت برو به نزد جعفر بن محمّد و از دیوار خانه او بالا رو و بی خبر به سرای او داخل شو بر هر حالی که او را بیابی بیاور. پس آخر شب به منزل آن حضرت رسیدم و نردبانی گذاشتم و به خانه او بی خبر درآمدم دیدم که پیراهنی پوشیده و دستمالی بر کمر بسته و مشغول نماز است ، چون از نماز فارغ شد گفتم بیا که خلیفه تو را می طلبد، گفت بگذار که دعا بخوانم و جامه بپوشم ، گفتم نمی گذارم. فرمود که بگذار بروم و غسلی بکنم و مهیای مرگ گردم ، گفتم مرخص نیستم و نمی گذارم؛ پس آن مرد پیر ضعیف را که زیاده از هفتاد سال از عمرش گذشته بود با یک پیراهن و سر و پای برهنه از خانه بیرون آوردم ، چون پاره ای راه آمد ضعف بر او غالب شد و من رحم کردم بر او و بر استر خود سوار کردم و چون به در قصر خلیفه رسیدم شنیدم که با پدرم می گفت : وای بر تو ای ربیع ! دیر کرد و نیامد؛ پس ربیع بیرون آمد و چون نظرش بر امام علیه السلام افتاد و او را با این حالت مشاهده کرد گریست ! زیرا که ( ربیع ) اخلاص بسیار به خدمت حضرت داشت و آن بزرگوار را امام زمان می دانست ...
حضرت فرمود که ای ربیع ! می دانم که تو به جانب ما میل داری این قدر مهلت بده که دو رکعت نماز به جا بیاورم و با پروردگار خود مناجات نمایم ، ربیع گفت : آنچه خواهی بکن ؛ و به نزد منصور برگشت و او مبالغه می کرد از روی طیش و غضب که جعفر را زود حاضر کن؛ پس دو رکعت نماز کرد و زمان طویلی با دانای راز عرض نیاز کرد و چون فارغ شد ربیع دست آن حضرت را گرفت و داخل ایوان کرد پس در میان ایوان نیز دعایی خواند، و چون امام عصر را به اندرون قصر برد و نظر منصور بر آن حضرت افتاد از روی خشم گفت : ای جعفر! تو ترک نمی کنی حسد و بغی خود را بر فرزندان عباس و هر چند سعی می کنی در خرابی ملک ایشان فایده نمی بخشد، حضرت فرمود: به خدا سوگند! اینها که می گویی هیچ یک را نکرده ام ، و تو می دانی که من در زمان بنی امیه که دشمن ترین خلق خدا بودند برای ما و شما، به آن آزارها که از ایشان بر ما و اهل بیت ما رسید این اراده نکردم و از من به ایشان بدی نرسید با شما را این اراده ها کنم با خویش نسبی و اشفاق و الطاف شما نسبت به ما و خویشان ما، پس منصور ساعتی سر در زیر افکند و در آن وقت بر روی نمدی نشسته بود بر بالشی تکیه کرده بود، در زیر مسند خود پیوسته شمشیر می گذاشت ، پس : دروغ می گویی و دست در زیر مسند کرد و نامه های بسیار بیرون آورد و به نزدیک آن حضرت انداخت و گفت : این نامه های تو است که به اهل خراسان نوشته ای که بیعت مرا بشکنند و با تو بیعت کنند، حضرت فرمود: به خدا سوگند که اینها به من افترا است و من اینها را ننوشته ام و چنین اراده نکرده ام من در جوانی این عزمها نکرده م اکنون که ضعف پیری بر من مستولی شده است چگونه این اراده کنم؟ اگر خواهی مرا در میان لشکر(یا زندان) خود قرار ده تا مرگ برسد و مرگ من نزدیک شده است ، و هرچند آن حضرت این سخنان معذرت آمیز می گفت : طیش منصور زیاده می شد و شمشیر را به قدر یک شبر از غلاف کشید، ربیع گفت : چون دیدم که منصور دست به شمشیر دراز کرد بر خود لرزیدم و یقین کردم که آن حضرت را شهید خواهد کرد؛ پس شمشیر را در غلاف کرد و گفت : شرم نداری که در این سن می خواهی فتنه به پا کنی که خونها ریخته شود؟ حضرت فرمود: نه به خدا سوگند که این نامه ها را من ننوشته ام و خط و مهر من در اینها نیست و بر من افترا کرده اند ...
پس منصور باز شمشیر را به قدر یک ذراع از غلاف کشید در این مرتبه عزم کردم که اگر من را امر کند به قتل آن حضرت من شمشیر بگیرم و بر خودش بزنم هر چند باعث هلاک من و فرزندان من گردد و توبه کردم از آنچه پیشتر در حق آن حضرت اراده کرده بودم؛ پس منصور باز آتش غضبش مشتعل گردید و شمشیر را تمام از غلاف کشید و آن حضرت نزد او ایستاده بود و مترصد شهادت بود و عذر می فرمود و منصور قبول نمی نمود ، پس ساعتی سر به زیر افکند و سر برداشت و گفت : راست می گویی و به من خطاب کرد که ای ربیع ! حقه غالی مخصوص مرا بیاور ، چون آوردم حضرت را نزدیک خود طلبید و بر مسند خود نشانید و از آن غالیه محاسن مبارک آن حضرت را خوشبو گردانید و گفت بهترین اسبان مرا حاضر کن و جعفر را بر آن سوار نما و ده هزار درهم به او عطا کن و همراه او برو تا به منزل او و آن حضرت را مخیر گردان میان آنکه با ما باشد با نهایت حرمت و کرامت و میان برگشت به مدینه جد بزرگوار خود. ادامه دارد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۴۳۴ 🏷️ آزمودن انسان ها ┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄ ❁• وَ قَالَ عليه‌السلام اُخْبُرْ تَقْلِهِ ┅───────────────┅ ☜ و درود خدا بر او، فرمود: مردم را بيازماى، تا دشمن گردی ─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─ ♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: امام عليه السّلام (دربارۀ آزمايش مردم) فرموده است: (مردم را) بيازما تا (آنها را) دشمن دارى (چون در ظاهر، بيشتر مردم بد نيستند هنگام آزمايش بديشان آشكار مى‌گردد. ______ سيّد رضىّ‌ «عليه الرّحمة» فرمايد:) بعضى مردم اين فرمايش را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت ميكنند و از آنچه كمك ميكند كه اين فرمايش از اميرالمؤمنين عليه السّلام مى‌باشد آنست كه ثعلب بيان كرده ابن اعرابىّ‌ براى ما نقل نمود كه مأمون گفته: اگر نه آن بود كه علىّ‌ عليه السّلام فرموده اخبر تقله يعنى بيازما تا دشمن دارى، من مى‌گفتم: اقله تخبر يعنى «مردم را» دشمن دار تا «آنها را» بيازمايى (اين سخن مأمون از آنست كه دوستى با ديگرى عيب پوش است و چون او را دشمن داشتى ممكن است بحال او چنانكه هست پى ببرى، ولى براى مردمان پاك سزاوار نيست پيش از آزمايش كسى را دشمن بدارند يا بى‌جهت سخن مأمون بكار دنيا طلبان بيشتر مى‌آيد، و ناگفته نماند كه أخبر بضمّ‌ باء امر است از خبر الشّىء يخبر يعنى آنرا از روى آزمايش دانست، و تقله مضارع مجزوم بعد از امر است، و هاء براى وقف است از قلاه يقلى مثل رمى يرمى يعنى او را دشمن داشت) 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ بسيار كوتاه و پرمعنا به يك اصل مهم اجتماعى اشاره كرده، مى‌فرمايد: به ظاهر اشخاص قناعت نكنيد، آن‌ها را بيازماييد و اى بسا با آزمودن، آن‌ها را دشمن بداريد و در يك عبارت كوتاه: «آزمايش كن تا دشمنش دارى»؛ (أُخْبُرْ تَقْلهِ‌). 💡 «اخْبُرْ» از مادۀ «خُبر» (بر وزن قفل) به معناى آزمايش كردن است. 💡 «تقله» از مادۀ «قِلى» (بر وزن صدا) به معناى بغض است. اين ماده، هم به‌صورت ناقص يايى آمده و هم ناقص واوى. در صورت اول به معناى بغض و عداوت و در صورت دوم به معناى طرد كردن است و در واقع هر دو به يك معنا بازمى‌گردد؛ زيرا لازمۀ عداوت طرد كردن مى‌باشد. اين در مورد جوامع آلوده يا گروه‌هاى خاص اجتماعى كه افراد منحرف در آن كم نيستند صادق است والا نتيجۀ آزمايش، هميشه دشمن داشتن افراد مورد آزمون نخواهد بود. ممكن است اشاره به عصر خود حضرت نيز بوده باشد كه افراد منافق و چند چهره در آن عصر فراوان بودند؛ گروهى خودفروخته به معاويه و گروهى در بند مال و منال، از هيچ كارى ابا نداشتند هر چند براى فريفتن مردم، ظاهر خود را مى‌آراستند ولى به هنگامى كه در كورۀ امتحان قرار مى‌گرفتند بسان سياه سيم زراندود، خلاف آن به درمى‌آمدند كه خلق مى‌پنداشتند. سياه سيم زراندود چون به كوره برند خلاف آن به در آيد كه خلق پندارند بسيارى از شارحان نهج البلاغه گفته‌اند كه هاء در «تَقْلِه» هاء سكت است و در واقع بيان‌كنندۀ كسرۀ لام است كه قبل از آن قرار گرفته ولى دليلى بر اين ادعا اقامه نكرده‌اند. در حالى كه بعضى ديگر آن را ضمير دانسته و اعراب براى هاء گذاشته‌اند (در حالى كه هاء سكت، ساكن است) و در واقع اشاره به ضمير محذوفى است كه در كلمۀ «اخبُر» وجود دارد و مفهوم كلام اين مى‌شود: او را آزمايش كن تا دشمنش دارى.
قابل توجه اين‌كه مرحوم سيد رضى براى تأييد صدور اين گفتار حكيمانه از على عليه السلام بعد از آنى كه اشاره مى‌كند بعضى از مردم آن را از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل كرده‌اند مى‌گويد: «آنچه تأييد مى‌كند اين كلام از اميرمؤمنان عليه السلام باشد چيزى است كه ثعلب از ابن الاعرابى نقل كرده كه مأمون گفته است: اگر نبود كه على عليه السلام فرمود: اخبر تقله، من مى‌گفتم: اقله تخبر؛ دشمنش بدار تا او را بيازمايى»؛ (قال الرضيّ‌: و مِنَ‌ النّاسِ‌ مَن يَروي هذا للرَّسولِ‌ صلى الله عليه و آله و مِمّا يُقَوّي أنَّهُ‌ من كلام أميرالمؤمنين عليه السلام ما حكاه ثَعلَبُ‌ عنِ‌ ابْنِ‌ الأعرابيّ‌: قال المأمونُ‌: لو لا أنّ‌ عليّاً قال: «أخبُر تقلِه» لقُلتُ‌: اقْلِهِ‌ تَخْبُرْ) همين معنا (سخن مأمون) از ابوحيان توحيدى در البصائر و الذخائر و ابو نعيم در حلية الاولياء نقل شده است. منظور مأمون اين بوده كه براى آزمودن مردم بايد از آن‌ها فاصله گرفت و حتى اظهار تنفر و بيزارى كرد اگر عكس العمل شديدى نشان دادند معلوم مى‌شود لايق دوستى نيستند و اگر مدارا كردند افرادى صبور و شايستۀ دوستى مى‌باشند؛ البته جاى ترديد نيست كه كلام امام عليه السلام بر كلام مأمون برترى دارد. كلام امام عليه السلام ناظر به يك مسألۀ اجتماعى است و كلام مأمون در واقع يك مسألۀ سياسى است و منظورش اين است: بايد به همه‌كَس با بدبينى نگاه كرد تا عيوبشان آشكار شود؛ زيرا با خوش‌بينى، عيوب افراد آشكار نمى‌گردد و سياست‌مداران غالباً اصل را دربارۀ اشخاص و حوادث بر سوءظن و بدبينى مى‌گذارند. ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
🌀 لزوم اصلاح و تکمیل لایحه عفاف و حجاب 📝 واکنش مشاور رئیس جمهور در امور روحانیت 🔸در لایحه عفاف و حجاب، هیچ اشاره‌ای درباره حمایت از آمرین به معروف و ناهیان از منکر نشده است؛ اما در مقابل به حفظ حریم خصوصی بی‌حجابان تصریح شده است! همین امر موجب نگرانی برخی دلسوزان شده است که مبادا دولت و قوه قضائیه حمایت از آمرین به معروف را از یاد برده‌اند! 🔸«ماده ۸- هیچ کَس حق ندارد تحت عنوان امر به معروف و یا نهی از منکر نسبت به بانوانی که حجاب شرعی را رعایت نکرده‌اند، مرتکب اعمال مجرمانه از قبیل توهین، افتراء تهدید و یا ضرب و جرح و یا نقض حریم خصوصی آنان شود و در صورت ارتکاب مرتکب به مجازات مقرر در قانون محکوم خواهد شد.» 🔸طبیعی است که هیچ‌کسی حق ارتکاب اعمال مجرمانه علیه هیچ شهروندی را ندارد حتی اگر در این قانون ذکر نمی‌شد؛ اما عدم ذکر حمایت از آمرین به معروف در این لایحه بسیار تعجب‌برانگیز بود؛ که ان‌شاءالله نمایندگان مجلس، خلأها و غفلت‌های جدی این لایحه را بتوانند تکمیل و تصحیح کنند. @jahad_tabein ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 نئولیبنافیسم!! 🔸️بررسی لایحه نهایی و‌ 🔺️با انتشار رسمی لایحه حجاب توسط دولت و ارسال آن به مجلس، در این ویدئو به بررسی نقاط ضعف و قوت آن پرداخته شده است. 🔻لایحه ای که با فراهم کردن امکان پرداخت هزینه برهنگی برای اقشار مرفه... ... پس شوت خوبی بزن، مجلس! ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
📢 خطاب به تمام مسئولین جمهوری اسلامی در مورد تمام عملکردها و رفتارها و قوانینی که مینویسند و اجرا میکنند، مخصوصا لایحه که در مراحل تنظیم و تصویب آن هستند! ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
🔴 ناراحتی شدید خانواده شهدا از لایحه موسوم به ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
🔴 کلید مبارزه با بدحجابی آیت‌الله میرباقری حفظه الله تعالی: 🔹 اقامۀ مُنکَر بدتر از اشاعۀ مُنکَر و ارتکاب مُنکَر است. یک‌‌عدّه‌ای فرهنگ مردم را عوض می‌کنند تا مُنکَر به معروف تبدیل می‌شود. در نتيجه، این آدمی که تا دیروز از گناه بدش می‌آمد حالا خوشش می‌آید! این آدمی که تا دیروز به نظرش می‌آمد که باید با عفّت باشد امروز به نظرش می‌آید که اصلاً حجاب چیست؟! 🔹 در اقامۀ بدحجابی، بستری درست می‌کنند که حجاب می‌شود ضدّارزش و بی‌عفّتی می‌شود ارزش؛ لذا آن‌کسی که با هفت‌قلم آرایش و بدحجاب می‌کند بيرون می‌آید احساس عزّت و شرافت می‌کند! و در مقابل، آن کسی که می‌خواهد باحجاب باشد، احساس حقارت می‌کند. 🔹 بر این اساس، وقتی بی‌حجابی به معروف تبدیل شده باشد، نهی از بی‌حجابی، نهی از معروف قلمداد خواهد شد! 🔹در جامعه‌ای که «معروف بشود مُنکَر و مُنکَر بشود معروف»، دیگر اصلاً نمی‌شود نهی از منکر کنی! در نهی از مُنکَر، انسان اول باید مُنکَر را مُنکَر کند و بعد، از آن نهی کند. مُنکَری که در نگاه جامعه معروف است، چطوری می‌توانی از آن نهی کنی؟! چون به نظر آنها، داری منع از معروف می‌کنی! 🔹راه اصلیِ مبارزه با بدحجابی این است: - شما اول باید آن پرچمدارانی که دارند اقامۀ بدحجابی می‌کنند را بزنید و جلوی اقامه را بگیرید، به‌طوری که مُنکَر بشود مُنکَر و معروف هم بشود معروف. آن‌وقت می‌توانید بگویید اگر یک کسی گناه کرد، او را نهی کنید. ولی وقتی مُنکَر شد معروف، بی‌حجابی هم می‌شود عرف، می‌شود خوبی، اسمش هم می‌شود آزادی! ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
آیتاللهمیرباقری.mp3
1.7M
🛑 دعوای و بی‌حجاب دعوای پیشرفت و توسعه هست 🔸️: اگر مال‌های بزرگ درست کردید میوه اخلاقی‌اش را هم می‌چینید؛ وقتی به جای شهر افقی، شهر عمودی و متراکم ساختید اقتضائات فرهنگی‌اش را هم باید بپذیرید. نمای رومی ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 | «جان جهان» ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ربیع گفت: من شاد بیرون آمدم و متعجب بودم از آنچه منصور اول در باب حضرت اراده داشت و آنچه آخر به عمل آورد، چون به صحن قصر رسیدم گفتم : یابن رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم ! من متعجبم از آنچه او اول برای شما در خاطر داشت و آنچه آخر در حق شما به عمل آورد، و می دانم که این اثر آن دعا بود که بعد از نماز خواندی و آن دعای دیگر که در ایوان تلاوت فرمودی حضرت فرمود که بلی دعای اول دعای کرب و شداید بود و دعای دوم دعایی بود که حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم در روز احزاب خواند سپس فرمود: اگر نه خوف داشتم که منصور آزرده شود این زر را به تو می دادم و لیکن مزرعه ای که در مدینه دارم و پیش از این ده هزار درهم به قیمت آن من دادی و من به تو نفروختم او را به تو می بخشم . یابن رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم ! من آن دعاها را از شما می خواهم که به من تعلیم نمایید و توقع دیگر نمی گیریم و آن دعاها را نیز به تو تعلیم می کنم . چون در خدمت آن حضرت به خانه رفتم دعاها را خواند و من نوشتم و تمسکی برای مزرعه نوشت و به من داد، یابن رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم ! در وقتی که شما را به نزد منصور آوردند و شما مشغول نماز و دعا شدید و منصور اظهار طیش می کرد و تاءکید در احضار شما می نمود هیچ اثر خوف و اضطراب در شما مشاهده نمی کردم ، حضرت فرمود: کسی که جلالت و عظمت خداوند ذوالجلال در دل او جلوه گر شده است ابهت و شوکت مخلوق در نظر او می نماید، و کسی که از خدا می ترسید از بندگان پروا ندارد.
ربیع گفت که چون به نزد خلیفه برگشت خلوت شد گفتم : ایّهاالأمیر! دیشب از شما حالتهای غریب مشاهده کردم ، در اول حال با آن شدت غضب جعفر بن محمّد را طلبیدی و به مرتبه ای تو را در غضب دیدم که هرگز چنین غضبی در تو مشاهده نکرده بودم تا آنکه شمشیر را به قدر یک شبر از غلاف کشیدی و باز به قدر یک ذراع کشیدی و بعد از آن شمشیر را برهنه کردی و بعد از آن برگشتی و او را اکرام عظیم نمودی و از حقّه غالیه مخصوص خود که فرزندان خود را به آن خوشبو نمی کنی او را خوشبو کردی و اکرامهای دیگر نمودی و مرا به مشایعت او ماءمور ساختی سبب اینها چه بود؟ گفت : ای ربیع ! من رازی را از تو پنهان نمی کنم و لیکن باید که این سرّ را پنهان داری که به فرزندان فاطمه و شیعیان ایشان نرسد که موجب مزید مفاخرت ایشان گردد، بس است ما را آنچه از مفاخر ایشان در میان مردم مشهور است و در السنه خلق مذکور است .‌..
... سپس گفت : هرکه در خانه است بیرون کن ، چون خانه را خلوت کردم به نزد او برگشتم گفت : به غیر از من و تو و خدا کسی در این خانه نیست ، اگر یک کلمه از آنچه با تو می گویم از کسی بشنوم تو را و فرزندان تو را به قتل می آورم و اموال تو را می گیرم ، سپس گفت : ای ربیع ! در وقتی که او را طلبیدم مصرّ بودم بر قتل او و بر آنکه از او عذری قبول نکنم و بودن او بر من هر چند خروج به شمشیر نکند گرانتر است از عبداللّه بن الحسن و آنها که خروج می کنند؛ زیرا که می دانم او و پدران او را مردم امام می دانند و ایشان را واجب الا طاعه می شمارند و از همه خلق ، عالمتر و زاهدتر و خوش اخلاق ترند و در زمان بنی امیه من بر احوال ایشان مطلع بودم ، چون در مرتبه اول قصد قتل او کردم و شمشیر را یک شبر از غلاف کشیدم دیدم که حضرت رسالت صلی اللّه علیه و آله و سلم برای من متمثّل شد و میان من و او حایل شد و دستها گشوده بود و آستینهای خود را برزده بود و رو ترش کرده بود و از روی خشم به سوی من نظر می کرد من به آن سبب شمشیر را در غلاف کشیدم دیدم که باز حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم نزد من متمثّل شد نزدیکتر از اول و خشمش زیاده بود و چنان بر من حمله کرد که اگر من قصد قتل جعفر می کردم او قصد قتل من می کرد و به این سبب شمشیر را به غلاف بردم ، در مرتبه سوم جرأت کردم و گفتم اینها از افعال جن می باید باشد و پروا نمی باید کرد و شمشیر🗡️ را تمام از غلاف کشیدم در این مرتبه دیدم که آن حضرت نزد من متمثل شد دامن برزده و آستینها را بالا بسته و برافراخته گردیده و چنان نزدیک من آمد که نزدیک شد دست او به من برسد و به این جهت از آن اراده برگشتم و او را اکرام کردم و ایشان فرزندان فاطمه اند و جاهل نمی باشد به حق ایشان مگر کسی که بهره از شریعت نداشته باشد، زینهار! مبادا کسی این سخنان را از تو بشنود. محمّد بن ربیع گفت: که پدرم این قصه را به من نقل نکرد مگر بعد از مردن منصور و من نقل نکردم مگر بعد از مردن مهدی و موسی و هارون و کشته شدن محمّد امین . ادامه ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۴۳۵ 🏷️ نتیجۀ شکر و دعا و توبه ┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄ ❁• وَ قَالَ عليه‌السلام مَا كَانَ اَللَّهُ لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ اَلشُّكْرِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ اَلزِّيَادَةِ وَ لاَ لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ اَلدُّعَاءِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ اَلْإِجَابَةِ وَ لاَ لِيَفْتَحَ لِعَبْدٍ بَابَ اَلتَّوْبَةِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ اَلْمَغْفِرَةِ ┅───────────────┅ ☜ و درود خدا بر او، فرمود: خدا در شكرگزارى را بر بنده‌اى نمى‌گشايد كه در فزونى نعمت‌ها را بر او ببندد و در دعا را بر روى او باز نمى‌كند كه در اجابت كردن را نگشايد، و در توبه كردن را باز نگذاشته كه در آمرزش را بسته نگهدارد. ─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─ ♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: امام عليه السّلام (دربارۀ شكرگزارى و دعاء و توبه) فرموده است: (۱) نمى‌شود كه خدا بر بنده درِ سپاسگزارى را بگشايد (امر بشكر فرمايد) و درِ افزونى را به رويش ببندد (بر نعمت نيافزايد) (۲) و درِ دعاء و درخواست را بگشايد (دستور دهد كه از او بخواهند) و در روا شدن را به رويش ببندد (درخواست او را نپذيرد) (۳) و در را بگشايد و در آمرزش را به رويش ببندد (گناهش را نيامرزد). 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا