📜 از نامههاى امام عليه السلام است به اهل مصر در آن هنگام كه مالك اشتر را براى زمامدارى آنها برگزيد.
نامه در يك نگاه
مىدانيم امام عليه السلام نامهاى به دست مالك اشتر داد كه برنامۀ عملى و روش كشوردارى را در زمينههاى مختلف به او آموخت. اين نامه به عهدنامۀ مالك اشتر معروف شده كه نامۀ 53 از نهجالبلاغه است و خواهد آمد.
نامههاى ديگرى نيز به اهل مصر - در آستانۀ فرستادن او به عنوان زمامدارى مصر - نوشت كه يكى از آنها اين نامه و ديگرى نامۀ 62 است.
از تمام اينها مقام و شخصيت مالك به عنوان انسانى قوى و با ايمان و مدير و مدبر و مخلص و شجاع روشن مىشود.
نامۀ مورد بحث در واقع از دو بخش تشكيل شده است:
بخش اوّل، مدح و تمجيدى از مردم مصر است كه به حمايت از اسلام برخاستند در زمانى كه ظلم و فساد صحنۀ زمين را فرا گرفته بود و حق و عدالت از جامعۀ بشرى رخت بر بسته بود و منكرات و زشتىها جوامع را آلوده ساخته بود.
در بخش دوم به معرفى مالك به عنوان فردى بسيار ممتاز و داراى تمام صفاتى كه شايستۀ يك فرماندار و فرمانده است، مىپردازد و تعبيرات بسيار بلندى دربارۀ مالك مىفرمايد كه دربارۀ كمتر كسى ديگر شده و به دنبال آن به مردم مصر فرمان مىدهد قدر او را بشناسند و سر بر فرمانش دهند.
امام عليه السلام در آغاز نامه - چنان كه اشاره شد - توصيف بليغى از مردم مصر مىكند و مىفرمايد: «اين نامه از بندۀ خدا على امير مؤمنان به سوى مردمى است كه براى خدا خشمگين شدند در آن هنگام كه در زمينش عصيان شده و حق او از بين رفته بود، در آن هنگام كه جور و ستم خيمۀ خود را بر سر نيكوكار و بدكار و حاضر و مسافر زده بود، زمانى كه نه معروف و نيكى وجود داشت كه انسان در كنارش احساس آرامش كند و نه از منكر و زشتىها اجتناب مىشد (تا مشمول لطف خدا گردد)»؛ (مِنْ عَبْدِاللّٰهِ عَلِيٍّ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، إِلَىٰ الْقَوْمِ الَّذِينَ غَضِبُوا للّٰهِِ حِينَ عُصِيَ فِي أَرْضِهِ، وَ ذُهِبَ بِحَقِّهِ، فَضَرَبَ الْجَوْرُ سُرَادِقَهُ عَلَىٰ الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ، وَ الْمُقِيمِ وَ الظَّاعِنِ ، فَلَا مَعْرُوفٌ يُسْتَرَاحُ إِلَيْهِ، وَ لَا مُنْكَرٌ يُتَنَاهَى عَنْهُ). در اينكه اين تعبيرات اشاره به چه زمانى است قاطبۀ شارحان نهجالبلاغه آن را اشاره به زمانى مىدانند كه عبداللّٰه بن ابى سرح جنايتكار معروف، از سوى عثمان به فرماندارى مصر برگزيده شده بود. او هم با جمعى از ظالمان و اوباش به ظلم و ستم بر مردم مصر پرداخت و نسبت به قوانين اسلامى كاملا بىاعتنا بود؛ نه امر به معروف را عملا به رسميت مىشناخت نه گامى در راه نهى از منكر برمىداشت. فراموش نكنيم كه عبداللّٰه بن ابى سرح همان كسى است كه در آغاز جزء كاتبان وحى بود؛ ولى به علت خيانتش پيغمبر صلى الله عليه و آله بر او غضب كرد و آيهاى از قرآن در مذمت او نازل شد. او به مرتدان و مشركان پيوست و بر ضد اسلام توطئه كرد و به هنگام فتح مكّه يكى از افراد معدودى بود كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمان قتل آنها را صادر نمود و چون عبداللّٰه برادر رضاعى عثمان بود، عثمان او را نزد خود پنهان ساخت
امام عليه السلام در اين بخش عمدتا به معرفى مالك اشتر مىپردازد و بعد از معرفى كامل او ضمن بيان شش وصف بسيار ممتاز، مردم مصر را به اطاعت از فرمان او دعوت مىكند گويى فرمانى است توأم با استدلال. نخست مىفرمايد: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى) من يكى از بندگان (خاص) از بندگان خدا را به سوى شما فرستادم»؛ (أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ بَعَثْتُ إِلَيْكُمْ عَبْداً مِنْ عِبَادِ اللّٰهِ). نكره بودن «عبد» در اينجا براى تعظيم است و نشان مىدهد كه مالك اشتر در مقام عبوديت پروردگار بسيار شايسته بود و امام عليه السلام هم اوّلين و مهمترين افتخار او را همين عبوديت پروردگار مىشمرد، همان چيزى كه در نمازهاى خود در ذكر تشهد قبل از مقام رسالت پيغمبر صلى الله عليه و آله از آن ياد مىكنيم: (أشْهَدُ أنَّ مُحَمّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ). همان حقيقتى كه اميرالمؤمنين على عليه السلام به آن افتخار مىكرد و مىگفت: «كَفَى بِي عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً». سپس در توصيف دوم و سوم مىفرمايد: «كسى كه به هنگام خوف و خطر خواب به چشم راه نمىدهد و در ساعات ترس و وحشت از دشمن نمىهراسد و به او پشت نمىكند»؛ (لَا يَنَامُ أَيَّامَ الْخَوْفِ، وَ لَا يَنْكُلُ عَنِ الْأَعْدَاءِ سَاعَاتِ الرَّوْعِ ). اين دو وصف در واقع از مهمترين اوصافى است كه براى پيروزى بر دشمن لازم است؛ آماده باش دائم در زمان خوف حملۀ دشمن و نهراسيدن از نقشهها، ضربهها و عِدّه و عُدّۀ اعدا. تاريخ نشان داده است كسانى كه در نبرد مغلوب شدهاند غالباً يكى از اين دو ويژگى را از دست دادهاند. يا غافلگير شدهاند يا ترس از دشمن آنها را به ضعف و ذلت و زبونى كشيده است. آنگاه در چهارمين وصف مىفرمايد: «او در برابر بدكاران از شعلۀ آتش سوزندهتر است و او مالك بن حارث از قبيلۀ مذحج است»؛
سرانجام امام عليه السلام در يك نتيجهگيرى از اوصاف گذشتۀ مالك اشتر مىفرمايد: «حال كه چنين است به سخنش گوش فرا دهيد و فرمانش را در آنجا كه مطابق حق است اطاعت كنيد»؛ (فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا أَمْرَهُ فِيمَا طَابَقَ الْحَقَّ). بديهى است كسى كه بندۀ مخلص خداست، مراقب دشمن و نقشههاى اوست و هرگز از برابر دشمن عقبنشينى نمىكند و همچون آتش يا صاعقهاى بر سر او فرود مىآيد، كسى است كه بايد به سخنانش گوش فرا داد و اوامر او را اطاعت نمود؛ ولى جالب اين است كه امام عليه السلام مىفرمايد: «فيمٰا طٰابَقَ الْحَقَّ؛ در آنجا كه مطابق حق باشد» اشاره به اينكه هيچ كس به جز انبيا و اوصيا معصوم نيست، بنابراين اطاعت از اوامر آنها بايد محدود به مطابقت با حق باشد. به اين ترتيب امام عليه السلام حتى دربارۀ نزديكترين دوستانش اين توصيه را مىفرمايد، از اين رو ابن ابى الحديد در شرح اين جمله مىنويسد: اين نشانۀ قدرت دينى و صلابت روحى امام عليه السلام است كه حتى دربارۀ محبوبترين افراد نزد او مسامحه را روا نمىدارد و اين قيد را براى اطاعت از فرمان او نيز قايل مىشود چرا كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِق». آنگاه امام عليه السلام به سراغ وصف پنجم دربارۀ مالك مىرود و مىفرمايد: «چرا كه او شمشيرى است از شمشيرهاى خدا كه نه هرگز به كندى مىگرايد و نه ضربهاش بىاثر مىگردد»؛ (فَإِنَّهُ سَيْفٌ مِنْ سُيُوفِ اللّٰهِ، لَا كَلِيلُ الظُّبَةِ ، وَ لَا نَابِي الضَّرِيبَةِ ). تعبير به «سَيْفٌ مِنْ سُيُوفِ اللّٰهِ؛ شمشيرى است از شمشيرهاى خدا» شمشيرى برنده و با كارايى بالا؛ بهترين تعبيرى است كه دربارۀ مرد شجاعى همچون مالك به كار رفته است. بعضى از شارحان نهجالبلاغه گفتهاند: سيف اللّٰه لقب خالد بن وليد بود و در اينكه چه كسى اين لقب را بر او نهاد اختلاف كردهاند
لذا امام عليه السلام در آخرين جملۀ اين نامه مىفرمايد: «(و با اينكه وجود مالك براى من بسيار مغتنم است؛ ولى) من شما را بر خود مقدم داشتم (كه او را به فرمانداريتان فرستادم)، زيرا او نسبت به شما خيرخواه و نسبت به دشمنانتان بسيار سختگير است»؛ (وَ قَدْ آثَرْتُكُمْ بِهِ عَلَىٰ نَفْسِي لِنَصِيحَتِهِ لَكُمْ، وَ شِدَّةِ شَكِيمَتِهِ عَلَىٰ عَدُوِّكُمْ). امام عليه السلام در اين جمله تصريح مىكند كه هرچند وجود مالك در لشكر او و تحت فرماندهى او ضرورت داشته، ولى به جهت اهمّيّت سرزمين مصر كه كشورى بزرگ و تاريخى با مردمانى پيشرفته و آگاه است آنها را بر خود مقدم مىدارد. اين از يك سو ارزش وجودى مالك را روشن مىسازد و از سوى ديگر ارزش مردم مصر را.
╭───
│ 🌙 @Mabaheeth
╰──────────
4_5830262523424674333.mp3
13.88M
🎧 #کلیپ_صوتی | قرائت کامل زیارت آلیاسین به همراه بیانات و ذکر حضرت آیتالله خامنهای از فرازهای آن
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #کلیپ_نوشت | اینگونه دعای فرج بخوانید...
✏️ حضرت آیتالله خامنهای: وقتی «اَلّلهُمَّ کُن لِوَلِیّک» را میخوانید، در واقع دارید ارتباط میگیرید با امام زمانتان، که فرمودهاند: ما را دعا کنید، ما هم شما را دعا میکنیم
✏️ با حضرت حرف بزنید، سلام کنید، زیارت کنید،
با همین زیارات مأثوری که هست یا حتّی با همین زبان معمولی خودتان با حضرت حرف بزنید. خدای متعال پیام شما را، و سخن دل و زبان شما را به آن بزرگوار میرسانَد، و آن بزرگوار مطّلع میشود.
💻 Farsi.Khamenei.ir
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
🎥 لزوم داشتن عزم و جدیّت برای بهره بردن بیشتر از #ماه_رمضان
🎙️ حاج شیخ جعفر #ناصری دام عزّه
@Nasery_ir
╭───
│ 🌙 @Mabaheeth
╰──────────