مباحث
#لغات | #قرآن_کریم ❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄ 31 اِذْ: ظرف زمانی ماضی است و از گذشته خبر می دهد. «وَ اِذْ اَخَ
#لغات | #قرآن_کریم
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
41 اَریکَة: تخت مزّین
«مُتَّکِئینَ فیها عَلَی الاَْرائِکِ» (31 / کهف)، یعنی: در بهشت بر تخت های مزیّن تکیه زده اند، این کلمه به صیغه جمع (اَرائِک) 5 بار در قرآن آمده است.
┅───────────────┅
42 اِرَم: عمارت مخصوص و یا شهری باشکوه بود که نظیر آن تا آن روز ساخته نشده بود، نام قوم عاد.
«اَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعادٍ اِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ الَّتی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلاد» (6 و 7 و 8/فجر). ترجمه این سه آیه چنین می شود: آیا ندانستی که پروردگارت با قوم عاد، با آن بنای ستون دار🏛 که نظیر آن در سرزمین های دیگر ساخته نشده بود، چه کرد؟
(تکرار: 1).
┅───────────────┅
43 اَزْر: نیرو، محکمی (نهایه)
موسی به خدا عرض کرد: «اُشْدُدْ بِه اَزْری وَ اَشْرِکْهُ فی اَمْری» (31 / طه)، به وسیله برادرم هارون بر نیروی من بیفزای و مرا به وسیله او نیرومندتر کن و او را شریک کار من گردان.
(تکرار: 2).
┅───────────────┅
44 آزَر: جدّ مادری حضرت ابراهیم که مشرک و بت پرست بود.
«وَ اِذْ قالَ اِبْراهیمَ لاَِبیهِ آزَرَ اَ تَتَّخِذُ اَصْناما آلِهَةً» (74/انعام)، یعنی: (به خاطر بیاورید) هنگامی که ابراهیم به مربیش (عمویش) آزر گفت آیا بت ها را خدایان خود انتخاب می کنی.
در اینجا دو مطلب قابل توجّه است:
➖ اول آن که: اهل تاریخ نام پدر ابراهیم علیه السلام را تارُح (با حاء و خاء) نوشته اند، در مجمع البیان از زجّاج نقل شده: بین علماء نسب اختلاف نیست که نام پدر ابراهیم، تارُخ بود. مسعودی در اثبات الوصیَّة پدر آن حضرت را از پیامبران شمرده و نام وی را تارُخ گفته است، می گوید: تارخ که پدر ابراهیم خلیل بود در عهد نمرود به دعوت برخاست و آنگاه او را بیست و چهارمین پیغمبر از پیامبران نقل می کند و نیز می گوید: از علی علیه السلام نقل شده که: آزر جدّ امّی ابراهیم بود.
➖ دوم آن که: اگر آزر را پدر حضرت ابراهیم بدانیم، لازم می آید در آباء حضرت رسول صلی الله علیه و آله مشرک وجود داشته باشد با آنکه شیعه بالاتفاق در موحّد بودن پدران آن حضرت اجماع کرده اند.
🤔 تدبّر در کلام عرب و آیات قرآن کریم نشان می دهد که معنای حقیقی اَبْ گرچه پدر اصلی است، ولی در غیر آن نیز به قدری استعمال شده که نزدیک است معنای اصلی بعضا به قرینه محتاج باشد.
📖 راغب گوید: «اَلاَْب: اَلْوالِدُ و یُسَّمی کُلُّ مَنْ کانَ سَبَبا فی ایجادِ شَیْئیٍ اَوْ اِصْلاحِه اَوْ ظُهُورِه اَبَا» ، اب، پدر و هر که سبب ایجاد، اصلاح و یا ظهور چیزی باشد، به او اب گفته می شود.
حضرت رسول صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: «اَنَا وَ اَنْتَ اَبَوا هذِهِ الاُْمَّة» ، من و تو دو پدر این امت هستیم. و اما کلمه والد و والدة فقط به پدر و مادر حقیقی اطلاق می شود و لا غیر. در این صورت، بسیار آسان است که بگوئیم: آزر، جدّ امّی ابراهیم علیه السلام بود و به او پدر خطاب کرده است.
(تکرار: 1).
┅───────────────┅
45 اَزّ: تحریک شدید
«اَنّا اَرْسَلْنَا الشَّیاطینَ عَلَی الْکافِرینَ تَؤُزُّهُمْ اَزّا» (83 / مریم)، یعنی: ما شیاطین را برای کافران فرستادیم، آنها را به شدّت تحریک می کنند و بر اعمال خلاف وا می دارند
(تکرار: 2).
┅───────────────┅
46 اَزِف: نزدیک شدن وقت.
«اَزِفَتِ الاْزِفَةُ» (57 / النجم)، یعنی: نزدیک شونده نزدیک شد. مراد روز قیامت است.
(تکرار: 1).
┅───────────────┅
47 اَسْر: بستن، حبس، گرفتار کردن. «نَحْنُ خَلَقْناهُمْ وَ شَدَدْنا اَسْرَهُمْ» (28/انسان)، یعنی: ما آنها را آفریدیم و ترکیب وجودشان را محکم کردیم.
میان اعضاء بدن، اتّصال و همبستگی است، ما آن پیوند را محکم کردیم.
اسیر را از آن جهت اسیر گویند که گرفتار و بسته شده است.
«اُساری» جمع اسیر است یعنی گرفتار شدگان و «تَأْسِرون فَریقا» (26/احزاب)، یعنی: قسمتی را اسیر و گرفتار می کنید «اُسَراء» نیز جمع اسیر است.
(تکرار: 6).
┅───────────────┅
48 اِسْرائیل: این کلمه به نقلی اسم دوّم حضرت یعقوب و به نقلی لقب آن حضرت است.
📖 فَریدِ وَجْدی در دائرة المعارف آورده گویند: معنای آن بنده خدا و برگزیده خداست، «اِسْری» یعنی بنده و « ایل» یعنی خدا.
(تکرار: 43) که 41 بار آن به لفظ «بنی اسرائیل» است.
مراد از بنی اسرائیل فرزندان دوازده گانه حضرت یعقوب و اولاد آنهاست که به قوم یهود معروفند.
┅───────────────┅
49 اَساس: اصل، پایه.
«اَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوی مِنَ اللّهِ» (109 / توبه)، یعنی: بنای خویش را بر پرهیزکاری پایه نهاد.
لازم نیست، پایه و اصل، مادّی باشد بلکه اعمّ است چنان که در آیه فوق، پایه معنوی مراد است.
این کلمه به صورت ماضی معلوم و مجهول فقط 3 بار در کلام اللّه استعمال شده و هر سه در سوره توبه است.
━━━━━━•••••••••••••
#قرار_روزانه
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
«٨» وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنّا بِاللّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ
و از مردم كسانى هستند كه مىگويند: به خدا و #روز_قيامت ايمان آوردهايم، در حالی که آنها مؤمن نیستند.
مباحث
«٨» وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنّا بِاللّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِن
نكتهها:
در آغاز اين سوره، براى معرّفى مؤمنان چهار آيه و براى شناسايى كفّار دو آيه آمده است. از آيه ٨ تا ٢٠ گروه سومى را معرّفى مىكند كه منافق هستند. اينان نه ايمان گروه اوّل را دارند و نه جرأت و جسارت گروه دوم را در ابراز كفر. منافق، همانند موش صحرايى🐭 است كه براى لانهاش دو راه فرار قرار مىدهد، يكى از آن دو را باز مىگذارد و از آن رفت و آمد مىكند و ديگرى را بسته نگه مىدارد. هرگاه احساس خطر كند با سر خود راه بسته را باز كرده و مىگريزد. نام سوراخ مخفى موش«نافقاء»است كه كلمه منافق نيز از همين واژه گرفته شده است.
گرچه مراد از نفاق در اين آيات، كفر در دل و اظهار ايمان است، ولى در روايات نفاق، داراى معناى گستردهاى است كه هركَس زبان و عملش هماهنگ نباشد،سهمى از نفاق دارد. در #حديث مىخوانيم: اگر به امانت #خيانت كرديم و در گفتار دروغ گفتيم و به وعدههاى خود عمل نكرديم، منافق هستيم گرچه اهل نماز و روزه باشيم.
نفاق، نوعى دروغِ عملى و اعتقادى است و رياكارى نيز نوعى نفاق است.
مباحث
«٩» يُخادِعُونَ اللّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُ
نكتهها:
«شعور» از ريشهى«شَعر»به معناى مو مىباشد.كسى كه داراى فهم دقيق و موشكافانه باشد، اهل درك و شعور است؛ بنابراين منافق گمان مىكند كه ديگران را فريب مىدهد؛ زيرا درك درست ندارد. «ما يَشْعُرُونَ»
مراد از حيله و مكر منافقان با خدا، يا خدعه و نيرنگ آنان با احكام خدا و دين الهى است كه آن را مورد تمسخر و بازيچه قرار مىدهند و يا به معناى فريبكارى نسبت به پيامبر خداست. يعنى همان گونه كه اطاعت و بيعت با رسول خدا، اطاعت و بيعت با خداست و خدعه با رسول خدا به منزله خدعه با خدا مىباشد كه روشن است اين گونه فريبكارى و نيرنگبازى با دين، خدعه و نيرنگ نسبت به خود است. چنانكه اگر پزشك،دستور مصرفِ دارويى را بدهد و بيمار به دروغ بگويد كه آنها را مصرف كردهام، به گمان خودش پزشك را #فريب داده و در حقيقت خود را فريب داده است كه فريب پزشك، فريب خود است.
برخورد اسلام با منافق، همانند برخورد منافق با اسلام است. او در ظاهر اسلام مىآورد، اسلام نيز او را در ظاهر مسلمان مىشمارد.او در دل ايمان ندارد و كافر است،خداوند نيز در قيامت او را با كافران محشور مىكند.
در روايتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم:رياكارى،خدعه با خداوند است.
قرآن، بازتاب كار نيك و بد انسان را براى خود او مىداند. چنانكه در اين آيه مىفرمايد:
خدعه با دين، خدعه با خود است نه خدا.
و در جاى ديگر مىفرمايد: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» اگر نيكى كنيد، به خود نيكى كردهايد و اگر بدى كنيد،به خود كردهايد.
يا در جاى ديگر مىفرمايد: «وَ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلاّ بِأَهْلِهِ» نيرنگ بد، جز سازندهاش را فرانگيرد .
پيامها:
١-حيلهگرى، نشانهى نفاق است. «يُخادِعُونَ اللّهَ»
٢- منافق، همواره در فكر ضربه زدن است. «يُخادِعُونَ» (كلمه«خدعه»به معناى پنهان كردن امرى و اظهار نمودن امر ديگر،به منظور ضربه زدن است.)
٣- آثار نيرنگ، به صاحب نيرنگ بر مىگردد. «وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ»
٤- منافق، بىشعور است و نمىفهمد كه طرف حساب او خداوندى است كه همهى اسرار درون او را مىداند و در قيامت نيز از كار او پرده برمىدارد. «وَ ما يَشْعُرُونَ»
٥-خدعه و حيله، نشانهى عقل و شعور نيست. «يُخادِعُونَ... ما يَشْعُرُونَ» در روايات مىخوانيم: عقل واقعى آن است كه توسط آن، انسان خداوند را بندگى نمايد.
02.Baqara.010.mp3
993.1K
#تفسیر
#آیه_به_آیه
#سوره_مبارکه_بقره | ۱۰
🎙️ حجتالاسلام قرائتی
╭────๛- - - - - ┅╮
│ ✨ @Nafaahat
╰๛--- ‑ ‑ - -