11.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 هرچی با این لکاته ها مودب رفتار کنی و تذکر بدی پر رو تر میشن!!
❓ سوال مهم این هست چه چیزی باعث شده اینها اینقدر پر رو بشن؟!
❌ یه جوابش اینه عدم #برخورد_قاطع
#برخورد_بازدارنده
#حجاب
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
هدایت شده از مباحث
9.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚫 وقتی میگن دختر نباید تو مکانی کار کنه که مرد هست
🚫 وقتی میگن اون اینستای لعنتی رو رها کن تا لذت زندگی رو ببری
🚫 وقتی میگن عکس های خودتون رو منتشر نکنید
🚫 وقتی میگن با حیا و چادری باشید
🚫 وقتی میگن دختر و زن تو هر کاری نباید ورود کنه چون گرگ زیاده
💥 به خاطر همینه که آخرش نه پاکی برای زن و دختر میمونه نه آبرویی نه خیال راحتی برای زندگی و نه دیگر شوهری که بخواد با چنین دختر و زن #فریب خورده ای زندگی کنه
👈 و اون دختر مجبور میشه تا آخر عمرش یک مُردهی متحرک باشه😔
هدایت شده از مباحث
5.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️عامل افسردگی نوجوانان
⚠️ اینستاگرام اصلی ترین عامل افسردگی نوجوانان انگلستان
🔺پدر و مادرهایی که دغدغه تربیت و برطرف کردن مشکلات فرزندانشون رو دارند حتما ببینند.
9.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دیدگاه صریح #شهید_بهشتی در مورد عفاف و حجاب
#حجاب_حکم_خداست
#حجاب
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
مباحث
زرقان گفت : بعد از سه روز دیگر ابن ابی داود نزد خلیفه رفت و در پنهانی با وی گفت که خیرخواهی خلیفه بر
#قرار_مطالعه | #منتهی_الآمال
#زندگانی_امام_جواد علیهالسلام ۱۰
فصل ششم : در ذکر اولاد حضرت جواد علیه السلام است
بدان که سید فاضل نسّابه سید ضامن بن شدقم حسینی مدنی در ( تحفه الازهار فی نسب ابناء الائمه الاطهار علیم السلام ) فرموده که حضرت جواد علیه السلام را چهار پسر بود:
ابوالحسن امام علی نقی علیه السلام
و ابواحمد موسی مبرقع
و ابواحمد حسین
و ابوموسی عمران ؛
و دختران آن حضرت : فاطمه و خدیجه و ام کلثوم و حیکمه بود و مادر ایشان ام ولدی بود که سمانه مغربیه می گفتند و از ام الفضل دختر مأمون، حضرت جواد علیه السلام فرزندی نداشت و عقب آن حضرت منحصر است از دو پسر: امام علی نقی علیه السلام و ابواحمد موسی .
مؤلف گوید: که از ( تاریخ قم ) ظاهر می شود که زینب و ام محمّد و میمونه نیز دختران حضرت جواد علیه السلام بوده اند، و شیخ مفید در دختران حضرت جواد علیه السلام دختری امامه نام ذکر کرده.
و بالجمله : موسی مبرقع جد سادات رضویه است و رشته اولادش تا به حال بحمدللّه منقطع نگشته و بسیاری از سادات نسب ایشان به او منتهی می شود و او اول کسی است که از سادات رضویه به قم وارد شد در سنه دویست و پنجاه و شش، و پیوسته بر روی خود برقع گذاشته بود و لهذا او را موسی مبرقع گویند و چون وارد شد بزرگان عرب از اهل قم او را از قم بیرون کردند و به کاشان رفت و چون به کاشان رسید احمد بن عبدالعزیز بن دُلّف عِجْلی او را اکرام کرد و خلعتهای بسیار و مرکبها به او بخشید و مقرر کرد که هر سال یک هزار مثقال طلا با یک اسب مسرّج به او بدهد لکن رؤسای عرب از اهل قم پس از آن پشیمان شده به خدمتش شتافتند و از او اعتذار خواسته مکرّماً به قم واردش ساختند و گرامی داشتند او را و حال موسی در قم نیکو شد تا آنکه از مال خود قریه ها و مزارعی خرید.
پس از آن وارد شدند بر او خواهرانش زینب و ام محمّد و میمونه دختران حضرت جواد علیه السلام و از پس ایشان بُریهه دختر موسی آمد و تمام ایشان در قم وفات یافتند و نزد فاطمه علیها السلام مدفون شدند و زینب همان است که بر قبر #حضرت_معصومه علیها السلام قبه ای بنا کرد؛ پس از آن که سقفی بر قبرش بنا کرده بودند از حصیر و بوریا.
و موسی شب چهارشنبه روز آخر ماه اردیبهشت دو روز به آخر ماه ربیع الاخر مانده، سال دویست و نود و شش از دار دنیا رفت و امیر قم عباس بن عمرو غنوی بر وی نماز کرد و مدفون شد در موضعی که الحال معروف است قبرش چنانچه در ( تاریخ قم ) ذکر شده.
و سید ضامن بن شدقم فرموده که موسی مبرقع مدفون شد به قم در خانه معروف به خانه محمّد بن الحسن بن ابی خالد اشعری ملقب به ( شنبوله ) .
فقیر گوید: که این محمّد بن الحسن یکی از روات قم و از اصحاب حضرت امام رضا علیه السلام و وصی سعد بن سعد احوص اشعری قمی بوده و الحال آن موضع معروف است به محله موسویان و در آنجا دو بقعه است یکی کوچک که در او دو صورت قبر است یکی قبر موسی مبرقع است و دیگر قبر احمد بن محمّد بن احمد بن موسی است و اما بقعه بزرگ که موسوم به چهل اختران است و در کتیبه آن اسم شاه طهماسب است به تاریخ نهصد و پنجاه و سه.
اول کسی که در آن دفن شد محمّد بن موسی مبرقع بوده، بعد از او زوجه او بریهه دختر جعفر بن امام علی النقی علیه السلام به جنب شوهرش دفن شد و برادرانش یحیی صوفی و ابراهیم پسران جعفر به قم آمدند ارث بریهه گرفتند، ابراهیم رفت و یحیی صوفی به قم ماند و در میدان زکریا بن آدم به نزدیک مشهد حمزه بن موسی بن جعفر علیه السلام وطن و مقام گرفت و در جنب محمّد بن موسی و نزدیکی قبر او قبور جماعتی از علویین و سادات است از جمله : زینب دختر موسی و ام محمّد بنت موسی و ابوعلی محمّد بن احمد بن موسی با دختران او فاطمه و بریهه و ام سلمه و ام کلثوم و غیر ایشان از علویات و فاطمیات که تمامی از اعقاب و ذراری موسی مبرقع می باشند و در آن محل دفن اند.
و محمّد بن احمد بن موسی که او را ابوعلی و ابوجعفر نیز گویند مردی بود فاضل و به غایت پرهیزکار و خوش محاوره و نیکو منظر و فصیح و دانا و عاقل و در ( تحفه الا زهار ) است که او ملقب به اعرج بود و رئیس و نقیب بود در قم و امارت حاج با او بود.
و بالجمله ؛ نقل است که والی قم او را تشبیه به ائمه کرده در فضل و او را قابل امامت دانسته و وفات او در سوم ربیع الاول سنه سیصد و پانزده واقع شد و درذمقبره محمّد بن موسی مدفون شد.
و در ( تحفه الا زهار ) است که موسی مبرقع را پنج پسر بود: ابوالقاسم حسین و علی و احمد و محمّد و جعفر.
و احمد بن موسی مبرقع را سه پسر بود: عبیداللّه و ابوجعفر محمّد اعرج و ابوحمزه جعفر.
و صاحب ( عمده الطالب ) گفته که اولاد موسی مبرقع از پسرش احمد بن موسی است و اولاد احمد از پسرش محمّد اعرج است ( وَ الْبَقِیَّهُ فی وُلُدِهِ لاِبْنِهِ اَبِی عَبْدِاللّهِ اَحْمَد نَقیب قُم . )
مؤلف گوید: که ابوعبداللّه احمد بن محمّد اعرج مذکور سید جلیل القدر عظیم الشأن، رفیع المنزله و رئیس و نقیب بوده در قم و مردی متنسک و متعبد و به دلهای مردم نزدیک و مردی سخیّ و کریم و واسع الجاه بوده . ولادتش در قم واقع شده سنه سیصد و یازده ، و در ماه صفر سنه سیصد و پنجاه و هشت وفات کرد و به وفات او مردم قم را مصیبتی تمام بوده است ، و او است که با موسی دفن شده نه احمد بن موسی مبرقع؛ زیرا که آمدن او به قم معلوم نیست ، و او را چهار پسر بوده ابوعلی محمّد و ابوالحسن موسی و ابوالقاسم علی و ابومحمّد الحسن و چهار دختر بوده و پسران او بعد از وفات پدر قصد حضرت رکن الدوله کردند به شهر ری؛ رکن الدوله ایشان را تسلّی داد و بفرمود جانب ایشان را رعایت کنند و خراج بر املاک ایشان ننهند، پس از آن باز گردیدند به قم؛ پس از آن ابوعلی محمّد به خراسان رفت. مردم خراسان او را اکرام و اعزاز نمودند و به خراسان مقیم بود تا آنکه کشته شد یا وفات کرد و ابوالقاسم علی نیز به خراسان رفت و در طوس وطن گرفت و ابوالحسن موسی به قم ماند و به کار با برادرش ابی محمّد و خواهرانش قیام نمود و املاکی که از پدرش بازمانده بود به دست آورد و آنچه به رهن بود از رهن بیرون آود و سیرت او نیکو بود و با مردم قم به وجه احسن زندگانی کرد و حقوق ایشان را رعایت نمود؛ پس اهل قم به صحبت او میل کردند و او سرور و رئیس ایشان شد و در سنه سیصد و هفتاد به حج رفت و چون به مدینه آمد بر پسر عمّان (عموزادگان ) خود شفقت نمود و ایشان را خلعت و عطا بخشید پس او را شکر بسیار نمودند؛ پس به قم مراجعت نمود. مردم قم به قدوم او شادی نمودند و بر سر کوچه ها و محله ها آئینه🎊 بستند و صاحب بن عباد نامه ای به او نوشت و او را تهنیت گفت .
و بالجمله : ابوالحسن موسی مذکور سیدی فاضل و متواضع و سهل الجانب بود و نقابت سادات قم و نواحی آن به او مفوّض بوده است و قسمات و وظایف و رسوم و مرسومات و مشاهرات سادات آبه و قم و کاشان و خورزن مجموع به دست و اختیار و فرمان او بوده است و عدد ایشان در آن زمان از مردان و طفلان سیصد و سی و یک نفر بوده است و وظیفه هر یک از ایشان در هر ماهی سی من نان و ده درم نقره بوده است و هر کَس از ایشان که وفات یافته است به جای او نوشته اند.
و ابوالحسن موسی را چند پسر بوده از جمله ابوجعفر است که داماد ذوالکفایتین ابوالفتح علی بن محمّد بن الحسین بن العمید است که وزیر رکن الدوله دیلمی است و من در کتب خود ترجمه او والدش ابوالفضل بن عمید را نگاشته ام.
و دیگر از اولاد ابوالحسن موسی است، عالم جلیل السید ابوالفتح عبیداللّه بن موسی مذکور که شیخ منتجب الدّین در ( فهرست ) اسم او را برده و فرموده که او ثقه و پرهیزکار و فاضل و راوی اخبار ائمه اطهار علیهم السلام است و از تصانیف او است ( کتاب انساب سادات ) و کتابی در ( احکام حلال و حرام ) و کتابی در ( مذاهب مختلفه )، خبر داد مرا به آن کتابها جماعتی از ثقات از شیخ مفید نیشابوری از او.
و معلوم باشد که غیر از مفید نیشابوری برادرش عالم جلیل ابوسعید محمّد بن احمد نیشابوری جد شیخ ابوالفتوح رازی نیز از سید عبیداللّه مذکور روایت می کند.
و بدان که اولاد و ذریه موسی مبرقع غالباً در ری و قم بودند و از آنجا به قزوین و همدان و خراسان و کشمیر و هندوستان و سایر بلاد منتشر شدند، و الان در بلاد شیعه از اعظم و اعز طوائف سادات و اشراف اند.
قاضی نوراللّه در ( مجالس ) فرموده : رضویه، نسب شریف سادات عظام رضویه مشهد مقدس منور و سادات رضویه قم مجموع به ابی عبداللّه احمد نقیب قم ابن محمّد الاعرج ابن احمد بن موسی المبرقع بن الامام محمّد تقی علیه السلام منتهی می شود و سید نقیب امیر شمس الدّین محمّد که به سیزده واسطه به ابی عبداللّه احمد نقیب قم می رسد، و در زمان سلطنت میرزا شاهرخ از مدینه قم به مشهد مقدس منور آمد، و میرزا ابوطالب مشهور از اولاد امجاد او است و مدتی بنا بر تفویض پادشاه مغفور به حکومت ولایت تبریز اشتغال داشت و الحال فرزندی و برادرزادگان او در مشهد مقدس رضوی در کمال حشمت و شوکت ساکن اند. انتهی .
___________
»» و بدانکه منتهی می شود ...
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
#نهج_البلاغه | #حکمت ۴۶۴
🏷️ سرانجام دردناك بنى اميّه
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام إِنَّ لِبَنِي أُمَيَّةَ مِرْوَداً يَجْرُونَ فِيهِ وَ لَوْ قَدِ اِخْتَلَفُوا فِيمَا بَيْنَهُمْ ثُمَّ كَادَتْهُمُ اَلضِّبَاعُ لَغَلَبَتْهُمْ
┅───────────────┅
☜ و درود خدا بر او، فرمود: بنى اميّه راه ملتى است كه در آن مىتازند، پس آنگاه كه ميانشان اختلاف افتد كفتارها بر آنان دهان گشايند و بر آنان پيروز شوند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قال الرضي و المرود هنا مفعل من الإرواد و هو الإمهال و الإظهار و هذا من أفصح الكلام و أغربه فكأنه عليهالسلام شبه المهلة التي هم فيها بالمضمار الذي يجرون فيه إلى الغاية فإذا بلغوا منقطعها انتقض نظامهم بعدها
مىگويم: «مرود» بر وزن «منبر» از مادّۀ «ارواد» به معناى مهلت است و اين از فصيح ترين و زيباترين كلام است، گوئى امام عليه السّلام مهلت كوتاه بنى اميّه در حكومت را به ميدان مسابقه تشبيه كرده كه مسابقه دهندگان به ترتيب در يك مسير مشخّص به سوى يك هدف به پيش مىروند و آنگاه كه به هدف رسيدند نظم آنها درهم شكسته مىشود)
🇯 🇴 🇮 🇳
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام (دربارۀ از بين رفتن دولت بنى اميّه) فرموده است: بنى اميّه را زمان مهلت و ميدان فرصتى است كه (اسب سلطنت و پادشاهى را) در آن مىرانند، و چون در خلافت و سلطنت بينشان اختلاف و زد و خورد افتد پس گفتارها (فرومايگان) آنها را فريب داده بر آنها تسلّط يابند (ابن ابى الحديد در اينجا مىنويسد: اين فرمايش خبر صريحى است از غيب داده و انقراض سلطنت بنى اميّه بدست ابو مسلم بود و او در اوّل كار خود ناتوانترين و بىچيزترين مردم بود.سيّد رضىّ «رحمه اللّه» فرمايد:) مرود در اينجا (اسم مفعول) از إرواد و آن مهلت و فرصت دادن و بر وزن مفعل است، و اين از رساترين و شگفتترين سخن مىباشد، گويا آن حضرت عليه السّلام زمان مهلتى را كه ايشان در آنند تشبيه كرده به ميدانى كه تا پايان آن مىتازند و چون بپايان آن برسند رشتۀ نظام و آراستگى كار ايشان بعد از آن گسيخته ميشود.
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────