📥#ارسالی_شما
چه کنم با غمِ کرمان؟
با لبِ رسیده بر جان؟
چه کنم از این تباهی؟
همه خون وُ ماتم اعیان؟
چه زَنَم داد وُ چه افغان؟
چه کنم ز قُبحِ دیوان؟
همه دیو وُ دَد وُ زشتند
چه کنم زین همه حیوان؟
زده اند ریشه از انسان
چه کنم خدا تو اینبار؟
تو بگو تو را به قرآن!
صفتِ خوک مُبَراست
زین همه یزید وُ سُفیان
بابِ مَخْلَصْ چه بگویم؟
چه نویسم از یتیمان؟
چه نِگارَم چَشم؛گریان
قلمَم زین همه ظالم
منحرف گشته وَ عُریان
سروده شده:توسط#نوال_عزیزنیا
۱۴ دی ۱۴۰۲
۰۰:۱۹ بامداد
اعیان: آشکار
افغان: ناله؛ فَغان
دیوان: کنایه از پلید صفت ها.دیوها.
دَد: مشتق از دیو
مُبَراست: نسبت خوک دادن به آنها نیز شایسته یِ خوک نیست و از آن رذل ترند
بابِ مخلص: در آخر؛ خلاصه
چه نگارم: چه بنویسم ؛ چه بِنِگارم ؛به رشته ی تحریر در آوردن
منحرف گشته: قلم نیز قاصر از بیان است
عریان: بر قلم شاعر از فرط اجحاف مهر سکوت خورده و عاری از وصف گشته است 💔
#ایران_تسلیت #کرمان_تسلیت 🖤
@mabar14