eitaa logo
معبر البرز
386 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
3.5هزار ویدیو
42 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دوره‌ی تکاوری، دانشجوها را برده بودم راهپیمایی استقامت. از آسمان آتش می‌بارید. خیلی‌ها خسته شده بودند. نگاهم افتاد به صیاد؛ عرق بدنش بخار می‌شد و می‌رفت هوا. یک لحظه حس کردم دارد آب می‌شود، آتش می‌گیرد و ذوب می‌شود. شنیده بودم که قدرت بدنی بالایی دارد. با خودم گفتم: این هم که داره می‌بُره. رفتم نزدیکش. گفتم: اگه برات مقدور نیست، می‌تونی آروم‌تر ادامه بدی. هنوز صیاد چیزی نگفته بود که یکی از دانشجوها خودش را رساند به ما. _ استاد ببخشید! ایشون روزه هستن؛ شانزده هفده روزه. _ روزه‌ست؟ _ بله. الآن ماه رمضونه، صیاد روزه می‌گیره. ایستادم. جا ماندم. صیاد رفت، ازم فاصله گرفت. یکشنبه 1402/02/31 @mabareshtehard