eitaa logo
محمد ابوی سانی | قیام🇵🇸
2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.8هزار ویدیو
68 فایل
بازنشراخباروارائه تحلیل های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مدرس حوزه و دانشگاه عضومجمع خطبای جوان کشور(مشعر) مشاور ازدواج و خانواده و مدرس دوره های خانواده متعالی عضو و مدرس دبیرخانه صالحین _«ایتا»PV @ghiam89 وقت مشاوره: 09395195885 https://virasty.com/Ghiam89
مشاهده در ایتا
دانلود
محمد ابوی سانی | قیام🇵🇸
نا‌عالمان عوام‌گرا ✍شاید خودشان خیلی خودشان را قبول داشته باشند، اما وقتی مشکلی را حل نمیکنند، نیست
«برای محمد اسماعیلی؛ طلبهٔ ناهی از منکر» (یادداشت برادر خوبم، طلبه فاضل حجةالاسلام امین شغلی) در زده بود و من برای اثبات خوش‌قولی پدرانه، بعد از ۹۰۰ کیلومتر رانندگی ملال‌آور، حالا در بیمارستان امیرالمؤمنین(ع) سمنان بودم. برای فرار از استرس و حال و هوای آن ساعات، به فجازی پناه بردم. آن ویدئوی کذایی تازه‌منتشرشده، با آن صدای جیغِ ممتد و مکرر زنانه را که باز کردم، به ناگاه از سالن انتظار بیمارستان، به حجره دوم زیرزمین مدرسه امام رضا(ع) در خیابان قدوسی قم، پرتاب شدم! آن‌گاه که چیزی تا اذان صبح نمانده بود و با عبای توری و پیرهن همیشه‌سفید و عینک نیم‌فریم‌اش، نیم‌متری من ایستاده بود و با لهجه لنگرودی در تلاش برای و من بود... - پاشو برادر! مگه نگفتی منو قبل اذان بیدار کن! 💠💠💠 را سال‌هاست که می‌شناسم؛ است و مسلط به روایات؛ با صدای ترتیلش می‌توان قند آب کرد. ادب و متانت و خوش‌خلقی، چند واحدی پای درس او نشسته‌اند، از آن‌هایی که زود پیرشان می‌کند. اما حقیقت آن است که گیله‌مردان بزرگ مثل و و امثالهم به قوارهٔ ما نمی‌آیند! آن‌ها همیشه زودتر حس می‌کنند، بیش‌تر درد می‌کشند و ایستاده‌تر قیام می‌کنند..‌. ما اما مجاهدان در بستریم! امثال را می‌بینیم برای جهاد تبیین آبکی‌مان و حال آن‌که آنان ! سورهٔ انسان! آن‌ها درد دارند پس هستند، آن‌ها اثر دارند، پس زنده‌اند... ما اما اهل تحلیلیم و نه ! برای تبرئهٔ خودمان امثال محمد را می‌کنیم و روایت جهاد او را با هزار اما و اگر سر می‌بریم. 💠💠💠 محمد را چگونه می‌بینیم؟ اگر قم نبود و بود! اگر خون دل نبود و خون پیکر بود! اگر موبایل نبود و انگشتر شکسته خون‌آلود بود! آن‌گاه محمد را چگونه می‌دیدیم؟ ما را آرمان و روح‌الله و علی خلیلی بار آورده‌اند و نه . از حماسهٔ محمد تا کربلای فقط به قدر تیزی یک خنجر فاصله است! به راستی چرا تنها سرخی خون است که ما را بیدار می‌کند؟ 💠💠💠 راستی که چقدر حلالیت از او طلب دارم! نه فقط برای آشپزی ناشیانه‌ای که برنج‌های محلی‌شان را شفته می‌کرد، اما هنوز بر غذای حوزه ترجیح داشت! و نه به‌خاطر موتورسواری ناشیانه‌ای که به زانویش آسیب زد، اما به رفاقت‌مان‌ نه! و نه حتی برای همه پلشت‌بازی‌هایی که حرصش را درمی‌آورد، اما غضبش را نه! بلکه به‌خاطر التماس‌هایی که برای و من و امثال من می‌کند. به‌خاطر به حق و صبرش، غافل از این‌که برای ما «قبرستان‌نشیان عادات سخیف» چیزی لذت‌بخش‌تر از خواب نیست... در کربلای خود حسینی شد! «داد از آن اختیار که ما را از حسین(علیه السلام) جدا کند»