🌹 🌷
💐
💐🎗بسم الله الرحمن الرحیم🎗💐
🍃 آقای مصطفی ملکیان معتقد است میان ایمان و معرفت تقابل برقرار است. به اعتقاد وی، هر چند ایمان امری ارزشمند است، اما گلی است که در سرزمین شک و تردید سر برمی آورد اما آنجا که پای یقین و برهان در میان باشد، جایی برای ایمان باقی نمی ماند.
وی که در این نگرش تحت تأثیر اگزیستانسیالیستهای الهی به ویژه سورن کی یرکگور فیلسوف و متأله دانمارکی است، در جزوه معرفت شناسی باور دینی، ص77 به بعد این گونه گفته است:
🔹شكي نيست كه اديان و مذاهب مخصوصاً اديان و مذاهب ابراهيمي براي ايمان ارزش قائلند؛ يعني ايمان را يك امر مثبت و بي ايماني را يك امر منفي تلقي ميكنند. ام الفضائل را ايمان ميدانند و ام الرذائل را كفر ميدانند. حال اگر چيزي بخواهد متعلق امر واقع شود (يا ايها الذين امنوا امنوا) يا متعلق نهي واقع شود (لاتكفروا) بايد امر اختياري باشد. از طرفي اگر كسي مطلبي را قبول نداشته باشد و ديگري براي او برهان بر آن مطلب بياورد و او نتواند در هيچيك از مقدمات برهان او تشكيك كند، در اين صورت اگر بخواهد بدان مطلب معتقد شود، از روي اختيار نيست بلكه از روي جبر است. برهان اگر خدشه ناپذير باشد، نتيجة برهان را شخص جبراً قبول ميكند. در آنجا گزينش ميان رد و قبول ندارد.
🔹گزينش وقتي است كه برهان چندان مستحكم نباشد و چيزي كه انسان جبراً قبول ميكند فضيلتي ندارد. پس براي اينكه چيزي فضليت داشته باشد، چارهاي جز اين نيست كه استدلالي به نفع آن چيز وجود نداشته باشد (اين قول سه قائل بزرگ دارد كه يكي از آنها كركگور است). ميگويد ثواب ايمان را از مؤمنان نگيريد؛ اگر اثباتي براي ايمان به خدا و روز جزا وجود داشته باشد پس ديگر كساني كه به اين چيزها معتقدند ذرهاي ثواب نميبرند؛ چون جبراً معتقدند. اگر ايمان تبديل به علم شد اختياري بودنش از دست ميرود و باور صادق موجه است. اگر باوري موجه شد ما جبراً آن باور را داريم ديگر نميتوان گفت تصميم گرفته ام قبول كنم. اينكه در قرآن متعلق ايمان غيب است معنايش همين است. يعلمون الغيب پارادوكسيكال است، اما "يؤمنون بالغيب" پارادوكسيكال نيست، زيرا اولي يعني ميداند چيز پنهان را. چگونه ميشود چيز پنهان را دانست ولي ميشود به چيز غيب ايمان آورد (عالم الغيب و الشهاده) در مورد خداست؛ انسانها به شهادت علم دارند و به غيب ايمان ولي خدا به همه علم دارد انا عالم بماعندكم من المغيبات. همچنين در قرآن الفاظي نيز بكار ميرود كه يقين و قطعيت را ميگيرد: عسي، لعل. يظنون انهم ملاقوا ربهم. حتي در "و بالاخره هم يوقنون" ايقان به كار برده و ايقان با يقين متفاوت است. ايقان يعني الزام عملي. اما اگر برهان ابعادي را روشن نمايد و ابعادي را روشن نكند باز هم جائي براي ايمان باقي گذاشته است.
🌹
💐🌷
__________________________ ✍ کانال مهدی عبدالهی
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران 🇮🇷
👉 🆔 @MAbdullahi
🌹 🌷
💐
💐🎗بسم الله الرحمن الرحیم🎗💐
🔆 نقد دیدگاه آقای ملکیان در تقابل ایمان و معرفت
🍃نظریه تقابل ایمان و معرفت یکی از قرائت های غلیظ #ایمان_گروی (#فیدئیسم) است که همچون بسیاری از مسائل کلام جدید اندیشه ای وام گرفته از الهیات مدرن مسیحی است، چنان که خود آقای ملکیان نیز اشاره کرده است این نگرش متعلق به #سورن_کی_یرکگور فیلسوف و متأله مسیحی اهل دانمارک است.
🔹نخستین انتقاد بر این نگرش آن است که وام گیری اندیشه های الهیاتی و وارد کردن نگرشی متعلق به یک نظام الهیاتی به نظام الهیاتی دیگر بدون وحدت یا قرابت زمینه ها و بستر پیدایش آنها خطایی بزرگ است که متأسفانه بسیاری از روشنفکران ما در دام آن گرفتار میشوند. مقدم دانستن ایمان بر معرفت در دامن مسیحیت تحریف شده متولد شده و از شوره زار #باورهای_ضدعقلانی آن همچون #گناه_نخستین_آدم، #گناه_ذاتی همه آدمیان، #تجسد خدای متعالی در قالب عیسی، به صلیب کشیده شدن خدا برای تحمل رنج و #فدیه گناه آدمیان سر برآورده است. #تقدم_ایمان_بر_معرفت فرزند باورهای غیرعقلانی مسیحیت تحریف شده است و متأله مسیحی برای حفظ باور دینی چنین مسیری را در پیش میگیرد و با ارائه چنین تفسیری از ایمان از ساحت باورهای خود دفاع میکند و ضدعقلانی بودن آنها را نه تنها مایه نقص نمیداند، بلکه امتیاز آنها به شمار می آورد، اما در بستر ایمان اسلامی، چنین انگاره ای قابل طرح نیست، چرا که بر پایه #الهیات_اسلامی عقل همواره بر اریکه داوری تکیه زده است و باورهای اساسی را باید پیش از تعلق ایمان به محکمه عقل برد.
آقای مصطفی ملکیان معتقد است میان ایمان و معرفت تقابل برقرار است. به اعتقاد وی، هر چند ایمان امری ارزشمند است، اما گلی است که در سرزمین شک و تردید سر برمی آورد اما آنجا که پای یقین و برهان در میان باشد، جایی برای ایمان باقی نمی ماند.
اساس مدعای آقای ملکیان این است که از یک سو، «اگر چيزي بخواهد متعلق امر . . . يا متعلق نهي واقع شود، بايد امر اختياري باشد». بر همین اساس، در قرآن کریم، به ایمان امر و از کفر نهی شده است. از سوی دیگر، «اگر كسي مطلبي را قبول نداشته باشد و ديگري براي او برهان بر آن مطلب بياورد . . . برهان اگر خدشه ناپذير باشد، نتيجة برهان را شخص جبراً قبول ميكند.» پس پذیرش نتیجه برهان که امری جبری است، نمیتواند متعلق امر یا نهی باشد. بنابراین قلمرو ایمان که با پذیرش اختیاری همراه است، از سرزمین برهان جداست. ایمان آنجاست که برهانی در میان نباشد؛ به چیزی میتوان ایمان آورد که برهانی بر آن نداشته باشیم. «اگر اثباتي براي ايمان به خدا و روز جزا وجود داشته باشد پس ديگر كساني كه به اين چيزها معتقدند ذرهاي ثواب نميبرند؛ چون جبراً معتقدند.»
این استدلال بنیادین آقای ملکیان گرفتار مغالطه «طرد شقوق دیگر» است. ایشان در این استدلال دو فرض را برای نسبت ایمان و معرفت در نظر گرفته، سپس درصدد برآمده با نفی یکی، دیگری را اثبات کند. دو فرض ایشان از این قرار است: 1) ایمان همان معرفت است، 2) ایمان مقابل معرفت است. و چون فرض نخست مستلزم عدم اختیاری بودن ایمان است، پس این فرض نادرست است. در نتیجه فرض دوم درست است و ایمان با معرفت و یقین تقابل دارد.
اشکال اساسی این استدلال آن است که شقوق مسئله منحصر در این دو نیستند. اگر آقای ملکیان در بیان شقوق گفته بود، مسئله دو فرض دارد: یا 1) ایمان همان معرفت است، یا 2) ایمان غیر از معرفت است. این تشقیق دوگانه صحیح بود، چون به اصطلاح دائر بین نفی و اثبات است، اما دو فرض موردنظر آقای ملکیان یعنی اینهمانی ایمان با معرفت و تقابل و ضدیت ایمان با معرفت جامع همه فروض مسئله نیست. از این رو، با نفی یکی، دیگری اثبات نمیشود. از نفی اینهمانی ایمان با معرفت نمیتوان تقابل و ضدیت ایمان با معرفت را نتیجه گرفت. فرض دیگر مسئله نسبت میان ایمان و معرفت آن است که ایمان عین معرفت و یقین نیست، اما تقابل و ضدیتی نیز با آن ندارد.
👇👇👇
👆👆👆👆
توضیح آن که، ایمان ـچنان که خود آقای ملکیان پذیرفته استـ از سنخ پذیرش است، نه صِرف دانستن و علم پیدا کردن. معرفت حقیقتی است که در شرایط خاصی از راه منابع معرفت مانند حس و عقل برای انسان حاصل میشود، برای مثال، ما با چشم سالم خود به شکل اشیاء خارجی معرفت پیدا میکنیم. اما ایمان فعل اختیاری قلب است. رهآورد برهان یقین علمی است، اما هر یقین علمی مستلزم و مقدمه ایمان نیست. یقین و معرفت از سنخ امور ذهنی و مفهومی است، اما ایمان یک فعل اختیرای قلبی است. ایمان عبارت است از پذیرش قلبی آنچه که بدان معرفت پیدا کردهایم. به بیان دقیق، ایمان یک فعل قلبی مشروط به معرفت است. بنابراین ایمان نه عین معرفت است تا گفته شود که در این صورت متعلق امر قرار نمیگیرد و فضیلتی محسوب نمیشود و نه تقابل و ضدیت با معرفت دارد. ایمان نیازمند معرفت و متأخر از آن است. حاصل سخن آن که، ایمان قلبی بدون معرفت ذهنی امکانپذیر نیست.
از این جا روشن میشود که استشهاد آقای ملکیان به آیه «یؤمنون بالغیب» نیز درست نیست. ایشان فرمودند: «اينكه در قرآن متعلق ايمان غيب است، معنايش همين است. يعلمون الغيب پارادوكسيكال است، اما "يؤمنون بالغيب" پارادوكسيكال نيست، زيرا اولي يعني ميداند چيز پنهان را. چگونه ميشود چيز پنهان را دانست ولي ميشود به چيز غيب ايمان آورد.»
غیب در مقابل شهادت است. عالم شهادت، عالم امور محسوس است، اما غیب به امری گفته میشود که از حواس غایب است؛ یعنی در قلمرو معرفت حسی قرار نمیگیرد. خداوند در این آیه سوره بقره یکی از ویژگیهای مؤمنان را ایمان به غیب معرفی کرده است. بنیاسرائیل از حضرت موسی میخواستند خدا را به چشم ببینند: «أرنا الله جهرۀ» اما خداوند میفرماید مؤمنان به نادیدهها و ناشنیدهها ایمان دارند. اما این که واقعیتی چون خدا، فرشتگان، بهشت و جهنم از دسترسی معرفت حسی بیرون باشد، مستلزم آن نیست که بهکلی از دسترسی معرفت بشری خارج باشد؛ چرا که حواس تنها به پارهای از واقعیت یعنی امور جسمانی و مادی دسترسی دارند، اما بسیاری از واقعیات غیرمحسوساند و با ابزارهای دیگر از جمله عقل و نقل باید بدانها معرفت پیدا کرد. مؤمن کسی است که به امور غیرمحسوس مثل خدا و آخرت ایمان دارد.
فرجام سخن آن که، اگر ایمان منسلخ از معرفت باشد، هیچ ترجیحی میان ایمانهای متضاد وجود نخواهد داشت. در جهان ادیان متعدد متعارض، ایمانهای متعارضی وجود دارند، اگر بنا باشد، بیآنکه به صدق یک باور معرفت پیدا کنیم، بدان ایمان بیاوریم و قلب خود را بدان گره ببندیم، ایمان مسیحی، ایمان یهودی، ایمان اسلامی و سایر ایمانها هیچ تفاوتی با یکدیگر نخواهند داشت، بلکه اصلاً ایمان بر کفر ترجیحی نخواهد داشت.
اما طبق تفسیر صحیح از نسبت ایمان و معرفت، فرد نخست باید صدق و کذب یک باور به ابزارهای معرفت بهویژه عقل بسنجد و وقتی صدق یک باور مثل وجود خدا و یگانگی خدا را تشخیص داد، به این واقعیتی که متعلق معرفت وی قرار گرفته است، در گام بعدی ایمان قلبی بیاورد. ترجیح ایمان الف بر ایمان ب و بر کفر نیز در اعتبار و صدق متعلق آن است، وگرنه چه بسا ایمان باطلی که شورمندانهتر از ایمان حق باشد.
🌹
💐🌷
__________________________ ✍ کانال مهدی عبدالهی
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران 🇮🇷
👉 🆔 @MAbdullahi
__________________________ ✍ کانال مهدی عبدالهی
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران 🇮🇷
👉 🆔 @MAbdullahi
🌹 🌷
💐
💐🎗بسم الله الرحمن الرحیم🎗💐
🍀 تقدیر از چهره های برتر نظریه پردازی در سومین کنگره کرسیهای نظریه پردازی، نقد و مناظره 🍀
در سومین کنگره «کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره در چهل سالگی انقلاب اسلامی» با حضور آیتالله رشاد رئیس هیأت حمایت از کرسی های نظریهپردازی، نقد و مناظره، حجتالاسلام والمسلمین دکتر سید سعیدرضا عاملی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و دکتر طهرانچی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی، از ۱۵ استاد صاحبنظر در حوزه های حوزه علوم انسانی، معارف دینی و هنر تجلیل و تقدیر شد.
اساتید تقدیرشده در بخش نظریهپردازی:
دکتر محمدرضا پورجعفر (دانشگاه تربیت مدرس)
مهندس عبدالحمید نقرهکار (دانشگاه علم و صنعت)
دکتر اصغر افتخاری (دانشگاه امام صادق (ع) )
حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدعلی رضایی اصفهانی (جامعه المصطفی العالمیه)
حجتالاسلام والمسلمین دکتر نجف لکزایی (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
اساتید تقدیرشده در بخش نوآوری:
حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدباقر سعیدی روشن (پژوهشگاه حوزه و دانشگاه)
حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدحسین طالبی (پژوهشگاه حوزه و دانشگاه)
حجتالاسلام والمسلمین دکتر عبدالحمید واسطی (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
حجتالاسلام والمسلمین دکتر فتحالله نجارزادگان (پردیس فارابی دانشگاه تهران)
حجتالاسلام والمسلمین دکتر عباس ظهیری (انجمن اصول فقه و حوزه)
آیتالله ابوالقاسم علیدوست (پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی)
اساتید تقدیرشده در بخش نقد:
حجتالاسلام والمسلمین دکتر مهدی عبدالهی (مؤسسه حکمت و فلسفه)
حجتالاسلام والمسلمین دکتر سعید رحیمیان (دانشگاه شیراز)
دکتر احمد حاجی دهآبادی (پردیس فارابی دانشگاه تهران)
حجتالاسلام والمسلمین دکتر خالد غفوری (جامعه المصطفی العالمیه) - با دو اثر برگزیده
🌹
💐🌷
__________________________ ✍ کانال مهدی عبدالهی
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران 🇮🇷
👉 🆔 @MAbdullahi
💐🎗بسم الله الرحمن الرحیم🎗💐
♦️پنج قرن تمدن اسلامى فراموش شده♦️
علامه شهید آیت الله مطهری
🔸ديشب بعد از سخنرانى، يكى از برادرها آمد با كمال صداقت از من سؤالى پرسيد، گفت مخالفان سؤالى از ما مى كنند كه اگر اسلام به عنوان يك ايدئولوژى قادر بود ملتى را نجات بدهد و سر پاى خودش نگه دارد، تمدنى به وجود آورد، فرهنگى به وجود آورد، يك واحد اجتماعى به وجود آورد، چطور در طول اين چهارده قرن يك نمونه هم نتوانست به وجود آورد؟
🔸 به آن برادر عرض كردم: به همان دليل كه پنج قرن چنين تمدنى را به وجود آورد و من و تو از تاريخ خودمان بى خبريم. ما چقدر بايد از تاريخ خودمان بى خبر باشيم! اسلام پنج قرن (پانصد سال) تمدنى را در سه مركز بزرگ (اندلس، مصر، و بغداد و ايران) به وجود آورد كه مجموع اينها را «تمدن اسلامى» مى نامند.
🔸يكى از نيرنگهاى غرب اين بود كه در پوست ملل مسلمان رفت [و ميان آنها در باب تمدن اسلامى تفرقه ايجاد كرد.] چون نمى شد اين تمدن گذشته را انكار كرد، در پوست عربها رفت و گفت تمدن عرب. حتى گوستاو لوبون وقتى كتاب مى نويسد مى گويد تمدن عرب. گو اين كه مترجم فارسى اش گفته تمدن اسلام و عرب، ولى او مى گويد تمدن عرب، براى اين كه عرب بگويد اين تمدن مال من بود. ولى وقتى كه به ايران مى آمدند نقيض و ضد آن را به ايران تلقين مى كردند كه اين تمدنى كه در گذشته بوده تمدن ايرانى بوده، بو على سينا وابسته به تمدن ايرانى است و از بقاياى تمدن 2500 ساله پيشتر است! در جشن 2500 ساله چقدر كوشش مى كردند روى مسئله استمرار فرهنگى تكيه كنند كه ما در 2500 سال پيش يك فرهنگ را آغاز كرديم و آن فرهنگ با روح خاصى كه داشته است ادامه داشته تا به زمان ما رسيده است؛ بو على سينا، ابو ريحان بيرونى، حافظ، مولوى و خواجه نصير الدين طوسى زاده آن فرهنگ اند، همان روح است كه تا زمان ما استمرار پيدا كرده؛ در صورتى كه اين يك دروغ محض است.
🔸تمدنى كه در دوره اسلام شروع شد با يك روح مخصوص شروع شد. اين تمدن مثل هر تمدن ديگرى از تمدنهاى ديگر جهان استفاده كرد اما به صورت تغذيه نه به صورت التقاط، مثل هر جاندار جوانى كه پيدا مى شود و از محيط خودش تغذيه مى كند، ولى معنى تغذيه اين است كه او را هضم مى برد و به شكل خودش در مى آورد و روح خودش را به او مى دهد. اما كارى كردند كه ملت ما از تاريخ خودش بى خبر و به آن بى اعتقاد و بى اعتماد باشد.
🔸سالهاست كه در ميان ما تبليغ مى كنند، يك تبليغ دروغ كه اسلام نه تنها تمدنى را پايه گذارى نكرد، تمدنهاى گذشته را هم نابود كرد، تمدن مصر و تمدن ايران را از بين برد. اينها كارهاى حساب شده است، مى خواهند ملت مسلمان به تاريخ اسلامى خودش بدبين شود.
🔸به آن دوست و برادر عزيز گفتم اگر اسلام در طول تاريخ و در بدو ظهور خود تا زمانى كه انحراف پيدا نشده بود- كه ريشه اين انحراف مسيحيت است- تمدنى ايجاد نكرده بود حرف شما درست بود، ولى پنج قرن بر دنيا سيادت فرهنگى و علمى داشته ايم. تمدن امروز اروپا در كمال صراحت خودش را مديون تمدن اسلامى مى داند. خوب است كه كتابهاى فارسى در همين زمينه چاپ شده. همان كتاب تمدن اسلام و عرب گوستاو لوبون را بخوانيد كافى است. كتاب كارنامه اسلام اثر يكى از اساتيد دانشگاه تهران را بخوانيد، روى مدارك ثابت مى كند كه تمدن امروز دنيا و تمدن اروپا تا چه حد مديون تمدن اسلام است! ولى ما از تاريخ خودمان بى خبريم.
🔸همچنين ما از فلسفه احكام خودمان بى خبر هستيم. من در موضوعاتى كه خودم روى آنها تحقيقا كار كرده ام برايم مثل روز روشن شده است كه فلسفه هاى اجتماعى و فلسفه هاى زندگى اسلامى به درجاتى مترقى تر از فلسفه هاى زندگى غربى است.
🔸ما چرا در فلسفه اجتماعى خودمان تعمق و غور نكنيم، چرا در فلسفه سياسى خودمان غور نكنيم؟ فلسفه سياسى ما چه بايد باشد؟ حتما بايد ما در فلسفه سياسى يكى از الگوهاى غرب را بگيريم؟ بايد در فلسفه سياسى تابع انگلستان يا آمريكا يا فرانسه و يا شوروى باشيم؟ آيا امكان ندارد كه فلسفه سياسى ديگرى وجود داشته باشد مترقى تر و عالى تر از آنها؟ چرا، امكان دارد.
🔸در فلسفه اقتصادى و نظام اقتصادى همين طور. در فلسفه اخلاق چطور؟ آيا اخلاق ما حتما بايد اخلاق به اصطلاح بورژوازى و سرمايه دارى باشد يا اخلاق سوسياليستى و اخلاق كمونيستى باشد؟ اخلاق ديگرى در دنيا وجود نداشته و ندارد و ما نمى توانيم از خودمان فلسفه اخلاق مستقل داشته باشيم؟ چرا، مى توانيم داشته باشيم.
📚 مرتضی مطهری، مجموعه آثار (آينده انقلاب اسلامى ايران)، ج24، ص221
__________________________ ✍ کانال مهدی عبدالهی
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران 🇮🇷
👉 🆔 @MAbdullahi
💐🎗بسم الله الرحمن الرحیم🎗💐
♦️شیخ انصاری پای درس مثنوی مولوی♦️
مدت هاست عده ای گاه با قصد خیر و گاه . . . تلاش می کنند بزرگانی از فقه و اصول را مخالف #علوم_عقلی معرفی کنند، هر چند این مدعا نزد اهل فن چنان دور از آبادی است که ارزش بحث علمی ندارد، اما متأسفانه در برخی از افراد کم اطلاع کارگر می افتد. بی تردید یکی از راه های کشف حقیقت در این مسئله رجوع به شواهد تاریخی معتبر در خصوص این بزرگان است.
♦️ متن زیر عین سخنان یکی از اندیشمندان سرشناس معاصر حوزه درباره شیخ اعظم #مرتضی_انصاری قدس سره است:
«از شواهد تاریخی برمی آید که وی با مسائل فلسفی آشنا بوده است. در کتابهای مربوط به شرح حال #شیخ_انصاری، این نکته کمتر منعکس شده، اما ظاهراً اصل مطلب مسلّم است.
استاد بزرگوارمان مرحوم آیۀ الله آقای بجنوردی مطلبی را نقل فرمودند از مرحوم آقای شیخ اسدالله زنحانی که از علمای کاظمین و از شاگردهای مرحوم میرزای شیرازی بزرگ بودند. ایشان از استادشان مرحوم مجدد شیرازی، و ایشان نیز از استادشان مرحوم شیخ انصاری نقل میفرمودند که شیخ در جلسهای به ما توصیه میکردند که «شما یک دوره معقول را بخوانید و از مسائل معقول مطلع باشید»
و آن گاه شیخ فرمودند:
من در مدت اقامتم در کاشان، به خدمت مرحوم #ملااحمد_نراقی میرسیدم. یک بار از ایشان درخواست کردم که به من فلسفه درس بدهند. ایشان به جهت گرفتاریهای فراوان امتناع کردند، اما شخی را معرفی کردند که فلسفه را از او بیاموزم. و آدرس منزل او را داند. من به آن آدرس رفت و در زدم. شخصی بیرون آمد که هیأت دروایش را داشت. وقتی که چشمش به افتاد، تعجب کرد، من در لباس علما و ایشان با هیأت دراویش! من گفتم: آخوند ملااحمد من را فرستاند. اسم ایشان را که بردم، تعجب ایشان کم شد. گفتم: من از ایشان درس فلسفه خواستم، ولی ایشان به دلیل گرفتاریهایشان قبول نفرموند و گفتند نزد شما بیایم تا یک دوره فلسفه به من درس بدهید. گفت: من فعلاً حال این کارها را ندارم، لیکن چون آخوند فرمودهاند، یک دوره #مثنوی ملای روم را میگویم و در ضمن آن، یک دوره فلسفه و حکمت را هم میگویم. به این ترتیب، در مدتی که در کاشان بودم، نزد همان شخص یک دوره مثنوی را خواندم و ضمن آن، یک دوره مسائل حکمت و معقول را هم فراگرفتم.»
📚 حضرت آیۀ الله سید احمد مددی، نگاهی به دریا، قم: مؤسسه کتابشناسی شیعه، 1393، ج1، ص157-158
__________________________ ✍ کانال مهدی عبدالهی
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران 🇮🇷
👉 🆔 @MAbdullahi
💐🎗بسم الله الرحمن الرحیم🎗💐
🔰رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی نوروزی حرم مطهر رضوی:
👈 معتقدم سال ۱۳۹۸ به توفیق الهی سال فرصتهاست.
🔸 برخی اظهار نظر کردهاند که این سال، سال تهدیدها است. بنده مطلقاً این را قبول ندارم. من معتقدم سال ۱۳۹۸ به توفیق الهی سال فرصتهاست، سال امکانات و سال گشایش.
⭕️دشمنان این ملت علاوه بر آنچه انجام میدهند، جنگ روانی، اظهار نظر و رجزخوانی هم دارند. این رجزخوانیها باید همانطور که هست، دانسته بشود.
➖یکی از همان احمق های درجه یک در اواسط یا اوائل سال ۹۷ گفت که ما اگر از برجام خارج بشویم، در خیابانهای ایران، شورش اتفاق میافتد و مردم نان هم دیگر نمیتوانند بخرند. یکی دیگر از همین حضرات احمقهای درجه یک اظهار نظر کرد که در سال ۲۰۱۹ کریسمس را آقایان آمریکاییها در تهران جشن خواهند گرفت.
👈 امروز دشمنان ما در منطقه میدانند که جمهوری اسلامی میتواند با هر دشمنی مقابله کند و او را بکوبد.
🔸 امروز دشمن در حال جنگ اقتصادی با ما است؛ البته اینکه دشمن در حال جنگ با ما است را امروز همه باور کردند؛ مسئولین فهمیدند که دشمن در حال جنگ با ما است.
ما البته باید در این جنگ، دشمن را شکست بدهیم و به توفیق الهی دشمن را شکست خواهیم داد.
🔹 اما این کافی نیست؛ ما علاوه بر شکست دشمن، باید بازدارندگی ایجاد کنیم. گاهی شما دشمن را شکست میدهید اما دشمن منتظر فرصتی میماند تا یک ضربهی دیگری وارد کند؛ این فایده ندارد. ما باید به نقطهای برسانیم خودمان را که بازدارنده باشد؛ دشمن ببیند نمیتواند از رخنهی اقتصادی به کشور ما ضربه وارد کند. بازدارندگی هم ممکن است؛ همچنانکه در مسائل نظامی، وضعیت ما اینجوری است.
⚠️ کشوری در این منطقه و شاید در همه جای دنیا به بدی دولت سعودی من سراغ ندارم. هم مستبد است، هم دیکتاتور است، هم فاسد است، هم ظالم است، هم وابسته است.
غربیها اعلام کردند که برای عربستان، هستهای و تولید موشک میسازند؛ اگر بسازند هم بنده شخصاً ناراحت نمیشوم، چون میدانم که اینها انشاالله در دوران نه چندان دوری به دست مجاهدان اسلامی خواهد افتاد.
🔹 در همین قضیه اخیر نیوزلند، این از نظر آنها اسمش تروریست نیست؟ اروپایی نه سیاستمدارانشان نه رسانههایشان حاضر نشدند اسم حرکت تروریستی روی آن بگذارند؛ گفتند حرکت مسلحانه. هرجایی که یک حرکتی بر علیه یک فرد که مورد علاقه غربیهاست، آنجا تروریسم و حقوق بشر ردیف می شود برای مقابله، اما اینجا به این وضوح نمی گوید این حرکت تروریستی است. اینها اینجوریاند.
⚠️ اروپا عملا از برجام خارج شده است.
🔹 در قضیه برجام وظیفه اروپاییها چه بود؟ وظیفهی اروپاییها این بود که در مقابل آمریکا میایستادند و میگفتند ما به تعهد خودمان پایبند هستیم. علاوه بر اینکه در مقابل آمریکا نَایستادند، خودشان هم در عین اینکه مدام به ما تأکید کردند و میکنند که مبادا از برجام خارج بشوید، خودشان عملاً از برجام خارج شدند؛ یعنی تحریمهای جدیدی را حتی علیه ایران به وجود آوردند. این رفتار اروپاییها است، از اینها میشود توقع داشت؟
🔹 این کانال مالی هم که اخیراً مدام گفته میشود که کانال مالی درست کردند، این به شوخی شبیهتر است؛ البته شوخی تلخی است، این هیچ معنیای ندارد. یعنی اصلاً چیزی که وظیفهی آنهاست، با آن چیزی که دارند مطرح میکنند، زمین تا آسمان فرق میکند. در آخرین مسئلهی بینالمللی ما، باز اروپاییها مثل گذشته از پشت خنجر زدند و به ما خیانت کردند. از اینها توقع نمیشود داشت، هیچ توقعی نمیشود داشت.
__________________________ ✍ کانال مهدی عبدالهی
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران 🇮🇷
👉 🆔 @MAbdullahi
💐🎗بسم الله الرحمن الرحیم🎗💐
🔰تقی زاده های جدید در سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی:
⛔️ در داخل متأسّفانه بعضیها #غرب را بَزک میکنند، بدیهای غرب را توجیه میکنند، رتوش میکنند، نمیگذارند افکار عمومی متوجّه بشود که همین دولتهای ظاهرالصّلاح -مثل فرانسه، مثل انگلیس، مثل دیگران- در باطنشان چقدر شیطنت و شرارت وجود دارد؛ مطبوعاتچیها بینشان هست، رسانهایها بینشان هست؛ مثل #تقیزاده.
در دورهی طاغوت، آدمی مثل تقیزاده، به این مضمون گفت که ایران باید از فَرقِ سر تا ناخن پا غربی بشود؛ یعنی #سبک_زندگی در ایران باید غربی بشود. امروز هم #تقیزادههای_جدید از این حرفها میزنند؛ البتّه به این صراحت نمیگویند امّا مضمون حرفشان این است. آنهایی که افکار غربی را، سبک زندگی غربی را، روشهای غربی را، لغات غربی را به طور پیوسته در داخل، در ادبیّات ما، در افکار ما، در دانشگاههای ما، در مدارس ما تزریق میکنند، پمپاژ میکنند، اینها همین #تقیزادههای_جدیدند. آنهایی که پشت سر #سند_۲۰۳۰ -سند ۲۰۳۰ یعنی برگرداندن سبک زندگی اسلامی به زندگی غربی- میایستند، همان تقیزادههای امروز هستند؛
🔆🔆🔆🔆 البتّه امروز به توفیق الهی جوانهای مؤمن ما و مردم انقلابی ما نخواهند گذاشت این تقیزادهها حرفشان به کرسی بنشیند.
این نکته را توجّه کنید، چون بعضیها مغالطه میکنند من [این را] بگویم. این حرفهایی که من میزنم به هیچ وجه به معنای قطع رابطهی با کشورهای غربی نیست؛ ارتباط مانعی ندارد. بنده در دولتهای مختلف، در طول این سالها همیشه دولتها را به ایجاد رابطه با کشورهای مختلف تشویق کردهام؛ با همسایگان یک جور، با کشورهای اسلامی یک جور، با حرکتهای مختلف یک جور، با کشورهای اروپایی هم همین جور؛ الان هم معتقدم. ارتباط اشکال ندارد، دنبالهرَوی اشکال دارد، اعتماد اشکال دارد؛ من میگویم اعتماد نکنید. شاید بسیاری یا لااقل بعضی از مشکلات ما ناشی از این است که به غربیها اعتماد شد؛ در مذاکرات گوناگون، در قراردادهای گوناگون، در تصمیمگیریهای سیاسی گوناگون، به غربیها اعتماد شد. ارتباط مانعی ندارد، ارتباط پیدا کنید، منتها طرفتان را بشناسید؛ با لبخند آنها، با ترفند آنها، با سخن دروغ آنها، راه را اشتباه نکنید، عوضی نروید؛ حرف من این است؛ ارتباط هیچ مانعی ندارد. البتّه امروز خوشبختانه مسئولین دولتی ما به این نتیجه رسیدهاند که با غربیها نمیشود درست در یک مسیر حرکت کرد؛ این را احساس کردهاند؛ شاید در آینده انشاءالله رفتارها و برخوردها -بر اثر این فهم جدیدی که در مسئله پیدا شده- تفاوت پیدا کند.
👈 دو گرایش متضاد در مورد #غرب هست که هر دو غلط است؛ یک گرایش عبارت است از تحجّر و تعصّب بیجا و ندیدن مثبتات غرب؛ غربیها در دانش، حرکت خوبی کردند، همّت کردند، پیشرفت کردند، دنبالگیری کردند؛ در فنّاوری همین جور، در بعضی از خصوصیّات اخلاقی، که من بارها در سخنرانی و غیره اینها را گفتهام؛ اینها را نباید رد کرد. ما هر چیز خوب را از هر جای دنیا باید بگیریم. بارها من گفتهام، ما حرفی نداریم شاگردی کنیم؛ پیش هر کسی که بیشتر از ما بلد است، ما شاگردی میکنیم، حرفی نداریم؛ منتها سعیمان باید این باشد که همیشه شاگرد نمانیم؛ بنابراین تحجّر در مقابل غرب و تعصّب بیجا در مقابل غرب که بگوییم هر چه از غرب میآید، هر چه باشد غلط است، نه؛ این را ما نمیگوییم و قبول نداریم.
👈 نقطهی مقابلش #غربزدگی است؛ غربزدگی خطر بزرگی است. در دل حکومت غربزدهی پهلوی، یک #روشنفکر ریشهدار در مسائل دینی، یعنی مرحوم #جلال_آلاحمد که عالمزاده و پسر یک روحانی و دارای ارتباطات دینی است -با ما هم بیارتباط نبود، به امام هم اظهار ارادت و علاقه میکرد در دوران تبعید امام- آن روز در سال ۴۲ مسئلهی غربزدگی را مطرح کرد.
امروز مسئلهی غربزدگی مسئلهی مهمّی است؛ باید فراموش نکنیم آن را. خب پس بنابراین گرایش تعصّبآمیز و تحجّرآمیز از سویی، گرایش غربزده از سویی، [هر دو] غلط است؛ نسبت به غرب همان طور که گفتم اعتماد نمیشود کرد؛ ارتباط باید داشت، [ولی] تکیهی به آنها نباید کرد؛ از علم آنها و از مثبتات آنها باید استفاده کرد و[لی] مطلقاً به آنها اطمینان نباید کرد؛ این حرف ما [است].
__________________________ ✍ کانال مهدی عبدالهی
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران 🇮🇷
👉 🆔 @MAbdullahi
سيد حسن تقى زاده در نشریه اش کاوه چنين مىنگارد:
«به عقيده نويسنده سطور، امروز چيزى كه به حد اعلا براى ايران لازم است و همه وطن دوستان ايران با تمام قوا بايد در آن راه بكوشند و آن را بر هر چيز مقدم دارند، سه چيز است كه هر چه درباره شدت لزوم آنها مبالغه شود كمتر از حقيقت گفته شده: نخست قبول و ترويج تمدن اروپا بلا شرط و قيد، و تسليم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و تربيت و علوم و صنايع و زندگى و كل اوضاع فرنگستان بدون هيچ استثنا (جز از زبان) و كنار گذاشتن هر نوع خودپسندى و ايرادات بى معنى كه از معنى غلط وطن پرستى ناشى مىشود و آن را «وطن پرستى كاذب» توان خواند. دوم اهتمام بليغ در حفظ زبان و ادبيات فارسى و ترقى و توسعه و تعميم آن. سوم نشر علوم فرنگ و اقبال عمومى به تأسيس مدارس و تعميم تعليم و صرف تمام منابع قواى مادى و معنوى از اوقاف و ثلث وصيت تا مال امام و احسان و خيرات از يك طرف و تشويق واعظين و علما و سياسيون و جرايد و انجمنها و غيره و غيره از طرف ديگر در اين خط تا كار به جايى رسد كه مجلس شوراى ملى كه محض مقبوليت ميان عوام سالى ده روز در بهارستان روضه خوانى مىكند، سالى يك ماه مجلس درس اكابر شبانه در بهارستان ترتيب دهد. اين است عقيده نگارنده اين سطور در خط خدمت به ايران و همچنان رأى آنان كه به واسطه تجارب علمى و سياسى زياد با نويسنده هم عقيدهاند. ايران بايد ظاهرا و باطنا جسمً و روحاً فرنگى مآب شود و بس» (نشريه كاوه، دوره جديد، 14 شهريور 1289، چاپ برلین)
تصویر یادداشت تقی زاده بر دور جدید نشریه کاوه
__________________________ ✍ کانال مهدی عبدالهی
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران 🇮🇷
👉 🆔 @MAbdullahi