‹ مَبـهوت ›
نمیدونم کی لازم داره اینو بخونه ولی:
بعضی وقتا تو براش آدم درستی هستی
اما اون هنوز برای داشتن آدمِ درست آماده نیست.
جانا، دلم ز درد فراق تو کم نسوخت
آخر چه شد، که هیچ دلت بر دلم نسوخت؟ :)
اونجا که بیدل دهلوی میگه:
مرگ میخندد به فهمِ غافلِ من تا ابد
بیتو گر یک لحظه خود را زنده باور میکنم...
سخت است به اجبار به جمعی بنشینی
وقتی دلت از عالم و آدم زده باشد . . :)
‹ مَبـهوت ›
دستانم را بگیر، قلبم را ذوب کن ،
عشق از گرمای دستانت به قلبم میرود :)
باارزش ترین چیز در زندگی ، دل ِ آدم هاست
اگر کسی بهت سپردش امانتدارِ خوبی باش :)
- دلبری با دلبری، دل از کفم دزدیدُ رفت ،
هر چه کردم ناله از دل، سنگدل نشنیدُ رفت(:
سختترين دوراهی ، دوراهیِ بینِ ‹ فراموش کردن
و انتظار است ؛ ‹ گاه کامل فراموش میکنی ،
بعد میبینی ك باید منتظر میماندی . .
و گاه آنقدر منتظر میمانی ك میفهمی
زودتر از اینها باید فراموش میکردی :)
هدایت شده از - تَراوشاتِذهنِمَن -
نه اینکه نشود . میشد و نشد ، درد این بود :)
‹ مَبـهوت ›
:)))))
به کسی نگو میخوای ازم جدا شی
نمیخوام حتی کسی چیزی بدونه :)
مادرم گفت علی قفلِ زبانم بازشد،
پساز آن،دم به دم ِهر دم ِمن بود، علی.(:
اگهالانکنارمبودیبهتمیگفتمکه . . .!
رفتی،با رفتنت همه چی عوض شد،روحم مُرد؛قلبم شکست،خنده هام تبدیل شد به گریه،اعتمادم از بین رفت،درونگرا شدم،آدمای اطرافمُ رها کردم،و فقط با خاطرات تو روزهام میگذشتن،هرلحظه به فکرت بودم،تمام لحظه های باهم بودنمون مثل فیلم از جلوی چشمانم میگذشتند..
دیگه نه تو میتونی یکی رو پیدا کنی اندازه من دوستت داشته باشه
نه من میتونم یکی رو پیدا کنم قدر تو دوسش داشته باشم :)
عهد بستی آنچه بینِ ماست ابدیست، یادم رفت بپرسم عشق را میگویی یا رنج را.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-جهت نوازش روح .
چشماش قرمز بود ، از بس که اشک ریخته بود .
غمی که از چشماش فریاد میزد جون آدمو میگرفت
گفت من نمیدونستم انقدر غریبه شدم
نمیدونستم اینجوری منو یادش رفته :)
میدانم آدم درست من نبود، اما من دلم برای روزهایی که هنوز این واقعیت را نفهمیده بود تنگ شده:).