eitaa logo
‹ مَبـه‍‌‌وت ›
10.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
258 ویدیو
0 فایل
اینجا ؟! _ چنل‌صرفاً‌ دلی‌هست‌ خالی کردن حرفای دل _ [ تَراوشاتِ‌ذهنِ‌دختر‌دهه‌هشتادی‌ ] _ گه‌گاهی‌ناشناس‌‌گذاشتن _ | برای همه می‌نویسم تا یک نفر بخواند | متولد شده در: 𝟏𝟒𝟎𝟏/𝟒/𝟐𝟏 کپی: ازعکس های شخصی‌ممنوع! شرایط= @sharayet_m
مشاهده در ایتا
دانلود
‹ مَبـه‍‌‌وت ›
نمیدونم کی لازم داره اینو بخونه ولی: بعضی وقتا تو براش آدم درستی هستی اما اون هنوز برای داشتن آدمِ درست آماده نیست.
جانا، دلم ز درد فراق تو کم نسوخت آخر چه شد، که هیچ دلت بر دلم نسوخت؟ :)
نمیدونم درک میکنین یا نه، ولی با ذره ذره‌ ی وجودم دلتنگشم.
اونجا که بیدل دهلوی میگه: مرگ می‌خندد به فهمِ غافلِ من تا ابد بی‌تو گر یک لحظه خود را زنده باور می‌کنم...
نمیدونم چطوری بگم؛ اما یه غمِ بزرگ روی قلبم سنگینی میکنه .
سخت است به اجبار به جمعی بنشینی وقتی دلت از عالم و آدم زده باشد . . :)
هدایت شده از ‹ مَبـه‍‌‌وت ›
「بِســـم‌ِرَب‌ِّاُـو❥︎」
‹ مَبـه‍‌‌وت ›
دستانم را بگیر، قلبم را ذوب کن ، عشق‌ از‌ گرمای‌ دستانت‌ به‌ قلبم‌ می‌رود :)
متنفرم از روزهایی که خودم هم نمیدانم دردم چیست ..
باارزش ترین چیز در زندگی ، دل ِ آدم هاست اگر کسی بهت سپردش امانتدارِ خوبی باش :)
میخوای بدونی واقعا چه احساسی دارم؟ عصبانی‌ام، خسته شدم، اسیب دیدم
هدایت شده از "مبهم الحال"!
⤸ بس کُن او یارِ دِگر دارد :)! ⤹
- دلبری با دلبری، دل از کفم دزدیدُ رفت ، هر چه کردم ناله از دل، سنگدل نشنیدُ رفت(:
سخت‌ترين دوراهی ، دوراهیِ بینِ ‹ فراموش کردن و انتظار است ؛ ‹ گاه کامل فراموش می‌کنی ، بعد می‌بینی ك باید منتظر می‌ماندی . . و گاه آن‌قدر منتظر می‌مانی ك می‌فهمی زودتر از این‌ها باید فراموش می‌کردی :)
نه اینکه نشود . می‌شد و نشد ، درد این بود :)
‹ مَبـه‍‌‌وت ›
:)))))
به کسی نگو میخوای ازم جدا شی نمیخوام حتی کسی چیزی بدونه :)
درگیر روز هایی هستم که نه فراموش میشن نه تکرار.
-
مادرم‌ گفت‌ علی‌ قفلِ‌ زبانم‌ بازشد، پس‌‌از آن،دم‌ به‌ دم ِهر دم ِمن‌ بود، علی.(:
تا ابد هر چه خلیفه است به قربان علی
خوشا به حال ما که هستیم عاشقان علی -عیدتون مبارک💚
اگه‌الان‌کنارم‌بودی‌بهت‌میگفتم‌که . . .! رفتی،با رفتنت همه چی عوض شد،روحم مُرد؛قلبم شکست،خنده هام تبدیل شد به گریه،اعتمادم از بین رفت،درون‌گرا شدم،آدمای اطرافمُ رها کردم،و فقط با خاطرات تو روزهام میگذشتن،هرلحظه به فکرت بودم،تمام لحظه های باهم بودنمون مثل فیلم از جلوی چشمانم می‌گذشتند.. دیگه نه تو میتونی یکی رو پیدا کنی اندازه من دوستت داشته باشه نه من میتونم یکی رو پیدا کنم قدر تو دوسش داشته باشم :)
عهد بستی آنچه بینِ ماست ابدیست، یادم رفت بپرسم عشق را میگویی یا رنج را.
چشماش قرمز بود ، از بس که اشک ریخته بود . غمی که از چشماش فریاد میزد جون آدمو می‌گرفت گفت من نمیدونستم انقدر غریبه شدم نمیدونستم اینجوری منو یادش رفته :)
میدانم آدم درست من نبود، اما من دلم 
برای روزهایی که هنوز این واقعیت  را
 نفهمیده بود تنگ شده 
:).