بعضی از خستگی ها هیچوقت از تن آدم بیرون نمیره
فقط از روزی به روز بعدی منتقل میشه !
خوانده ام از چشم هایش دوستم دارد ولی؛
از دلش تا می رسد بر لب مهارش می کند
بِالنهايه حتي و اِنْ لَمْ تَكوني لي
يَسعِدُني اِنَكِ كُنتِ جُزءٌ مِنْ حَياتي.
«در نهایت حتی
اگر مالِ من نبودی خوشحالم که
بخشی از زندگی من بودی.»
-وقتی دلتنگشی چیکار میکنی؟
+به لحظات و خاطرات خوبمون فکر میکنم و دلتنگترش میشم!
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگِ قشنگ از کفِ دنیا برود
هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد
دل تنها به چه شوقی پیِ یلدا برود ؟ :)
آغوش خود را بازکن، محکم مرا دربر بگیر
حَیَّعَلیٰخَیرِالعَمل، یعنی همین آغوشها
وضعیت روحیم، مثل یه خمیر دندونه تموم شدست، هی با زور و فشار، سعی میکنم یکم اشتیاق بکشم بیرون از ته وجودم، ولی کلا هیچی نیست :)