*آن قدر آزار دادن اذیت کردن حضرت رو حتی این آخریا.. عجیبه آدم روضه حضرت موسی بن جعفررو میبینه ناخودآگاه ذهنش میره سمت مادر...این تعبیر رو برا مادرمون به کار بردن دمای آخر صدیقه ی طاهره نوشتن "کل الخیال" یعنی یه شبحی از مادر ما باقی مونده بود. موسی بن جعفر و هر وقت میومدن زندانبانها پیدا نمیکردن فکر میکردن این فقط عباست رو زمین افتاده آنقدر لاغر و نحیف شده..دیگه چیزی از آقامون نمونده ..یه وقت دیدن در زندان باز شد یه آقایی رو روی یه لنگه در دارن میارن جلوتر منادی صدا میزد هذا "امامُ رفضة " این امام رافضیاست..*
با هزاران عذاب جان داد
با هزاران عذاب تشییع شد
روی یک تخت پارهای کوچک
بدن آفتاب تشییع شد
*اصلاً تشییع و کفن و اینا هر وقت گفته میشه دل ما میره کربلا کنار اون آقایی که تشیعش نکردن کفن نکردن*
بازم جای شکر آن باقیست
مصحفش را به هم نریخت یزید
طرح لبهای نازنینش را
با نوک پا به هم نریخت یزید
«ای آقام ای آقام
صلی الله علیک یا مظلوم»
احدی در پی غنیمت نیست
پیراهن از تنش کسی نکشید
بعد جان دادنش خدا را شکر
مرکبی روی پیکرش ندوید
بمیرم ساق پاتون خاک کردن
سینه آقامون زیر مرکبها خاک کردن حسین
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
#حاج_احمد_سلطانی