ربیع بن عبدالله می گه:
به امام صادق علیه السلام عرض شد:
فدایت شوم ما فرزندان خود را به نام شما و پدران شما می نامیم.آیا این عمل به حال ما سودمند است؟
امام فرمود:آری به خدا قسم!
مگر دین چیزی جز مهر ورزیدن و بغض و تنفر است؟! خداوند متعال می فرماید: اگر خدا را دوست می دارید از من پیروی کنید تا او نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد، که او آمرزنده و مهربان است.
🧡🧡🧡🧡💛
و زینب نامِ محبوبِ من است!
نامِ محبوبهی من است!
حس و حال علاقه ام به حضرت زینب (س) را چیزی جز اشک نمیتواند بیان کند!
و هر روز با خود تکرار میکنم: «عَرَّفَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِي الْجَنَّةِ وَ حَشَرَنَا فِي زُمْرَتِكُمْ»
به امید دیدار در بهشت و وصل شدن به جمع عاشقانه شما🥹
🧡🧡🧡🧡💛
رحلتشان تسلیت!
نه در خانه چیزی برای خوردن بود، نه پولی داشتم.
به خانه زید رفتم، تنها چادر فاطمه را پیشش امانت گذاشتم و از او کمی جو قرض گرفتم. به خانه سرزدم و یکراست به نخلستان رفتم. آن روز با زبان روزه از بس طناب دلو را از چاه کشیدم، کف دست هایم زخم شده بود و میسوخت. دم غروب به خانه رفتم تا لباسهایم را برای نماز عوض کنم. فاطمه نان پخته بود و در محرابش نماز میخواند. سلامش را داد و مثل همیشه با لبخند روبه رویم ایستاد. عبایم را روی دوشم انداخت و کفشهایم را که دستمال کشیده بود، جلویم جفت کرد.
شب، فاطمه سفره را پهن میکرد که کسی در خانهمان را زد. رفتم در را باز کردم. زید و خانمش بودند و چادر فاطمه در دستشان. زید مثل همیشه اش نبود. صدایش هم مثل بدنش میلرزید.
_«هوا تاریک شد؛ اما خانه ما روشنِ روشن بود. اول خانمم متوجه شد، حیرت کرده بودیم. نور از اتاقی بود که چادر فاطمه را روی طاقچهاش گذاشته بودیم. گفتیم شاید خیالاتی شدهایم. رفتم همه فامیلهایم را خبر کردم. آنها هم انگشت به دهان ماندند. همه خیره به نوری بودیم که از چادر فاطمه بلند شده بود. نه فقط ما، بلکه بعضی اقواممان هم میخواهند مسلمان شوند. امکانش هست؟!»
🤍🤍🤍🤍❄️
از کتاب حیدر، نوشته آزاده اسکندری
🤍🤍🤍🤍❄️
https://eitaa.com/joinchat/690881384C8ae7fd0179
#رانر #رانر_مکرومه
دلت را خانهی ما کن، مصفّا کردنش با من! 😊😅
❄️❄️❄️❄️🤍
https://eitaa.com/joinchat/690881384C8ae7fd0179
❄️❄️❄️❄️🤍
#رانر_مکرومه
رانر مکرومه🌹
🔸️ابعاد: ۴۰×۹۰ با ریشه ها📏
🔸️قیمت: با احترام ۸۵۰ تومان🩷
@admin_danzhee
🆔️ https://eitaa.com/joinchat/690881384C8ae7fd0179
#مکرومه #مکرومه_بافی #رانر_مکرومه #مکرومه_دانژه
قهوه دم کنم برم به افق زل بزنم یا شعر بخونم؟🙂↔️
ما نه سقراط، نه افلاطونیم
منطق و فلسفه ی اکنونیم
هرچه همرنگ جماعت بشویم
باز هم وصلهی ناهمگونیم
از تماشای انار لب رود
سیرچشمیم ولی دلخونیم
من و آیینه به هم محتاجیم
من و آیینه به هم مدیونیم
به طوافم مبر ای سرگردان
ما از این دایره ها بیرونیم!
🌘🌗🌖🌕
آنها، فاضل نظری
🌘🌗🌖🌕
#تراپی؟
#نهمرسیپستهایمروکهدانژهرومیخونم!
#رضایت
#ذوق_زده😊
#خداروشکرکهراضیبودید😅
@macrome_danzhe
سلام دوستان عزیزم☘️
عیدتون پیشاپیش مبارک☘️
این آدرس کانال دانژه در پیامرسان بله هست👇
ble.ir/join/8TpAXjYpmU
ble.ir/join/8TpAXjYpmU
امشب و فردا شب پاکت هدیه داریم. 😎