eitaa logo
🌺 مدد از شهدا 🌺
4.9هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
28 فایل
سلام وخیر مقدم به اعضا جدید ♥️دراین گروه میخایم مدد بگیریم از شهدا در زندگیمون هرچی به شهدا نزدیکتر بشی هزار قدم به خدا نزدیکتری دوستی با شهدا دوطرفه است یادشون کنید یادتون میکنن ارتباط با ادمین تبادل وتبلیغ @yazaahrah
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 مدد از شهدا 🌺
#کتاب‌_شهید_نوید📚 #هم‌قدم_به‌روایت‌همسرشهید✍ رضاخلاصه حلال کنید اگه یه وقتایی از دستم عصبانی میشی
📚 ✍ حواستان به دلهای تنگ هست که آدم هوس میکند همیشه ی سال دل تنگ بماند.تشنه ام شده. انگار هرچه به کربلا نزدیک تر می شوی ، تشنه تر می شوی! بگردم موکبی که شربتش از همه خوش رنگ تر است .پیدا کنم اینجا را ببینید نوشته به یاد شهید امر به معروف علی خلیلی شربت آلبالو هم که دارند چقدر آقا نوید آلبالو دوست داشت. قسمت بود توی این مسیر یاد شهيد على خليلى هم بکنم شهیدی که توی زندگی آقا نوید خیلی مؤثر بود. بعد از شهادت علی، آقا نوید پایش بیشتر به بهشت زهرا باز می شود و توی همین رفت و آمدها با شهدا انس بیشتری میگیرد روزی که من و آقا نوید عقب آمبولانسی که برای خاک سپاری به سمت بهشت زهرا می رفت، تنها بودیم اتفاقاً یاد این شهید کردم. آن روز قرار شد تا بهشت زهرا من با آقا نوید تنها باشم از آن وقت هایی بود که دلم میخواست ترافیک هیچ وقت تمام نشود.دلم میخواست آخرین عکس دونفره مان را با هم بگیریم حلقه ی خودم و انگشتر فیروزه ی آقا نوید را گذاشتم روی تابوت، کنار قرآن کوچکم.با شهیدم آخرین سلفی را گرفتیم. آقا نوید عشق سلفی گرفتن بود. بعد گوشی را گذاشتم توی کیف و سرم را گذاشتم روی تابوت. همه ی قول و قرارهایی که با هم بسته بودیم یکی یکی و با جزئیات جلوی چشم هایم قدم میزدند حرف هایی را که در مورد همین علی آقای خلیلی با هم زدیم یادش اند .اختم روزی که عکسی از داخل قبر شهید قبل از تدفین برایم فرستاد که سربندهای یازهرا دور تا دورش بود. بعد از اینکه آقا نوید برای خودش شبیه رفیقش على عاقبت به خیری خواست و دعای شهادت کرد من گفتم منم دلم شهادت میخواد خوش به حال شما که رزمنده اید! جواب داد به رزمنده بودن نیست شهادت طلبی شهادت رو در پی داره. علی خلیلی مگه رزمنده بود؟! 💯~ادامه‌دارد...همراهمون‌باشید😉 📗/ @madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) @madadazshohada
💫♥️🍃♥️🍃💫 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 ♥️با توسل به شهدای گمنام و۷۲ شهید کربلا♥️ 🌸شهدای این چله🌸 ۱🌷شهید داریوش رضایی نژاد ۲🌷شهیدعبدالحمید هدایتی جلودار ۳🌷شهید سید رضا حسینی ۴🌷شهید مهدی ایمانی ۵🌷شهید ذوالفقار حسن عزالدین روز اول👈🏼 ۱۰ مهر🌼🌿🔴 روز دوم👈🏼 ۱۱ مهر🌼🌿🔴 روز سوم👈🏼 ۱۲ مهر🌼🌿🔴 روز چهارم👈🏼 ۱۳ مهر🌼🌿🔴 روز پنجم👈🏼 ۱۴ مهر🌼🌿🔴 روز ششم👈🏼 ۱۵ مهر🌼🌿🔴 روز هفتم👈🏼 ۱۶ مهر🌼🌿🔴 روز هشتم👈🏼 ۱۷مهر 🌼🌿🔴 روز نهم👈🏼 ۱۸ مهر🌼🌿🔴 روز دهم👈🏼 ۱۹ مهر🌼🌿🔴 روز یازدهم👈🏼 ۲۰مهر🌼🌿🔴 روز دوازدهم👈🏼 ۲۱ مهر🌼🌿🔴 روز سیزدهم👈🏼 ۲۲ مهر🌼🌿🔴 روز چهاردهم👈🏼 ۲۳ مهر 🌼🌿🔴 روز پانزدهم👈🏼 ۲۴ مهر 🌼🌿🔴 روز شانزدهم👈🏼 ۲۵ مهر 🌼🌿🔴 روز هفدهم👈🏼 ۲۶ مهر🌼🌿🔴 روز هجدهم👈🏼 ۲۷ مهر🌼🌿🔴 روز نوزدهم👈🏼 ۲۸ مهر🌼🌿 روز بیستم👈🏼 ۲۹ مهر🌼🌿 روز بیست ویکم👈🏼 ۳۰ مهر🌼🌿 روز بیست دوم👈🏼 ۱ آبان 🌼🌿 روز بیست وسوم👈🏼 ۲ آبان 🌼🌿 روز بیست وچهارم👈🏼۳ آبان🌼🌿 روز بیست وپنجم👈🏼 ۴ آبان🌼🌿 روز بیست وششم👈🏼 ۵ آبان🌼🌿 روز بیست وهفتم👈🏼 ۶ آبان🌼🌿 روز بیست وهشتم👈🏼۷ آبان🌼🌿 روز بیست ونهم👈🏼 ۸ آبان🌼🌿 روز سی ام👈🏼 ۹ آبان 🌼🌿 روز سی ویکم👈🏼 ۱۰ آبان🌼🌿 روز سی دوم👈🏼 ۱۱ آبان🌼🌿 روز سی سوم👈🏼 ۱۲ آبان🌼🌿 روز سی وچهارم👈🏼 ۱۳ آبان🌼🌿 روز سی وپنجم👈🏼 ۱۴ آبان🌼🌿 روز سی وششم👈🏼 ۱۵ آبان🌼🌿 روز سی وهفتم👈🏼 ۱۶ آبان🌼🌿 روز سی وهشتم👈🏼 ۱۷ آبان🌼🌿 روز سی ونهم👈🏼 ۱۸ آبان 🌼🌿 روز چهلم👈🏼 ۱۹ آبان🌼🌿 🌼روزتون شهدایی🌼 ❤️هر روز ۱۰۰ صلوات ( یک دور تسبیح برای هر ۵ شهید) 🌼هر روز ، تاریخ می زنیم 🌼 🌷ثواب ختم را به نیابت از شهدا تقدیم می کنیم به آقا رسول الله صلی الله علیه وآله وامام صادق علیه السلام🌷 ❤️حاجت روا ان شالله❤️ 🌷التماس دعا🌷 💫♥️🍃♥️🍃💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯پنجشنبه است 🥀به یاد آنهایی 🥀که دیگر میان ما نیستند 🥀و هیچکس نمیتواند 🥀جایشان را در قلب ما پر کند 🥀نثار روح پدران و مادران آسمانی 🥀فرزندان خواهران وبرادران درگذشته 🥀و همه در گذشتگان بخوانیم 🕯فاتحه و صلوات روحشون شاد یادشون گرامی🌹🌹 @madadazshohada🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠آیت الله سیدمحمدرضا علم‌الهدی در انتهای درس تفسیر خود فرمودند: ✍با ختم چله سوره حشر و قرائت دسته جمعی دعای جوشن صغیر به مردم مظلوم و مسلمان غزه کمک کنید؛ چرا که سوره حشر در بستن دست یهودیان اثرات بسیاری دارد. لطفا برای همه بفرستید. @madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستفروشی که میلیاردر شد 😳😳🤔🤔 مگه میشه🤔🤔 کلیپ رو کامل ببینی متوجه میشی چجوری شده 😊 بچه ها من بااین کلیپ کلی گریه کردم عجب باوری ازخداداره👆👆 @madadazshohada
در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم نماز حاجت که مکرراً تجربه شده است. از حجت الاسلام مرحوم آشیخ محمد جواد طاب ثراه ( نوه مرحوم آیت الله ملا علی کنی ره) که از محدثین معروف بودند که برای حاجت مهم شرعی در حرم بالای سر دو رکعت نماز هدیه به حضرت عبدالعظیم علیه السلام بخواند و در هر گوشه حرم یک صد صلوات بفرستد هدیه کند به امام علی النقی علیه السلام که استاد آن جناب(حضرت عبدالعظیم) است و بالای سر ( حضرت عبدالعظیم) پنج مرتبه حضرت عبدالعظیم را به حضرت امام علی النقی علیه السلام قسم دهد، حاجت برآورده خواهد شد انشاءالله. کشکول شمس، صفحه ۴۵۳، سید عطاءالله شمس دولت آبادی، چاپ مهر قم، مرداد ۱۳۵۹. @madadazshohada
🔷هرکس می‌تونه فردا زیارت شاه عبدالعظیم بره و عیدی بگیره از حضرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در میان جبهه‌ها گم گشته‌ام پیدا نشد آمدن از او نشانی جز به یک رؤیا  نشد خط‌به‌خط‌ کاروان‌های شهیدان رفته‌ام هر‌که را دیدم برایم آخرش بابا نشد سالهاست دنبال یک نام‌ و نشانی بوده‌ام باز سهمم جزبه عکسی گوشه‌ای تنها نشد من پدرمیخواستم او خواست گمنامم‌شود بعد از او دنیای من هم هیچ‌گاه زیبا نشد 💖 کانال مدداز شهدا 💖 @madadazshohada ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
آمده‌ایم به قطعه شهدای گمنام، قطعه سرداران بی‌پلاک؛ جایی که در دل هر مزارش، یک رزمنده بی‌ادعا آرمیده است، رزمنده‌ای که در آتش باران گلوله و خمپاره بیشتر از 30 سال پیش آسمانی شده و حالا اینجاست، بی نام، بی نشان، با سنگ مزاری که «شهید گمنام» نام گرفته، شهیدی که فرزند روح‌ا... است. سن و سالش معلوم نیست، اسم ندارد، کسی نمی‌داند اهل کجا بوده...رزمنده‌ای که بی‌پلاک پرکشیده سمت آسمان. 💖 کانال مدداز شهدا 💖 @madadazshohada ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
قطعه سرداران بی‌پلاک جای غریبی است، کاج‌های بلندش شاهدند که مادرها، مادرهای چشم انتظار شهدای جاویدالاثر، چطور به اینجا که می‌رسند، سر درددل‌شان باز می‌شود، چطور می‌نشینند یکی یکی سر مزارها، انگار که مزار هر شهید گمنام، مزار پسر خودشان باشد، همان عزیزی که با دست خودشان راهی جبهه نبردش کرده‌اند و حالا دلتنگی نبودنش را، ندیدنش را اینجا خالی می‌کنند. رازش را کسی نمی‌داند، راز جمعیتی که به اینجا می‌رسند دل‌شان گره‌گیر می‌شود، می‌شوند کفتر جلد این قطعه و پر نمی‌کشند از حوالی شهدای گمنام. رازی که قطعه سرداران بی پلاک را با این کاج‌های بلند و سر به فلک کشیده، با این فانوس‌های رنگی روشن که بالای سر هر مزار، نشانی غریبی و دلتنگی‌اند، هیچ‌وقت از جمعیت خالی نمی‌کند. همیشه چند نفری هستند که بیایند و بین ردیف مزارها راه بروند و چشم‌شان نوشته‌های روی سنگ‌ها را بخواند؛ نوشته‌هایی که همه به یک اسم می‌رسند، انگار همه یکی باشند، یک نفر باشند؛ شهید گمنام! 💖 کانال مدداز شهدا 💖 @madadazshohada ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌴🍀🌴🍀🌴🍀🌴 *خب دوستان* *امشب* *مهمان 💕شهدای گمنام💕بودیم *هرکس دوست داره این شهدا دعاشون کنه _یک سوره حمد و سه توحید هدیه کند به این شهدای والا مقام* *در هیاهوی محشر* *فراموشمون نکنید* *برادران شهید*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 مدد از شهدا 🌺
💠زندگی #شهید_جانباز_ایوب_بلندی 💠 #قسمت۱۰ آقاجون این رفت و آمد های ایوب را دوست نداشت. می گفت: – نا
💠زندگی 💠 مامان برای ایوب سنگ تمام می گذاشت. وقتی ایوب خانه ی ما بود، مامان خیلی بیشتر از همیشه غذا درست می کرد. می خندید و می گفت: – الهی برایت بمیرم دختر، وقتی ازدواج کنی فقط توی آشپزخانه ای. باید مدام بپزی بدهی ایوب. ماشاءالله خیلی خوب می خورد. فهمیده بودم که ایوب وقتی که خوشحال و سرحال است، زیاد می خورد. شبی نبود که ایوب خانه ی ما نماند. و صبح دور هم نخوریم. سفره صبحانه که جمع شد، آمد کنارم، خوشحال بود. _ دیشب چه شاعر شده بودی، کنار پنجره ایستاده بودی. چند تار مو که از رو سریم افتاده بود بیرون، با انگشت کردم زیر روسری + من؟ دیشب؟ یادم آمد، از سرو صدای توی حیاط بیدار شده بودم، دوتا گربه به جان هم افتاده بودند و صدای جیغشان بلند شده بود. آقاجون و ایوب تو هال خوابیده بودند. نگاهشان کردم، تکان نخوردند. ایستادم و گربه ها را تماشا کردم. ابروهایم را انداختم بالا + فکر کردم خواب بودید، حالا چه کاری می کردم ک می گویی شده ام؟؟ _ داشتی ستاره ها را نگاه می کردی. نتوانستم جلوی خنده ام را بگیرم? + نه برادر بلندی، گربه های توی حیاط را نگاه می کردم. وا رفت. _ راست میگویی؟؟ + آره هنوز می خندیدم. سرش را پایین انداخت. _ لااقل به من نمی گفتی که گربه ها را تماشا می کردی. خنده ام را جمع کردم. + چرا؟ پس چی می گفتم؟ دمغ شد. _ فکر کردم از شدت علاقه به من نصف شبی بلند شدی و ستاره ها را نگاه می کردی. 💖 کانال مدداز شهدا 💖 @madadazshohada ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی نامه هر روز با هم می رفتیم بیرون. دوست داشت پیاده برویم و توی راه حرف بزنیم ،من تنبل بودم. کمی که راه می رفتیم دستم را دور بازویش حلقه می کردم، او که می رفت من را هم می کشید. _ نمیدانم من بارکشم؟ زن کشم؟ این را می گفت و می خندید. _ شهلا دوست ندارم برای خانه ی خودمان بگیریم. + ولی دست باف ماندگارتر است. _ دلت می آید؟ دختر های بیچاره شب و روز با خون دل نشسته اند پای دار قالی. نصف پولش هم توی جیب خودشان نرفته، بعد ما چه طور آن را بیاندازیم زیر پایمان؟؟ از خیابان های نزدیک دانشگاه تهران رد می شدیم. جمعه بود و مردم برای می شدند. همیشه آرزو داشتم وقتی ازدواج کردم با همسرم بروم دعای کمیل و نماز جمعه. ولی ایوب سرش زود درد می گرفت. طاقت شلوغی را نداشت. در بین راه سنگینی نگاه مردم را حس می کردم که به دستبند آهنی ایوب خیره می شدند. ایوب خونسرد بود. من جایش بودم،از اینکه بچه های کوچه دستبند آهنیم را به هم نشان می دادند، ناراحت می شدم. ایوب دوزانو روی زمین نشست و گفت: _ بچه ها بیایید نزدیکتر بچه ها دورش جمع شدند ایوب دستش را جلو برد: _ بهش دست بزنید، از آهن است این را به دستم می بندم تا بتوانم حرکتش بدهم. بچه ها به دستبند ایوب دست می کشیدند و او با حوصله برایشان توضیح می داد. 💖 کانال مدداز شهدا 💖 @madadazshohada ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌺 مدد از شهدا 🌺
#کتاب‌_شهید_نوید📚 #هم‌قدم_به‌روایت‌همسرشهید✍ حواستان به دلهای تنگ هست که آدم هوس میکند همیشه ی سال
📚 ✍ بعد من از آقا نوید خواهش کردم که قول بدهد همیشه توی زندگی همراه من باشد که این هدف را فراموش نکنم؛ همین که دنبال عاقبت به خیری باشم، همین که خدا را توی هیچ لحظه‌ای از زندگی، چه تلخ و چه شیرین فراموش نکنم ،همین که جوری زندگی کنم که قشنگ بمیرم.همیشه وقتی به عکس آقا نوید نگاه می‌کنم قولی را که آن روز داد، برایش یادآوری می‌کنم و می‌گویم:(( یادت نره خودت در جواب نگرانی من گفتی حتماً! اصلاً قرار ما به فضل خدا برای همین هدف، هم قسم بشیم انشاالله‌.)) توی قبر آقا نوید هم سربند و نوشته یا زهراگذاشته بودند. شهدا همه مادری‌اند خانم جان! خودش وصیت کرده بود که قبرش را سیاه پوش کنیم. وصیت کرده بود پیش آقا رسول دفن شود: ((در مورد محل دفن خیلی دوست دارم من را پشت قبر رسول خلیلی به خاک بسپارید.سنگی روشن مثل سنگ قبر روح الله قربانی و رویش بنویسیدشهید نوید.داخل قبر را کامل سیاه پوش کنید و جلوی صورتم یا اباعبدالله و بالای سرم یا فاطمه الزهرا و پایین‌تر از اسم یا اباعبدالله یا ابوالفضل و بعد از آن یا علی بن موسی الرضا نصب کنید. رضایت من در آن است که با لباس پاسداری درون کمدم دفن شوم که این لباس هدیه ی پسر فاطمه است.)) شما هم می‌بینید یا من خیالاتی شدم؟ آنجا کنار عمود۱۴۱۴ این آقا نوید نیست که با همان پیراهن عزا و شلوار شش جیبی که خودم توی سفر سوریه برایش اتو زدم ایستاده و پرچم یا اباعبدالله الحسین را بالا گرفته؟ خودش است.ببینید من را که دید دستش را....... 💯~ادامه‌دارد... همراهمون‌باشید😉 📗/ @madadazshohada