eitaa logo
🌺 مدد از شهدا 🌺
7.8هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
3.1هزار ویدیو
30 فایل
سلام وخیر مقدم به اعضا جدید ♥️دراین گروه میخایم مدد بگیریم از شهدا در زندگیمون هرچی به شهدا نزدیکتر بشی هزار قدم به خدا نزدیکتری دوستی با شهدا دوطرفه است یادشون کنید یادتون میکنن تبلیغات در مدداز شهدا https://eitaa.com/joinchat/3693085358Ce30425eed9
مشاهده در ایتا
دانلود
⏱ساعت سه نیمه شبِ دوازدهم بهمن ۹۵، به فاصله کمتر از یک متر از آقا نوید آسمانی شد. 📜به گواهی خیلی از دوستانش، حال و هواش بعد از شهادت شهید سعید طور دیگه ای شد و حس جاموندن تمام وجودش رو بعد از شهادت سعید گرفته بود. 😢 حسرتی که خیلی اوقات در چشمانش می دیدم، بعد از شهادت شهید علیزاده، هرکاری از دستش برمیومد، برای رفیق آسمانیش انجام داد، به ویژه در پرکردن جای خالی سعید برای مادرش. 🔸یه روز که خیلی حالش منقلب بود و معلوم بود حسابی دلش هواییه، بهم گفت : "دیشب بعد نماز مغرب سعید اومد بهم سرزد، کنارم نشست و حال و احوالمو پرسید و خووب حسش کردم که کنارمه" حتی به مادر شهید زنگ زد و گفت که حاج خانوم دیشب آقاسعید پیش ما بود. ✍روایت همسر https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
💔 دوازدهم اردیبهشت۶۸، شب بیست و سوم ماه رمضان به دنیا آمد. پسر ریزنقشی که سیاهی موهای انبوهش تا پیشانی‌اش را پوشانده بود. لمس انگشتان ظریف و کوچکش آرامش دنیا را به جانم ریخت. هنوز اسم نداشت. قبل از به دنیا آمدنش، هر وقت به حاجی می‌گفتم برای بچه اسم انتخاب کنیم، سرسری می‌گرفت. می‌گفت: «خانم‌جان، مثل بقیه بچه‌ها وقتی دنیا اومد، یه اسم خوب براش انتخاب می‌کنیم.» از بیمارستان که رسیدیم خانه، مریم وضو گرفت. روی کاغذ چندتا اسم نوشت و لای قرآن گذاشت. علی دستش بین صفحات قرآن چرخید و یکی از کاغذها را برداشت. مریم نگاهی روی کاغذ انداخت و با خوشحالی فریاد زد: «سعید... اسم سعید در اومد بابا.» حاجی نگاهی به صورت معصوم بچه انداخت و گفت: «خوش‌نام باشه! سعید یعنی سعادتمند و خوشبخت.» بین همه‌مان هیچ کس به اندازه علی خوشحال نبود. هر کس از راه می‌رسید، جلوجلو می‌گفت:«اسم داداش کوچیکم سعیده» 📚«من سعیدم» سالروز ولادت https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4