مداحی آنلاین - دوباره ماه عزا و دوباره بیرق و پرچم - جواد مقدم.mp3
8M
شور؛ دلیل بندگی.mp3
2.5M
◾️ #امام_حسین علیهالسلام
◾️ #محرم اربعین شور
🔹دلیل بندگی🔹
ای اسم تو بهونۀ جنون ما
ای عشق بینظیر و مهربون ما
لبخندت شد دلیل بندگیم حسین
اشک تو نور میده به زندگیم حسین
از این مسیر دور، زائرت میشم
با یه سلام میام کربلا مجاورت میشم
قسمت من، بشه اربعین، مسافرت میشم
مجاورت میشم
بگو کدوم مسیر، میرسونه منو حرم
حکایتی شده، جدایی من و حرم
«حسین آقام آقام»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای عشقت روزیِ الهیِ دلم
آغوش امنِ بیپناهیِ دلم
از خشکی لب تو غرق آتیشم
کی میشه توی روضهها فدات بشم
آروم جون آقا، مهربون آقا
گریۀ من، شده از غمت، چه بیامون آقا
آسمونم، شده رنگِ خون، دم اذون آقا
آروم جون آقا
یه نیمنگاه تو، برای قلب من بسه
ببر منو به اون عتبات مقدسه
«حسین آقام آقام»
شاعر: رضا یزدانی
نغمهپرداز: سیدعلیاکبر حسینپور
واحد؛ بدم المظلوم.mp3
2.17M
◾️ #محرم #امام_زمان
◾️ #فلسطین واحد
🔹بدم المظلوم🔹
منجی جهان حضرت موعود
با تو میشود هر ستم محکوم
از ره میرسی وارث حیدر
اَینَ الطّالِبُ بِدَمِ المظلوم؟
بِدَمِ المظلوم قیام میکنی
شب ظلمت را تمام میکنی
تو به چشم ظلم
خواب راحت را حرام میکنی
فریاد استغاثه رسیده به هر کران
«عَجّل عَلَی ظُهُورِکَ یا صاحبَ الزّمان»
«اَلغوث و اَلأمان یا صاحبَ الزّمان»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میسوزد هنوز خیمه در آتش
مانده بیپناه کودکی معصوم
غزّه یکصدا میزند فریاد
اَینَ الطّالِبُ بِدَمِ المظلوم؟
بِدَمِ المظلوم بیا تکسوار
که دل عالم ندارد قرار
به شب ظالم
میدهد پایان فقط ذوالفقار
تو میرسی و جلوۀ حق میشود عیان
«عَجّل عَلَی ظُهُورِکَ یا صاحبَ الزّمان»
«اَلغوث و اَلأمان یا صاحبَ الزّمان»
شاعر و نغمهپرداز: یوسف رحیمی
واحد؛ حسرت دیدار.mp3
3.26M
◾️ #محرم #امام_حسین
◾️ #اربعین واحد
🔹حسرت دیدار🔹
دلی که پاکه، به راهت ایمان داره
کی گفته این راه، نقطۀ پایان داره؟
داغ تو هر سال، «تازه مسلمان» داره
ابیعبدالله
ابیعبدالله، هر کسی که تو رو شناخت
ابیعبدالله، دلش رو به عشق تو باخت
ابیعبدالله، توی دلش ششگوشه ساخت
دنیا میبینه، تاب و تب ما رو
میفهمه آخر، قدر این اشکا رو
یه روزی عشقت، میگیره دنیا رو
«یا ثارالله، یا اباعبدالله»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عشق حسینی، یه عشق بیماننده
هر کسی دل بست، از همه چی دل کنده
اشکای شور و شیرینی لبخنده
ابیعبدالله
ابیعبدالله، ای همۀ هستی ما
ابیعبدالله، همیشه میزنیم صدا
ابیعبدالله، ما رو ببر به کربلا
سختی این عشق، حسرت دیداره
از غم دوری، دل شده بیچاره
میدونی این دل، چقدر دوست داره
«یا ثارالله، یا اباعبدالله»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جادۀ پر نور، یه راه پرآوازه
پای پیاده، یه شوق بیاندازه
آغوش مهرت، به روی عالم بازه
ابیعبدالله
ابیعبدالله، اسمتو داریم روی لب
ابیعبدالله، ببین نداریم روز و شب
ابیعبدالله، دوباره ما رو بطلب
خستگی راه، یه حس شیرینه
چای عراقی، به دردا تسکینه
غبار جاده، رو اشکا میشینه
«یا ثارالله، یا اباعبدالله»
شاعر: عباس همتی
نغمهپرداز: سیدعلیاکبر حسینپور
واحد؛ عموی صاحبالزمان.mp3
3.58M
#حضرت_عباس علیهالسلام
واحد #محرم
🔹عموی صاحبالزمان🔹
روح لطافت، کعبهٔ احساسی
کوه صلابت، تو أشجع الناسی
دم زدن از تو، کار من و ما نیست
ماه دو عالم، حضرت عباسی
«دامن علقمه و باغ گل یاس یکیست
قمر هاشمیان بین همه ناس یکیست
سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب
نام زیبای اباصالح و عباس یکیست»
قبلهٔ عشاق جهان یا اباالفضل
ماه تمام عرشیان یا اباالفضل
عموی قاسم و رقیه تویی تو
عموی صاحبالزمان یا اباالفضل
«یا اباالفضل مدد یا اباالفضل»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وَه چه شکوه و رزم نفسگیری
وَه چه خروش و ضربت شمشیری
دست رشیدت، دست یداللهیست
هر نفس تو، نغمۀ تکبیری
«همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
دشمن از ترس نگاهت مژه بر هم نزند
غضبآلودهای و خشم خدا هم با توست»
دشمن ظلم و ستمی، یا اباالفضل
مأمن اهل حرمی، یا اباالفضل
منتقم خون خدا میرسد و تو،
دوباره صاحبعلمی، یا اباالفضل
«یا اباالفضل مدد یا اباالفضل»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حضرت سقا، راهی میدانی
در دل میدان، جلوهٔ طوفانی
گرچه نداری فرصت جنگ اما
دشمن تو دید، رزم نمایانی
«وعدهای دادهای و راهی دریا شدهای
خوش به حال لب اصغر كه تو سقّا شدهاى
آب از هيبت عباسى تو میلرزد
بىعصا آمدهای حضرت موسى شدهاى»
گرچه پر از تاب و تبی، یا اباالفضل
گرچه خودَت تشنهلبی، یا اباالفضل
حسرت لبهای تو مانده به دل آب
ساقی عشق و ادبی، یا اباالفضل
«یا اباالفضل مدد، یا اباالفضل»
شاعر: جمعی از شاعران
نغمهپرداز: سیدعلیاکبر حسینپور
شور؛ یا مصباح الهدی.mp3
2.2M
#امام_حسین علیهالسلام
#شور
🔹یا مصباح الهدی🔹
من از تو، سر و سامون میخوام
چشم گریون میخوام
تا برات عرض ادب کنم آقا، جون میخوام
من از تو، خیلی حاجت میخوام
یه زیارت میخوام
میون سینهزنی رزق شهادت میخوام
تویی که جون میدی به دستای من
تا که برات به سینه و سر بزنم
الهی که یه روز شبیه شهدا
جلوی چشمای تو پرپر بزنم
محتاجم یا حسین، محتاج یک نگاه
بین آغوش خود، من رو بده پناه
یا مصباحَ الهدی، سفینة النجاه
«یا مولا یا حسین، یا مولا یا حسین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو هستی، بهترین معیارم
عشق قلب زارم
هرکسی دوست نداره تو رو ازش بیزارم
تو هستی، همیشه غمخوارم
سرور و سالارم
با همین شور زدنم میگم که دوسِت دارم
بین تموم لحظههای زندگیم
نور مقدس توئه که روشنه
خوب میدونی تو سینه، قلب عاشقم
یه عمره با حسین حسین میزنه
گرفتارم حسین، گرفتار گناه
پُرم از حسرت و پُرم از اشتباه
یا مصباحَ الهدی، سفینة النجاه
«یا مولا یا حسین، یا مولا یا حسین»
شاعر و نغمهپرداز:
رضا خورشیدیفرد
#شب_سوم_محرم
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
السلام علیکِ یا عزیزة الحسین
▪️از قتلگاه بدم میاد
▪️چکمه سیاه بدم میاد
▪️از اونیکه آتیش زده
▪️به خیمه گاه بدم میاد
▪️از هر چی جنگ بدم میاد
▪️از چوب و سنگ بدم میاد
▪️خدا میدونه چقدر از
▪️کوچه ی تنگ بدم میاد
▪️آخه کی از فحش و کتک خوشش میاد
▪️از موی سوخته و لب ترک ترک خوشش میاد
بابا
▪️حالا تو از موی سرم خوشت میاد
▪️از اینکه دست دراز کنند به معجرم خوشت میاد؟!
حسیـــــن....
یه بند دیگه اش رو بخونم همه مدافعین حرم فیض ببرند
▪️من از طناب بدم میاد
▪️از اضطراب بدم میاد
▪️از خنده های حرمله
▪️جلو رباب بدم میاد
▪️از شهر شام بدم میاد
▪️از ازدحام بدم میاد
▪️به عصمت سکینه جان
▪️بزم حرام بدم میاد
بابا هیچوقت مجلس یزید یادم نمیره
▪️حالا تو از زیر چشام خوشت میاد
▪️حالا که دندون ندارم ،از خنده هام خوشت میاد؟
حسیـــــن...
====================
حجتالاسلام میرزامحمدی
روضه شب سوم ۹۵ انصار العباس.mp3
8.45M
#شب_سوم_محرم
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
▪️آخ بابا سلام برگشتی؟
▪️سفرت خوش گذشت بابا جان
▪️مثل. یک حاله نور میماند
▪️سرتو روی تشت، بابا جان
===================
#شب_سوم_محرم
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
▪️آخ بابا سلام...
اول هر مکالمه ای سلام رد و بدل میشه ، اما ببین مکالمه ی این نازدانه با بابا چجوری شروع میشه
▪️آخ بابا سلام برگشتی؟
این حواله ی حرم امام رضاست
▪️آخ بابا سلام برگشتی؟
▪️سفرت خوش گذشت بابا جان
▪️مثل. یک حاله نور میماند
▪️سرتو روی تشت، بابا جان
▪️عمه میگفت زود میایی
▪️سرزده سرزدی چرا حالا
▪️تو نبودی خلاصه میگویم
▪️یک نفر گوشواره هایم را....
حسین....
▪️یک نفر زد بصورتم سیلی
▪️چشم خود را بدوز معلوم است
▪️چند روزی گذشته است اما
▪️اثر دست او معلوم است
▪️کمرم درد میکند اما
▪️نگرانم نباش چیزی نیست
الله اکبر اینهمه سال روضه گوش دادی
این حرف روضه خونهاست که شروع کرداز خودش گفتن،
اما توی این عبارت حرفی از خودش نزده
همش مقتل بابا رو داره گزارش میکنه
یا میگه
مَنِ الَّذِی قَطَعَ وَرِیدَک
یا میگه
مَنِ الَّذی خَضَبَک َبِدِمائِک
اما من زبانحال بگم
▪️کمرم درد میکند اما
▪️نگرانم نباش چیزی نیست
▪️باید عادت کنم چون که این دردی
▪️اندرین خانواده موروثیست
▪️دستی از پشت خیمه ها آمد
▪️ناگهان راه چاره ام گم شد
▪️در هیاهوی غارت خیمه
▪️ناگهان گوشواره ام گم شد...
حسیـــــــــن...
گفت بابا
▪️از دستها مپرس که با گوشها چه کرد
▪️از گوشها بپرس که بی گوشواره ماند
====================
✍ حجتالاسلام میرزامحمدی
روضه_حجت_الاسلام_میرزامحمدی_شب_سوم.mp3
4.24M
#محرم
#شب_سوم_محرم
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
شب سوم است ، شبی که از قدیم ، شب توسل به نازدانه ای ابیعبدالله بوده
====================
#محرم
#شب_سوم_محرم
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
شب سوم است ، شبی که از قدیم ، شب توسل به نازدانه ای ابیعبدالله بوده
اون باب الحوائجی که با دستان کوچکش گره های بزرگی رو میتونه باز بکنه
اون خانومی که شهادت او به تعبیر آیت الله خوشبخت رضوان الله تعالی علیه
مایه ای انقراض بنی امیه شد ، شهادت ی نازدانه
که خب همه تاریخ نوشتند :
غافله وقتی وارد شام شد
فَسُرَّ اَوّلا
یعنی همه می رقصیدند و شادی میکردند
اما بعد از شهادت این نازدانه ورق برگشت
به طوری که ،مورخین اهل سنت مینویسند:
سربازان لشگر یزید ، در پادگان ها و اردوگاه ها به یزید فحش میدادند
و کاری کرد که پایه های دولت بنی امیه
روی به تزلزل و انقراض رفت ،شهادت این نازدانه
تمام شهر شام را بهم ریخت
که وقتی اهل بیت خواستند از شام بلا برند
،خود یزید ،با کمال عجز و ذلت
خطابِ به زینب کبری گفت :
هر خواسته ای داشته باشید ،ما برآورده می کنیم
مرحوم سید در لهوف، گفت و گویی بین یزید و زین العابدین مطرح میکند ، که خطاب
به امام سجاد علیهالسلام هم
یزید گفت : هر حاجتی داشته باشید من برآورده می کنم .
مرحوم ابی مخنف این گفت و گو را با زینب کبری هم نقل می کنه
دختر امیرالمومنین در برابر این یزید ،که برا خودش یک پادشاهِ امپراتوری بود فرمود :
يَابْنَ الطُّلَقاءِ! أطلبُ مِنکَ ثلاثةَ أشیاء:
ما از تو چیزی نمی خوایم مگر آن سه چیزی که از ما به غارت بردی
یک - عمّامةَ جدِّی
داداشم وقتی به میدان میرفت عمامه پیغمبر به سرش بود
دو - قَمیصُ أخی
یه پیراهنی من بهش دادم
که این پیراهن از مادرم به من رسیده بود
این پیراهن رو زیر همه لباس ها به تن کرد
خودش هم با خنجر قطعاتیش رو پاره پاره کرد که بلکه بدنش رو برهنه نکنند .
اما این نانجیب ها این پیراهن رو به غارت بردند
سومی رو دیگه بازش نمیکنم ، فقط بازگو میکنم
فرمود: سومین چیزی که از ما به غارت رفته:
مَقنعةُ أمِّی
ان شاءالله که این مقنعه و معجر از سر زنی ربوده نشده باشه
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ
نیمه دل شب نازدانه بیدار شد ،
دیدند داره بی قراری میکنه ،
عمه الان خواب بابام رو دیدم ،
دخترم اگر خواب بابا رو دیدی چرا بیقراری میکنی
عمه خواب بابام رو این گونه دیدم
سر بریده اش میان تشت طلا بود
قرآن میخواند و استغاثه می کرد
اما دیدم یزید با چوب خیزران برلب و دندان بابام میزنه
عمه ها هر چه کردند نتونستند آرومش کنند
صدای ناله و گریه اش بلند شد
صندوق دار سر ابی عبدالله ، طاهر بن عبدالله دمشقی است
میگه من در مجلس یزید بودم
سر یزید روی زانو من بود ، خوابش برد
سر حسین هم توی طشت طلا بود
یه وقت دیدم سر بریده حرکتی کرد رو به سمت خرابه قرار گرفت
صدا زد:
«أُخْتی سَكِّتی اِبْنَتی»
خواهرم دخترم رو ساکت کن
از این صدا ، یزید به وحشت افتاد
سراسیمه بیدار شد
گفت طاهر ، صدا صدای کی بود ؟
گفتم امیر هر خبری هست از خرابه است
چون چشمان سر بریده سمت خرابه رو نگاه میکنه
نانجیب بی معطلی گفت :
اِرفَعُوا إِلَیهَا رَأسَ أَبِیهَا
بلافاصله سر بریده بابایش رو براش ببرید
یا صاحب الزمان ،
نقلِ مقتلِ ،
آقاجان من رو ببخش
با چه بی احترامیِ سر جدت رو آوردند
وَاَطرَحُوا الیها
سر ابیعبدالله را میان خرابه انداختند
این نازدانه سر بریده رو گرفت
ی سوال کرده همه عالم رو به آتش کشیده
نگفت عمه این سر کیه ؟
گفت :
ما هذا الرّأس ؟
یعنی سوال از چیستی سر است
نه مَن هذا الراس ؟
نه اینکه این سر کیست ؟
عمه به من بگو این سر چیه ؟
فهمیدی چی گفتم ؟
ما هذا الرأس ؟!!
یعنی شباهتی به سر انسان نداره!!
بعد از اینکه متوجه شد این سر بریده باباش حسین ِ ، چه کرد؟
دیدن دستاش رو آورد بالا
آنقدر با سیلی به لب و دندان خودش زد
حسین....
==================== حجتالاسلام میرزامحمدی