Shab 12 Ramazan 1403 Karimi [Mohjat_Net] (1).mp3
2.78M
#مناجات_با_خدا
#حاج_محمود_کریمی
.
#مناجات
آمدم در میزنم یا رب گدایت را ببین
باز هم این بنده بی دست و پایت را ببین
ظرف خالی طعام سائلت را پر نکن
نان من گریه است نان بنده را آجر نکن
بار من روی زمین مانده است بارم را بخر
خوب و بد هر چه دارم را بیا یکجا بخر
ای پناه بی پناهی ها پناهم داده ای
از تو ممنونم به مهانی ات راهم داده ای
شکر میگویم هزاران بار ستاری خدا
وای اگر از باطن من پرده برداری خدا
هیچ کس گردن نمیگیرد منِ شرمنده را
مثل فرزند پدر مُرده بغل کن بنده را
در زمان ارتکاب جرم بی باکم نکن
تا مرا پاکم نکردی از بدی خاکم نکن
قلب تاریک مرا از روشنی آکنده کن
عزم ترک معصیت را در وجودم زنده کن
بارها وقتی که میبینم دچارم برگناه
هر دمی که بیخ پیدا کرد کارم در گناه
رو به زهرا میکنم زهراست پشتیبان من
جای دیگر را ندارم جز در این خانه من
تا دم افطارها یادی ز عطشانش کنم
چشم روزه دار خود را گریانش کنم
دست شمر افتاده آن زلف درهم ریخته
خشکی لبهاش را با چکمه بر هم ریخته
نیزه جای جرعه آبی در گلویش میکنند
پیش چشم مادر او پشت و رویش میکنند
#بردیا_محمدی ✍
.
.
#مناجات
یا لطیف
اللهم رَبَّ شَهْرِ رَمَضان
چشم ، پیدا نکند مقصد ناپیدا را
با غمِ دربهدری صبح کنم شبها را
خستهام..،بس که دواندند مرا سوی گناه
نا نمانده است که با خود بکشانم پا را
معصیت؛ ریشهی ایمان مرا از جا کَند
کُشت در باغچهی زرد دلم تقوا را
نَفْس، با حَربهی دنیاطلبی گولم زد
آه! آفت بزند عافیت دنیا را
بال پرواز مرا دوستِ بد طینَت چید
جز تو با هر که پریدیم ، زمین زد ما را
خَلق بر گریهی بیکسشدنم می خندد
هیچکس درک نمی کرد منِ تنها را
عرقِ شرم مرا اشک حسابش کردی...
آبِ رو جمع کند آبِروی رسوا را
می شود گوش مرا مثل مُعَلِّم بکشی!
کاش تنبیه کنی کودکِ بی پروا را
هفتپشتم درِ این خانه گدایی کردند
به کسی غیرِ خودم قول نده این جا را!
تا دلم سوخت ، مرا فاطمه دلداری داد
لمس کرده است دلم مادریِ زهرا را
رزقِ افطار من از باغِ حسن می آید
نخل اربابِ کَرَم داده به من خرما را
حُکم رفعِ عطشم بوسه به انگور علیست
مستِ حیدر فقط اینگونه دهد فتوا را
خبر مرگ مرا بین نجف پخش کنید
دم آخر برسانید فقط بابا را
کامِ من تلخ شده ، طعم خوشم کرببلاست
بچشانید به من مزّه ی این حلوا را
مثل عابس بغلم می کند و می بوسد...
بارها دیده ام این خواب خوش ، این رؤیا را
▪️
▪️
کشمکش بود سرِ پیرهنش در گودال
مادرش آمده تا ختم کند دعوا را
شیشهی عطر خدا زیرِ سُم مرکب رفت...
بوی سیب است که پُر کرده همه صحرا را
#ماه_رمضان
#بردیا_محمدی ✍
.