Shab 09 Ramazan 1403 Hoseini [Mohjat_Net] (2).mp3
2.27M
.
#زمینه
#امام_علی
#سید_مهدی_حسینی
ای صنما جان و تنم آرزوست
گرد و غبار وطنم آرزوست
خسته ام از دوری تو یا علی
درد نجف آمدنم آرزوست
ای شور وصال ما
ای خواب و خیال ما
ای شمس جمال تو
شمسی شده سال ما
با عالمی و از همه عالم جدا علی
غیر از خدا کسی نشناسد تو را علی
یا قاهر العدو و یا والی الولی
یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی
****
ساقی مستان دو عالم علی
دلبر خوش حُسن و جمالم علی
دغدغه ی اول سالم نجف
زمزمه ی آخر سالم علی
ای طلعت توحیدم
ای خانه ی امیدم
روزی که نجف باشم
آن روز بُوَد عیدم
دستان پر توان تو خیبر گشا علی
دارد کنیز خانه ی تو کیمیا علی
یا قاهر العدو و یا والی الولی
یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی
****
زنده کدام است برِ هوشیار
آنکه بمیرد به سر کوی یار
عاشق دیوانه ی سرمست را
پند خردمند نیاید به کار
من مست می عشقم
هوشیار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی
بیدار نخواهم شد
قبله علی و مروه علی و صفا علی
ما را ببر شبی طرف کربلا علی
یا قاهر العدو و یا والی الولی
یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی
#حضرت_علی
#ماه_رمضان 1403
.
Shab 10 Ramazan 1403 Hoseini [Mohjat_Net] (4).mp3
2M
#زمینه
#حضرت_زینب
#امام_حسین
#سید_مهدی_حسینی
کهنه پیراهنتو تو بغلم میگیرم
بوی خونت به مشامم میرسه دلگیرم
آخرش یه روزی از غمت حسین میمیرم
یادمه یه نانجیب با نیزه زد تو پهلوت
مرکبا رد میشدن با نعل تازه از روزت
دلم جداییمونو هنوز باور نداره
همش میگفتم نامرد نزن مادر نداره
ببین غریبِ تو قتلگاه یاور نداره
آه دار و ندارم شهنشه نیزه سوارم
لحظه ای نشد که چشم از سر تو بردارم
اشکای چشای تو رو نیزه داد آزارم
وقتی دیدی که توی شلوغی بازارم
آه دار و ندارم شهنشه نیزه سوارم
#ماه_رمضان 1403
.
از جان و دلم بر آل احمد صلوات
صدها و هزار بار و بی حد صلوات
بر جلوه نور ، شاهد مجتبوی
بر سبط نبی ابا محمد صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
از نام حسن ، سینه پُر از نور شود
وز جام حسن ، غمزده پُر شور شود
هر کس که فرستد به جمالش صلوات
یا رب ، به علی و آل ، محشور شود
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
تشنهام تشنه مرا آب حیاتی بفرست
به دل سوختهی من برکاتی بفرست
شام میلاد کریم است کریمانه بیا
ماه برنیمهی رسیده صلواتی بفرست
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
از جان و دلم بر آل احمد صلوات
صدها و هزار بار و بی حد صلوات
برجلوه نور شاهد مجتبوی
بر سبط نبی ابا محمد صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
امروز فراوان شده خیر و برکات
باید طلبید از خدا راه نجات
میلاد سعید سبط اکبر شده است
تقدیم به حضرت محمد صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
برصبر حسن و خوی احمد صلوات
براختر دوم امامت صلوات
خواهی که خداوندببخشد همه عصیان تورا
بفرست براین امام، بی حد صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
با نام حسن به قلبها گل بزنید
با یک صلوات تا بقیع پُل بزنید
فرمود که هر وقت گرفتار شدید
بر دامن ما دست توسل بزنید
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
بر ماه تمام ماه رحمت صلوات
بر نور جمال حُسن و حکمت صلوات
در سفره ى ماه رمضان فیض حسن
بخشیده به عرش و فرش نعمت صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
چون پرده برانداخت خدا را مرآت
در پرده نماند معنی ذات و صفات
از مقدم مجتبی جهان شد پر نور
بر شمس جمالش به محمد صلوات
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
هنگام نزول برکات است امشب
بر مرد دلان بذل حیات است امشب
تبریک به میلاد حسن را گفتن
با ذکر شریف صلوات است امشب
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
مرآت جمال ذوالمنن آمده است
بر خلق، امام ممتحن آمده است
بر روی نکویش صلواتی بفرست
چون یوسف فاطمه ، حسن آمده است
« اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم »
بر چهره ى آیینه ى سرمد صلوات
بر نور دل على و احمد صلوات
در عید ولادت حسن بفرستید
مدح و میلادیه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
.
.
مرحوم کلامی تبریزی
.
.
بیا ساقی بکن لبریز یکدم جام مینا را
که چون مسرور می بینم در این ایام دلها را
سرور ساقی کوثر نگر آن شاه یکتا را
منوّر کرده امشب نور یزدان بیت زهرا را
همان نوری که باشد زیب و زیور عرش اعلا را
.
.
ز زوج بوالحسن پشت نبی محبوبه داور
در پرمایه عصمت به بحر معرفت گوهر
سپهر یازده رخشنده کوکب بر علی همسر
شود وجه الحسن مولود بخشد بر جهان زیور
چه مولودی کند چون رشک جنت سطح دنیا را
.
.
فروغ دیدۀ حیدر رخش مهر فروزنده
کنیز درگهش مریم مسیحی از دمش زنده
بهشت از خلق او بوئی لبش یاقوت ارزنده
سرور سینۀ زهرا قد موزون برازنده
ملک مست و فلک حیران کند مبهوت موسی را
.
.
چه مولودی رخش یک دسته گل از گلشن جنت
چه مولودی که بر آغوش پیغمبر بود زینت
مُسمّا بر حسن از جانب حق مجتبی شهرت
ز بعد شیر یزدان دین حق را اولین حجت
فدای این چنین نام و بنازم این مسمارا
.
.
بلی بعد از علی پور علی بر دین حجّت بود
ز سوی حجّت سبحان صاحب تخت و خلافت بود
بوحدت ماند گر او دشمنش هر چند کثرت بود
مگر آن شاه را از صلح با اعدا چه حکمت بود
کنم فاش از پس پرده بر آرم این معما را
.
.
برای هر بنائی در ازل پی ریختن باید
نمودن خصم را با علم و حکمت ریشه کن باید
تحمل کردن و خانه نشین گفتا ز من باید
نه جنگ شاه مظلومان حسین، صلح حسن باید
بدشت کربلا آخر کشیدند این مدارا را
.
.
در آن صحرای پر وحشت چنان محشر نمایان شد
بقتل شاه مظلومان سپاه کین مهیّا شد
ز بیم صرصر محنت خزان گلهای زهرا شد
جگرها گشت خون از تشنگی خشکیده لبها شد
بروی وارث آب فرات، بستند دریا را
.
.
چنان از کلمۀ بیعت بشاه تشنه ننگ آمد
جهان بر شاهباز اوج همّت بسکه تنگ آمد
بسوی خیمۀ محبوب داور یک خدنگ آمد
ز شست ابن سعد بیحیا آن پیش جنگ آمد
هزار هفتاد یک هفتاد بپا کردند دعوا را
مدح و میلادیه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
سید بشیر حسینی میانجی
.
ساقی ساقی، ساقی ساقی
کوثرین، اوّلین، ساغری گلدی دنیایه
.
گتور بیزه میِ باقی
شیعهی حیدرین، سروَری گلدی دنیایه
.
اؤزو گوزلدی
یوزو گوزلدی
گوزی گوزلدی
.
وار یئری، گوزَللر، بو گوزَلَه غلام اولا
.
یارسول الله!، یارسول الله!
کوثره، حیدره، سنه حقدن سلام اولا
.
.
نیمهی ماهِ رمضان، عشّاقه
بایرامدی، بئله گوزل بایرام اولماز
.
ایلیمیز اؤن ایکی آیدا، هم ائله
بیر گوندوز، همده بئله آخشام اولماز
.
طاها سئوینیر
زهرا سئوینیر
مولا سئوینیر
.
ای دیلیم!، قدرین بیل، حاشا بئله بایرام اولا
.
یارسول الله! یارسول الله!
کوثره، حیدره، سنه حقدن سلام اولا
.
اللهُ نورُ السَّماوات
یارادیب، نوریندن، ایشیقلی بیر آی بو آیدا
.
آیداندا گوزل بیر بالا
وئروبدی، علیّ و، فاطمیه پای بو آیدا
.
بئله پای اولماز
بئله آی اولماز
بونا تای اولماز
.
مجتبی، گلوبدی، مهِ مهِ صیام اولا
.
یارسول الله!، یارسول الله!
کوثره، حیدره، سنه حقدن سلام اولا
.
.
سفرهی رحمت آچیلوب
مؤمنلر، منّانه، مهمان گلَن آیدور بو آی
.
آنادان اولجاقین حسن
اوخودی، قرآنی، قرآن گلَن آیدور بو آی
.
ای « #سلیمانی»!
وصف ائت هر آنی
سبط طاهانی
.
«بشیر»ین، بو شعری، پسند خاص و عام اولا
.
یارسول الله!، یارسول الله!
کوثره، حیدره، سنه حقدن سلام اولا
مدح و میلادیه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
مرحوم ذاکر تبریزی
.
هانسی دلدور که ایده وصف امام حسنی
هانسی گوزدور که گوروب بیر ایله وجه الحسنی
.
جدّی پیغمبره بنزردی او قدری که گورن
باور ایلردی که حاضردی رسول مدنی
یوسف آل محمد ائله خوش منظریدی
واله ایلردی تماشاسی هامی مرد و زنی
.
گوز گوتورمزدی گورنلر او رخ زیبادن
جلب ایدردی او وجاهت گَلَنیله گئده نی
شمع هر محفیلیدی نور رخ زیباسی
روشن ایلردی هامی مجلسی هر انجمنی
.
خوان احسانی اولاردی ائله گسترده مدام
بهت و حیرتده قویاردی او عطانی گوره نی
گلشن خلقتین اوّل گلونون غنچه سیدور
او گلون عطری معطّر ایلیوبدور چمنی
.
لبلرین بسکه اَمردی اؤپوب ایگلردی مدام
شیرۀ جان نبی اولدی غذا و لبنی
گتدی بیر دسته گل، ایلوب او کنیزی آزاد
بیر ایله پادشهین اولمادی قدرین بُلَنی
.
نیمۀ ماه مبارکده قویوب دهره قدم
نور باران ایلدی حُسن جمالی، جهنی
یدّی سنّینده گئدوب ختم رُسُل مجلسینه
حفظ ایدردی گلن آیاتِ حق ذوالمننی
.
آناسی فاطمیه اونلاری نقل ایلردی
شاد ایدردی دل صدّیقه نی شیرین سخنی
بورویوب جدی تاپار روز قیامتده نجات
حسنین یاری عزاداری زیارت ایده نی
.
ییرمی بش دفعه پیاده سفر حجّه گیدوب
واریدی مرکبی گور حُجب شه مؤتمنی
بویوراردی که حیا ایلورم الله ائوینه
من سواره یتوشم حق گوره مرکبده منی
.
جدّی فرمایش ائدوب آغلیون اوغلوم حسنه
آغلادور ارض و سما اهلینی درد و محنی
خیمه سین غارت ائدوب حضرتین اوز اصحابی
ائتد یلر جسمینی مجروح امامین علنی
.
جنگیدن لشگری اغوا اولونوب ائتدی فرار
خصمینه تابعیدی شیعۀ پیمان شکنی
ایلدی موصله فرزند علی عزم سفر
اولدی از بس او شهه دار مصیبت وطنی
.
شهر موصلده ده مسموم عصائیله گلوب
ایتدی مجروح مبارک ایاقین کورِ دنی
آدی مرحوم اتاوین حاجی حسندور « ذاکر »
چوخ سؤَردی اونا همنامی امام حسنی
.ولادت حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام)
.
حاج محمود_ژولیده
.
به تمنای شب وصل، زمین و زمن آمد
به طوافِ سحرِ نور، دل مرد و زن آمد
آسمان فخرکنان، مژده دهد، ماه من آمد
شد شبِ نیمه ی ماه رمضان و حسن آمد
اولین تاجِ سرِ فاطمه، مسجودِ ملَک شد
صد و ده مرتبه، لبخندِ علی، غرقِ نمک شد
.
.
شب قرآن، شب عترت، شب توحید، عیان شد
نیمه ی ماه مبارک، مهِ امّید، عیان شد
این چه ماهیست، کزو جلوه ی خورشید، عیان شد
پورِ سرسلسله ی، عالَمِ تجرید، عیان شد
اهل توحید بنازند، تولّای حسن را
حسنی ها بشتابند، تمنای حسن را
.
.
کیست این مظهرِ الله، که شد جلوه ی داور
سبزپوشِ حرم آل علی، سبط پیمبر
متجلّیست از او، هیبتِ عاشق کُشِ حیدر
همه ی آیه ی عصمت، همه ی سوره کوثر
این همان وعده ی حقّ است، که فرمود به قرآن
او کریمِ ابنِ کریم است، حسن حضرت سلطان
.
.
وصیِ حقِّ بلافصلِ علی، اوست به دارِین
پسر شیرخدا، عبدِ خدا، سَرورِ کونین
همزمان میرِ یَسار است و یَمین است، به صِفین
ناقه ی فتنه گرِ جنگِ جمل را، برَد از بین
کیست او، شیرِ نرِ جبهه ی دین، قالعِ کفّار
در حقیقت که حسن، هست همان حیدر کرار
.
.
او امام است و کند، بر همه ی خلق امامت
او کریم است و نگفته، منشِ اوست کرامت
اوست آقای جوانان جنان، شاهِ قیامت
حسن است، آینه ی لَم یَزلی، در قد و قامت
همه اوصافِ نبی و علی و فاطمه، یکجا
به حسن داده خدا، مدح کجا، یوسفِ زهرا
یوسفِ مصر کند، آرزوی روی حسن را
رخ زیبای حسن، خُلقِ حسن، خوی حسن را
که توانَد که کند وصف، سرِ موی حسن را
عِطرِ جنّت بخدا، رَشک برَد بوی حسن را
با همه حُسن و مِلاحت، چه غریب است بعالم
که همه عمر، دلِ اوست، پُر از محنت و ماتم
.
.
یارِ بی یارِ خدا، یاورِ بی یاورِ اسلام
پیشِ او سَبِّ علی، سکّه رایج شده تا شام
با همه غربتِ او ، دشمنش اما شده ناکام
حاصل صلح حسن، راه حسین است سرانجام
کربلا حاصل غمهای حسن بود، به والله
موجی از گریه ی شبهای حسن بود، به والله
.
.
مِحنتش را به یقین، احمد مختار ندارد
غربتش را بخدا، حیدر کرار ندارد
لشکری دور و برِ خود، بجز اغیار ندارد
قاتلی جز لگد و سیلی و مسمار ندارد
مجتبی قتلگهَش، کوچه ی باریکِ مدینه است
مادری بود و همه همدمِ او، صوتِ حزینه است
.
.
جگرِ پاره، روایتگرِ اوضاعِ دل او
لَخته لَخته جگرش، راویِ روحِ خجل او
پیری آمد بسراغِ، همه ی آب و گِل او
در جوانی، خبرِ مرگ به او داد، اَجل او
داد در دستِ حسینش، به امانت پسرش را
باز تکرار کند، کرب و بلا، دردِ سرش را
.
.
پسرش زیر سم اسب، صدا زد: به کجایی؟!
خواهم از روضه ی رضوان، تو به دیدار من آیی
روضه ی قاسمِ تو، روضه ی زهراست خدایی
سینه ام خُرد شد و بر لبِ من، هست نوایی
تیرباران شده تابوتِ تو بابا، چه بگویم
کاش زیرِ سم مرکب نرود جسم عمویم
هدایت شده از روضه و عبادات نیابتی
با سلام
دوستانی که متقاضی روضه نیابتی، و ختم قرآن و صلوات و .... هستند در خدمت هستیم
هماهنگی:
👇👇👇
@zaaker0
40.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▶️تو مهربونی رو دست تو نیس
🎤بنفس:کربلایی مجتبی رمضانی
🎼شعر:هاشم محمدی آرا
🔰#شب_نوزدهم #ماه_رمضان
نماهنگ_تمنا.mp3
8.64M
#نماهنگ تمنا
بنفس:حاج مجتبی رمضانی
شعروملودی:هاشم محمدی آرا ✍
#ماه_رمضان
#زمزمه
#شور
#واحد
منکه از تو نا امید نمیشم
میدونم که باز هوامو داری
ممنونم که میشنوی صدامو
ممنونم که بم محل میزاری
کی مثل تو اینقَدَر کریمه
کی مثل تو با گدا رفیقه
خیرت همّیشه بمن رسیده
هرجا هرثانیه هر دقیقه
اغفرلنا،من با پای خودم اومدم اقرار کنم
یا ربنا،واسه اینکه باشم پیش تو اصرار کنم
انا الفقیر، یه بزرگی کن و دستمو بگیر
...
هرجا سفره ی تو پهنه اونجا
خیر از توی آسمون می ریزه
هرکس دعوته تو این ضیافت
معلومه که پیش تو عزیزه
با خوب و بدیم همیشه ساختی
نعمت هاتو کم نکردی اصلا
ممنونم که آبرو خریدی
تو بد تا نکردی هیچ جا با من
نعم الحبیب،کی مثل تورفیق میشه با این بیچاره
نعم الطبیب،جز تو کی خبر از این دل زارم داره
انا الفقیر،به حسین بیا و دستمو بگیر
.......
فورا یاد کربلا میفتم
وقتی تشنگی میده عذابم
یاد خشکیه لبای اصغر
یاد اشکای بی بی ربابم
اطفال حرم چیا کشیدن
شرمش موند برا عموی خیمه
گفتن ماها دیگه آب نمیخایم
کاشکی برگرده به سوی خیمه
ماه حرم،رفتی چشمای اهل حرم و تر کردی
صاحب علم،بی توخمیه زمین میخوره کاش برگردی
انا الصغیر، به ابالفضل بیا دستمو بگیر
....
وقتی عاشق علی و زهرام
دنیا واسه من همش به کامه
حب حیدره که تو قیامت
مثل نوره هر کجا باهامه
روز تنهاییو وحشت و ترس
ایشالله که دستمو میگیره
برگه ی امان من از آتیش
تو دستای حضرت امیره
شاه نجف،خوشبختم که تورو دارمو بت مدیونم
شاه نجف،یک وقت از در خونت نکنی بیرونم
انا الحقیر، به علی بیا و دستمو بگیر
.
#مناجات
چشم انتظار
-------
لا اِلهَ اِلّا هُو ذُوالْجَلالِ وَالْاِکْرام
عاشق رخ یارم ، عاشقم ولی گمنام
یا مُغیِث و یا مُغْنِی بی قرارم ادرکنی
بی تو دل پُر آشوب و با تو دل شود آرام
یا جَواد و یا باری ، سوزم از فراق آری
معتکف اگر بودم جویمت در این ایّام
یا سَمیع و یا باعِث یا حَکیِم و یا وارِث
منتظر تو را شیعه منتظر تو را اسلام
أَیْنَ صاحِبُ الْبُرهان خسته ام من از هجران
عاشق جگر خونی می دهد تو را پیغام
هم فراق تو در دل هم وصال تو بر دل
مانده ام دو دل آیا می رسم به آن هنگام
خوانده ام به اشک و آه اِنَّما یُریِدُاللّه
کی پس از غم هجران وصل خود کند اعلام
عاشقی خزان ، غمگین تا رسد گل یاسین
خوانده سوره طاها خوانده سوره اِنْعام
تا نفس به تن باقیست آشنای من ساقیست
مست عشق او دارد بهر وصل او الزام
آمده کنون یارب روز ماتم زینب
ماتمی که مرغ دل از غمش فتد در دام
با که گویم این غم را این حدیث ماتم را
برده دشمنش او را در میان خاص و عام
بعد کربلا ای دل همرکابِ با محمل
غرق غم فَرا رویش شهر کوفه بود و شام
تا رسد به سامانش بین بی قرارانش
«یاسر» شکسته دل می برد مدامش نام
**
محمود تاری «یاسر»✍
.