#شب_هشتم_حضرت_علی_اکبر_ع
نه كسی دیده دلی بی سر و سامانتر از این
نه شنیدهست كسی دیدۀ گریانتر از این
دیدۀ ابری یعقوب و دلسوختهاش
نه بیابانتر از این بوده، نه بارانتر از این...
«زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم»
مپسندم كه شوم بیتو پریشانتر از این
اَشبهُالناس تویی خَلقاً و خُلقاً به رسول
یک نفر نیست بگوید كه مسلمانتر از این؟
تو رجز خواندی و در یاد ندارد جنگی
که سپرها شده باشند هراسانتر از این
هیچكس چون تو نرفتهست سراپا با شوق
جانب مرگ خودش با لبِ خندانتر از این
بیتو از حال دل سوختهام پرسیدند
خیمۀ شعلهوری گفت كه سوزانتر از این...
#سیده_تکتم_حسینی
#هشتم_شوال
#سالروز_تخریب_بقیع
از سپید و سیاه بود اینجا
عشقبازی مباح بود اینجا
روزگار خوشی نه چندان دور
خانهی امن آه بود اینجا
سن ما قد نمیدهد اما
حرم و بارگاه بود اینجا
مادری با چهار فرزندنش
حالشان روبراه بود اینجا
**
چشمتان روز بد نبیند، آه
سرنوشتش سیاه بود اینجا
تیشه و پتک و تیغ آوردند
بی دفاع و سپاه بود اینجا
این همه سال در اسارت شب
باز هم مثل ماه بود اینجا
آفتاب مدینه سوزان است
کاش یک سرپناه بود اینجا...
✍ #سیده_تکتم_حسینی