بسم رب الشهداء و الصدیقین
#شهید_راه_قدس
#سید_حسن_نصرالله
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
از داغ غمـت اگــر نبــــارم چه کنم؟
آه از جگـــرم به لب نیـارم چه کنم؟
سید ! خبـر شهــادتت سنگیـن است
در ماتــم تو جان نسپارم چه کنم؟
افتــاده به باغ لاله ها دست خـزان
مجــروح شـــده تن بهــارم چه کنم
آن بلبــــل دلشکـــسته از پاییــــزم
از داغ بهــــار ، ســــوگوارم چه کنم
برخیـــز و بگو "سَننتصِر" ، پیروزیم
مــن طــاقت این داغ ندارم چه کنم
از فتح و ظفــر بخـوان و امیـد بده
بی نور سـحر در شـب تارم چه کنم
برخیز که نیست وقت رفتن،سید !
بردی ز دل خســته ، قرارم چه کنم
از بس به جگر ،داغ شهــیدان دارم
دلخـــون ز جفــای روزگارم چه کنم
رفتـــی که نفــس تازه کنی برگردی
بـر آمــدنت امیـــــدوارم ، چه کنم
تا وقت ظهــور دولت حضرت عشق
در تاب و تبــم در انتــظارم چه کنم
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۳/۷/۷
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج