eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
YEKNET.IR - GolchinMiladImamReza.mp3
4.5M
(ع) آوردم این دل تنگو سپردمش به تو آقا کبوتر حرمِ تو نداره جایی جز اینجا این دل ما، عاشق صحن و سراته کشته ی ایوون طلاته تشنه ایم و، آبِ سقاخونه ی تو واسمون آب حیاته زندگیمون، یه زیارت جامعه کنج حریم باصفاته این دلو بستم، به پنجره فولاد معتکف هستم، تو صحن گوهرشاد ""قبله ی دلها، خوش آمدی آقا"" "دین و ایمانم، رضا رضا جانم شاه و سلطانم، رضا رضا جانم" دوباره اومدم آقا پایین پای تو نشستم به روم نیار که هزار بار شکستم عهدی که بستم روسیاهم، دلخوشم اما به مردم داری و غمخواریِ تو جا میذارم، آخرش من قلبمو کنجِ امانتداریِ تو کاشکی میشد، این دلم یه تیکه از ایوون کاشیکاری تو دل پَرد هر دم، به گِرد این گنبد بر نمیگردم، دیگه من از مشهد ""قبله ی دلها، خوش آمدی مولا"" "جلوه ی زهرا ، ای دختر طاها" به برکت قَدَمَت قم شده حریم تشیع به یمن قم شده عالم پر از شمیم تشیع شد حرمت، قلب شیعه مَهدِ مِهرِ اهل بیت و علم و ایمان شهر تو شد، شهرِ دین شهرِ جهاد و اجتهاد و فقه و قرآن شهرِ قیام، شهرِ خون شهرِ شروعِ انقلاب سرخِ ایران زیرِ دَین تو، مونده همه دنیا دخترِ حیدر، آیینه یِ زهرا ""جلوه ی زهرا، ای دختر طاها""
. • ﷽ • امیرالمؤمنین علیه_السلام متن:هو العَلی الاَعلیٰ... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 هو العَلی الاَعلیٰ شفیعنا فی العقبیٰ اباالحسن و الحسین ابالزینب الکبریٰ دخیلک یا سلطان یا مرتضی یا مولا به فدای تو علی لشکر یک نفره چه روایات غَزَو های تو معتبره هرکی قد علم کنه کنار هیبت تو یکی باید برسه جنازه‌شو ببره شیر نام‌آور/مظهر داور اسم اعظم در/نام تو حیدر یا علی حیدر یا علی مولا یا علی مولا ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ اسم تو فیض منبر شور و شعور نوکر سرم به دامن توئه تا صبح روز محشر چیزی ندارم ولی جونم فدات یا حیدر به محبت تو زهرا همه رو میخره به فدای خونوادت که چه پر ثمره یه طرف اباالحسن هستی و از طرفی یه پسر داری که شمسه یک پسر قمره ابتدا حیدر/انتها حیدر هل اتی حیدر/لا فتی حیدر مقتدا حیدر یا علی مولا یا علی مولا ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ خلق خدا در بندت زاده نشد مانندت رضایتِ ایزده در گروِ لبخندت نام فاطمه‌ی زهرا نوشته‌ی سربندت نه بُوَد نه که میاد شبیه تو احدی که حریف یک سپاهِ پر عبدِوَدی یکی اومد که جلوت منم منم بکنه تا اومد نفس بگیره دید سرش رو زدی خشم مستوری/امپراطوری کلهم نوری/با خدا جوری یا علی مولا یا علی مولا کربلایی وحید شکری 👇
YEKNET.IR - shoor 4 - hafteghi 99.04.03 - vahid shokri.mp3
4.54M
متن طوفانی 🍃هو العلی الاعلی 🍃به فدای تو علی لشکر یکنفره 🎤 ۳ تیر ۹۹ روبه افول
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سرود - علیه السلام - سبک تو الگوی نجابتی... رویِ دستِ ستاره خورشیده قرصِ ماهِ نجمه درخشیده خدا نورِ عرشِ معلّا رو رویِ سرِ خاکیا پاشیده السّلطان یا علی ابنِ موسَی الرضا بده براتِ کربلا السلطان یا اباالحسن مولا (۴) امشب شبِ بارونه امشب لبا خندونه هر کی میگه از سلطان کرب و بلا مهمونه قرارِ ما عاشقایِ امام رضا این اربعین کرب و بلا السلطان یا اباالحسن مولا (۴) کبوترم دلم هواییه جَلدِ این گنبد طلاییه هر کی قلبش امام رضاییه شک ندارم کرب و بلاییه ما زیرِ پرچمِ سلطانِ طوسیم ما بی قرارِ پابوسیم السلطان یا اباالحسن مولا (۴) من دورم اَزت امّا نزدیکِ منی آقا حکمِ زیارتیِ... اربعینو کن امضا قرارِ ما عاشقایِ امام رضا بابُ الرّضایِ نینوا السلطان یا اباالحسن مولا (۴) 👇
. —------------------------------ پناه من به کی حرم رو می سپری یکم بمون آخه نمیشه اینطوری می بینمت چجوری غصه میخوری حسین من حسین من حسین من حسین من یه بار دیگه نگاه به من کن حسین من پیروهن کهنه تو به تن کن امانته مادر اینه حسین من به مادر بگو تو حسین من بوسه زدم زیر گلتو وصیت مادر اینه پناه من حالا اگه میخوای برو فقط حسین دارم قسم میدم تو رو دعا بکن نگیرن این یه چادرو حسین من حسین من حسین من حسین من داری میری به سمت مقتل حسین من میخوام ببینم از تل ولی چقد شلوغه داداش حسین من موی تو رو گرفته گرفته تو مشت حسین من چرا سرو می بره از پشت اینا همش دروغه داداش پناه من نفس بزن تو قتلگاه یه کاری کن الان میان تو خیمه گاه زینب زخم نگاه یک سپاه حسین من حسین من حسین من 👇
. بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ میخوام از تو بگم امّا زبونم وا نمیشه روی کاغذای شعرم اسم تو جا نمیشه خودمونی حرف زدن با تو چه عالمی داره بی ادب نیستم آقا، جز این دلم وا نمیشه یه دونه عاقل نمونده همه مجنون شمان با وجودِ تو دیگه هیچکسی لیلا نمیشه شب میلاد اومده باز این دلم تو مشهده بخدا واسه دلم هیچ جایی اونجا نمیشه هیچی مثل اینهمه زائرِ عاشق که داری باعث کوری چشمای حسودا نمیشه خیلی دوست دارم بیام زیارتت تو این شبا نمیدونم واسه چی قسمت ماها نمیشه هواپیما و قطار که جای خود تو ترمینال یه بلیطِ اتوبوسِ ساده پیدا نمیشه منکه اَز رو نِمیرم هی خونتو در می‌زنم با دلم مثل کبوتر تا حرم پر می‌زنم مثه یه آهو میام میون دامت می‌شینم هرجوری که هست می‌خوام یه بار چشاتو ببینم میگن از تموم مهربونا مهربون تری رو سیاها رو تو قبل رو سفیدا می‌خری آره از کعبه صفای حرم تو بیشتره آره از بهشتم آقا حرمت دل میبره آره واقعا حیاط حرمت دیدینیه کاسه زردای تو سقاخونه بوسیدنیه قربونِ دهاتی هایی که میان سالی یه بار زیر گریه میزنن تو حرمت بی اختیار دل من سیاهه آقا دلمو جلا بده حال بندگی ندارم به دلم صفا بده مثه اون مریضایی که همیشه شِفا میدی بیا آقا به دل مریض من شِفا بده ما به جز تو، توو حرم یه دونه پارتی نداریم توی مهمونْ خونَت آقا به منم غذا بده هم شنیدیم هم دیدیم که سگ میاد درِ خونت فکر کن آقا من سگم به من یه گوشه جا بده دم مُردن کار ما آقا فقط گیر شماست واسه یه بوسه به پات آقا به ما هم پا بده من یواش یواش دارم پیرْهن مشکی می‌خرم قبل این محرّمه به ما یه کربلا بده ⏹
. . یه خدا و یه جهان و یه خیابون که بین الحرمینه دو تاگنبد دو تا مرقد که برای ابالفضل و حسینه لک لبیک (۳) حسین عزیز زهرا بیا تا یه سیب سرخو بو کنیم میون گریه یه آرزو کنیم اگه قسمت شد بریم به کربلا حرمو با مژمون جارو کنیم خدا رو شکر که می تونیم نوکرای عزیز زهرا باشیم سینه زنها چی می شه تا یه محرم همه کربلا باشیم لک لبیک (۳) حسین عزیز زهرا شب بارون با دل خون دل مجنون هوا لیلا رو داره شب گریه زیر بیرق دل عاشق هوا کربلا داره لک لبیک (۳) حسین عزیز زهرا روی دوشم علم تو توی قلبم همیشه حرم تو یعنی میشه که ببینم روی چشمام یه روزی قدم تو لک لبیک (۳) حسین عزیز زهرا جان ارباب دل بی تاب از کوچیکی تب و تاب تو داره از همون وقت چشمای من آرزوی یه شب خوابتو داره لک لبیک (۳) حسین عزیز زهرا 👇
مرگ برآمریکا واسراییل: 🌹مردان ماسک پوش ❤️روزی روزگاری در این سرزمین مردانی بودند که ماسک روی صورتشان را با اصرار به صورت همرزمشان میزدند. همانهایی که هنوز هر از گاهی خبر پرکشیدن یکیشان را میشنویم. چه درد آور است وقتی میبینیم امروز در همین سرزمین افرادی هستند که ماسک را احتکار می کنند تا با چندین برابر قیمت به هموطن خودشان بفروشند.
کلاسهای آموزش مداحی(برادران) 9صبح جمعه مقابل مهدیه اصفهان چهاراه عسکریه آغازبه کارخواهدکرد. کلاس آموزش مداحی(برادران ) پیربکران جمعه ساعت 9صبح در سالن حوزه بسیج شهید بهشتی جنب ورزشگاه تختی برگزار می شود
. متن حاج 🌷 (ع) در می‌آید کم کم از این خوشهء انگور، می مطمئنم می‌شود قبل از زیارت جور، می کاسه ی چشمم به دست اشک افتاده سحر تا بگیرم نم نم از بارانِ آب شور، می   باز هم روح الامین دارد تعارف می‌کند آب سقاخانه در ظاهر ولی منظور ، می جامی از فیروزه دستم هست و دارم می‌روم تا زمین گیرم کند مابعد نیشابور، می روزی هرکس که مست یار باشد می‌رسد کاروان دارد به نزدیکی مشهد می‌رسد باز می‌خوانم زیارت نامه و اذن دخول باز آقا می‌کند این بار هم من را قبول سجده کردم بارها بر سنگ فرش این حرم تا کند من را دعا در عرش زهرای بتول مرجع تقلید عالم می‌شود بی واسطه هرکسی شد خاک پای عالِم آل رسول گوشه ی هر صحن می‌گویم فقط یا ربنا منزل وحی است اینجا، میکند قرآن نزول باز هم وقت اذان و خواندن نقاره هاست روی لبهایم، دم جانم، علی موسی الرضاست زندگی بعد از شروع یک زیارت شد درست لطف آقا بود هرجا که ضیافت شد درست خواستم خلوت کنم یک نیمه ی شب با خودش دور و اطراف ضریحش جای خلوت شد درست روضه ی پایین پا فوراً دعا بالا سره کار من پیش خدا در این مسافت شد درست ضامن آهو شدن یک گوشه ی احسان اوست تا نگاهی کرد بر محشر، شفاعت شد درست اشک را از دیده ی هر بی پناهی می‌خرد او بخواهد عالمی را با نگاهی می‌خرد وقتهایی که گره بر چنگ و دندان می‌رسد فکر من تنها به آقای خراسان می‌رسد من کجا و آب و جاروی حرم با مژه افتخار خادمی اش بر سلیمان می‌رسد باز هم دلتنگ ایوان طلای مشهد است زائر کرببلا وقتی به ایران می‌رسد از دم باب الجوادِ اوست که هر صبح زود رزق و روزی خدا دست کریمان می‌رسد اصلا از باب الجوادِ اوست که یک صبح زود رَبِّ ما بر بنده‌های خود بهشتش را گشود آمدم با دردهای خود، دوایم را بده التماست می‌کنم حتما شفایم را بده هر چه دارم می‌دهم تا آخر عمرم به تو لااقل تضمین اینکه من گدایم، را بده من بریدم از همه، پس جان زهرا مادرت جان هرکس دوست داری کربلایم را بده چشمه ی اشکم که خشکیده خجالت آور است تا محرم مرحمت کن اشکهایم را بده حال من را خوب کن هر طور می‌دانی خودت من بمیرم، روی خاکی روضه می‌خوانی خودت کربلا بود و تنی که آسمانِ درد بود بر گلویش جای پای خنجری نامرد بود دست در دست همه چرخید معجرهایشان صورت زینب اگر نیلی نبود ، زرد بود دست نامردی شبیه گوشوار فاطمه لابلای آن غنیمت‌ها که می‌آورد، بود کربلا بود و رقیه بود و روی سوخته شانه می‌زد فاطمه بر تار موی فاطمه 👇
. 💥سبک: 🎤مداح: حاج 🌷 (ع) امشب بر آن سرم که جنون را ادب کنم بر چهره تو صبح و به روی تو شب کنم لب‌لب‌کنان به یاد لبت باز تب کنم شیرانه سر تصرف ری تا حلب کنم وز آه خود کشم به بخارا ، بخار را  "علی علی یاعلی" السلطان ابالحسن عالم و آدم عاشقتن شده دلم با تو هموطن با تو دل بی قرار من میره تا خدا  هلاکتم یا امام رضا هیشکی به جز تو، سلطان ما نیست هیجا شبیه حرم، امام رضا نیست صحن و سرات دریا، دریا ذکر همه آقا، آقا دلتنگتم یا امام رضا یا امام رضا ماه مهربون من ستاره ی آسمون من مثل امامِ زمون من درد محبات به جون من بین عاشقا هلاکتم یا امام رضا کسی مثل تو ، پیدا نمیشه برای ما هیشکی امام رضا نمیشه دلم شده شیدا، شیدا گم بود و شد پیدا، پیدا دلتنگتم یاامام رضا یاامام رضا قلبم پر حرارته دوای دردم زیارته جلو ضریحت قیامته لبا لبم از کرامتِ خاک زائرا هلاکتم یا امام رضا ایران با اسمت، صفا گرفته هر کیو میشناسم ازت، شفا گرفته اسمت منو برده بالا تا نزدیک عرش اعلی دلتنگتم یا امام رضا ای شرط لا اله الا الله  ای پاره ی تن رسول الله  علی ابن موسی ابن جعفر بن محمد  ابن علی ابن حسین ابن علی  ولی الله علیه السلام 👇
💥سبک: 🎤مداح: 🌷 چقد دور و برت نوکر داری، ای ماشاء الله چقد تو حرمت کفتر داری، ای ماشاء الله 'به ما محبت مادر داری، ای ماشاء الله۲' همه هستی گدا 'کرم سلطانه۳' خونه‌ی امید ما 'حرم سلطانه۳' اسمت علیِ و نفحات تو خیبری شأن تو می کنه به دو عالم برابری کوچه به کوچه‌ی همه شهرای این دیار برپا شده به عشق تو جشن سراسری قرار کبوترا 'صحن گوهرشاده۳' دل من لک زده‌ی 'پنجره فولاده۳' چه خوبه حرمت سامون داره، ای ماشاءالله هزارتا خادم و دربون داره، ای ماشاءالله مثِ صحن نجف ایوون داره، ای ماشاءالله آخه کی این همه مجنون داره؟ ای ماشاءالله من مست باده‌ی شب میلادتم رضا هستی به یاد من که منم یادتم رضا دردمونِ دردِ مُزمنِ دوری من تویی عمری دخیل پنجره فولادتم رضا شب میلاد رضا 'دل من بیتابه۳' عیدی امشب ما 'حرم اربابه۳' تو دنیای منو زیبا کردی، ای ماشاءالله بدیهای منو حاشا کردی، ای ماشاءالله چقد گره برا من واکردی، ای ماشاءالله برات کربلا امضا کردی، ای ماشاءالله افتاده‌ام به پای سلیمان مشرقین من از امام رضا میرسم به امام حسین باشه قرار ما یه شب جمعه کربلا با آقامون رضا وسط بین الحرمین 👇
. حق نموده به بندگان عنایت گلی واشد زگلشن ولایت سر زد از مدینه زلطف سرمد هشتمین منجی و شمس هدایت مدینه امشب چو وادی طور است نجمه شادان و موسی چه مسروراست تو امام هشتمی تو پناه مردمی همه عالم پر از شور و نوا شد ذکر حور و ملائک مرحبا شد از کرامات خاص کبریایی رضا بر موسیِ جعفر عطاشد مدینه امشب گردیده چون گلشن بگو یا نجمه چشم شما روشن تو امام هشتمی تو پناه مردمی نورحی مبین رسیده امشب هشتمین شمس دین رسیده امشب عاشقان ز بیت موسی بن جعفر پسری مه جبین رسیده امشب بحر دین را او گوهر نایاب است دل حور و ملک ز دیدنش آب است تو امام هشتمی تو پناه مردمی آمده رضا از تبار حیدر که بوَد پاره قلب پیمبر علی سوم آل محمد پسرارشد موسی بن جعفر مدینه غوغاست شورو شعف برپاست همه شادی کنید او کعبه دلهاست تو امام هشتمی تو پناه مردمی حرم با صفای او بهشتم حق نهاده ولایش در سرشتم بس کریم و رئوف و مهربان است نام او را روی قلبم نوشتم حرم و صحنش جنت هرشیعه است با ولای او شیعه او بیمه است تو امام هشتمی تو پناه مردمی یا رضا جان معین الضعفایی آقا جان تو غریب الغربایی تو به اذن خدای مهربانت می کنی از همه گره گشایی شب میلادت کردی به من احسان بر تو یا مولا گردیده ام مهمان تو امام هشتمی تو پناه مردمی ایکه چون مرتضی برما امیری آمده سوی تو عبد فقیری شب میلاد تو رئوف عالم گشته مهمان تو دستم بگیری تو مسیحایی کعبه دلهایی نور چشمان اهل تولایی تو امام هشتمی تو پناه مردمی شکرلله ز لحظه ولادت ذات حق داده بر من این سعادت با تمام بدیهام یا رضا جان بر تو و آل تو دارم ارادت جنت شیعه صحن حریم تو حل هرمشکل دست کریم تو تو امام هشتمی تو پناه مردمی تا میام در حریم با صفایت درد من دوا میشه با دعایت از من روسیاه دلشکسته کرده ای در همه عمرم حمایت درناب من بر تو خطاب من به جوادت قسم بده جواب من تو امام هشتمی تو پناه مردمی یابن زهرا رضا گر روسیاهم شب میلاد تو بر تو پناهم گشته شرمندهء خلق نکویت به حق جوادت نما نگاهم ای حبیب من تویی طبیب من کربلا امشب نما نصیب من تو امام هشتمی تو پناه مردمی .
﷽ 💙 ❤️ 💙 تپش تپش ، تپش قلب من فدای رضا نفس نفس ، نفس اَم می رود برای رضا منم منم،که شدم زنده شدم بنه شفای رضا رضای حق همه واللهِ در رضای رضا پا به ضریحت دست بگیرم از نفس تو حق پذیرم از میِ چشم اَت باده بنوشم مست بمانم مست بمیرم روی قلب من حَک شُو آبروی فلک شُو آرزوی مَلَک شُو عبد بی سر و پا مَن 💙❤️علی علی علی موسی الرضا علی مولا قَدَح قدح زده اَم میِ فقط ز جام رضا سَبو سبو شده اَم مست نام رضا بگو بگو منم آوارهٔ مرام رضا کبوترم که زده اَم پَر به روی بامِ رضا نور رُخ اَت را، ماه ندارد مثل تو دنیا ، شاه ندارد سَر بدهم من، پای تو اما غیر تو باشد راه ندارد سِر سوز سحر تو دُر ناب و گهر تو نور شمس و قمر تو عبد بی سر و پا من 💙❤️علی علی، علی موسی الرضا علی مولا جهان جهان ، شده یکسر غلام رضا زمین زمین بشکوفد به احترام رضا سما سما ، همه دلداده به احترام رضا شب و سحر همه در برکت سلام رضا ای همه هست و ، دارو ندارم عطر تو دارد، لیل و نهارم سر بدهم من ، پای تو اما غیر تو باشد ، راه ندارد عشق تو مولا، حصن حصینم پای تو جانا، جان بسپارم رمز شور و شعف تو تا همیشه هدف تو عشق شاه نجف تو عبد بی سرو پامن 💙❤️علی علی، علی موسی الرضا علی مولا
آنانکه عاشقند به دنبال دلبرند هر جا که می روند تعلق نمی برند از آنچه که وبال ببینند خالی اند عشاق روزگار ، سبکبال می پرند پرواز می کنند به هر جا که جلوه ای ست گاهی ملائک اند و گاهی کبوترند دل را به دست هر کس و ناکس نمی دهند دلداده ی قدیمی آل پیمبرند آنان که عاشق علی و فاطمه شدند مدیون خانواده موسی بن جعفرند! ما عاشقیم عاشق و حیدریم ما شیعیان کشور موسی بن جعفریم آدم بدون مهر تو انسان نمی شود سلمان بدون عشق مسلمان نمی شود آن گردنی که تیغ تو را بوسه می زند سوگند می خوریم، پشیمان نمی شود وقتی کبوتران حریمت، گرسنه اند گندم برای سفره ما، نان نمی شود باید هزار قرن، حکومت کنی مرا سلطان چند روزه، که سلطان نمی شود تو خوب جایی آمده ای سروری کنی هر رعیتی که رعیت ایران نمی شود تو هشتمین پیمبر قرآنی منی حق خدا و حق مسلمانی منی تو آسمان عشقی و خورشید گنبدی خورشید هشتمی و به ایران خوش آمدی تو سجده ای و ساجد و مسجود و مسجدی تو عابدی و معبود و معبدی تو کربلایی و نجفی و مدینه ای یعنی شهید و شاهد و مشهود و مشهدی نه چشمه از علوم، به قلب تو جاری است با این حساب، عالم آل محمدی تو آمدی و آمدنت رفتنی نداشت مانند آفتاب تو در رفت و آمدی ای آبروی جن و ملک خاکبوسی ات عالم فدای جلوه شمس الشموسی ات زائر شدم نسیم، صدای مرا گرفت از دستم التماس دعای مرا گرفت یک شب کنار پنجره فولاد، مادرم آن قدر گریه کرد، شفای مرا گرفت یک پارچه گره زد و تا سالهای سال « سهمیه امام رضا » ی مرا گرفت صحن تو ، آسمان تو ، گنبد طلای تو حتی مجال کرب و بلای مرا گرفت ایمان نداشتم که ضمانت کنی مرا تا اینکه آهو آمد و جای مرا گرفت ای دستگیر صبح قیامت سرم فدات هم خانواده هم پدر و مادرم فدات ای مهربان ترین کرم سفره ی گدا یا ایها الرئوفی و یا ایها الرضا امشب خدا کند که تو را ای حضور سبز این قوم اشتباه نگیرند با خدا ای لطف بی نهایت شب های زائران یکبار ما، سه بار شما، پیش ما بیا با گریه های توست اگر گریه می کنیم ای روضه خوان گریه ی ابن شبیب ها یابن شبیب گریه فقط بر غم حسین یابن شبیب گریه فقط بهر کربلا یابن شبیب جد مرا سر بریده اند پیش نگاه عمه ما سر بریده اند
قدم قدم قدم یار می رسد از راه شکوه جلوه ی دادار می رسد از راه به صورتش همه نور محمدی دارد عزیز احمد مختار می رسد از راه خبر بده به هر آنکس که دل غمین باشد به هر چه غمزده غمخوار می رسد از راه بده به هر چه گنهکار این بشارت را غفور و غافر و غفار می رسد از راه به نام نامی مولا علی ست او را نام دوباره حیدر کرار می رسد از راه خبر دهید که بر عالمی ولی آمد به نام نامی موسی الرضا علی آمد به یمن مقدم او آسمان گل افشان شد و شام تیره ی عالم ستاره باران شد چه خوش قدم پسری می رسد ز آل الله که چشم نجمه و موسی ز شوق گریان شد برای اینکه زند بوسه بر کف پایش چه بیقرار دل خاکی خراسان شد خوشا هر آنکه رضا دید و شد مسلمانش خوشا هر آنکه به دست رضا مسلمان شد بگو به دشمن اسلام این سخن بشنو که شاه مردم این مملکت رضا جان شد در این حرم پرِ از شور و پر ز احساسم میان صحن و سرای حسین و عباسم رسیده آنکه بود مامن مسافرها رسیده آنکه شده جان پناه زائرها رسیده آنکه کرامات بی نهایت او نرفته و نرود از خیال و خاطرها همان که شمس شموس است و قبله ی خورشید همان که بوده حریمش مطاف طائرها رسیده آنکه به یمن قدوم باکرمش گرفت جلوه ی فردوس جان بایرها رسید آنکه نوشتند اینچین بیتی به مدح و منقبت او زبان شاعرها " گلی که یک ورقش آبروی نه چمن است نگین خاتم سلطان دین ابوالحسن است " حرم نگو که حرم چشمه ی بقا دارد به روی لب ، لب نقاره یا رضا دارد حرم نگو که بهشت است ، نه غلط گفتم بهشت گوشه ی این آستانه جا دارد هر آنکه آمده با کیسه ای تهی اما به وقت رفتن خود کیسه ای طلا دارد همیشه اشک روان است و خنده بر لبهاست در این حرم که پر از زائر خدا دارد گمان که نه به یقین نزد پنجره فولاد هر آنکه رفته تمنای کربلا دارد خدا گواست هر آنکس که کربلا رفته به یک نگاه رئوفانه ی رضا رفته جهان فدای رضا و جهان فدای حسین جهان گدای رضا و جهان گدای حسین رضای حضرت ، رضایت حیدر بود رضای رضا و بود رضای حسین به لطف بوده از اول به دل ولای رضای و به دل ولای حسین میان صحن حسین و میان صحن رضا به سر هوای رضا و به سر هوای حسین بگیر کرببلا را تو در مدینه ی طوس همیشه دست رضا بوده کربلای حسین بیا دوباره مرا مست عطر سیبم کن دوباره تذکره ی اربعین نصیبم کن ناصر شهریاری .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای شنيدنی شفای نوزاد در حرم مطهر حضرت امام الرئوف (ع) در دوران قرنطینه یا علی اصغرِ امام حسین
منتظر ظهور (سوسن): خییییییییلی قشنگه حتماً بخونید ☺️☺️ 🌹بسیار زیبا و آموزنده👌 🔻پیرمردی در دامنه کوه های دمشق هیزم جمع می کرد ودر بازار می فروخت تا ضروریات خویش را رفع کند یک روز حضرت سلیمان (ع) پیر مرد را درحالت جمع آوری هیزم دید دلش برایش بسیار سوخت تصمیم گرفت زندگی پیرمرد را تغییر دهد یک نگین قیمتی به پیرمرد داد که بفروشد تا در زندگی اش بهبود یابد پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکری کرد وبسوی خانه روان شد و نگین قیمتی را به همسرش نشان داد همسرش بسیار خوشحال شد ونگین را در نمکدانی گذاشت یک ساعت بعد بکلی فراموشش شد که نگین را کجا گذاشته بود زن همسایه نمک نیاز داشت به خانع آنها رفت و زن نمکدان را به او داد اما زن همسایه که چشمش به نگین افتاد نگین را پیش خود مخفی کرد. پیر مرد بسیار مایوس شد و از دست همسرش بسیار ناراخت و عصبانی وخانم پیرمرد هم گریه میکرد که چرا نگین را گم کردم چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت درآنجا با حضرت سلیمان (ع) روبرو شد جریان گم شدن نگین به حضرت سلیمان (ع) را گفت . حضرت سلیمان (ع) یک نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را هم گم نکنی پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکری کرد و خوشحال بسوی خانه روان شد در مسیر را ه نگین را ازجیب خود بیرون کشید و بالای سنگ گذاشت و خودش چند قدم دور نشست تانگین را خوب ببیند ولذت ببرد دراین وقت ناگهان پرنده ای نگین را در نوکش گرفت وپرید پیرمرد هرچه که دوید وهیاهو کرد فایده نداشت پیرمرد چند روز از خانه بیرون نرفت همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه مینشینی پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد که صدای حضرت سلیمان (ع) را شنید دید که حضرت سلیمان (ع) ایستاده است وبه حیرت بسوی او می نگرد پیر مرد باز قصه نگین را تعریف کرد که پرنده آن را ربود. حضرت سلیمان (ع) برایش گفت میدانم که تو به من دروغ نمی گویی این نگین را از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی و حتما بفروش که در حالت زندگیت تغییری آید پیر مرد وعده کرد که به قیمت خوب میفروشد پشتاره خود را گرفت بسوی خانه حرکت کرد خانه پیر مرد کنار دریا بود هنگامی به لب دریا رسید خواست که کمی نفس بگیرد ونگین را از جیب خود کشید که در آب بشوید نگین از دستش خطا رفت به دریا افتاد هرچه که کوشش کرد و شنا کرد. چیزی بدستش نیآمد . با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت از ترس سلیمان (ع) به کوه نمی رفت همسرش به او اطمینان داد صاحب نگین هر کسی که است ترا بسیار دوست دارد اگر دوباره اورا دیدی تمام قصه برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمیگوید پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد به طرف خانه روان شد که تخت حضرت سلیمان (ع) را دید پشتاره را به زمین گذاشت دویدو گریخت . حضرت سلیمان (ع) میخواست مانعش شود که فرستاده خدا جبریل امین آمد که ای سلیمان خداوند میگوید که تو کی هستی که حالت بنده مرا تغییر میدهی ومرا فراموش کرده ای ! سلیمان (ع) باسرعت به سجده رفت واز اشتباه خود مغفرت خواست خداوند بواسطه جبرییل به حضرت سلیمان گفت که تو حال بنده مرا نتوانستی تغییر دهی حال ببین که من چطور تغییر میدهم پیرمرد که به سرعت بسوی قریه روان بود با ماهی گیری روبرو شد ماهی گیر به او گفت ای پیر مرد من امروز بسیار ماهی گرفتم بیا چند ماهی به تو بدهم پیرمرد ماهی ها را گرفت وبرایش دعای خیر کرد وبه خانه رفت همسر ش شکم ماهی ها را پاره کرد که در شکم یکی از ماهی ها نگین را یافت وبه شوهرش مژده داد شوهرش با خوشحالی به او گفت توماهی را نمک بزن من به کوه میروم تا هیزم بیاورم هنگامیکه زن پیرمرد نام نمک را شنید نگین اول به یادش آمد که در نمکدانی گذاشته بود سریع به خانه همسایه رفت وقتی که زن همسایه زن پیرمرد را دید ملتمسانه عذر خواهی کرد گفت نگینت را بگیرمن خطا کردم خواهش میکنم به شوهرم چیزی نگویی چون شخص پاک نفس است اگر خبردار شود من را از خانه بیرون خواهد کرد. پیرمرد در جنگل بالای درختی رفت که شاخه خشک را قطع کند چشمش به نگین قیمتی درآشیانه پرنده خورد . نگین را گرفت به خانه آمد زنش ماهی ها را پخت و شکم سیر ماهی ها را خوردند فردا پیرمرد به بازار رفت هر سه نگین را به قیمت گزاف فروخت .حضرت سلیمان (ع) تمام جریان را به چشم دید و یقین یافت که بنده حالت بنده را نمیتواند تغییر دهد تاکه خداوند نخواهد به خداوند یقین و باور داشته باشید. 🌼منْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ ☘️و هر کس بر خدا توکل کند پس او برایش کافی است؛ در حقیقت خدا کارش را (به انجام) می رساند.(طلاق آیه3) 🌹حق غنّی است، برو پیش غنی 🌹نزد مخلوق، گدایی بس کن •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•