❁﷽❁
🔳محضــر مبــارک فخرالذاکرین مداح
بــــــــا اخلاص اهـــــلبیت علیه السلام
#استـــــــــاد_حــاج_منصـــور_ارضــی
دوستـــــان و علاقمندان به حضرتعالی
درکانون مداحان و شاعران اصفهان
رحلت بــــــــرادربــــــزرگوار تان جانباز
دفاع مقدس #حــــــاج_ناصــر_ارضی
را بــــــــه حضرتعــــــــالی و خــــانواده
محترمشـــــــــان تسلیت عرض میکنند
امیــــــــد است خــــــــداوند متعــال آن
خادم الحسین علیه السلام را با حضرت
سیدالشهداءعلیه السلام محشور گرداند.
.
#واحد
#تخریب_بقیع
#امام_صادق
#جواد_مقدم 🎤
بقیع و صحن خلوتش ، غربت بی نهایتش
کاشکی یه روزی پا میده ما هم بریم زیارتش
بمیرم من خاکی شدن کبوترا
بمیرم من شکسته قلب زائرا
بمیرم من برا امام مجتبی
یه بقیع و یه دنیا غم و درد نهفته
یه بقیع و یه دنیا روضه های نگفته
... آه و واویلا واویلا ، آه و واویلا ...
قطعه ای از خاک بهشت تربت آقام حسنه
غربت شبهای بقیع غربت آقام حسنه
بقیع تو قبله ی اهل عالمه
بقبع تو پُر از غریبی و غمه
بقیع تو شاهد اشک فاطمه
روی خاکا نوشته که حریمت بهشته
گِل مارو خدا با تربت تو سرشته
... آه و واویلا واویلا ، آه و واویلا ...
حسرت قلب زائرا صحن تورو ندیدنه
آرزوی کبوترا رو گنبدت پریدنه
میاد اون روز که دردمون دوا بشه
میاد اون روز حاجتمون روا بشه
میاد اون روز صحن تو کربلا بشه
میاد اون روز که صحنت پُره از زائرات شِه
صحن تو مثل صحن علی موسی الرضا شِه
... آه و واویلا واویلا ، آه و واویلا ...
#امام_حسن
#قبرستان_بقیع
#واحد
.👇
بقیع و صحن خلوتش - @Maddahionlin.mp3
5.94M
🍁بقیع و صحن خلوتش
🍁غربت بی نهایتش
🎤نوای دلنشین کربلایی جواد مقدم
🍁 #واحد
.
سحر نوید دهد، صبح نور نزدیک است
زمان غم به سر آمد، سرور نزدیک است
شفق زده است ز مشرق، فروغ صبح امید
دهید مژده که روز ظهور نزدیک است
گذشته موسی عمران از آن سوی دریا
بگو به لشکر فرعون، گور نزدیک است
حجاب ها ز میان رخت بسته اند همه
الا که لحظه ی فیض حضور نزدیک است
رسد ز سینهء سینا ندا به اوج فلک
که پای موسی عمران به طور نزدیک است
چگونه از حرم یار دور افتادید!؟
برای اهل دل این راه دور نزدیک است
طلایه دار عدالت ز راه می آید
زوال سلطنت ظلم و زور نزدیک است
ظهور یوسف زهرا قیامت کبراست
یقین کنید که روز نشور نزدیک است
#استاد_سازگار
#امام_زمان
#باهم_براي_ايران
.
Mahmod.Eydanian.Jenab.Ghamar.mp3
7.9M
🎶 چـو نام قـمر آمد هـمه الفـرار
🎤 #محمود_عیدانیان
⏯ #شـور_طوفانے 🌪
.
السّلام علیک یا اباعبدالله الحسین!
ما بنده ایم ؛ بنده ای از بنده های تو
رَزمنده ایم در رهِ امرِ عزای تو
ما زنده ایم ؛ زنده به این " با تو بودنیم "
بود و نبود ما همه بادا فدای تو
شرمنده ایم ز آن که نَمُردیم از غمت
آواره نیستیم هنوز از بلای تو
کاری نکرده ایم ببخشا حسین جان!
کاری برای حضرت مهدی(عج) ؛ برای تو
غیر از همین دو قطره ی اشکی که ریختیم
در زیرِ سایه سارِ نوایِ رثای تو
با ذکر تو به عرش خداوند می رویم
مَحوِ تو ایم و مَحوِ تو ایم و خدای تو
خون خدایی و به زمین ریخت خون تو
دنیا و هر چه هست در آن ، هست دون تو
ای کشتیِ نجات و چراغِ حیات ما
از باقیِ گِل تو سرشتَه است ذات ما
ای آن کسی که عشقِ تو دار و ندارِ ماست
ای صاحبِ قشنگترین خاطرات ما
فرهنگِ تو هنوز به ما درس می دهد
ای علّتِ تعالی و رشد و ثبات ما
ما عالِمِ علومِ عزاداریِ تو ایم
ماه مُحرَّم است زمان زکات ما
" یا لَیتَنا "ست بر لب چشمانِ اشکبار
جاریست در عزای تو نَهرِ فُرات ما
دلهای ماست پر ز مِیِ خوشگوار تو
جز عشق تو بُرون نزند از قَنات ما
هستی دلیل ذاتِ الهی حسین جان!
مائیم بینِ بحرِ تو ماهی حسین جان!
تکراری اَست؛ لیک دوباره شنیدنیست
در قلبمان به غیر هوایِ " حسین " نیست
" ارباب " را فقط به تو باید لقب نهاد
جز نوکریّ تو هدفِ خلقِ دهر ، چیست؟!
از بس که مهربان و کریمی که می دهی...
...در روزِ کارنامه ، به ما نمره های بیست
هستی دلیلِ زندگیِ ما حسین جان!
بر روی این زمین نشود بی بهانه زیست...
در زیرِ سایه ات همه داریم آبرو
بیرون ز بَندِ دِین تو در بِینِ شیعه ، کیست!؟
تا گُفتمانِ ماست "حسینی شدن"؛بجاست...
...ترسد ز شیعه ،دشمن غدّار - صهیونیست -
بعد از هزار و سیصد و اَندی ، تو زنده ای
اِقرار می کنند همه : " تو بَرَنده ای... "
با اشکِ بر تو حقّ ائمّه ، ادا شود
با اشکِ بر تو فاطمه از ما رضا شود
با اشکِ بر تو ، بنده ی گریانِ از غمت...
...بی شک ، مخاطبِ صلوات خدا شود
با اشکِ بر تو گریه کُنِ روضه های تو...
...همرنگِ با ملائکه و انبیا شود
با اشکِ بر تو ، می شود ابلیس نا اُمید
چون اهلِ گریه ی تو ز عِصیان ، جدا شود
با اشکِ بر تو دیده ی تار از گناهِ چشم...
...پاک از گناه گردد و دردش دوا شود
با اشکِ بر تو مُجرمِ غرقِ عذاب هم...
...مشمول عفو و مغفرتِ کبریا شود
با اِذن تو ز محنت تو گریه می کنم
با خواندنِ مصیبت تو گریه می کنم
افتاد بر زمین ، مهِ تابان کربلا
در بینِ گرگهای بیابان کربلا
دشتی پر از شقایق و لاله دُرُست شد
از فَرطِ زخم بر تنِ سلطان کربلا
" بودند دیو و دَد همه سیراب و می مکید
خاتَم ز قَحطِ آب ، سلیمان کربلا "
جسمی که بود بر سرِ دوشِ نبی،عزیز
شد پایمالِ سُمّ ستوران کربلا
شد نوبتِ سرش... که بریدند از قفا
در پیش چشمهای پریشان کربلا
شرح نُزولِ آیه ی " کهف و رقیم " شد
بر روی نِی ، قرائتِ قرآن کربلا
پایینِ نیزه ها ، چه به روز حَرَم رسید
صیّادِ رذل ، بر سرشان داد می کشید
دیگر بس است روضه ، همین قدر بَس بُوَد
گر داخلِ حُسینیه ی شهر ، کَس بُوَد
گر بعدِ روضه ، باز به سمتِ گُنَه رَویم
شاید که روضه خوانی ما هم هَوَس بُوَد
تا شِمرِ نَفْس می چِرَد و سوت می زند
تا حرفِ اهل بیت(ع) ، درونِ قفس بُوَد
امّا اگر که غیرتمان لکّه دار شد
بی شک که روضه ها همه ،فریادرَس بُوَد
با دوری از گناه ،در این روضه ها؛ خدا...
...انگار با یکایکِ ما هَمنَفَس بُوَد
اینگونه اشک ، ناجیِ ما می شود بَسی
حتّی اگر به وُسعتِ بالِ مگس بُوَد
خون خدا! ببخش... اگر کم گذاشتیم
ما بیش از این، لیاقتِ خدمت نداشتیم
#امام_حسین
الاحقر محمّدعلی نوری
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
#قاسم_نعمتی
بوی خون آید از دل صحرا
خاک عالم به سر چه رخ داده
بین لشگر به پا شده غوغا
حمزه دیگر ز پای افتاده
مصطفی را خبر کنید آید
تا که دستان هنده را گیرد
دیر اگر آید از تماشای
بدن پاره پاره می میرد
یوسفی گیر گرگ افتاده
وای بر حال پیکر حمزه
فکر پوشاندن تن او باش
آید از راه خواهر حمزه
زخم این سینه را به هم آور
بر دعا دست خویش بالا کن
زود بر پیکرش عبا انداز
فکر گیسوی خواهرش را کن
سرزمین اُحد غبار آلود
گر چه از شور و گریه ها غوغاست
حمزه و هر بلا سرش آمد
گوشه ای از غروب عاشوراست
کی به پیش نگاه این خواهر
تشنه لب سر ز تن جدا کردند
بهر تشییع پیکری بی سر
ده نفر نعل تازه آوردند
همه افتخار دخترها
به عموهای خوش قد و بالاست
سنت درد دل کنار عمو
ارث اولاد حضرت زهراست
#حضرت_حمزه
.
.
#خرمشهر
#غزل
#شهدا
بوی شهادت می وزد از این حوالی
گویی که سرما خورده اند اما اهالی
دیگر نمیبوید کسی آلاله ها را
باغ شهادت شد خزان پایمالی
امر به معروف از تساهل خورده سیلی
آه ای شهیدان، جایتان خالی است خالی
غیرت کساد است و خریداری ندارد
گرم است بازار ریا و بی خیالی
ایثار و مردی با غزل ناسازگار است
باید سرود اینجا از ابروی هلالی
وقتی که میرفتید تا مرز خدا، بود
در کوله بار قلبتان عشق جلالی
خفتید در آغوش گرم وصل، اما
ما مانده ایم و صد بغل آشفته حالی
کمیل کاشانی
.
.
▪️ نوحه شهادت #حضرت_حمزه علیه السلام اثر حاج مجتبی صمدی شهاب ▪️
خون چکد از دو دیدهء پیغمبر
ز داغ حمزه شد دلش، پر آذر
سالار لشگر نبی فدا شد
از داغش ماتم و عزا بپا شد
واویلا آه و صد واویلتا
مثله شده پیکر او از کینه
تیغ عدو دریده از او سینه
گرچه او گشته اینچنین فدایی
اما وای از شهید کربلائی
واویلا آه و صد واویلتا
ز داغ او نصیب دل شد ماتم
فاطمه گریه میکند از این غم
بعد از او فاطمه گردد دل آزار
سوزد از آتش آن در و دیوار
واویلا آه و صد واویلتا
.
#غزل
#امام_حسین
#رضا_وکیل_آذر ✍
تو که از حال بد سوخته ام آگاهی
مستحب است ز بیمار عیادت گاهی
نکند حال مرا دست خودم بسپاری
خسِ افتاده به سیلاب ندارد راهی
حسرت کعبه به دل دارم و گه کربوبلا
تو نگهدار مرا از خطر گمراهی!
در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد
میکنم سجده بر این صولت شاهنشاهی
هرکجا نام تو را برد، برای تو گریست
پدر آموخت به من شیوه خاطرخواهی
سند غربت تو گشته علی اصغر تو
برکت داشت عجب عمر به این کوتاهی
.
نور چشم پیمبری حمزه
چه قدَر مثل حیدری حمزه
اسدالله دیگری حمزه
به خداوند، محشری حمزه
ای مُلقّب به سیّدالشهدا
حامی مُخلص رسول خدا
هم عمو هم برادرش بودی
همه جا یار و یاورش بودی
تو علمدار لشکرش بودی
جنگجوی دلاورش بودی
تا نظر بر سپاه می کردی
روزشان را سیاه می کردی
بین لشکر وجود تو لازم
بین میدان، حریف تو نادم
افتخار قبیله ی هاشم
می نویسم برای تو دائم
می نویسم کمال داری تو
مثل جعفر دو بال داری تو
بی سبب نیست این که "سرداری"
به علی رفته ای جگر داری
وقت حمله به سینه پر داری
همه دیدند که هنر داری
با دو شمشیر حمله می کردی
وَ دمار از همه در آوردی
مرحبا بر تو ای عموی رسول
که چنین شد سفید، روی رسول
با تو محفوظ چار سوی رسول
کم نگردید با تو موی رسول
کاش حمزه مدینه هم بودی
دور بیت الحزینه هم بودی
بیعتت با نبی چه دیدن داشت
اَشهدت آن زمان شنیدن داشت
عطر اسلام تو وزیدن داشت
رنگ بوجهل هم پریدن داشت
با کمانت سرش ز هم پاشید
از تو و نام حمزه می ترسید
ما پیاده ولی سواره، شما
یکی از راه های چاره، شما
روضه های پر از اشاره، شما
تکّه تکّه و پاره پاره، شما
اهل بیت از تو یاد می کردند
بر تو گریه زیاد می کردند
در کمین بود، نیزه را انداخت
پیکرت را چه بی هوا انداخت
تا نبی روی تو عبا انداخت
همه را یاد بوریا انداخت
اوّلین رکن پنج تن می خواند
روضه ی شاه بی کفن می خواند
ته گودال پیکرش افتاد
جلوی چشم خواهرش افتاد
جای خنجر به حنجرش افتاد
ناله ای زد وَ مادرش افتاد
یا بُنَیَّ ذبیح عطشانم
یا بُنَیَّ قتیل عریانم
متن شعر روضه شب جمعه - حاج مهدی رسولی:
ای شهید رکاب پیغمبر
پدر و مادرم فدای تو باد
ای اُحُد شاهد شهادت تو
عمر من وقف در ثنای تو باد
در دلم حسرت زیارت توست
که تو محبوب مردمی حمزه
طبق نصّ صریح آل نبی
اسدالله دومی حمزه
از سلام زیارتت پیداست
که تو یاور شدی نبوت را
گر پیمبر تو را دهد رخصت
تو شفیعی همه قیامت را
آه از آندم که قصد جان تو کرد
هندِ ملعونه ی جگر خواره
کرد قاتل پس از شهادت تو
با غضب سینه ی تورا پاره
دشمن از پیکر تو هم نگذشت
مُثله شد قامت مطهر تو
لیک جسم پُر از جراحاتت
ماند مخفی ز چشم خواهر تو
من بمیرم برای آن خواهر
که تن بی سر برادر دید
راهِ زینب به قتلگاه افتاد
قتلگاه برادر بی سر
خواهر انگار با برادر خود
میشنیدند ناله ی مادر
مادر انگار با پسر دارد
میزند حرفهای آخر را
میشنیدند قاتل و مقتول
ناله های غریب مادر را
این همان ناله های مادر بود
قتلوک بُنَیَّ عطشانا
اولین نوحه های کوثر بود
ذبحوک بُنَیَّ عریانا
4_6019364599118170843.ogg
537.7K
خدا رو مثل
رفیقت قبۅل داشته باش.!.♥️
#استادشجاعی
التماس دعای فرج 🤲
متن شعر روضه شب جمعه - حاج مهدی رسولی:
ای شهید رکاب پیغمبر
پدر و مادرم فدای تو باد
ای اُحُد شاهد شهادت تو
عمر من وقف در ثنای تو باد
در دلم حسرت زیارت توست
که تو محبوب مردمی حمزه
طبق نصّ صریح آل نبی
اسدالله دومی حمزه
از سلام زیارتت پیداست
که تو یاور شدی نبوت را
گر پیمبر تو را دهد رخصت
تو شفیعی همه قیامت را
آه از آندم که قصد جان تو کرد
هندِ ملعونه ی جگر خواره
کرد قاتل پس از شهادت تو
با غضب سینه ی تورا پاره
دشمن از پیکر تو هم نگذشت
مُثله شد قامت مطهر تو
لیک جسم پُر از جراحاتت
ماند مخفی ز چشم خواهر تو
من بمیرم برای آن خواهر
که تن بی سر برادر دید
راهِ زینب به قتلگاه افتاد
قتلگاه برادر بی سر
خواهر انگار با برادر خود
میشنیدند ناله ی مادر
مادر انگار با پسر دارد
میزند حرفهای آخر را
میشنیدند قاتل و مقتول
ناله های غریب مادر را
این همان ناله های مادر بود
قتلوک بُنَیَّ عطشانا
اولین نوحه های کوثر بود
ذبحوک بُنَیَّ عریانا
اي كشته اي كه بود اُحُد كربلاي تو
اهل ِ مدينه نوحه گران در عزاي تو
شير خدا و شير رسول خدا تويي
اي نام سيدالشهدايي سزاي تو
قبل از حسين و واقعه ي جانگداز او
زهرا گريست بر تو و بر كربلاي تو
شد خلعتِ شهادت تو جامه ي رسول
جانها فداي پيكر در خون شناي تو
اي قامتِ بلند رشادت به هر زمان
كوتاه بود عباي پيمبر براي تو
ماتم چرا گياه به پاي تو ريختند؟!
ميبايد آنكه ريخت سر و جان به پاي تو
اعضاءِ تو ز تيغ ستم پاره پاره شد
پايان نشد به كشته شدن ماجراي تو
هر عضوت از نسيم شهادت چو گُل شكفت
در راهِ دين چو مُثله نشد كس سواي تو
سيد رضا مؤيد خراساني