eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانون مداحان
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم‌الله الرحمن الرحیم برای ، ، ▶️ از صفای ضریح دم نزنید حرفی از بیرق و علم نزنید گریه های بلند ممنوع است روضه كه هیچ سینه هم نزنید كربلا رفته ها كنار بقیع حرفی از صحن و از حرم نزنید زائری خسته ام نگهبانان به خدا زود می روم نزنید زائری داد زد كه نا مردان تازیانه به مادرم نزنید غربت ما بدون خاتمه است مادر ما همیشه فاطمه است كاش درهای صحن وا بشود شوق در سینه ها به پا بشود كاش با دست حضرت مهدی این حرم نیز با صفا بشود كاش با نغمۀ حسین حسین این حرم مثل كربلا بشود در كنار مزار ام بنین طرحی از علقمه بنا بشود پس بسازیم پنجره فولاد هر قدر عقده هست وا بشود چارتا گنبد طلایی رنگ چارتا مشهد الرضا بشود این بقیعی كه این چنین خاكی است رشك پروانه های افلاكی است در هوایش ستاره می سوزد سینه با هر نظاره می سوزد هشت شوال آسمان لرزید دید صحن و مناره می سوزد بارگاه بقیع ویران شد دل بی راه و چاره می سوزد این حرم مثل چادر زهراست كه در اینجا دوباره می سوزد این حرم مثل خیمه ی زینب كه در اوج شراره می سوزد سال ها بعد قدری آن سو تر چند قرآن پاره می سوزد ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
. نداری حرم و صحن و بارگاه فاطمه میکشه واسه ی تو آه تو روزا میتابه خورشید به تو و شبا هم به قبورت میتابه ماه نه اتاقی نه رواقی برات بمیرم نه یه شمعی نه چراغی برات بمیرم تو یه زائر هم نداری برات بمیرم زخمی این روزگاری برات بمیرم تو آسمونی ترین زمینی مزار بی بی اُم البنینی تو بهترینی زیباترینی تو مضجع اُم المؤمنینی ... بقیع مظلوم ، بقیع مظلوم ... شبای تو هواش تاریک و غمه روزات هم پُره از درد و ماتمه میسوزه قبورت زیر آفتاب **** بمیرم من برات غربت همدمه تو نداری سایه بونی برات بمیرم تو نداری روضه خونی برات بمیرم شده غربت کس و کارت برات بمیرم بیقراری شده یارت برات بمیرم حالت قلبم حال خزونه از غربت تو شده دیوونه بده به ما تو بقیع نشونه از قبر زهرا که دلها خونه ... بقیع مظلوم ، بقیع مظلوم ... ***در مصرع ستاره دار بند دوم اگر اشتباهی در متن وجود دارد به آیدی زیر اطلاع داده شود. ۱۳۹۹ .
. کبوتر بقیع شدم امشب پرم رو میکشم رو این خاکا نَه زائری نَه خادمی دارن نَه حتی روضه خون تو این شبها ان شاءالله از سفر میاد مهدی میسازه چهارتا گنبد و مرقد برای مادر ابوفاضل یه سقاخونه هم مثه مشهد ان شاءالله حرم تا حرم میشه اینجا بپا میسازیم یه ایوون طلا مثل صحن رضا خدایا میسازیم یه گنبد مثه کربلا آه روی لبهامون پُر از فریاده بزودیِ زود بقیع آباده ... امام صادق ، امام صادق ، امام صادق ... دوباره بوی دود و آتیشه که قلب شیعه هارو خون کرده زِ غصه های حضرت صادق دلم گرفته و پُر از درده یه پیرمرد خسته رو این بار با دست بسته میبَرن یا رب پای برهنه بی عبا و با دل شکسته میبَرن یا رب به یاد علی توی کوچه شده روضه خون پیاده با این سن و سالش شده نیمه جون میباره برای غم و غصه هاش آسمون آه بمیرم واست که غرق دردی تو کوچه هر دم زمین میخوردی ... امام صادق ، امام صادق ، امام صادق ... با دست بسته و دل خونش به یاد غصه های زینب بود به یاد خیمه ای پُر از آتیش به یاد گریه های زینب بود به یاد مظلومیت جدش دلش یهو تا کربلا پر زد با هر نفس نفس تو این کوچه اسم رقیه رو صدا میزد مدینه به مولای ما خیلی کردی جفا تمومِ پاهاش آبله بسته از کینه ها بمیرم قدش خم شده زیر بار بلا آه چشیدی طعم اسارت اما نرفت رو نیزه سر تو بالا ... حسین ای جانم ، حسین ای جانم ... .
. ایام شهادت بقیع و صحن خلوتش ، غربت بی نهایتش کاشکی یه روزی پا میده ما هم بریم زیارتش بمیرم من خاکی شدن کبوترا بمیرم من شکسته قلب زائرا بمیرم من برا امام مجتبی یه بقیع و یه دنیا غم و درد نهفته یه بقیع و یه دنیا روضه های نگفته ... آه و واویلا واویلا ، آه و واویلا ... قطعه ای از خاک بهشت تربت آقام حسنه غربت شبهای بقیع غربت آقام حسنه بقیع تو قبله ی اهل عالمه بقبع تو پُر از غریبی و غمه بقیع تو شاهد اشک فاطمه روی خاکا نوشته که حریمت بهشته گِل مارو خدا با تربت تو سرشته ... آه و واویلا واویلا ، آه و واویلا ... حسرت قلب زائرا صحن تورو ندیدنه آرزوی کبوترا رو گنبدت پریدنه میاد اون روز که دردمون دوا بشه میاد اون روز حاجتمون روا بشه میاد اون روز صحن تو کربلا بشه میاد اون روز که صحنت پُره از زائرات شِه صحن تو مثل صحن علی موسی الرضا شِه ... آه و واویلا واویلا ، آه و واویلا ... .👇
. ایام شهادت بقیع و صحن خلوتش ، غربت بی نهایتش کاشکی یه روزی پا میده ما هم بریم زیارتش بمیرم من خاکی شدن کبوترا بمیرم من شکسته قلب زائرا بمیرم من برا امام مجتبی یه بقیع و یه دنیا غم و درد نهفته یه بقیع و یه دنیا روضه های نگفته ... آه و واویلا واویلا ، آه و واویلا ... قطعه ای از خاک بهشت تربت آقام حسنه غربت شبهای بقیع غربت آقام حسنه بقیع تو قبله ی اهل عالمه بقبع تو پُر از غریبی و غمه بقیع تو شاهد اشک فاطمه روی خاکا نوشته که حریمت بهشته گِل مارو خدا با تربت تو سرشته ... آه و واویلا واویلا ، آه و واویلا ... حسرت قلب زائرا صحن تورو ندیدنه آرزوی کبوترا رو گنبدت پریدنه میاد اون روز که دردمون دوا بشه میاد اون روز حاجتمون روا بشه میاد اون روز صحن تو کربلا بشه میاد اون روز که صحنت پُره از زائرات شِه صحن تو مثل صحن علی موسی الرضا شِه ... آه و واویلا واویلا ، آه و واویلا ... .👇
. در بقیع قبر حسن آوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد آسمان شهر یثرب تار شد هرچه شد بین در و دیوار شد صحن اینجا کمتر از جنت نبود (بشکند دستی که ویرانش نمود) چشم اهل‌البیت گوهر بار شد هرچه شد بین در و دیوار شد قبر فرزندان زهرا شد خراب روزها تابد بر آنها آفتاب بیت‌الاحزان قصّه اش تکرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد اشک خون میریزد از چشم ترم مثل مادر شد حسن هم بی حرم تربتش بی خادم و زوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد آن بقیع با صفا یادش به خیر آن ضریح دلربا یادش به خیر از جفا پامال آن گلزار شد هرچه شد بین در و دیوار شد چار قبر نازنین یادش به خیر تربت ام‌البنین یادش به خیر حال با خاک زمین هموار شد هرچه شد بین در و دیوار شد چادر مادر اگر خاکی نبود اینچنین قبر پسر خاکی نبود هر چه بر آل نبی آزار شد هرچه شد بین در و دیوار شد دومی باب جسارت را گشود قصد نبش قبر زهرا را نمود خون به قلب حیدر کرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد با همان دستی که زهرا را زدند شعله بر کاشانه مولا زدند قبر فرزندانشان آوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد در همین جا نیمه‌ی شبها علی ناله میزد از غم زهرا علی بعد زهرا بی کس و بی یار شد هرچه شد بین در و دیوار شد در همین جا پیش چشم مرد و زن تیر باران شد تن پاک حسن مثل مادر پیکرش خونبار شد هرچه شد بین در و دیوار شد از همین جا دود و آتش پا گرفت کربلا دامان دخترها گرفت عمه سادات کارش زار شد هرچه شد بین در و دیوار شد گر نمی‌شد کشته محسن پشت در اصغری در خون نمیزد بال و پر تیر کین هم‌دست با مسمار شد هرچه شد بین در و دیوار شد پای زهرا باز شد در کوچه ها بسته شد دستان زینب از جفا از همین‌ جا راهیِ بازار شد هرچه شد بین در و دیوار شد .
. چند شبیِه دلم گرفته نَه واسه کربلا نَه مشهد چند شبیِه میخوام برم تا یه حرم بی صحن و گنبد اون حرمی که زائری نداره حرمی که مسافری نداره راهی که میخوره پایین پاشون حتی اگه بخوای بری نداره دلم چه بیقراره ، غم از چشام میباره شده دوباره دردم بقیع حرم نداره ... بقیع حرم نداره ، بقیع حرم نداره ... خونه دلم برا مزاری که سایه بونش دل ابراست بمیرم اینجا خاک پاکش مدفن بچه های زهراست اون حرمی که زائراش غریبن اون حرمی که خادماش عجیبن اونجا همه بدن با زائرایی که عاشق شمیم بوی سیبَن بازم دلم غمینه ، میخواد بره مدینه میخواد روی خاک سرد مزارشون بشینه ... بقیع حرم نداره ، بقیع حرم نداره ... درخوره جایی صحن و گنبد واللهِ باشه اون بقیعه مرزی نداره که مزارش قد یه عالمی وسیعه ان شاءالله که میاد به زود زودی کوریِ چشم دشمن یهودی شیعه میسازه باز بقیع و بعده ریشه کنی حکام سعودی میسازیم با اذن آقا ، چهارتا گنبد زیبا میسازیم یه صحن با اسم رواق حضرت زهرا ... بقیع حرم نداره ، بقیع حرم نداره ... .👇
. 🎤 بقیع و صحن خلوتش ، غربت بی نهایتش کاشکی یه روزی پا میده ما هم بریم زیارتش بمیرم من خاکی شدن کبوترا بمیرم من شکسته قلب زائرا بمیرم من برا امام مجتبی یه بقیع و یه دنیا غم و درد نهفته یه بقیع و یه دنیا روضه های نگفته ... آه و واویلا واویلا ، آه و واویلا ... قطعه ای از خاک بهشت تربت آقام حسنه غربت شبهای بقیع غربت آقام حسنه بقیع تو قبله ی اهل عالمه بقبع تو پُر از غریبی و غمه بقیع تو شاهد اشک فاطمه روی خاکا نوشته که حریمت بهشته گِل مارو خدا با تربت تو سرشته ... آه و واویلا واویلا ، آه و واویلا ... حسرت قلب زائرا صحن تورو ندیدنه آرزوی کبوترا رو گنبدت پریدنه میاد اون روز که دردمون دوا بشه میاد اون روز حاجتمون روا بشه میاد اون روز صحن تو کربلا بشه میاد اون روز که صحنت پُره از زائرات شِه صحن تو مثل صحن علی موسی الرضا شِه ... آه و واویلا واویلا ، آه و واویلا ... .👇
. 🎤 بقیع و صحن خلوتش ، غربت بی نهایتش کاشکی یه روزی پا میده ما هم بریم زیارتش بمیرم من خاکی شدن کبوترا بمیرم من شکسته قلب زائرا بمیرم من برا امام مجتبی یه بقیع و یه دنیا غم و درد نهفته یه بقیع و یه دنیا روضه های نگفته ... آه و واویلا واویلا ، آه و واویلا ... قطعه ای از خاک بهشت تربت آقام حسنه غربت شبهای بقیع غربت آقام حسنه بقیع تو قبله ی اهل عالمه بقبع تو پُر از غریبی و غمه بقیع تو شاهد اشک فاطمه روی خاکا نوشته که حریمت بهشته گِل مارو خدا با تربت تو سرشته ... آه و واویلا واویلا ، آه و واویلا ... حسرت قلب زائرا صحن تورو ندیدنه آرزوی کبوترا رو گنبدت پریدنه میاد اون روز که دردمون دوا بشه میاد اون روز حاجتمون روا بشه میاد اون روز صحن تو کربلا بشه میاد اون روز که صحنت پُره از زائرات شِه صحن تو مثل صحن علی موسی الرضا شِه ... آه و واویلا واویلا ، آه و واویلا ... .👇
.👆 تصور کن که این آقا برای خود حرم دارد کریم آل طاها چند تا باب الکرم دارد تصور کن که مثل شهر مشهد باغ رضوانی و یا مانند شهر قم خیابان ارم دارد نه تنها صحن زیبایی به زیبایی گوهرشاد علاوه بر دو تا گلدسته سقاخانه هم دارد تصور کن که در گوشه کنار بارگاه خود همیشه خادمانی مهربان و محترم دارد تصور کن که دیگر در حرم گرد و غباری نیست تصور کن که بعد از این مزارش خاک کم دارد تصور کن گلاب قمصر کاشان رسید از راه و با شور و شعف قصد زیارت دم به دم دارد ببین با چشم دل مهمانسرایی و تصور کن که دیگر سفره دار فاطمه دارالنعم دارد تصور کن شب شعری کنار مرقدش برپاست تصور کن برای خود حسن هم محتشم دارد یکی از این هزارانی که گفتم را ندارد ، حیف غمش این آرزو را بر دل من میگذارد حیف شب و روزم عزا شد اهل بیتم را صدا کردم به لطف مادرش در خانه بزمی دست و پا کردم به پاس لطف بسیاری که آقا کرد در حقم منم دارایی ام را نذر خرج روضه ها کردم نشد که سرمه ی چشمم کنم خاک مزارش را ولیکن دیده را با خاک پرچم آشنا کردم رمضان تا محرم از محرم تا صفر هرشب نشستم روی سجاده حسن جان را صدا کردم خودش با دست خود من را نشانده بر سر سفره اگر کم از سر این سفره بردارم جفا کردم به هر ماتمسرایی سر زدم دیدم حسینیه ست حسینی ام ولی در دل حسنیه بنا کردم اگرچه بر سر و سینه زدم با روضه های او ولی با خویش میگویم خطا کردم خطا کردم نفهمیدم که آقایم به هرچه کوچه حساس است از او شرمنده ام امشب اگرکه کوچه وا کردم از انجایی که حتی خواهرش لطمه به صورت زد... میان روضه ها من هم به زینب اقتدا کردم مدینه دید آن شب مویه های نجم ثاقب را صدا زد تا صدای خسته اش ام المصایب را همه دیدند بی اندازه میلرزید سر در تشت به جای زهرها میریخت هر تکه جگر در تشت پسر گاهی به سینه میزد و گاهی به سر میزد و میبارید چشمان پر از اشک پدر در تشت اگرچه میگرفت از صورتش خونابه را زینب ولیکن می نشست از لخته خون ها بیشتر در تشت کبوتر ...نامه ای در دست... در ذهنش تداعی شد دوباره نقش بست از زخم روی بال و پر در تشت دم "لایوم…" را وقتی که جاری کرد بر لبها در آمد به صدا گویا دگر زنگ خطر در تشت نگاهی گاه بر زینب و گاهی بر حسین اش داشت چه ها میدید آقای غریب مان مگر در تشت !؟ صدا زد خواهرم این گریه را خرج حسین ات کن شبی که میروی آزرده به دیدار سر در تشت خدا را شکر اینجا خیزران در کار نیست اما چه خواهی کرد در شام بلا با چوب تر در تشت اگرچه زانوی غم در بغل داری و میباری خدا را شکر اینجا چادری بر روی سر داری شاعر: علیه‌السلام
برای ؛ ؛ جلوه‌ی جنت به چشم خاکیان دارد بقیع یا صفاى خلوت افلاکیان دارد بقیع گر حصار کعبه را جبریل دربانى کند صد چو موسى و مسیحا پاسبان دارد بقیع گر چه با شمع و چراغ این آستان بیگانه است الفتى با مهر و ماه آسمان دارد بقیع گرچه محصولش به‌ظاهر یک نیستان ناله است یک چمن گل نیز در آغوش جان دارد بقیع گرچه می‌تابد بر او خورشید سوزان حجاز از پر و بال ملائک سایبان دارد بقیع می‌توان گفت از گلاب گریه‌ی اهل نظر بى نهایت چشمه‌ی اشک روان دارد بقیع بشکند بار امانت گرچه پشت کوه را قدرت حمل چنین بار گران دارد بقیع تا سر و کارش بُوَد با عترت پاک رسول کى عنایت با کم و کیف جهان دارد بقیع این مبارک بقعه را حاجت به نور ماه نیست در دل هر ذره خورشیدى نهان دارد بقیع اینکه ریزد از در و دیوار او گرد ملال هر وجب خاکش هزاران داستان دارد بقیع چون شد ابراهیم قربان حسین فاطمه پاس حفظ این امانت را به جان دارد بقیع فاطمه بنت اسد، عباس عم، ام البنین این‌همه همسايه‌ی عرش‌آستان دارد بقیع در پناه مجتبى در ظل زین العابدین ارتباط معنوى با قدسیان دارد بقیع باقر علم نبى و صادق آل رسول خفته‌اند آنجا که عمر جاودان دارد بقیع قرن‌ها بگذشته بر این ماجرا اما هنوز داغ هجده ساله زهراى جوان دارد بقیع کس نمی‌داند چرا یا قرة عین الرسول! منظر فصل غم انگیر خزان دارد بقیع آخر اینجا قصه‌گوى رنج بى پایان توست غصه و غم کاروان در کاروان دارد بقیع خفته بین منبر و محرابى اما بازهم از تو اى انسیه‌ی حورا، نشان دارد بقیع راز مخفى بودن قبر تو را با ما نگفت تا به کى مهر خموشى بر دهان دارد بقیع؟ شب که تنها می‌شود با خلوت روحانى‌اش اى مدینه! انتظار میهمان دارد بقیع شب که تاریک است و در بر روى مردم بسته است زائرى چون مهدى صاحب زمان دارد بقیع کاش باشد قبضه‌ی خاکم در آن وادى «شفق» چون ز فیض فاطمه خط امان دارد بقیع ✍️ «شفق» 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
برای ، ، از صفای ضریح دم نزنید حرفی از بیرق و علم نزنید گریه‌های بلند ممنوع است روضه كه هیچ، سینه هم نزنید كربلا رفته‌ها! كنار بقیع حرفی از صحن و از حرم نزنید زائری خسته‌ام نگهبانان به خدا زود می‌روم نزنید زائری داد زد كه نامردان تازیانه به مادرم نزنید غربت ما بدون خاتمه است مادر ما همیشه فاطمه است كاش درهای صحن وا بشود شوق در سینه‌ها به پا بشود كاش با دست حضرت مهدی این حرم نیز با صفا بشود كاش با نغمۀ حسین حسین این حرم مثل كربلا بشود در كنار مزار ام بنین طرحی از علقمه بنا بشود پس بسازیم پنجره فولاد هر قَدَر عقده هست وا بشود چارتا گنبد طلایی رنگ چارتا مشهد الرضا بشود این بقیعی كه این چنین خاكی‌ست رشك پروانه‌های افلاكی‌ست در هوایش ستاره می‌سوزد سینه با هر نظاره می‌سوزد هشت شوال آسمان لرزید دید صحن و مناره می‌سوزد بارگاه بقیع ویران شد دل بی راه و چاره می‌سوزد این حرم مثل چادر زهراست كه در اینجا دوباره می‌سوزد این حرم مثل خیمه‌ی زینب كه در اوج شراره می‌سوزد سال‌ها بعد قدری آن سوتر چند قرآن پاره می سوزد ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
برای ؛ ؛ در آفتاب تو انوار کبریاست مدینه به سویت از همه سو چشم انبیاست مدینه اگر چه غریبی نشسته بر در و بامت هماره با دل ما نامت آشناست مدینه تو همچو حلقه‌ی انگشتر و نگین شریفت تن مقدس پیغمبر خداست مدینه به بیت فاطمه و باب جبرئیل تو سوگند تو قبله‌ی دل مایی خدا گواست مدینه به هر طرف که نهم روی خویش، روی دل، به مسجد الّنبی و مسجد قباست مدینه هنوز چشم تو محو است بر نماز محمّد هنوز بانگ بلالت به گوش ماست مدینه هنوز از جگر نخل سبزهای تو بر پا صدای ناله‌ی العفو مرتضاست مدینه هنوز از نفس جبرئیل، گوش دلت را نوای روح برانگیز هل اتاست مدینه نیازمند به ناز طبیب نیست وجودم که در نسیم مسیحایی‌ات شفاست مدینه :: کجا به خاک بقیعت نشسته یوسف زهرا؟ که گرم زمزمه و ناله‌ی دعاست مدینه به اشک دیده‌ی مهدی به خون سینه‌ی زهرا مزار فاطمه و محسنش کجاست مدینه؟ صدای ناله‌ای از کوچه می‌رسد به گمانم صدای ناله‌ی جان‌سوز مجتباست مدینه چرا خراب نگشتی در آن غروب غم افزا؟ که فاطمه زخدا مرگ خویش خواست مدینه به آفتاب تو نقش است جای ضربت سیلی که روز تو چو شب تیره غم افزاست مدینه سؤال می‌کنم از تو، بگو به حق پیمبر به روی فاطمه سیلی زدن رواست مدینه؟ سرشک دیده‌ی مولا گذشت از سر هستی اگر چه گریه‌ی او در تو بی صداست مدینه ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم ‌
برای ، ، باز كن بر روى من آغوش جان را، اى بقیع تا ببینم دوست دارى میهمان را، اى بقیع خاكى اما برتر از افلاك دارى جایگاه در تو مى‌بینم شكوهِ آسمان را اى بقیع پنج خورشیدِ جهان‌افروز در دامان توست كرده‌اى رشك فلك این خاكدان را اى بقیع می‌رسیم از گرد ره با كوله بار اشك و آه بار ده این كاروانِ خسته‌جان را اى بقیع جز تو غم‌های على را هیچ كس باور نكرد می‌کشى بر دوش خود بارى گران را اى بقیع باز گو با ما، مزار كعبه‌ی دل‌ها كجاست در كجا كردى نهان آن بی‌نشان را اى بقیع قطره اى، اما در آغوش تو دریا خفته است كرده‌اى پنهان تو موجى بی‌کران را اى بقیع چشم تو خون گرید و «پروانه» مى‌داند كجاست چشمه‌ی جوشان این اشكِ روان را اى بقیع ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
برای ، ، بقیعا السلام ای تربت عشق سلام ای بارگاه غربت عشق سلام ای خاک پاکت نورباران سلام ای مرقد زهرا تباران سلام ای مهد زوار خدایی انیس دردهای مجتبائی سلام ای ناظر تُبلی السرائر دلیل غربت سجاد و باقر سلام ای قبله‌ی دل‌های عاشق سلام ای بوستان پاک صادق فدای آن زمین و آسمانت که چندین گنج داری در نهانت که گفته بارگاهت خشت خشت است که خاکت بهتر از باغ بهشت است تو باب باب جبریل امینی زیارتخانه‌ی اُم البنینی نشان از عطر و بوی یاس داری که در خود ریشه‌ی عباس داری گلی که می‌دهد بوی علی کیست؟ گلی جز فاطمه بنت اسد نیست انیس گنبد خضرا تو هستی قرین تربت زهرا تو هستی تو سفره‌دار مهمانی عزیزی غبار مهدوی بر سر بریزی کنی هر روز و شب تجدید عهدی به یک بوسه زخاک پای مهدی بقیعا در دل شهر مدینه تویی تنها انیس زخم سینه تو تنها شاهد صوت الحزینی شنیدی نالۀ فضه خذینی بده اذن دخولی تا بیائیم به مژگان آب و جارویت نمائیم ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
برای ، ، ای زائرین! به شهر پیمبر خوش آمدید در خانه‌ی بتول مطهّر خوش آمدید این است آن مدینه که بود آرزویتان گرد و غبار اوست به رخ آبرویتان این است آن مدینه که انوار کبریا تابد به دیده از حرم ختم الانبیا این است آن مدینه که خاکش سرشت ماست این است مدینه که رشگ بهشت ماست این است آن مدینه که بر حضرت رسول آیات وحی کرده زسوی خدا نزول این است آن مدینه که از بام و از درش خیزد صدای زمزمه‌های پیمبرش اینجا طنین زمزمه‌های محمّد است اینجا مزار روح فزای محمّد است این شهر، زادگاه دو سبط پیمبر است اینجا مقام حضرت زهرا و حیدر است اینجا به گوش، ناله و فریاد و زمزمه‌ست گویی صدای گریه‌ی زهرا و فاطمه‌ست :: دیوار و در کشد زجگر دم‌بدم خروش گویی صدای یا ابتا می‌رسد به گوش اینجا شرر زخانه‌ی مولا زبانه زد اینجا مغیره فاطمه را تازیانه زد اینجا زکینه ضربه به پهلوی او زدند اینجا غلاف تیغ، به بازوی او زدند اینجا اگر چه نیست نجف، تربت علی‌ست هر گوشه گوشه‌اش سند غربت علی‌ست یکسو بقیع و سوی دگر خانه‌ی علی‌ست تابوت فاطمه به روی شانه‌ی علی‌ست اینجا زگوش، نقش زمین گوشواره شد اینجا دل حسین و حسن پاره پاره شد اینجا سرشگ دیده، غم دل نصیب ماست اینجا مزار چار امام غریب ماست یاران چگونه اشک نبارند در بقیع اینجا ائمّۀ بقعه ندارند در بقیع اینجا هماره بوی گل یاس می‌رسد از خاک قبرِ مادر عبّاس می‌رسد خیزد صدای ناله از این سرزمین هنوز آید صدای گریه‌ی ام البنین هنوز خاکش فروغ‌بخش دو عین است این زمین زیرا که جای پای حسین است این زمین اینجا به حرمت نبوی پشتِ پا زدند سیلی به همسر علی مرتضی زدند اینجا به گوش، ناله‌ی زینب مکرّر است دخت علی هنوز عزادار مادر است "میثم! " در این زمین مقدّس نماز کن روی نیاز خود به سوی بی نیاز کن ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
برای ، ، هر چقدر این ‌خاک، باران‌خورده و ‌تر می‌شود بیشتر از پیش‌تر جانش معطر می‌شود این حریم آسمانی گنبدش فیروزه‌ای‌ست روز و شب مفروش با بال کبوتر می‌شود هر رواقش آینه در آینه نور است، نور صحن در صحنش صلات ظهر، ‌محشر می‌شود دل تمنا می‌کند «باب الکرم» را، عاقبت با امام‌مجتبی اینجا میسر می‌شود قال باقر، قال صادق می‌نشیند بر زبان دور تا دور حرم یک روز، منبر می‌شود کربلا هم می‌رسد اینجا لبی را تر کند طرح سقاخانه‌ها روزی مقدر می‌شود روضه خوان اینجا نشسته، روضه خوانی می‌کند در دلم تازه غم و اندوه مادر می‌شود ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
برای ، ، کاش همچون لاله سوزم در بیابان بقیع تا شبانگاهى شوم شمع فروزان بقیع کاش سوى مکه تازد کاروان عمر من تا کنم بیتوته یک شب در شبستان بقیع کاش همچون پرتو خورشید در هر بامداد اوفتم بر خاک قبرستان ویران بقیع آرزو دارم بمانم زنده و با سوز حال در بغل گیرم چو جان، قبر امامان بقیع آرزو دارم ببینم با دو چشم اشکبار جاى فرزندان زهرا را به دامان بقیع آرزو دارم بیفتم بر قبور پاکشان تا که گردم حایل خورشید سوزان بقیع آرزو دارم که اندر خدمت صاحب زمان قبر زهرا را ببوسم در بیابان بقیع آرزو دارم که همچون گوهر غلطان اشک از ارادت رخ نهم بر خاک ایوان بقیع اندر آنجا خفته چون قربانیان راه حق اى "مؤید" جان عالم باد قربان بقیع ✍️ مرحوم 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم
برای ؛ ؛ صحنه‌ای بس جان‌فزا و دل‌نشین دارد بقیع رنگ و بو از لاله‌های باغ دین دارد بقیع گشته دامانش زیارتگاه قرص آفتاب سایه از بال و پر روح الامین دارد بقیع زآسمان وحی دارد در بغل خورشیدها گر چه جا در دامن خاک زمین دارد بقیع تا چراغش قبر بی شمع و چراغ مجتباست روشنی در دیده‌ی اهل یقین دارد بقیع خرمنی از مشک جنّت بر سر هر تل خاک از غبار قبر زین العابدین دارد بقیع تا توسل بر مزار حضرت باقر برند یک جهان دل در یسار و در یمین دارد بقیع صادق آل محمّد خفته در آن خاک پاک راستی فیض از امام راستین دارد بقیع لاله‌ی عباّسی از دامان پاکش سرزند خُرّمی از تربت امّ البنین دارد بقیع قبر ابراهیم را بگرفته در آغوش جان فیض‌ها از پیکر آن نازنین دارد بقیع خاک آن صحرا صدف، دُرّ فاطمه بنت اسد گوهری چون مادر حبل المتین دارد بقیع پیکری گم گشته در اشک امیرالمؤمنین لاله‌ای از رحمة للعالمین دارد بقیع بر مشام (میثم) آید بوی قبر فاطمه سینه‌ای خوش‌بو تر از خلد برین دارد بقیع ✍️ 🔻مقدمتان را به این کانال 2 هزارنفری 🟩⬜️🟥امامتفاوت وعالی گرامی می داریم