eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
9.1هزار ویدیو
1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. متن روضه 1 🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم زبانحال باب الحوائج عبدالله بن الحسن... 🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم 🔸از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم قربون غریبیش برم... مثل باباش امام حسن خیلی غریب بوده... روضه ی جانسوزی داره... دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه... آخه روضه ی این آقازاده گره خورده به روضه ی اربابمون حسین... 🔸آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو عموی غریبم حسین... 🔸کآستینم را ز دست عمّه‌ام زینب کشیدم ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت... خیلی مواظبشون بود... مخصوصا عبدالله اش رو ... صدا زد خواهرم... زینبم ... مواظب عبدالله ام باش... خواهرم مواظب یادگار برادرم باش... زینب جان این نانجیبها رحم ندارن... دیدی قاسمم شهید کردن... علی اکبرم قطعه قطعه کردن... ‌روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن... خواهرم اینا رحم ندارن... زینب ‌مواظب یادگار حسنم باش... دستهاش رو گذاشت توی دست عمه... 🔸دست او در دست های عمّه بود 🔸گوش او پر از صدای عمّه بود اما... 🔸شیون زن ها دلش را پاره کرد 🔸دید شه تنهاست فکر چاره کرد دستش به دست عمه جانش زینبه... بالای تل زینبیه... یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش حسین داخل گودی قتلگاه است... دور تا دور عمو رو گرفتن... شمشیرها بالا میره پایین میاد... دیگه طاقت نیاورد... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه 🔸دست او از دست عمّه شد جدا 🔸می دوید و بر لبش واویلتا هی صدا میزد ای وای... آقای غریبم حسین... 🔸می دوید و گاه می افتاد او 🔸از جگر فریاد می زد ای عمو (وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي) به خدا از عموم جدا نمیشم. ‌تا رسید کنار ابی عبدلله دید یه نانجیبی هم شمشیر به دست... داره نزدیک میشه... خودش رو انداخت روی عمو جانش حسین... نمیذارم آقام رو به شهادت برسونی... نانجیب شمشیر بلند کرد ... یاصاحب الزمان... عبدالله دست رو جلو آورد ... ‌مبادا شمشیر به بدن عمو اصابت کنه نانجیب آنچنان با شمشیر بر دست عبدالله زد... ‌‌دیدن دست به پوست آویزان شد... صدای ناله اش بلند شد... يَا عَمَّاهُ (روضة الواعظين ص ٢٠٨) عموجان حسین به ‌دادم برس... خدا...حالا ابی عبدالله چکار کنه... لحظات آخره... عبدالله اش رو در آغوش گرفت... به سینه چسباند... داره نجوا میکنه. .. اما حرمله ملعون هم کمین کرده بود... یاصاحب الزمان.... نانجیب تیر از کمان رها کرد... (فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ) سادات منو ببخشید... دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین... جان دادن... یکی ششماهه اش علی اصغر بود... یکی هم عبدالله بن الحسن... دیدن عبدالله داره روی سینه حسین دست و پا میزنه... هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین... 🔸ضربۀ محکم یک تیغ که پایین آمد 🔸نذر لبخند عمو کرد یتیمی ‌پر خویش 🔸آخرین تیر خودش را به کمان حرمله برد 🔸گردنش شد سپرش باهمۀ حنجر خویش الا لعنت الله علی القوم الظالمین 👇
PTT-20220729-WA0021.opus
728.8K
واحد سنگین ورودیه ماه محرم حسین حسین حسین جان،یا سیّد شهیدان (2) ::::::::::::::::::::: آتیش به جونم میزنه، مصیبت های کربلا آتیش به جونم میزنه،این همه اندوه و بلا آتیش به جونم میزنه، صدای طبل ماتمش آتیش به جونم میزنه،عزا و اندوهِ غمش یه لشگر ویه کارون،ازکودک و پیر و جون دعوت شدندبه مهمونی،مهمونی اهل جنون یه لشگر ازکوفه و شام،راه رو گرفتند به امام با نیزه و تیغ و سنان،به کارون دادند سلا م سلام دادند با نیزه ها ،بر تن مجروح حرم باخنجر و تیغ های تیز،بردست وبازوی قلم هزار هزار مرد دلیر ،هفتاد و دو یل و امیر هَلْ مِنْ مُبارز طلبید ، ساقی ما ماه منیر کوفی و این همه جفا ،به کودکان بی پناه کوفی نداره هیچ وفا ،صد ها مصیبت آه آه از میر و سردار حرم ،تا کودک زار و حزین از اکبر و عابس و جون ،همه همه نقش زمین چه محشری به پا شد ، از لاله های پر پر از علقمه غرق خون ، تا قتلگاه سراسر به روی نیزه خورشید، به روی نیزه اصغر رحمی نداره کوفی ، به پا نموده محشر یا لیتنا کنا معک ، حسین جان ای چرخش فُلک و فَلَک حسین جان بقای دین اسلام ، از خون و ایثار توست جانبازی ابوالفضل ، برای ما آبروست شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. نه آبرو دارم نه چیزی که به چشم آید سرتا به پا کبر و خطا و فسق و عصیانم بار گناهانم به قدری هست سنگین که از شدتِ سنگینی اش پیوسته نالانم شیطان که اصلا هیچ ، درد من که شیطان نیست افتاده نفسِ سرکشم عمری است بر جانم این نفسِ بی اشباع زندانی شده تاریک تنها ، گرسنه ، تشنه آقا کنج زندانم دائم به اهل کوفه نفرین میکنم اما از بی وفایی های خود خیلی پریشانم چیزی ندارم جز دو قطره اشک بر جدت از کودکی در سوگ آن مظلوم گریانم من آمدم تا مثل حر سر خم کنم ، گویم آقا ، پشیمانم ، پشیمانم ، پشیمانم ای عادتت احسان ، مرا رد میکنی ؟ هرگز رد کردنِ سائل مرامت نیست ، میدانم (یونس) نشسته پشت در تا روی تو بیند آتش نزن با دوری خود بر گلستانم (یونس)✍ .
. روضه شب اول محرم در وجودم طنین محتشم است دیده ام شوق و رقص پرچم را لطف کردی به من دوباره حسین نوکری کردنِ محرم را - یاد کردم از آن عزیزانی که به زیر لحد عزا دارند پدر و مادران خفته به خاک که عزا دار روضه ی یارند - پدری که همیشه با اشکش مشکی روضه را به تن می کرد شب اول که می رسید از راه یادی از غربتِ حسن می کرد - مادری که همیشه در طی سال خانه اش بود با شما آباد از پس انداز چند ماهه خودش خرجیِ روضه ی تورا می داد - یاد کردم از آن عزیزانی که به درد فراق مجبورند بین بستر سیاه پوشیدند ولی از روضه های تو دورند - لطف کردی به من دوباره حسین که رساندی مرا به هیئت و اشک لطف کردی اجازه ام دادی بزنم سینه پای صاحب مشک - با خودم فکر می کنم...هیهات هرچه بر سینه ام زدم کم بود دوست دارم که خوب گریه کنم شاید این اخرین محرم بود... شاعر: .
PTT-20220729-WA0029.opus
462.6K
شهادت حضرت مسلم ع شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) ----------------------------- نظر کن تو به طفلان سفیرت شده بی جان میا کوفه حسین جان(2) ------------------------------ عمریست که من خادم درگاه حسینم همدوشم و همرزمم و همراه حسینم دارم ز نسب نام من از حیدر کرار فرزند عقیلم که رفتم به روی دآر نظر کن تو به طفلان سفیرت شده بی جان میا کوفه حسین جان(2) »»»»»»»»»»»»»»««««« این کوفه ی صد رنگ شده خواب و خیالم آبی نشود گرم ز کوفی ،جوابست به سئوالم این عهد شکن ها که به تو نامه نوشتند با کشتن تو در طلب راه بهشتند نظر کن تو به طفلان سفیرت شده بی جان میا کوفه حسین جان(2) »»»»»»»»»««««««««« من یکه و تنها در این شهر خرابم من نامه نوشتم بیا در اضطرابم جان علی اکبر و آن اصغر بی شیر دیدم به بازار فروشند همه شمشیر نظر کن تو به طفلان سفیرت شده بی جان میا کوفه حسین جان(2) »»»»»»««««« قربان شده و ذبح عظیم تو شدم من من مست خداوند کریم تو شدم من قربانی تو من شده ام حج و منایم پس کوفه میا بشنو ازکوفه صدایم نظر کن تو به طفلان سفیرت شده بی جان میا کوفه حسین جان(2) »»»»»»»»««««««««« این است سلامی به حضورت ز ره مور من با لب عطشان سلامت کنم از دور جانم به فدای تو در این عالم و عقبا دیدار من و تو به قیامت گل زهرا نظر کن تو به طفلان سفیرت شده بی جان میا کوفه حسین جان(2) ------------------------------------- شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
. . برکت این زندگی هم از محرم شد شروع می شود تحویل، هر سال جدیدم با حسین . سجده روی تربت او پرده ها را زد کنار تا کجاها که نمیدانم رسیدم با حسین . گریه کردن، روضه خواندن، نوکری، سینه زدن طعم های بی نظیری را چشیدم با حسین . نوکری را از پدر آموختم، یادش بخیر نوکری کردم، فراوان خیر دیدم با حسین . کار او را من اگر بر خود مقدم ساختم روز محشر، نزد زهرا روسپیدم با حسین . قطره ی اشک عزایش شست و شویم می دهد بعد هیئت، باز انسانی جدیدم با حسین .
. (یاحســین جـــــانم /دیـــن وایـمــــــــانم اومده مــاه عــــــزا /بازم پریشـــــانم)(۲) (شب اول شب مسلم/شب تنهایی وغربت شب دیدن جفا از/ کوفیان بی مروت)(۲) به کوچه های غریبی ، سفــــیر کرب و بلا میگه حسین غـــریبم ، به سمـت کوفه نیا میا به کوفه حسین جان،که بی وفا شده اند که کوفـــیان همـــه راهـــیّ کربلا شده اند (حسین جـان من است و منم فدای حسین دوباره پـر زده قلبم تا کــربلای حسین)(۲) (یاحـــــسین جـــانم/ دیــــــــن و ایمـــانم برا غـــــربتِ شــــما/دوباره گــــریانم) (۲) (شــب دوم محـــــرم /شــب کاروان عشقه شـــب بی قــراریایِ/ دلِ بانوی دمشـقه)(۲) رسیده قـافـــله غـم ، به دشـــت کرب وبلا به قلب زینـــب کبرا ، رســیــده هول و ولا بیا تا دیـر نـشــــده مــا مدینه برگــردیم داداش ، تا زیـنب تو غــــم نبینه برگــردیم (حسین جــان من است ومنم فدای حسین دوباره پر زده قلبـــم تا کربلای حسین)(۲) .👇
. ای گل باغ زهرا کجایی هر قسمت از تنت مانده جایی خاک بیابان را هر طرفی بویم تا که میان خون جسم تو را جویم ای مه خونی انجمن من خیز و برادر بی کفن من ای گل زهرا ز جهان بی تو سیرم ز فراقت می میرم یاحسین یابن‌الزّهرا ۲ بین که این خواهر مغموم تو می گیرد بوسه از حلقوم تو مصحف عشق من دیده به خون وا کن غربت من را این لحظه تماشا کن لب بگشا بنما تو کلامی تا حرم تو رسیده حرامی ای برادر جان شب محشر شد روزم ز غم تو می سوزم یاحسین یابن‌الزّهرا ۲ خیمه ها سوزد در شام تارم خون ببارد ز چشم غمبارم یکطرفی در خون لالۀ لیلا شد یکطرفی بر خاک قامت سقّا شد خصم تو دارد قصد حقارت بر حرم تو نموده جسارت ای برادر جان می کند بر ما آزار می برد سوی بازار یاحسین یابن‌الزّهرا ۲ .
. یا اباعبدالله(ع) از خودم خسته شدم، که تو گناه غوطه ورم بیا از سرِ کرم  ، دستی بکش روی سرم توی ماه محرمت، میخام که آدمم کنی دستمو رها نکن ، الهی قربونت برم مگه میشه به گدا ، جواب رد بدی حسین؟ من ازت حرم میخوام ، داره میسوزه جگرم تو رو جون مادرت ، این التماسمو ببین یه شب جمعه بزار آقا بیام با مادرم هیچ کسی شبیه تو نمیشه تو مهربونی دردامو به جز خودت ، پیش کسی نمی برم آرزوم اینه حسین ، بیام تو بین الحرمین سمت گنبد طلات ، بیفته چشمای ترم .
. بند1⃣ باید حَک کنن حتما این جمله رو رو دیوار کعبه با آب طلا میخواد هر کسی زائر حق بشه باید یک سفر هم بره کربلا برو عرضِ،ارادت کن خدا رو رو عرشش زیارت کن حسین دردونه ی حَقّه برو با حسینش رفاقت کن بگو آقا منو خاک پای نوکرای رُقیّه ت کن مُحْرِم کربلا، باید بره تا، که مَحرَم شه مَن زار الحسین، کَمَن زارَالله، فوقَ عرشِه ای جانم حسین3.... بند2⃣ آخه هر چی خیره تو هر دو جهان به واللهْ دَرِ خونه ی این آقاست برای همینه که کرببلا یه راه میون بُر زدن تا خداست برو مجنونِ لیلا شو برو راهی عرش أعلا شو بده دل به، دلِ ارباب فدا پادشاه دو دنیا شو خدایی شو، حسینی شو عزیز دل بی بی زهرا شو این جمله روی طاق نُه فَلَک میدرخشه من زارَالحُسَین، کَمَن زارَالله فَوقَ عرشِه ای جانم حسین3.... بند3⃣ خدا وقتی خیر کسی رو بخواد به عشق حسین مبتلا میکنه بخواد هر کسیو بهشتی کنه اونو راهی کربلا می کنه حسین ارباب، کَرَم داره روی عرش اعلا حَرَم داره دلی که داره عشقش رو دیگه توی عالم چی کم داره؟ برو پیشِ، أبالفضلش که رزق حَرَم با علمداره رزق حَرَمش رو حضرت ساقی میبخشه مَن زار الحسین کَمَن زارَالله، فوقَ عرشِه ای جانم حسین3... 💠💠💠💠💠 .👇
. کربلا و ( ع ) 🔹شاعر : علی صمدی-قم 🔹 بند اول: سلام علی روح قالو بلا سلام علی ساکن کربلا من از کودکی عاشقت بوده ام شدم با غم و مهر تو آشنا پر از لحظه های خوش است خاطرم خدا را بر این نعمتش شاکرم که عمری گدا و غلام تو ام منم نوکر و خادم این درم شده نام تو واژه ای بی نظیر حسین ذکر نامی که هست دلپذیر به قلبم جلا میدهد این شعار امیری حسین و نعم الامیر امیری حسین و نعم الامیر ( - ) بند دوم: بُود سایه ات بر سرم مستدام تو عالی مقامی و من هم غلام من از راه دور با همین حال و شور دهم بر تو ای عشق عالم سلام دل از دلبران میبرد نام تو هر آن کس که افتاده در دام تو شود بیدل و مست و شیدا ز بس جنون میدهد دیدن جام تو برس تو به دادم خمارم عجیب پر از دردم و در پی ات ای طبیب شفا میدهد کام تلخ مرا کمی تربت و ذره ای بوی سیب امیری حسین و نعم الامیر ( - ) بند سوم: به زهرا ثمر هستی و نور عین به حیدر پسر ، دلبر عالمین چنین گفت نبی حضرت مصطفی حسین از من است و منم از حسین به فطرس دهی بال و پر یا حسین به چشم ترم کن نظر یا حسین ز الطاف شاهانه ی خود به من بده یک جواز سفر یا حسین به آن سرزمینی که هفت آسمان فراوان خورند غبطه بر حال آن به آن وادی و خاک پاکی که هست به پیشم مقامش فرای جنان امیری حسین و نعم الامیر ( - ) .👇
. آقا غریبه نیستم حالا که رزق ماهِ ماتم را گرفتم از خانه ات این دیده ی نم را گرفتم من آمدم تا که به پای تو بسوزم با این گدایی ، جاهِ عالم را گرفتم آقا مرا در یاد داری؟ بچگی ها با گریه هایم ، پول پرچم را گرفتم با مادرم رفتم به بازار محله پیراهن و شالِ محرم را گرفتم مداح هیات ناله می زد :یا حسین و یادش بخیر ، من هم همین دم را گرفتم بیمارم و هر دفعه که اینجا رسیدم... با روضه های تو، علاجم را گرفتم حالا مرا کرب وبلایی کن دوباره تا که بگویم مزدِ این غم را گرفتم جان رقیه که در آن ویرانه می گفت: ای سر...دوای زخم و دردم را گرفتم ✍ .
. ای ساربان! ای ساربان! محمل نگهدار آمد به منزل کاروان، منزل نگهدار محمل مران، محمل مران، شهر دل اینجاست این کاروان خسته دل را منزل اینجاست اینجا بهار بی خزانِ من خزان شد از برگﹾ برگ لاله هایم خون روان شد اینجا همه دار و ندارم را گرفتند باغ و گل و عشق و بهارم را گرفتند اینجا به خاک افتاده بود و هست عباس هم مشک خالی، هم علم، هم دست عباس اینجا ز هم پیشانی اکبر جدا شد بابا تماشا کرد و فرزندش فدا شد اینجا ز آل الله منع آب کردند با تیر طفل شیر را سیراب کردند اینجا صدای العطش بیداد می کرد بر تشنه کامان آب هم فریاد می کرد اینجا همه از آل پیغمبر بریدند ریحانه ی خیر البشر را سر بریدند اینجا ستم بر عترت و بر آل گردید قرآن به زیر دست و پا پامال گردید اینجا به خون غلطید یک گردون ستاره اینجا کشید از گوش، دشمنﹾ گوشواره اینجا زدند آل علی را ظالمانه شد یاس ها نیلوفری از تازیانه اینجا چو از خانه به دوشان خانه می سوخت دامان طفلان چون پر پروانه می سوخت اینجا به گردون رفت دود آه زینب حَلقِ بریده شد زیارتگاه زینب اینجا عدو بر زخم پیغمبر نمک زد هر برگ گل را مُهری از غصب فدک زد اینجا زگریه ناقه ها در گِل نشستند دُردانه های وحی در محمل نشستند ای کربلا! گل های سرخ یاس من کو؟ ای وادی خون! اکبر و عباس من کو؟ با غنچه ی نشکفته ی پرپر چه کردی؟ با حنجر خشک علی اصغر چه کردی؟ خون جگر از دیده ام بر چهره جاریست پیراهن آوردم به همره، یوسفم نیست تصویر درد و داغ در آیینه دارم چون آفتابﹾ آتش درون سینه دارم خاموش و در دل گفتگو با یار دارم در سینه داغ هیجده دلدار دارم بعد از حسین از عمر خود آزرده بودم ای کاش من با آن سه ساله مرده بودم اشکم به رخ آهم به دل سوزم به سینه بی تو چگونه من روم سوی مدینه ای کاش چون تو پیکرم صدچاک می شد ای کاش جسمم در کنارت خاک می شد گیرم که زنده راه یثرب را بپویم زهرا اگر پرسد حسینم کو چه گویم؟ .
. 💔 🖤زبانحال گُـــــلِ سرخ بهـــارانی حسینم (2) چـــراغ نیزه دارانی حسینم (2) بخـوان قرآن برایم که دنبالت بیایم 💔حسینـــــم وا حسینــــم ســرت بـالای نی مثل ستاره (2) تَـــــنت مـانـــند قـرآن پاره پاره بخـوان قرآن برایم که دنبالت بیایم 💔حسینــــم وا حسینــــم بـــه قـــربان ســرِ نــورانی تو (2) چـرا خـون ریـــــزد از پیشانی تو بنـال ای نــور دیده ز رگهای بریده بخـوان قرآن برایم که دنبالت بیایم 💔حسینــم وا حسینــم گهــی در مــوج خــون گه برسنانی تـو خـورشید زمیـن و آسمانی فــــروزان مـــاه زینب چراغ راه زینب بخـوان قرآن برایم که دنبالت بیایم 💔حسینـــم وا حسینـــم بتــاب از نــوک نی ای ماه زینب کـه شد کـوفه زیاتگاه زینب سـر راهت نشستــم به محمل سر شکستم بخـوان قرآن برایم که دنبالت بیایم 💔حسینــم وا حسینـــم نگــاهم کن نگـاهم کن نگاهم کن کــه من زوُار تـــو در قتلگاههم عُذارم لاله گون است رُخم رنگین ز خون است بخـوان قرآن برایم که دنبالت بیایم 💔حسینــم وا حسینــم .
. ای دختر بدرالدجی ، ای بانوی دنیا ، یا زینب کبری اهلا و سهلا مرحبا ، جان و دل زهرا، یا زینب کبری ای یاس زهرا و علی ، آمد زمستانت ، شد دیده گریانت چشم تمام قدسیان ، در عالم بالا ، یا زینب کبری تو می کشی آه از جگر ، با یاد فرداها ، دلگیری از دنیا از بوی سیب ِ این زمین ، شد در دلت غوغا ، یا زینب کبری یک قافله مضطر شد از ، حال عجیب تو ، امن یجیب تو بانو چرا خیره شدی ، بر حنجر آقا ، یا زینب کبری زهرا شده خونین جگر ، از داغ فردایت ، از ماجراهایت در این بیابان میشوی ، بی اکبر و سقا ، یا زینب کبری بانو خدا صبرت دهد ، بینی چه ها اینجا ، در روز عاشورا قدت کمانی می شود ، چون مادرت زهرا ، یا زینب کبری جان بر لبانت آید از ، این لشکر ملعون ، گردد دل تو خون باید بمانی بی حسین ، تنها در این دنیا ، یا زینب کبری منزل به منزل می روی ، یک اربعین گریان ، بر ناقه ی عریان خاکم به سر بسته شود ، دست تو چون مولا ، یا زینب کبری یک اربعین خون می چکد ، از دیده ی سقا ، بر نیزه ی اعدا وقتی که می گردی سپر ، بر طفل بی بابا ، یا زینب کبری .